آنیما و آنیموس در مکتب روانشناسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ به بخش ناهشیار یا خودِ درونیِ راستینِ هر فرد گفته میشود که در مقابل نقاب یا نمود برونی شخصیت قرار میگیرد. آنیما در ضمیر ناهشیار مرد به صورت یکی شخصیت درونی زنانه جلوهگر میشود و آنیموس در ضمیر ناهشیار زن به صورت یکی شخصیت درونی مردانه پدیدار میشود.
یونگ برای نگرش بیرونی شخصیت حالتی را قائل بود که آن را نقاب مینامید. و در کنار این نیز معتقد بود همهٔ انسانها نگرش و شخصیتی درونی هم دارند که در جهت دنیای ناخودآگاه می باشد. یونگ برای توصیف و مشخص گردیدن جنبهٔ ناخودآگاه زنانهٔ شخصیت یک مرد از کلمهٔ آنیما استفاده مینمود. در مقابل کلمهٔ آنیموس هم جنبهٔ مردانهٔ شخصیت یک زن را ابراز میکند. این گونه جنبههای ناخودآگاه شخصیت در نوع رفتارهای زن و مرد اهمیت بسزایی دارد. که این قسمتها مکملهایی برای نقاب هستند. برای نمونه یونگ مثالهایی میآورد، مانند: ستمکاری که با توجه به روا داشتن ظلم ترسهای درونی و کابوسهای وحشتناک او را به ستوه اوردهاست، و یا روشنفکری که نشان میدهد از لحاظ روانی بسیار احساساتی است.
کارل گوستاو يونگ ، روان شناس سوئيسي قرن بيستم با ارائه مفاهيم آنيما و آنيموس ، آگاهي ما را از خود به عنوان زن و مرد افزايش مي دهد . واقعيت روان شناختي نشان مي دهد انسان موجودي دو جنسي است . يونگ عنصر متضاد در درون مرد و زن را آنيما ( روان زنانه ) و آنيموس ( روان مردانه ) ناميده است . آنيما يعني عنصر مونث در شخصيت مرد و آنيموس يعني عنصر مذکر در روان زن . آنيما و آنيموس در پديده هاي گوناگون رفتار انسان ديده مي شوند زيرا اين دو شريک و يار پنهان در هر رابطه انساني و در هر تلاشي براي تکامل فردي هستند . يونگ آنها را کهن الگو مي خواند زيرا انيما و انيموس مصالح اصلي ساختار رواني زن و مرد به حساب مي آيند . اگر چيزي کهن الگو باشد پس شاخص است . کهن الگو مبناي الگوهاي رفتاري غريزي و غير اکتسابي مشترک در تمام انسان ها را شکل مي دهند و خود را به شيوه هاي خاص در خودآگاه انسان متجلي مي سازند .
تفاوت هاي ميان جنس مردانه و زنانه از سوي فرهنگ جامعه تعيين مي شود و جامعه نقش يا وظيفه خاصي را براي زنان و مردان به عنوان الگوي رفتاري در نظر مي گيرد . اين واقعيت که زنان و مردان قادر به انجام دادن بسياري از اعمال مشابه هستند ، شاهد اين مدعاست که هر شخصي تلفيقي از قطب هاي مونث و مذکر است .
گاهي به جاي واژه هاي آنيما و آنيموس از واژه چيني باستان ئين (نيروي مونث که با يان جفت مي شود ) و يان ( جفت مذکر ئين ) استفاده مي شود . اصولا ئين و يان دو قطب روح است که زندگي بين آن دو جريان دارد . ئين و يان در وجود مردان و زنان موجودند ، و در عين حال ، اصول هستي اند . آنچه مردان و زنان را از هم متفاوت مي سازد اين نيست که مردان کاملا يان و زنان کاملا ئين هستند ، زيرا هر جنسي در درون خود عناصر جنس مخالف را دارد ؛ حقيقت اين است که يک مرد به طور عادي هويت خود را با مردانگي اش تشخيص مي دهد و زنانگي او در ناخوداگاهش قرار دارد ،در حاليکه يک زن هويت خود را آگاهانه مونث مي داند و جنبه مردانه در ناخودآگاه او جاي دارد .
براي بيان ادامه مطلب بايد به تعريف ساز و کار رواني فرافکني اشاره اي کنم . فرافکني ساز و کاري رواني است که به هنگام فعال شدن جنبه هايي از شخصيتمان که از وجود آن آگاه نيستيم ، رخ مي دهد . وقتي چيزي فرافکنده مي شود ، آن را خارج از خود مي پنداريم . فرافکني سازو کاري نا خود آگاه است و ما براي آن تصميم نمي گيريم بلکه خود به خود رخ مي دهد . بر اثر فرافکني انيما و انيموس ، به دليل وجود اين تلقي که در خارج از ما وجود دارند، معمولا تشخيص نمي دهيم که متعلق به ما هستند .
