به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16
  1. #11
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام
    حاجلوی عزیز...
    خانم مهندس....بابا رشته به این خوبی و با کلاسی.... مردم کارم هم که گیرشون نیاد با اسم رشتشون کلی کلاس میذارن..تو چرا خودتو تحویل نمیگیری؟
    میگماا...نمیتونی ارشد بخونی؟ اگه بخونی عالی میشه.رشتت برای ایران واقعا عالیه...جدی میگم...قدر خودتو بدون...
    به نظر من زیاد خودتو درگیر کتابهای روانشناسی نکن. فقط به همون چیزایی که تا حالا فهمیدی عمل کن. چون به نظرم روحیه ات شبیه به من باشه. منم خیلی کتاب رونشناسی میخوندم ولی باعث میشد بیشتر دنبال مشکل و یراد توی خودم بگردم.
    این آرامشی هم که همدردی و محیط مجازی میده اولاش خوبه. بعد خدایی نکرده مثل پارسال من معتاد میشی به اینجا. به نظر من برو توی زندگی واقعی. بین آدما...
    اصلا سعی کن تنها نباشی. خودتو مجبود کن در هر شرایطی هستی توی جمع و با ارتباط با مردم باشی.

  2. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    پونیو (چهارشنبه 08 مرداد 93), تیام (چهارشنبه 08 مرداد 93)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    سلام
    وااااای مرسی. چه با کلاسم من

    ارشد بدون کنکور قبول میشدم نرفتم یعنی اصلا خبر ندارم ثبت نامش تا کی بود شروع شد یا تموم شد اصلا چی شد قضیه.... چون تصمیم دارم کنکور بدم اینجوری برام بهتره.

    به اینترنت که معتاد شدم رفته واقعا نمیتونم ترک کنم. سه ساله گرفتارشم. صب به امید اینترنت از خواب پامیشم شبم لپ تابم تو بغل میخوابم. اصلا نمیتونم خودمو کنترل کنم.


    از لحاظ روانشناسی هم با مطالعاتم به جاهای خوبی رسیدم اونم اینه که مشکل من فقط و فقط اینه که شخصیت حمایت گر دارم یعنی اینجوری بزرگ شدم چون همیشه از خانواده ام حمایت کردم به خودم زیاد توجه نکردم اگه قرار باشه واسه کسی از اعضای خوانواده ام اتفاقی بیفته حتی اگه قطع نخاع باشمم پا میشم ولی برای خودم انرژی ندارم یه لقمه غذا بخورم.

    میدونی یه جورایی از بچه گی مادر بودم دیگه. مثل یه مادر مسئولیت زیادی داشتم همه ی اطرافیانم رو دوست داشتم هر چند دلخور میشدم ازشون ولی بازم دست از کمک کردن بهشون بر نمیداشتم.

    نوشته من به جای مهندس شدن باید تو شغلی بودم که از مردم حمایت میکردم. مثلا پزشک یا پرستار میشدم. ولی خوب نشدم هر چند برا شخصیتم مناسبه ولی خدا رو شکر میکنم که مهندسی خوندم میدونی وقتی حتی فکرشو میکنم مثلا من یه روانشناس بودم مو به تنم سیخ میشه چقدر مسئولیت سنگینی داره . من اشک تو چشم یکی ببینم قلبم درد میکنه چه برسه به اینکه هر روز درگیر این بشم که نکنه من اشتباه کردم . مطمئنم هیچ وقت عادت نمیکردم و هر چقدرم بهم پول میدادن اگه یکی به خاطر کم کاری من اتفاقی براش می افتاد داغون میشدم.

    به هر حال خدا رو صد هزار مرتبه شکر.

    راه حل مشکلمم روشنه باید به خودم توجه کنم و خودم رو ارزشمند بدونم و برای خودم کار کنم. هر چند سخته ولی باید مادر خودم باشم.

    خودم رو مثل یه مادر نوازش بدم و کلا برا کسی که مادر نداره یا مادر خوبی نداره میگن باید مادر خودش باشه. اون حرفایی که دوست داشت مادرش بهش بزنه رو به خودش بگه و خودشو بغل کنه و نوازش کنه و خودشو اینجوری آروم کنه یه مدت بعد حالش کم کم خوب میشه مغزه دیگه واقعا فوق العاده اس .

    فعلا که قسم چهل روزه خوردم هر روز کارهایی رو که دوست ندارم و باید اون روز انجام بدم رو اول انجام بدم هر وقت اونا تموم شد بعد برم سراغ کاری که بهش علاقه دارم... ولی لامصب مثل جون کندنه دیگه هی یه چیزی تو درونم نمیذاره !!!!!

    پست اول این تایپیکت رو که خوندم اولش فکر کردم خودم نوشتم !!! به خدا راست میگم جا خوردم واقعا خیلی خوب منو توصیف کردی البته تو خودتو گفتی ولی حرف دل منو زدی.

    من از تجربیات تو استفاده میکنم دیگه به خودم گیر نمیدمو بیخیال میشم راست میگیث همینایی که خوندم بسه.

    ولی کلا از خودم خوشم اومده فکر میکردم احساسام کارام همشون احمقانه اس فکر میکردم لیاقت تحقیر و سرزنش رو دارم اما از وقتی فهمیدم همش دلیل علمی داره خیلی از خودم خوشم اومد به خدا راست میگم . چقدر قلبمو مغزم به هم مستقیم وصلن. خیلی خوبه دختر ساده ای ام ،دو رو نیستم، نامرد نیستم. قلبم پاکه .

