به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 44
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 16:27]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,565
    امتیاز
    44,711
    سطح
    100
    Points: 44,711, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,972

    تشکرشده 6,443 در 1,460 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    دوست خوبم قبلا هم بهت گفتم شمانمیتونی باگریه وقهروداذوبیداداحترام وارزش به دست بیاری
    عزیزم وقتی اونهاباخانوادت واسه تاریخ عروسی مشورت نکردن پس واسه کنسل کردنش هم نمیکنن.اینجاشماوخانوادت کوتاهی کردید!!!عروسی ازاسمش مشخصه بایدباخانواده عروس صحبت بشه وازپدرش اجازه گرفته شه واسه بردن دخترش این خیلی مهمه نمیخوام تحریکت کنم علیه خانواده شوهرت.اتفاقاهمیشه بهت گفتم چطورباشی
    اماحالا بایداینوبسپری به پدرت.الهام جان دقت کن فقط پدرت!!فقط یه پدره که توی این مواقع بزرگی میکنه ودخترش روبااحترام روونه خونه شوهرمیکنه.
    ازپدرت بخواه باپدرشوهرت صحبت کنع خیلی آروم وشیک.پدرت بهش بگه که بایدبیشترراجع به ازدواجتون فکرکنه چون اوضاع زیادی داره ازدست همه درمیره.بگه بایدببینیم به صلاح هست که این دوتاجوون ازدواج کنن یانه؟بگه یه مدت میخوایم فکرکنیم وصحبت کنیم باهمدیگه!!!الهام جان فقط بسپاربه پدرت توباشوهرت ارتباطی نداشته باش وفقط بگوهرچی پدرم بگه بگواگه حرفی داری بیاباپدرم صحبت کنیم الهام جان بااین همه مشکل نمیتونی ادامه بدی اگه تونستن باپدرت به توافق درست وحسابی برسن که چه بهتراگه نه بهتره که باکمک خانوادت تصمیم بهتری بگیری.الهام جان توی این مدت باید حواست به ارزش واحترام پدرت باشی اگه توحواست نباشه تاآخرعمرهمینطوری میمونید.امیدوارم بهترین هاواست رقم بخوره.
    اگه یادت باشه فرشته مهربون هم قبلا بهت گفته بودکه بایدباخانواده هاصحبت بشه ودوطرف باهم مشکلات روبرطرف کنن.پس خواهش میکنم دیگه بااحساسات جلونرو
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  2. 2 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    Somebody20 (پنجشنبه 09 مرداد 93), مهربونی... (یکشنبه 12 مرداد 93)

  3. #22
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    مامانم ميگه به نظر من اصن به روي خودت نيار،انگار كه براي توام اصلا مهم نبوده اين جريان عروسي و ناراحت نيستي.چون اگه بفهمن اهميت ميدي باز اذيتت ميكنن

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  4. #23
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    يه كلمه م راجع بهش حرف نزديم.
    يعني ديگه همو نديديم
    چند بار پيشنهاد داد بيام فلان جا دنبالت و يا بيا خونمون شام و يا بريم بيرون و هربار به يه بهونه اي رد كردم.اونم ناراحت شد و بهش برخورد و ديگه تگفت بيا فلان جا يا...
    البته نگفت ناراحته ولي من فهميدم.
    چهارروزه نديديم همو فقط روزي يه اس داديم يا نه
    نبايد نگران شم؟
    من دلم ميخواست يه بار بپرسه چته
    يا اينكه يه بار مستقيم بگه بيا ببينمت چن روزه نديدمت
    يا بياد خونمون بهم يه سر بزنه وقتي من و خواهرم تنهاييمو مامان بابام سفرن.مگه ما جن داريم تو خونمون كه دلش نميخواد بياد اينجا؟!

    - - - Updated - - -

    تا خالا نشده بود بيشتر از يه روز نبينيم همو!!!

    - - - Updated - - -

    شواهد ميگه امشب با دوستاش بيرونه يا خونه يه كدومشونه...
    خلاصه نيست.حالا با هركي
    داره خوش ميگذرونه

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت
    ویرایش توسط Somebody20 : یکشنبه 12 مرداد 93 در ساعت 22:53

  5. #24
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    فك كنم ديگه خسته شدم...

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  6. کاربر روبرو از پست مفید Somebody20 تشکرکرده است .

    paiize (دوشنبه 20 مرداد 93)

  7. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 دی 93 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    340
    سطح
    6
    Points: 340, Level: 6
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 282 در 96 پست

    Rep Power
    28
    Array
    ببین دوست گلم به نظرم یکدفعه محدودش نکن
    با یه سری دوستهای خوبش بزار رفت و آمد کنه
    اونم خانوادگی
    از رفتار یکسری شون تعریف کن
    اگه به نظرت درست میآد بهش بگو فلان دوست بدتو دیدم فلان جا داشت بدچشمی میکرد و ...
    اصلا در شان تو نیست
    و ......
    خلاصه به یکسری خوبان نزدیکش کن و از یکسری بدان دورش کن
    و اگه مقدروه رفت و آمدهای خانوادگی رو با افرادی از خانواده ی خودت و خودش که خوبن زیادتر کن
    راستی خانواده اش میتونن کمکی بهت در این زمینه بکنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  8. کاربر روبرو از پست مفید aye تشکرکرده است .

