ممنون دختر بی خیال عزیز.
کلا بعضی پست هایت را می خونم حس می کنم خودم نوشتم:دی
راست می گی.ولی من کلا پوست کلفتم ها!ولی گاهی با تکرار یک مساله صبرم لبریز میشه.
خودت که می دونی من چقدر به دل نشستن معتقدم. ولی واقعا مطرح کردن این قسم چیزهایی که ذکر کردم در اولین مکالمات بین دو نفر به دور از حیا و ادبه.بیشتر مطرح کردنش در وقت نامناسب و لحن تحقیرآمیزش را می گم. (حالا ممکنه کسی قد براش مهم باشه)
من حس تنفر در حد جام جهانی از اسم خواستگار و خواستگاری (کلا موضوع خواستگاری) را گفتم که نمی دونم کسی تجربه کرده یا نه. (که می بینم مبالغه آمیز صحبت کردم.و این حس را حتما خیلی ها حتی بدتر تجربه کردند!)
وگرنه راست می گین همه از این دست تجربه ها داشتیم و من نمی گم کسی نداشته.اما صبر آدم لبریز میشه .
اما خیلی دلم می خواست به آقایون این حرفها را بزنم که واقعا بشینن با مادراشون صحبت کنند و چه جواب منفی و چه ادامه جلسات را جوری مطرح کنند که طرف تحقیر نشه. یا اگر چیزی مدنظرشونه جوری بپرسند که به طرف برنخوره. یا همان طور که تو گفتی من خودم واقعا حس کردم که جوری رفتار می کنند که باید از خدامون باشه.
چه اشکالی داره یک پسر با مادرش در مورد این مسائل صحبت کنه. من خودم در مورد این جور مسائل با مادرم صحبت کردم .
گاهی بعضی مادرها گویا در اجتماع کمتر بودند و شاید دست خودشون نباشه.نمی دونم والا. واقعا در تعجبم!
اما خیالت راحت! کلا دیگه به دل نمی گیرم. وضع فرهنگی مملکتمون را پذیرفتم که آقا جون ما همینیم.
راستی من عضو فعال شدم!!!!!!!!!!!
به قول صبا از طرف شما به خودم تبریک می گم!
ولی خب این ها را اینجا گفتم حال و هوام عوض شد!
- - - Updated - - -
دختر بی خیال عزیز خیلی ممنون که اون لینکها را گذاشتی.واقعا قشنگ بود! و حال و هوام را تو این صبح زود عوض کرد.
امیدوارم بهترین انتخاب را داشته باشی و واقعا از ته دل برات تو این ماه مبارک دعا می کنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)