مردان با جنبه مذکر خود شناخته مي شوند و جنبه زنانه خود را به زنان فرافکني مي کنند و زنان هم با علائم زنانگي معرفي مي شوند و جنبه مردانه خويش را به مردان فرافکني مي کنند . اين تصاوير رواني فرافکنده شده، ياران پنهان در روابط فيمابين هر زن و مردي هستند و بر روابطشان به شدت تاثير مي گذارند .
در هر فرافکني ،فرد پذيرنده تصاوير فرافکنده شده ، بيش از حد ارزشمند يا بي ارزش مي شود . براي مثال اگر جنبه مثبت تصورات انيما از مرد به زني فرافکنده شود ، زن براي او مطلوب و خواستني مي شود . زني که فرافکني آن مرد را در خود حمل مي کند هدف روياهاي عاشقانه و اشتياق جنسي مرد مي شود . چنين حالتي را عاشق شدن مي ناميم . به طور طبيعي زني که چنين فرافکني قوي انيما را حمل مي کند ، در وهله اول احساس رضايت مي کند اما بعد ، زن از اينکه حامل بخش نا مطلوب روح شخص ديگري است ، زود پشيمان مي شود . زيرا مرد ، در واقع ، زن را نه آن گونه که واقعا هست ، بلکه آنگونه که خود مي خواهم ميبيند . و بالعکس مردي که زماني جذاب و با شکوه به نظر مي رسيد ، به سهولت مي تواند فردي سرد و خشمگين تلقي شود . فرافکني مثبت زماني از بين مي رود که آشنايي ، رابطه را در معرض ميزان درست و صحيحي از واقعيت قرار مي دهد ، و فرافکني منفي درست در همين لحظه آماده است تا جاي آن را بگيرد . حال روشن است که ، آنجا که رابطه بر اساس فرافکني شکل مي گيرد ، عامل عشق انساني حضور ندارد و ما تنها به اين دليل جذب آنها ميشويم که بازتاب تصاوير دروني روح ما هستند . به عبارتي اين عشق به خود است نه به ديگري . حالت عاشقي علي رغم زيبايي ظاهري روياي عشقي که در دل داريم ، در واقع مي تواند تصوراتي کاملا خودخواهانه باشد .
**عشق واقعي تنها زماني شروع مي شود که يک فرد در صدد شناسايي انسان واقعي ديگري برآيد و توجه و عشق به او را تجربه کند **
فايده فرافکني : هر بار که انتقال يا فرافکني صورت مي گيرد ، فرصت ديگري داريم که درون خود را ، شريک درون خود را ، بشناسيم و اين راهي است براي شناخت درون خودمان .
اين حقيقت دارد که فرافکني ابتدا جنس هاي مخالف را به سوي يکديگر جلب مي کند . زن و مرد به قدري متفاوتند که در وهله ي نخست ، براي قرار گرفتن در کنار هم ، وجود يک قدرت جاذبه ضروري است . فرافکني با فريبندگي که به جنس مخالف مي بخشد ، اين جاذبه را فراهم مي کند .
نکته مهم اين است که فرافکني به خودي خود نه خوب است و نه بد ، و نحوه برخورد ما با آن مهم است .
اثر سرنوشت ساز اين ياران پنهان بر روابط بديهي است . همانطور که ديديم آنيما و انيموس مي توانند حين فرافکني ، جاذبه و دافعه فوق العاده اي بين زن و مرد ايجاد کنند
روانشناسی و ما - آنیما و آنیموس
- - - Updated - - -
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
فرافکنی و خود شناسی
فرافكنی در معنای لفظی بر پرتاب كردن رو به بیرون یا رو به جلو دلالت دارد و به فرایند یا اسلوبی اشاره دارد كه افراد به مدد آن، ایدهها، تصویرها و امیال را بر محیط بیرونیشان تحمیل میكنند.فرافکنی یکی از دفاع های روانی است،درست مانند پادتن ها که دفاع از بدن را به عهده دارند. فرافکنی به معنای نسبت دادن غیرارادی رفتار ناهشیارانه خود به دیگران است. به طوری که انگار این ویژگی ها صرفا در دیگری یا دیگران وجود دارد.
در ادبیات غنی ما نیز فرافکنی در این جمله آورده شده است:"کافرهمه رابه کیش خود پندارد"برای مثال:اگرکسی در درون خویش احساس حقارت و خودکم بینی کند ممکن است این ویژگی را به دیگران فرافکنی کندو به این نتیجه برسدکه دیگران او را تحقیر می کنندو رفتار درستی با او ندارند.یا فردی که نسبت به دیگران بدبین است ممکن است رفتار و گفتار دیگران را بد تعبیرکند و به این نتیجه گیری نادرست برسدکه دیگران قصد صدمه زدن به او را دارند یا در پی این هستند که (اصطلاحا) زیرآب او را بزنند.