    Somebody20 (چهارشنبه 22 مرداد 93)

  9. #26
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    سلام،ممنونم،
    نميدونم،چندبار پيششون گلايه كردم ولي ساكت وايميستن و هچي نميگن،انگار بد نميدونم اصن،
    اخه تو خونوادشون بد نميدونن اصن همه مردا همينجورين به جز دامادشون.

    نميدونم ديگه چيكار كنم،
    مادربزرگش فوت شد،تو مراسم جلو خونوادش دعوامون شد.همه خونوادش با ترحم باهام رفتار ميكردن و ميگفتن : اين ديگه چقد بداخلاقه،خدا بهت صبر بده
    تصميم گرفته ديگه با خالم حرف نزنه چون ز نزده بهش تسليت نگفته،
    مامان بابام اومدن مراسمش نيومد سلام نداد گفت دير اومدن.
    همچنان رفيق بازيش ادامه داره و ناراحتي منو به روي خودشم نمياره
    ازش خواهش كردم حداق برمامه شب پيش هم خوابيدناتونو تموم كن،هر تفريحي هس در طول روز بذار،يكي دو ساعته،اونجا قبول كرد ولي الان باز انكار نه انگار...

    رفتيم سفر ،داشت با مامانش و پسر دايي ش ميرفت يعني منم خودمو وصل كردم،
    اونجا خوب بام برخورد كرد ولي.
    ولي موقع برگشتن ادرس گم كرديم و ماشين خراب شد كلي با منو مامانش دعوا كرد و غر زد چرا با دو تا زن اومدم سفر.
    خيلي جالبه،هر برنامه اي هست ميگه: ماااا داريييمم ميييررريم،توام مياي؟!؟ يعني نياي هم ميريم،كه بهمم ثابت شده تنها خوش تره

    ميدونين،دارم به اين فك ميكنم كه به چي تبديل شدم؟!؟ هرروز داره بدتر ميشه
    تو هيچي حق ندارم نظر بدم،يعني ميتونم بدم ولي خب كسي نميشنوه
    اگه جايي باشم يا نه هيچ فرقي نداره،
    هيچكاره م،اگه ناراحت شم كسي نيس نازمو بكشه،دو روز بعد بايد نازشم بكشم .به غلط كردن ميوفتم كه ناراحت شدم.
    داشتم فك ميكردم اخرين بار كه ازم پرسيد چرا ناراحتي و سعي كرد كارشو توجيه كنه و به ناراحتيم و احساسم اخميت داد كي بود؟؟؟!
    الان دو ماهه به بهونه خواهرم نيومده خونمون،مياد تو حياط ميبينه منو ميره،بهش گفتم اينكارتو دوس ندارم،ولي خب من چيكارم كه دوس داشته باشم يا نه...
    اصن منو ميبينه؟؟؟!!!!؟

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت
    ویرایش توسط Somebody20 : چهارشنبه 22 مرداد 93 در ساعت 15:15

  10. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 فروردین 94 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1393-5-15
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    839
    سطح
    15
    Points: 839, Level: 15
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 149 در 55 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم
    به نظر من مشکل شما با یه برنامه ریزی اول رو خودت و رفتارات بعد شوهرت تموم میشه شما خیلی سخت گرفتی
    داری خودتو داغون میکنی

  11. 2 کاربر از پست مفید سلیمانی تشکرکرده اند .

    Somebody20 (پنجشنبه 23 مرداد 93), دختر بیخیال (پنجشنبه 23 مرداد 93)

  12. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 مرداد 95 [ 14:02]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    1,813
    سطح
    25
    Points: 1,813, Level: 25
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 46 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم شما فقط داری خودتو از بین میبری... اینقدر خودخوری نکن..اینجوری که کار درست نمیشه..باید از یکی بخوای که بت کمک کنه.کسی که شوهرت ازش خجالت بکشه یا دست کم یکم قبولش داشته باشه..رفیق بازی ی حدی داره..وقتی از اول زورت بش نمیرسید باید از یکی کمک میخواستی..اینطوری که شما پیش میری جز از بین بردن خودت هیچ واکنشی از شوهرت نمیبینی..از پدرشوهرت یا پدر خودت بخوا کمکت کنن و باش صحبت کنن.بهتر شد عروسیت عقب افتاد.رفیق بازی زیادی خیلی از زندگیارو خراب کرده.نمیخوام بترسونمت ولی باید قبل عروسی درستش کنی وگرنه یه عادت میشه و هیچ وقت ترک نمیشه.جای دیوونه کردن خودت فکر چاره باش..

