به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 شهریور 93 [ 12:03]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    17
    سطح
    1
    Points: 17, Level: 1
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    Exclamation ازدواج به چه قیمتی؟ تهدید؟

    28 سال سن دارم، دختری با جایگاه اجتماعی بالا، بیش از دو سال پیش با آقایی آشنا شدم 34 ساله که از طبقه اجتماعی بالا و فرزند طلاق بعد از مدتی برای بار اول حاضر شدم رابطه نزدیک با یک مرد برقرار کنم، روزی که تصمیم گرفتم به انتهاش هم فکر کردم که شاید این آدم بهم خیانت بکنه یا هر اتفاقی و من اون روز نباید اظهار پشیمانی کنم(گرچه بشدت پشیمانم). بعد از تجربه این رابطه هیچ رضایتی نداشتم و بیشتر بخاطر دوستم باهاش بودم نه بخاطر اینکه برای من خوشایند بود. اوایل دوستی تمام زندگیم رو گفتم، اینکه در دوران بچگی بارها مورد تجاوز جنسی قرار گرفتم. بعد از مدتی ازم خواست تا رمز تمام اکنت هایی که دارم و ایمیلهام رو بهش بدم و من برای 1 ماه رمزهام رو بهش دادم ( چون اوایل دوستی بود و فکر می کردم بخاطر عدم شناختش داره اینطور رفتار می کنه و درست می شه). اما روز به روز بدتر و بدتر می شد. توهین، توهم! درفته رفته می دیدم که رفتارهای وحشیانه ای ازش سر می زنه. به این رسیدم که مسئله اون آدم ساده نیست و مسئله ی اون حادتر از چیزیه که ظاهر موجهش نشون می ده. تصمیم سختی بود اما ترکش کردم. یک ساله که دست از سرم بر نمی داره. یک بار فحاشی می کنه یک بار می گه عذر می خوام یک بار بهم تلقین می کنه که تو بدبختی و بیا من خوشبختت کنم. یک بار می گه بخاطر تو من اینطور شدم و من رو گناهکار می دونه. یک بار می گه تو معصومی و بیگناهی.... و یک بار تهدید می کنه که به خانوادم ماجرای تجاوزم و کسی که اینکار رو کرده که از نزدیکامون هست رو بیان می کنه و اون رو به پای اعدام می کشونه. قرص مصرف می کنم هر شب، شدیدا بخاطر ترس ها و شُک هایی که تو دوستی و بعد از قطع رابطه بهم می داد تشنج می کنم. من از ازدواج با این آدم شدیدا هراس دارم و مطئنم حاصل این ازدواج فرزندان بزهکار و روان پریش خواهند شد. من سوختم اما نمی خوام بچه ای داشته باشم تا بخاطر من بسوزه چون معنی ترس و وحشت و تجاوز رو کاملا لمس کردم و می دونم. لطفا به دور از سرزنش راهنمایی م کنید.

  2. 2 کاربر از پست مفید RojanN تشکرکرده اند .

    ammin (جمعه 07 شهریور 93), man-bedoone-sahar (جمعه 07 شهریور 93)

  3. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 00:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,961
    امتیاز
    33,036
    سطح
    100
    Points: 33,036, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,372

    تشکرشده 6,343 در 1,786 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.واقعامتأسف شدم ازشنیدن اتفاقاتی که برات افتاده..ازدواج باچنین فردی بهت توصیه نمیشه..یه فرداحساسی که ثبات نداره وگویادچاروسواس فکری هم هست..اول ازهمه آرامش وخونسردی خودتو حفظ کن ازتهدیداتش نترس اون هیچ آسیبی به تو نمیتونه بزنه اگه خودت نخوای،وضعف وترس نشون ندی.اون اکانتهایی که رمزشو بهش دادی رمزاشو سریعترتغییربده اگه خودش تغییرنداده،.