    کی گفته من باید شبیه یکی دیگه باشم که اونموقع به خودم بگم خوب؟ کی گفته وقتی از یکی بالاتر رفتم باید خوشحال باشم؟ کی میتونه مثل من از خوشبختی و خوشحالی دیگران لذت ببره؟ اشتباهای من فقط مخصوص خودمه هیچکی عمرا نمیتونه مثل من باشه.

    کلا زیادی دارم واسه خودم نوشابه باز میکنم ولی به عنوان یک انسان هر وقت دوست داشتم خوشحال میشم هر وقت دوست داشتم ناراحت میشم هر وقتم عشقم کشید خجالت میکشم. هر ساعتی از روز خواستم گریه میکنم. هر چی دوست داشتم میپوشم هر جا هم دوست داشتم میرم دوست دارم کار احمقانه انجام بدم ببینم کی میخواد به من بگه مسخره.
    اصلا هر کی هر چی دلش بخواد بگه ببینم کی میخواد جلوی زندگی منو بگیره.

    تو هم خوشحال باشو به خودت افتخار کن. نترس لیاقت بهترینا رو داری. زندگی خیلی سخته ولی بعضی از سختیترین روزا بهترین روزای آدمن.

  4. کاربر روبرو از پست مفید تیام تشکرکرده است .

    پونیو (چهارشنبه 08 مرداد 93)

  5. #13
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام
    امیدوارم حال همگی خوب باشه. دلم براتون تنگ شده بود.
    این مدت اتفاقات زیادی افتاد.
    شاید بیشترش بد بود.
    خواهرم ام اس گرفته. با دو تا بچه. هشت ساله و نه ماهه.
    چندوقت پیش یکی از دوستان صمیمی دوران دبیرستانمو دیدم.
    پارسال طلاق گرفته بود.
    یکی از هم اتاقی های دوران دانشگاهم بعد از دو سال داره طلاق میگیره.
    یکی دیگه از هم اتاقی هامم جدیدا ها حرفایی میزنه که شبیه حال های منفی خودمه.
    اون یکی خواهرم هم ظاهرا با شوهرش مشکل داره و از جدایی حرف میزنه.
    خیلی از دوستام هستن که ازدواج نکرده اند. کار هم گیرشون نیومده.
    بعضی هاشون هم کار میکنند.
    بعضی هم ادامه تحصیل داده اند.
    توی فامیل هم من زیاد خبر از مشکلات شخصیشون ندارم. ولی لابد همه درگیری هایی برای زندگیشون دارن.
    .
    ...
    هر کی یه جوری درگیره.
    خیلی ها شرایطشون مثل منه.
    شاید شرایط من هم خیلی غیرعادی نیست.
    از وقتی این چیزا رو دیده ام بهتر میفهمم زندگی من هم یک زندگی عادی.
    اشتباه فکر میکردم که اوضاع زندگیم خیلی افتضاحه.
    حتی کسانی هم که من به حالشون حسرت میخورم و فکر میکنم چقدر خوشبختن و دارن شاد شاد زندگی میکنند هم معلوم نیست چه مشکلاتی در خودشون دارن.
    برام شرایطم قابل قبول تر شده. و راحت ترم.
    گرچه گاهی فکر خودکشی هنوز به سرم میزنه.

    ولی خب زندگی ام خیلی هم بد نیست....

    مشکل از لوس بودنم و همون کمالگرا بودنم بود.

    عیب نداره.
    هرچه هست باز هم خدا رو شکر که بدتر از این نیست...

    در کل فکر کنم بهترم...

  6. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    پونیو (شنبه 08 شهریور 93), شیدا. (سه شنبه 04 شهریور 93)

  7. #14
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    احساس تنهایی طبیعیه؟

    راستی کم شدن احساسات و هیجانات و حس نکردن شادی و غمی از ته دل در سن 27 سالگی طبیعیه و همه اینطورین؟

  8. #15
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    نه غم واسه هیچ سنی طبیعی نیست
    چون طبیعت هر انسان ارامش همراه با شادیه
    خویشتن دوستی رو سرچ کن کم کم روش کار کن
    موفق باشی

  9. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    Pooh (دوشنبه 24 شهریور 93), پونیو (شنبه 08 شهریور 93)

  10. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 11 مهر 93 [ 16:25]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    14

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط تیام نمایش پست ها
    ولی کلا از خودم خوشم اومده فکر میکردم احساسام کارام همشون احمقانه اس فکر میکردم لیاقت تحقیر و سرزنش رو دارم اما از وقتی فهمیدم همش دلیل علمی داره خیلی از خودم خوشم اومد به خدا راست میگم .

    سلام تیام عزیز

    میشه به من هم بگی این احساس خودکم بینی چه دلیل علمی داره؟ چون من هم دچارش هستم شاید تو روحیه من هم اثر بذاره. من هم هزار راه رفتم اما هنوز این احساس از درونم بیرون نرفته.

  11. کاربر روبرو از پست مفید golchehre تشکرکرده است .

    پونیو (دوشنبه 31 شهریور 93)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی پسرم مریض میشه استرس همه وجودمو میگیره😣😣
    توسط J00j00 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 30 بهمن 95, 08:51
  2. استخدام بهترین سازمان دولتی شدم اما انگیزه ندارم
    توسط zzzz در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 68
    آخرين نوشته: شنبه 17 مرداد 94, 15:44
  3. پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: شنبه 20 تیر 94, 02:37
  4. نمونه سوال ازمون ورودی مدرسه نمونه دولتی برای دوم دبیرستان میخوام
    توسط nice_girl در انجمن ارتباط مراجعان - مشاوران
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 01 مرداد 93, 10:32
  5. دیدن جستجوهای اینترنتی شوهرم داغونم کرد
    توسط niloo91 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 32
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 آذر 91, 10:56

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.