سلام دوستای عزیز من همین دیشب با این سایت اشنا شدم و تصمیم گرفتم مشکلمو مطرح کنم من یه دختر 26 سالم... 2 سال پیش مردی به خواستگاری من اومد که 11 سال از من بزرگتر بود... خیلی خیلی مغروره... 2 سال خونواده من به خاطر اختلاف سنی به شدت!!!!!!!!!!!!!! مخالف بودن بعد از 2 سال راضی شدن حالا اون خودشو گرفته... سنش 38 ساله! دیگه زمانی برای جوونیو خوشی با هم نداریم! حالا که همه چیز درست شده رفته تو قیافه.... خیلی خیلی خیلی کار می کنه از 9 صبح تا 11 شب. حتی روزای تعطیل! هرچیم بهش می گم می گه باید تحمل کنی. اولا خیلی ازم می خواست بهش توجه کنم... گله می کرد چرا نمی گی دوسم داری ولی الان ذره ای برای احساسم اهمیت قائل نیست. در روز 20 تا اس ام اس میدم هیچ کدومو جواب نمی ده (می دونم اشباع شده و این 20 تارو از سر لج می دم... چون وقتی مثل قبل فقط 1 سوال می پرسم محل نمی ذاره.. بهد 2 ساعت با مظلومیت می پرسم جواب نمی دی؟ باز جواب نمی ده.... در صورتیکه قبلا می گفت وقتی اسمت رو گوشیم میافته اگه جواب ندم انگار گوشت از تنم می کنن!!! در جا جواب می داد) ب هر زبونی باهاش حرف می زنم دیگه جواب نمی ده... محبت می کنم جواب نمی ده... قهر می کنم جواب نمی ده... بی محلش می کنم جواب نمی ده).. عادی برخورد می کنم جواب نمی ده) ولی جالبه اگه اون یه اس ام اس داد و من بی جواب گذاشتم تهدیدم می کنه که اگه تا 1 ساعت دیگه جواب ندادی تمومه... کاری میکنه پشیمون شم. خیلی عجیبه بعد از اینکه به این تهدیدش جواب می دم و می گم ببخشید الان اس ام استو دیدم دیگه جواب نمی ده! واقعا کلافم کرده! می گه زنگ نمی زنم چون وقتی صداتو می شنوم بی منطق می شم و سست می شم!!!! من به خاطر اینکه قرار بود بعد از ماه رمضون بیان خواستگاری موندم شهرستان و تا تهران 12 ساعت راهه! پایان نامه و دانشگامو ول کردم به خاطر آقا اما اصلا ازش خبری نیست! خودش می دونه مادرم به سختی قبول کرده و اگه ادا و اصول بیاد امکان داره همه چیز دوباره خراب شه! انگار دیوونه شده! اون همه واسه رسیدن به من تلاش کرد حالا سر بزنگاه ناپدید شده
علاقه مندی ها (Bookmarks)