موضوع: آیا این نشانه وابستگی شدید این آقا و دخالت زیاد خانواده ایشون نیست آیا این رفتارها طبیعیه؟

خانم جویا منم که گفتم ایا اقا رفتارش یه جوری بوده و نشون از عدم مستقل بودنش داره با مثالی که زدم.

شما فرمودید ضمن اینکه مردی که قراره بشه سرپرست یه خانواده و میره خواستگاری یه دختر خانمی باید اینقدر مرد شده باشه که بتونه راجع به دو تا تصمیم بعد زندگیش خودش تصمیم بگیره
وگرنه بعدا هزار مشکل و مسئله تو زندگی هست چه طوری قراره از پس اونا بر بیاد اونم تو این سن و سال

خب منم همینو میگم..ولی نمیدونم چه منافاتی داره با این که ادم مشورت بکنه !! فکر کنم شما دچار سو برداشت شدید از صحبت های من..

شما الان چطور اومدید این جا مشورت می کنید..توی بحث ازدواج طبیعتا ادم باید با پدر و ماردش مشورت کنه و این اصلا به اون معنا نیست که طرف نمیتونه و توانایی نداره تصمیم بگیره.بلکه به دنبال این هست بهترین تصمیم رو بگیره.امیدوارم متوجه منظورم شده باشید.

اون اقا ولی مشورت نکرده با خونوادش !! چون کسی بخواد مشورت کنه این طوری مشورت نمی کنه و.. گفتم من خوشم نیومد.

آقای فدایی یار من متوجه حرف شما شدم چون من اول متنی نوشتم و چون طولانی شد خیلی جاهاشو حذف کردم و فقط به طور کلی در جواب شما و معاون کلانتر کلی نوشتم و اون قسمت که ابهام ایجاد کرده بود که مسئله چیزی بوده که مربوط به من بوده خواستم توضیح بدم که اینجور نبوده و یک سری تصمیم گیریهای کلی در مورد بعد زندگی بود

حتی اینکه شما گفتین یه جوری مسائل رو مطرح می کنم که اگر سر گرفت بعد به ضرر دختر تموم نشه برای من نکته جالبی بود که خود رعایت همین نکته خیلی از مسائلو حل می کنه
ازتون ممنونم

- - - Updated - - -

میشه شمام نظرتونو راجع به این سوالم بگین که اگر مثلا یه کسی به شما بگه که من می خوام مسائلمون و هر بحث و حرفی که داریم از چهار چوب خانوادمون بیرون نره و بین خودمون حل شه چه برداشتی از حرفش می کنین ایا حس بدی پیدا می کنین فکر می کنین می خواد بین شما و خانوادتون قرار بگیره
این سوالم کلیه و ربطی به فقط این آقای که الان اومده نداره کلا چون برام مهمه می خواستم بدونم چه طوری مطرح کنم

ممنونم

یعنی هیچ کسی نظری راجع به این سوالم نداره

نوشته اصلی توسط جویا

اگر مثلا یه کسی به شما بگه که من می خوام مسائلمون و هر بحث و حرفی که داریم از چهار چوب خانوادمون بیرون نره و بین خودمون حل شه چه برداشتی از حرفش می کنین ایا حس بدی پیدا می کنین
این سوالم کلیه و ربطی به فقط این آقای که الان اومده نداره کلا چون برام مهمه می خواستم بدونم چه طوری مطرح کنم

ممنونم

فقط پست 13 خوندم اصلا در جریان تاپیکتون نیستم.
در مورد اینکه خواستین نظر بدیم واجع به اینکه (اگه درست برداشت کرده باشم) دو همسر هر مشکلی دارن بین خودشون حل شه و به فامیل و اینا کشیده نشه، نظر من اینه که مگه قراره طور دیگه ای باشه؟ دو تا ادم بالغ که همدیگه رو به عنوان شریک زندگی انتخاب کردن قاعدتا باید بتونن مشکلات رو بین خودشون حل کنن. زمانی هم که نمی تونن می رن مشاوره می گیرن از متخصصش. اینجا مثلا با اشتراک ازاد یا مشاوره حضوری با کارشناس مجرب.
احترام به همسر مهمه. یکیش هم همین حفظ حریمه. اینکه هر چی میشه ادم نره به این و اون و خونواده بگه. مگه اینکه نیاز باشه. که اونم میرین مشاوره حضوری خود مشاور بهتون راهنمایی می کنه

البته قطعا سر فرصت یه مشاور خوب پیدا کنین که در موقع ضرورت بتونین از راهنمایی های درست استفاده کنین.