  13. 2 کاربر از پست مفید ماهک1 تشکرکرده اند .

    Somebody20 (پنجشنبه 23 مرداد 93), دختر بیخیال (پنجشنبه 23 مرداد 93)

  14. #29
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    حالم ازش بهم ميخوره.جز اشك و تحقير و بدبختي هيچي برام نداشت.
    ازش متنفرم.
    از خونوادمم حالم بهم ميخوره.هيچوقت نتونستنن يه گره از كارم باز كنن،پدر و مادري كه خودشون هنوز باهم مشكل دارن اسمشونو ميشه گذاشت پدر و مادر؟
    تا بودن باعث دردسرم بودن.چي ميشد يه جاي ديگه به دنيا ميومدم.
    بچه كساي ديگه بودم.

    نه راه پس دارم نه راه پيش.
    همه ايناوو خدا ميتونستدحل كنه ولي نكرد،چون خوشش مياد بنده هاشو عذاب بده.لذت ميبره هي اشك بنده هاشو ببينه.خفتشونو ببينه.

    - - - Updated - - -

    ازين تالارم بدم مياد،يه نظر ميخوان بدن به يكي ،يه گره ميخوان وا كنن از كار كسي هزار جور بايد منت بكشي،اقا خواهش ميكنم،خانوم به پات ميوفتم بيا بگو چيكار كنم،هه،واقعا كه

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  15. #30
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Somebody20 نمایش پست ها
    حالم ازش بهم ميخوره.جز اشك و تحقير و بدبختي هيچي برام نداشت.
    ازش متنفرم.
    از خونوادمم حالم بهم ميخوره.هيچوقت نتونستنن يه گره از كارم باز كنن،پدر و مادري كه خودشون هنوز باهم مشكل دارن اسمشونو ميشه گذاشت پدر و مادر؟
    تا بودن باعث دردسرم بودن.چي ميشد يه جاي ديگه به دنيا ميومدم.
    بچه كساي ديگه بودم.

    نه راه پس دارم نه راه پيش.
    همه ايناوو خدا ميتونستدحل كنه ولي نكرد،چون خوشش مياد بنده هاشو عذاب بده.لذت ميبره هي اشك بنده هاشو ببينه.خفتشونو ببينه.

    - - - Updated - - -

    ازين تالارم بدم مياد،يه نظر ميخوان بدن به يكي ،يه گره ميخوان وا كنن از كار كسي هزار جور بايد منت بكشي،اقا خواهش ميكنم،خانوم به پات ميوفتم بيا بگو چيكار كنم،هه،واقعا كه
    با این اوصاف چرا پس میخواین عروسی بگیرین؟
    تازه دوستشون هم که نداری.

    انتخاب و اشتباهات خودتو گردن بقیه ننداز.
    مخصوصا خدا.
    خدا راه درست و غلط و بهمون نشون دادن، گفتن خودت انتخاب کن، دیگه مسول انتخاب راه اشتباه ما خداوند نیست.

    شما از اول باید بیشتر دقت میکردین. چیزی هم که من یادمه شما از اول این مشکلات و داشتین و از همون زمان که اسمت الهام بود.
    وقتی همسرتون اومدن اینجا و مشکلات و خوندن ازشون میخواستین درست و منطقی مشکلات و حل کنین و برین پیش مشاور.
    نه اینکه احساساتی بشین بگین شوهرم خوشش نیومده و...
    این مشکلات بوده و هست، باید همون موقع بجای درخواست حذف تاپیک از شوهرتون میخواستین اینجا یا پیش مشاور، مشاوره بگیرن و تکلیف شما رو مشخص کنن. بهرحال اینجوری که نمیشه زندگی کرد.
    ییاین و باهم مشکلاتتون وعنوان کنین و بفکر راه حل باشین.
    اینقدر خودتون و وابسته نشون ندین یکم اقتدار از خودتون نشون بدین.

    یک مدت یادمه اینجا عضو انجمن آزاد بودین، راهنمایی های مدیر و بکار بردین؟ نتیجه‌اش چی شده؟
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : پنجشنبه 23 مرداد 93 در ساعت 14:05


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رابطه مجازي
    توسط Pari71 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 17 دی 94, 14:38
  2. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 اسفند 91, 16:21
  3. آدم سازي
    توسط setareh در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 18 خرداد 88, 00:02
  4. راه اندازي محفل عاشقان چشم به راه ...
    توسط آرمان 26 در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 26 فروردین 88, 23:52
  5. شباهت ازدواج كردن و سربازي رفتن!!!!
    توسط keyvan در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 بهمن 87, 03:15

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.