    - - - Updated - - -

    ،. تجاوزبستگی به شکایت تو داره او که مدعی العموم نیست!..توبدترین حالت ممکن روبذارشکایت خودت ازاین فرد حالایاشکایت محرمانه یاگفتن موضوع راطبت با این فردبه خانوادت هرکدوم که شرایطت ایجاب میکنه.وقتی خونه آخر اینجاباشه.اونوقت قبلش بهش بگو ازت نمیترسم تو خودت تا اینجا مجرم هستی .دیگه به تهدیداتش جواب نده،شمارتو تغییربده اگربعدازمدتی تموم شدکه چه بهتراگه نه.برو شکایت کن وازخودت دفاع کن.قانون طرف تورومیگیره دراین صورت پیامکهاوتهدیداتش رو نگه دارولی بهش نگو چطورمیخوای ازش شکایت کنی..امابرای تجاوزگذشته بهترهست که به مشاورمراجعه کنی بخصوص با این تشنجات بسیارنیازبه مرأقبت روحی وجسمی ومشاوره درمانی داری.

    - - - Updated - - -

    نیازنبود اینقدرباترس وانفعال زندگی کنی وخودتو آزاربدی.شجاع وقوی باش وبه خداتوکل کن
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  4. 5 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (جمعه 07 شهریور 93), m.reza91 (جمعه 07 شهریور 93), man-bedoone-sahar (جمعه 07 شهریور 93), paiize (جمعه 07 شهریور 93), فرهنگ 27 (جمعه 07 شهریور 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 شهریور 93 [ 12:03]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    17
    سطح
    1
    Points: 17, Level: 1
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin نمایش پست ها
    سلام.واقعامتأسف شدم ازشنیدن اتفاقاتی که برات افتاده..ازدواج باچنین فردی بهت توصیه نمیشه..یه فرداحساسی که ثبات نداره وگویادچاروسواس فکری هم هست..اول ازهمه آرامش وخونسردی خودتو حفظ کن ازتهدیداتش نترس اون هیچ آسیبی به تو نمیتونه بزنه اگه خودت نخوای،وضعف وترس نشون ندی.اون اکانتهایی که رمزشو بهش دادی رمزاشو سریعترتغییربده اگه خودش تغییرنداده،.

    - - - Updated - - -

    ،. تجاوزبستگی به شکایت تو داره او که مدعی العموم نیست!..توبدترین حالت ممکن روبذارشکایت خودت ازاین فرد حالایاشکایت محرمانه یاگفتن موضوع راطبت با این فردبه خانوادت هرکدوم که شرایطت ایجاب میکنه.وقتی خونه آخر اینجاباشه.اونوقت قبلش بهش بگو ازت نمیترسم تو خودت تا اینجا مجرم هستی .دیگه به تهدیداتش جواب نده،شمارتو تغییربده اگربعدازمدتی تموم شدکه چه بهتراگه نه.برو شکایت کن وازخودت دفاع کن.قانون طرف تورومیگیره دراین صورت پیامکهاوتهدیداتش رو نگه دارولی بهش نگو چطورمیخوای ازش شکایت کنی..امابرای تجاوزگذشته بهترهست که به مشاورمراجعه کنی بخصوص با این تشنجات بسیارنیازبه مرأقبت روحی وجسمی ومشاوره درمانی داری.

    - - - Updated - - -

    نیازنبود اینقدرباترس وانفعال زندگی کنی وخودتو آزاربدی.شجاع وقوی باش وبه خداتوکل کن