در فرافکنی ما فقط آنچه را که خودمان هستیم دردیگران می بینیم..برای مثال : اگر خشم را در خود انکار کنید افراد تند خو را جلب می کنید چون احساس خشم سرکوب شده سبب می شود تندخویی اطرافیان را ببینید یا نسبت به افراد تندخو واکنش های بسیار شدیدی از خود نشان دهید چون فکر می کنید شما فرد خشمگینی نیستید و هیچ گونه خشمی در درون تان نیست . اگر از تکبر کسی می رنجید شاید به آن دلیل است که تکبر را در وجود خود نمی پذیریدو آن را انکار می کنید . البته بدین معنا نیست که ما نسبت به ویژگی های منفی در خود یا دیگران بی تفاوت باشیم. طبیعی است که ویژگیهای منفی مانند حسد، تکبر، پرخاشگری، رقابت جویی خصمانه و مانندآن، واکنش های منفی در ما برمی انگیزد، اما اگراین ویژگیها در خودمان باشد و از آن بی خبر باشیم، مطمئنا واکنشهای منفی ما بسیار شدیدتر از کسانی خواهد بود که نسبت به این ویژگی های منفی وجود خود، آگاهی دارند.
علت استفاده از فرافکنی: فرافكنی یكی از مكانیسمهای دفاعی ناخودآگاه علیه اضطراب محسوب میشود. در این معنی خواستهها و انگیزههای غیر قابل پذیرش كه با شناخت آنها در "خود"، ممكن است موجب ناراحتی شود، به دیگران نسبت داده میشود.
با این وسیله دفاعی، فرد میكوشد تا تمایلات نامناسب و ناپسند خویش را به دیگران نسبت دهد و در نتیجه خود را عاری از هرگونه عیب و نقص بداند و خود را از احساس گناه، برهاند. با این وسیله دفاعی، فرد در مورد دیگران با مقیاس خویش قضاوت میكند. مثلاً فرد خسیس دیگران را متهم به خسیس بودن میكند. انتقاد و سرزنش مداوم از دیگران و نسبت دادن صفات و خصوصیاتی به افراد دیگر، غالباً ناشی از وجود این كیفیات در فرد نسبتدهنده است. اینگونه فرافكنی، اساساً نوعی دلیلتراشی است. پسری كه در حال دعوا و كتکكاری با دیگری است، معمولاً او را برای شروع دعوا مورد سرزنش قرار میدهد. هرچند فرافكنی بسیار متداول بوده و بیشك در كاهش دادن تنشها در فرد ناراحت و ناكام مؤثر است؛ اما استفاده مداوم از آن برای فرد، خنثی میشود؛ زیرا در درجه نخست هیچگونه كمكی به حل مشكل اساسی فرد نمیكند و در درجه دوم، استفاده مداوم از این وسیله دفاعی ممكن است فرد را در اوهام و تخیلات فرو برده و نهایتا با عدم شناخت مسئله راهکاری اشتباه برای حل آن اتخاذ کند.
از سوی دیگر معمولا رنجش ما از دیگران به سبب جنبه های حل نشده خودمان است . بنابراین ، بیشتراوقات مطالبی را که به عنوان قضاوت یا راهنمایی به دیگران می گوئیم ، در واقع به "خودمان" می گوییم. مانقطه ضعف های خود را به دیگران نسبت می دهیم و مطالبی را به دیگران می گوییم که در درون خود ماست . هنگامی که در باره دیگران پیش داوری می کنیم ، در حقیقت در باره خود پیش داوری کرده ایم . به علاوه ، در بسیاری از موارد توصیه هایی که به دیگران می کنیم نشانه این است که خودمان به آن توصیه ها نیاز داریم و بخشی از درون ما تشنه این توصیه هاست و آن را می طلبد .خصلت های فرافکنی شده به دیگران خصلت هایی است که در سایه ما به سر می برند و سایه آن بخشی از روان است که در اعماق خودآگاهی یا بین آگاهی و ناخودآگاهی قرار دارد.تا هنگامی که وجود برخی جنبه ها را در خودانکار می کنید ، به این افسانه تداوم می بخشیدکه، سایرین ویژگیهایی دارند که شما ندارید.هنگامی که کسی را تحسین میکنید این فرصت را پیدا می کنید که یکی از جنبه های خود و او را پیدا کنید.
