به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 شهریور 93 [ 12:15]
    تاریخ عضویت
    1393-6-09
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    28
    سطح
    1
    Points: 28, Level: 1
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    اختلاف شوهرم پا من بر سر مادرم...

    باسلام مدت 3 سال هست که ازدواج کردم شوهرم اوایل خوب بود اما رفته رفته بهانه گیر شده و با من سر تبعیضی که مادرم بین داماد بزرگ و شوهرم قایل میشه جر و بحث میکنه.... خصوصیات شوهرم طوری هست که اهل کل کل کردن هست ومادرم هم طوری هست که مغرور هست ...
    الان شوهرم این تبعیض رو بهونه کرده و سعی داره ارتباط منو با خانوادم قطع کنه... هر جند این و مستقیم به من نمی گه ولی من اینو احساس می کنم این حساسیت علاوه بر این تبعیض از مشکل خاونداه شوهرم هم ناشی میشه خانواده من اهل گشت و گدار و پیک نیک هستن اما شرایط خانواده شوهرم طوری هست که نمی تونن زیاد به این موترد برسن و این یه نوع عقده برای شوهرم هست و سر من خال می کنه و بهونه میگی
    ره... متاسفا نه شوهرم خیلی تحت تاثیر خانوادش هست هر چند این رو انکار می کنه و چون من با اونا تو یه خوته (طبقه پایین ) هستیم اونا در تمام امور جریان من هستن....واقعا نمی دونم پی کار کنم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 26 خرداد 97 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    177
    امتیاز
    5,897
    سطح
    49
    Points: 5,897, Level: 49
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    337

    تشکرشده 305 در 123 پست

    Rep Power
    35
    Array
    سلام

    ایکاش یه مثال میزدین تابهترموضوع رو درک کنیم ولی تااین حدی که گفتیدبنظرمن سعی کنیدوقتی شوهرتون پیش شماازرفتارمادرتون نسبت به خودش وباجناقش گله

    میکنه بجای موضع گرفتن ودفاع ازمادرتون وگفتن اینکه نه اینطوری نیست مادرم فرقی نمیذاره توروهم دوست داره باهاش احساس همدردی کنیدحرفایی بزنیدکه انگاربهش

    حق میدین کاری نکنیدکه حس کنه شماهم پشت اونهاهستیدبعدازیه مدت هم هیچ واکنشی نشون ندین فقط حرفاشو گوش کنید به مروراینطورگله هاکمترمیشه

    ازاون طرف هم بامادرتون صحبت کنیداگه مادرتون ادمی هست که باهاتون همراهی کنه رک وروراست بگیدحتی اگه اون دامادشوبیشترازشوهرشمادوست داره جلوی

    شوهرتون بروزنده وایجادحساسیت نکنه امااگه مادرتون ممکنه بگه نه اینطورنیست وجبهه بگیره غیرمستقیم بهش بگید

    میتونیدخودتونم تاثیرگذارباشیدمثلااگه شیرینی میبریدخونه مادرتون بگید شوهرتون گفته شیرینی بخریدیامادرتون به شماغذایاچیزی میده به شوهرتون بگیدمامانم

    گفت بیارم برای تو

    اگه شوهرتون داماد دوم هستن تاحدی طبیعیه من زیاددیدم وشنیدم که دامادتازه واردبه جایگاه دامادقدیمی ترحسودی کنه وبخوادخیلی زودمثل اون موردتوجه ومحبت باشه

    شوهرتونو متوجه این موضوع کنیدکه شوهرخواهرتون چندسال زودترواردخانواده شماشدن وبعضی رفتارهاطبیعیه

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 شهریور 93 [ 12:15]
    تاریخ عضویت
    1393-6-09
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    28
    سطح
    1
    Points: 28, Level: 1
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array


    متاسفانه مادرم شخصی نیست که بتونم رک باهاش این موضوع رو مطرح کنم ولی از این می ترسم که اگه با شوهرم همدردی کنم دیگه با خانوادم رفت و امد نکنه که خودشم می گه به من اجبار نکن بنابراین سعی می کنم که کارای مادرم رو توجیه کنم :(
    به نظرتون با این وجود بازم با هاش همئرئی کنم ؟ (تا حالا این کارو نکردم و با هاش همدردی نکردم )

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 14 شهریور 93 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1393-5-16
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    855
    سطح
    15
    Points: 855, Level: 15
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 12 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هسلام با مادرتون لازم نیست که مستقیم حرف بزنین بثورت غیرمستقیم حرف بزنین و با شوهرتونم همدردی کنین بهش بگین مادرمه نمیتونم ولش کنم یا بهشون سر نزنم اون چون حمایت شما رو هم میبینه بیشتر حساسیت پیدا میکنه بهش بقبولونید که دوستش دارید در ضمن دیگه اولویت اول شما همسرتون هست نه مادرتون بیشتر بهش توجه کنید در مورد وابستگی شوهرتون به خانواده اش هم مشکل منم هست ولی فکر کنم راه حلی نداره باید تحمل کنیم و یواش یواش شوهرمونو به خودمون وابسته کنیم

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 شهریور 93 [ 12:15]
    تاریخ عضویت
    1393-6-09
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    28
    سطح
    1
    Points: 28, Level: 1
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم

  6. کاربر روبرو از پست مفید panaham123 تشکرکرده است .

    شاپرک 114 (شنبه 15 شهریور 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.