خیلی برام جالبه اتفاقی که افتاده.دوستان درست میگن،هر چیزی که راحت به دست بیاد راحتم ازش میگذریم.دیگه واقعا این محشره که نتونی بفهمی خواستگارت احساسش واقعیه یا نه!!!یعنی ازدواج تا این حد پیچیده است؟؟!!
آقای محترم به ضربه ایی که همسر عزیزت میخوره اصلا فکر نکن،چون از روی ترحم، به صورت مقطعی دوباره میپذیریش بعدش دوباره همین آش و همین کاسه.بشین فکر کن.
تمام لحظه هاییو که باهات بود در حالیکه میتونستی تنها باشی به خاطر مشکلت،چشمشو بست روی همه مشکلات،فکر میکرد عشقتون کفایت میکنه برای ساختنه همه چی، اما ای دل غافل که عشقیم وجودنداره!!!.اما وجود داره،بگرد پیداش میکنی.
مصباح الهدی جان واقعا خوب نوشته،به این موضوع فکر کن که واقعا هیچ گلی به خوبیه گلی که الان تو دستته نیست.اینا امتحان الهیه .یه کم قوی باش،از خدا کمک بخواه.خدا اینهمه عشق و تلاش برای یه زندگیه خوبو نادیده نمیگیره.من مطمینم همه چی درست میشه.من واقعا نمیتونم تصور کنم که دوسش نداری، اصلا با خلقت انسان جور در نمیاد اینهمه بی احساسی،هردوتون همدیگرو دوست دارید.فقط یه کم خسته ایی الان.
فقط فکر کن و توی همین مرحله همه چیو برای خودت حل کن. نذار چیزی بمونه توی ذهنت از اینکه هیچ حسی بهش نداریو این حرفا و وارد زندگی باهاش بشی.
مطمینم یه کم فکر کنی به این نتیجه میرسی که بهترین زن دنیا رو داری و عاشقانه دوسش داری.روزیو میبینم که برای یه دقیقه بیشتر دیدنش زودتر از سرکار میری خونه و آغوشت همیشه اونو میخواد.
موفق باشی.برای زودتر رسیدنت به نتیجه های خوب دعا میکنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)