می گویند روزی حکیمی با ملانصرالدین قراری داشت تا با هم به مناظره بنشینند هنگامی که حکیم به خانه ملا رسید او را در خانه نیافت و بسیارخشمگین شد . تکه گچی برداشت و بر درخانه ملا نوشت :"نادان ابله ". ملانصرالدین به خانه آمد و این نوشته را دید و با شتاب به منزل حکیم رفت و به او گفت :"قرارمان را فراموش کرده بودم مرا ببخشید تا به منزل آمدم و اسم شما را بردرمنزل دیدم به یاد قرارمان افتادم"
فرافکنی مثبت و منفی: علاوه بر فرافکنی های منفی باید به فرافکنی های مثبت نیز توجه کنیم، آنها نیز یادآور جنبه هایی در ما هستند. اگر شجاعت یک قهرمان را تحسین می کنید، به این دلیل است که میزان شجاعتی راکه می توانید در زندگی ابراز کنید در او می بینید. بیشتر افراد عظمت خود را فرافکنی میکنندو اگر شما عظمتی را مشاهده می کنید، در واقع عظمت خودتان را می بینید.چشمانتان را ببندید و به این نکته بیندیشید، اگرعظمت فرد دیگری را تحسین میکنید،آنچه می بینید عظمت خودتان است و اگر آن را نداشتید نمی توانستیدآنرا دردیگری تشخیص دهید. شاید شما به شیوه ای متفاوت این ویژگی را نشان میدهید. بنابراین ، می توان گفت وقتی به کسی عشق می ورزید در واقع به دلیل خصلت هایی است که آن فرد دارد و این خصلت ها جایی در تاریک خانه وجود شما پنهان شده اند. کافی است چشمانتان را باز کنید و به خود بنگرید.البته چون نمی توانیم خودمان را بنگریم، به آینه ای نیاز داریم . شما آینه من هستید و دیگران آینه شما. بزرگان دین به ما گفته اند که مومن آینه مومن است. مطمئنا چیزهایی که در خودتان دوست دارید یا ندارید در دیگران می بینید. با شناسایی ودرآغوش کشیدن این جنبه های خود، می توانید با خود و دیگران ارتباط بهتری برقرار کنید. اگر با صداقت بدی هایت را دیدی ، بسياري از دغدغه هايت حل مي شوند. اگرانسان ها در گفتن عیوب یکدیگر غرض ورزی نکنند، خیلی زود همه اصلاح می شوند. یا اینکه : اگر اهل آموختن ادب از بی ادبان باشید بی ادب ترین دردرون شما نشسته است.
اکنون بهتر است چند تمرین ساده اما مستمررا انجام دهیم:
- اگر متوجه شدید که نسبت به رفتار دیگران واکنش شدیدی از خود نشان می دهید، می توانید از خود بپرسید خوب، درست است که فرد الف رفتارهای نامناسبی دارد، ولی چرا من باید تا این اندازه نسبت به او حساسیت نشان دهم و از او متنفر باشم. پس حتما اشکالی در من وجود دارد که تا این اندازه حساس هستم و از طرفی اگر دیگران را افرادی در حال رشد ببینید، به جای نشان دادن واکنش های منفی شدید با انها مدارا خواهید کرد و با خود خواهید گفت رفتارهای نامناسب آنها از تاریخچه زندگی آنها بر می خیزد و اگر زندگی فرصت های مناسبی در اختیار آنان قرار دهد، مطمئنا اصلاح خواهند شد.
- به مدت یک هفته خود را زیر نظر بگیریم، اگر از کسانی رنجیده ایم، دلایل رنجش و رفتاری که باعث این رنجش شده را یادداشت کنیم. سپس برگذشته خود مرور کنیم - آیا تاکنون این رفتارها یا ویژگی های منفی در ما دیده شده است یا خیر؟
- نظر خود را در باره نزدیکان، دوستان ، افراد خانواده و همکاران بنویسیم و در صورت امکان از آنها نیز نظر خواهی کرده یالااقل قبل از قضاوت قطعی کمی به افشای واقعیت فرصت دهیم تا حقیقت روشن شود.
- برای بهتر شدن زندگی، به دیگران چه توصیه ای می کنیم؟ فهرستی از پندارها - قضاوتها و توصیه هایی که به دیگران می کنیم ، تهیه کنیم. آیا تمام تصورات و قضاوتهایمان نسبت به دیگران صحیح هستند؟ آیا این توصیه ها برای خودمان مناسب نیستند؟ شاید این توصیه ها برای ما نیز مفید باشند. پس کافی است به توصیه هایی که به دیگران می کنیم ابتدا خود عمل کنیم تا به نتیجه مثبت فرافکنی دست یابیم.
http://susanhekmat.blogfa.com/post-48.aspx
علاقه مندی ها (Bookmarks)