موضوع: همکلاسیم که بهم علاقه داره قول داده معمولی باشه...حالا چطور رفتار کنم؟!

نوشته اصلی توسط فدایی یار

بله این رفتارهای اون اقا پسر کاملا طبیعی هستش و روزی ایشون از این رفتارهاشون پشیمون خواهند شد...کلا بهتره توی ترمای پایین این روابط نباشه خیلی بهتره مخصوصا برای پسر ها چون واقعا در اون سن پسر ها اصلا نمیتونند مانند یه دختر خویشتن داری کنند ولی در ترمای اخر درست میشه...


اگه نظر من رو می خواید به نظر من بچسبید به درس و اهدافتون و کلا اون محیط مجازی هم نرید به نظر من که صلاح نیست ..یه چیزی میگم جوابشو این جا ننویسید ولی قطعا اون پسر پسری جذاب برای شما نبوده شاید اگه یکی دیگه از اون بچه های اون جمع بود که رده های بالاتری برای شما داشت شما این طور باهاش برخورد نمی کردید یا این که کلا واقعا به ازدواج فکر نمی کنید ولی در هر صورتش حتی اگه حالت اول برای شما باشه من پیشنهاد میکنم کلا از این جور محیط ها و روابط دانشگاهی فاصله بگرید وانشالله به نتیجه ی این حرف من وقتی به ترم های اخر برسید خواهید رسید حالا خواستید گوش کنید و خواستید گوش نکنید خودتون تجربشو به بهای شخصی بدست بیارید

و اصلا نگران نباشید شما سعی کنید اون قدر دختر خوب و سر به زیری باشید مطمئن باشید از چشم پسرای خوب دانشگاهتون دور نمی مونید پسر ها خوب بلدند تشخیص بدند چه دختری خوب هست چه دختری خوب نیست حتی اونایی که اصلا با پسرا هیچ رابطه ای ندارند

پس به راه خودتون ادامه بدید و از این حاشیه ها فاصله بگیرید چون عمرو جوونیتون رو اتلاف می کنید به نظر من به جاش 4 تا کتاب بخونید کتاب غیر درسی و علمتون رو بیش تر کنید و خیلی زود به کارتون خواهد امد.

خیلی ممنون بابت حرفاتون
دقیقاً به نظر خودم هم اینجور مسائل جالب نیست...واقعاً ایشونم سنی ندارن که از این حرفها هم میزنن...کاملاً مشخصه که بچگانه اس کاراشون...واسه همینه که حرصم میگیره...
پسری برام جذابیت داره که سنجیده رفتار کنه و خویشتن داری کنه...ولی اگه کسی برام جذاب بود و اینطوری بچگانه رفتار میکرد از چشم میفتاد...
من خودمم یه جورایی بچم!...حقیقته دیگه...سنی ندارم که...نمیخوام با اینجور چیزا عمرمو تباه کنم و بعد پشیمون شم...
دوس ندارم تجربیاتو دیگرانو دوباره تجربه کنم...ترجیح میدم ازشون استفاده کنم...
بله...همین تصمیم رو دارم...دیگه دنیای مجازیو تعطیل میکنم به خاطر خودم...
شمام دعا کنین همیشه موفق بشم... :)
بازم مرسی بابت راهنمایی همه...

سلام.
دقیقا یکی از دوستام همچنین مشکلی داشت,یه خانومی رو دوس داشت ولی ایشون اصلا روی خوش نشون نمیدادن,بهتره بگم ای دوستم هنوز امادگی پذیرش مسوولیت نداشت,فقط جوگیر شده بود,خودش رو میخواست عاشق نشون بده,ولی ...
به عبارتی هنوز توعالم بچگی بود و امادگی ازدواج رو نداشت اما خودش جوره دیگه ای فک میکرد,سعی میکرد خودش رو سرسنگین بگیره درکلاس ولی خارج از کلاس کاملا متفاوت بود و رفتار وتفکرش میگفت امادگی نداره
ایشون عشق رو با هوس اشتباه گرفته بودن...وشما خانوم نوبادی مشکلتون,طرزتفکرتون خیلی شبیه به فردیه که قضیشون رو گفتم...مشکل شما عینا مشکل دوست و همکلاسی منه,حتی طرز نوشتن و گفتارتون...امیدوارم گفته هام راهنماتون باشه,اگر دوباره از این تاپیک دیدن کردین...
با ارزوی موفقیت و کامیابی

- - - Updated - - -

آخرین بازدید
امروز [ ۱۴:۰۶]
تاریخ عضویت
۱۳۹۳-۶-۰۵
نوشته ها
9
امتیاز
50
سطح
1



دستاوردها:

تشکرها
6
تشکرشده 4 در 3 پست

سلام.
دقیقا یکی از دوستام همچنین مشکلی داشت,یه خانومی رو دوس داشت ولی ایشون اصلا روی خوش نشون نمیدادن,بهتره بگم ای دوستم هنوز امادگی پذیرش مسوولیت نداشت,فقط جوگیر شده بود,خودش رو میخواست عاشق نشون بده,ولی ...
به عبارتی هنوز توعالم بچگی بود و امادگی ازدواج رو نداشت اما خودش جوره دیگه ای فک میکرد,سعی میکرد خودش رو سرسنگین بگیره درکلاس ولی خارج از کلاس کاملا متفاوت بود و رفتار وتفکرش میگفت امادگی نداره
ایشون عشق رو با هوس اشتباه گرفته بودن...وشما خانوم نوبادی مشکلتون,طرزتفکرتون خیلی شبیه به فردیه که قضیشون رو گفتم...مشکل شما عینا مشکل دوست و همکلاسی منه,حتی طرز نوشتن و گفتارتون...امیدوارم گفته هام راهنماتون باشه,اگر دوباره از این تاپیک دیدن کردین...
با ارزوی موفقیت و کامیابی