موفق باشید.

خواهش میکنم.من نمیدونم چرا روی این قضیه حساس هستید ولی حتما تجربه ی بدی داشتید یا دیدید توی اطرافیانتون به هر حال خواستم بگم سوالتون خوبه ولی بیانش بده؟!

من اگه کار به خواستگاری کشیده بشه این طوری از خانم می پرسم که به هر حال توی هر زندگی خواسته یا ناخواسته یه سری مشکلات و تنش هایی وجود میاد ؟! میخوام بدونم به نظر شما چقدر باید خانواده ها یا اطرافیان باید از این موضوع مطلع بشند یا اصلا نشند میخوام دیدگاهتون رو بدونم ؟؟

بعدش انتظار دارم اون خانم اگه فهمیده باشه یا حداقل دیدگاهش دوست دارم این طوری باشه که...بگه بستگی داره !! ولی فکر نمیکنم لزومی داشته باشه سر هر اتفاقی اطرافیان متوجه قضیه بشند مثلا ممکنه شما یه بار سر یه موضوعی عصبانی بشید حالا یه چیزی بگید طبیعتا اینو من میتونم به عنوان همسر بعد ها فراموش کنم شاید ولی قطعا ممکنه این ساده ترین چیزها از دل اطرافیان به سادگی نره..ولی خب به وقتی هست قضیه خیلی مهم تر هستش و خود طرفین شاید نتونند حلش کنند و شاید بهتر باشه از کسی که مورد اعتمادشون هست کمک بگیرند.

ببنید شما سعی کنید سوالتون طوری باشه دیدگاه طرف رو ببنید چی هست بعدش اگه مطابق میلتون بود چه بهتر نبود هم دیگه بی خیال میشید..ولی وقتی شما میگید من میخوام این طوری باشه یا باشید دو حالت داره یا طرف از شما خوشش نیومده زیاد که میزاره میره (من کار به خوب و بدش ندارم) یا طرف اون قدر از شما خوشش اومده طبیعتا چون میخواد نظر شما رو جلب کنه میگه بله کاملا موافق هستم و..!!!

پس بهتره سوالاتون رو طوری بپرسید که دیدگاه شما لو نره تا واقعا پی به جواب حقیقی خواستگارتون ببرید.

اممنونم آقای فدایی یار واقعا قشنگ راهنمایی کردین ممنونم
مینوش جان از شمام ممنونم
من مشکلم حل شد و با توجه به راهنمایی دوستان و چمع بندی کلی و یه سری رفتارای بعدیشون که بازم نشونه همین وابستگی اقا بود تصمیم گرفتم جواب منفی بدم
از همه ممنونم

جویا جان خواهر خوبم به همدردی خوش امدید توضیحات شما خیلی کلی بود یعنی شما رفتار و عکس العمل خواستگارتون و مادر ایشون رو گفتید ولی معلوم نیست که این عکس العمل در قبال چه عملی یا حرفی بوده است اینکه شما موضوعی رو در جلسه دوم خواستگاریتون مطرح کنید و انتظار داشته باشید که ایشون به هیچ کس نگه روش درستی نبوده . جلسات خواستگاری بیشتر برای اشنایی خانواده هاست و پدر و مادر ایشون این حق رو به خودشون میدادند وگرنه اصلا چرا اومده بودند ؟ یعنی اگه پسر خودش به تنهایی خواستگاری بره ادم مستقلیه ؟ گذشته از اون موضوع مورد بحث هم مهمه تا ببینیم پدر مادر داماد حق دارند توی اون دخالت کنند . ؟ یا نه ؟ اگه عکس این اتفاق می افتاد شما چطور برخورد میکردید؟ یعنی اگه مثلا ایشون میگفت من فلان مشکل رو دارم ولی به پدر مادرت چیزی نگو شما چکار میکردید؟ فراموش نکنید بعد از ازدواج اینکار طبیعیه و اصلا لازمه ولی در جلسه دوم خواستگاری نه . در این مرحله چه دختر و چه پسر به راهنمایی پدر و مادرش نیاز داره تا انتخاب درستی داشته باشه . و با این تفکر ایشون ازدواج سنتی و خواستگاری رو برای ازدواج انتخاب کرده .