    دوست عزیز ممنون از دلداریتون

    در مورد تجاوز من چند سالی تحت نظر مشاور بودمو خانوادم هم از موضوع تجاوز اگاه نیستند و اگر بدونند که کی این کاررو انجام داده خون به پا می شه، پدرم قبلا سکته کرده بودند و می ترسم از دست دادن ایشون. جدا از اینکه چه اتفاقی واسه خودم بیفته.... تمام رمزهام رو تغییر داده بودم اما به تمام دوستان و همکارانم پیغام هایی برای خراب کردن من فرستاده شده، 4 ماه بود هر روز یک شخص جدید می یومد و می گفت فلانی کیه؟ داره در مورد تو حرفهای بدی می زنه، بخاطر این هم خیلی ها جرات ایجاد مزاحمت به من رو دادند!
    اون آقا می خواد ناجی من بشه به قول خودش! اینکه جلوگیری از فاسد شدن من کنه! کسی که سلامت عقلی نداره و اعمال وحشیانه ازش سر می زنه و خوبه یکدفعه می زنه و لهت می کنه چطور می خواد به من کمک کنه؟
    خطم رو عوض کرده بدم اما با تهدید مجبورم می کنه روشن نگه دارم و هر بار زنگ می زنه و توهین می کنه گاهی هم سعی می کنه محبت کنه اما در نهایت وقتی می بینه محبتش اثری نداره و جواب نمی گیره دوباره وحشی می شه و تهدید می کنه.

  6. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 00:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,961
    امتیاز
    33,036
    سطح
    100
    Points: 33,036, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,372

    تشکرشده 6,343 در 1,786 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببین او نه شوهرته نه پدرته نه برادرته نه مادرته که اینقد بخوای باهاش کج دارومریز رفتارکنی. تو خودت داری اجازه میدی یه غریبه توروتاتشنج وتلخ شدن نصف بیشتراوقات زندگیت بکشونه..به زبان مسالمت آمیزومحکم بهش بگو من وتو مناسب هم نیستیم نمیتونیم همدیگه روخوشبخت کنیم.من اراده واختیار دارم خودم انتخاب میکنم فاسد باشم یاصالح دیگه از هیچی نمیترسم حتی اگه خانوادم وهمه کسانی که میشناسم مطلع بشن،امامطمئنا ازت شکایت میکنم تادادگاه تشخیص بده آیاتوصلاحیت اینوداری جلوفسادو بگیری یاخودت بایدارشادبشی.کامل ازحقم دفاع میکنم.

    - - - Updated - - -

    دخترخوب تواگه شکایت محرمانه کنی همه مراحل محرمانه جلو میره وحتی خانوادت هم متوجه نمیشن.اون فرد به توآسیب نمیزنه خودتی داری به خودت آسیب میزنی موقعی که گوشیتو باتهدید او روشن کردی انگشت شصت خودت گوشی رو روشن کرده اون بالاسرت نبوده ازسایه وشبح او واتفافأت نیافتاده در ذهنت ترسیدی.پس اول وآخر این خودت هستی که بایدتکلیفت روبا این ترسها وضعفهات روشن کنی..او سوارضعفهاوترسهات شده ‏
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  7. 6 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (جمعه 07 شهریور 93), m.reza91 (جمعه 07 شهریور 93), man-bedoone-sahar (جمعه 07 شهریور 93), paiize (جمعه 07 شهریور 93), paniz93 (جمعه 07 شهریور 93), فرهنگ 27 (جمعه 07 شهریور 93)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 شهریور 93 [ 12:03]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    17
    سطح
    1
    Points: 17, Level: 1
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin نمایش پست ها
    ببین او نه شوهرته نه پدرته نه برادرته نه مادرته که اینقد بخوای باهاش کج دارومریز رفتارکنی. تو خودت داری اجازه میدی یه غریبه توروتاتشنج وتلخ شدن نصف بیشتراوقات زندگیت بکشونه..به زبان مسالمت آمیزومحکم بهش بگو من وتو مناسب هم نیستیم نمیتونیم همدیگه روخوشبخت کنیم.من اراده واختیار دارم خودم انتخاب میکنم فاسد باشم یاصالح دیگه از هیچی نمیترسم حتی اگه خانوادم وهمه کسانی که میشناسم مطلع بشن،امامطمئنا ازت شکایت میکنم تادادگاه تشخیص بده آیاتوصلاحیت اینوداری جلوفسادو بگیری یاخودت بایدارشادبشی.کامل ازحقم دفاع میکنم.

    - - - Updated - - -

    دخترخوب تواگه شکایت محرمانه کنی همه مراحل محرمانه جلو میره وحتی خانوادت هم متوجه نمیشن.اون فرد به توآسیب نمیزنه خودتی داری به خودت آسیب میزنی موقعی که گوشیتو باتهدید او روشن کردی انگشت شصت خودت گوشی رو روشن کرده اون بالاسرت نبوده ازسایه وشبح او واتفافأت نیافتاده در ذهنت ترسیدی.پس اول وآخر این خودت هستی که بایدتکلیفت روبا این ترسها وضعفهات روشن کنی..او سوارضعفهاوترسهات شده ‏


    اون دقیقا شرایط خانوادم رو می دونه و برای همین می گه که یا من باید کمکت کنم یا به پدرت همه چیز رو می گم تا اون کمکت کنه.
    می گه تو با هیچ کسی سازگار نیستی و تو زندگی هر کسی بری بخاطر تجربه گذشتت بدبختش می کنی.
    من رو متهم می کنه که باهاش بازی کردم! واقعا احمقانه ست.
    من به هیچ عنوان نمی تونم با تحقیر و اتهام کنار بیام و دلیل ترک کردنش هم این بود.
    گوشیم رو که خاموش می کنم به خونه زنگ می زنه
    نمی دونم چکار کنم واقعا، باورم نمی شه توو این سن همچنین اشتباه احمقانه ای کرده باشم.
    می دونم سرزنش فایده نداره اما هیچ راه پس و پیشی ندارم
    هر طور بگید باهاش برخورد کردم
    هر طور که تصورش رو کنید
    قاطعانه، از روی دوستی، دشمنی، عصبانی، آروم
    اما نمی ره
    نمی ره
    بعد از اینهمه عذاب تو زندگیم همین رو کم داشتم که یکی با اون عذاب ها تهدیدم کنه!

    می گه برو شکایت کن تا همه ی زندگیت رو جار بزنم.
    حتی می گه تو برای من اظهار پاکی کردی و قبلا رابطه داشتی!
    این حرفش از همه حرفهاش واسم دردناک تره. می گه مگه می شه دختری با زیبایی تو و اینهمه مرد دورش و گرم بودنش رابطه نداشته باشه!
    این مرد همه رو تحقیر می کنه، فقط من نه! همه رو پست و حقیر می بینه و خودش رو تافته جدا بافته، به راحتی مردم رو مسخره می کنه و من بشدت از این کارش بیزارم.

    واقعا نمی دونم چکار کنم.


    ویرایش توسط RojanN : جمعه 07 شهریور 93 در ساعت 12:06

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 مهر 02 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,563
    امتیاز
    44,252
    سطح
    100
    Points: 44,252, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,950

    تشکرشده 6,439 در 1,458 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام مشکل شما فقط ترس ونداشتن اعتمادبه نفسه...
    دوست عزیزشمافقط خودت میتونی به خودت کمک کنی...چراازش میترسی...خیلی راحت میتونی به جرم مزاحمت وتهدید اژش شکایت کنی میتونی علیه اش مدرک جمع کنی...تهدیدهاش روضبط کن..
    بهتره این تاپیک روبخونی وببینی که یه دختربچه 16ساله چطورداره واسه حل مشکلش می جنگه

    www.hamdardi.net/thread34863-1.html
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  10. 6 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    ammin (جمعه 07 شهریور 93), deljoo_deltang (جمعه 07 شهریور 93), m.reza91 (جمعه 07 شهریور 93), man-bedoone-sahar (جمعه 07 شهریور 93), فرهنگ 27 (جمعه 07 شهریور 93), تیام (جمعه 07 شهریور 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شما از سال 94 چه چیزایی یاد گرفتی؟
    توسط zolal در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: جمعه 13 فروردین 95, 21:45
  2. بدبختی یا خوشبختی؟!
    توسط ابر بهاری در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 23 مرداد 90, 08:41
  3. آخه چرا نه گفتی؟
    توسط estar7 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 22 مهر 88, 17:21

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.