موضوع: حال و احوال یاران همدردی (9)

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

خاله قزی،مردم ما همینجوریشم با این حیوانات معصوم سر ستیز دارن،دیگه شما با این

خرافات بهونه دستشون نده.

گریه ی دخترت دلیل دیگه ای داشته که باید دنبالش می بودی نه اینکه بندازی گردن گربه ها.

الآن حالم بده وقتی می بینم ملتی حیوان ستیز هستیم.

فرهنگ 27 دادا چرا جو میدی سریع؟!!!
کی گفت ما حیوان ستیز هستیم؟!!!!! توی تاریکی نباید به بچه گربه را نشان بدی همین.

برعکس نظرت من و همسرم فوق العاده به محیط زیست احترام یمزاریم و بخصوص حیوانات .اشتباه هم از ما بوده نه اون گربه بیچاره

راستی جناب مدیر همدردی فکر کنم شما دیگه همه چیز را از دریچه روانشناسی دارید بیان میکنید.نوشته بانو بی نهایت بعنوان یه مادره و این احساس قابل ستایشه
گرچه یکجورایی حرف شما کاملا درسته و با توجه به زندگی ایشون نوشتید ولی یکم بعضی وقتا از قالب روانشناس بیرون بیاید بد نیست.
البته نقدی شد چون واقعا انسان فرهیخته و باشخصیت و دلسوزی هستید بیان کردم.
منفی ندیا یکوقت دادا

توی تاریکی نباید به بچه گربه را نشان بدی همین.

دلیل علمی بیار.

والا دقیقا منم مثل خودت هیچ اعتقادی ندارم و میدونم خرافاته از نظر دید دینی و اجتماعی هم میدونی باهات همفکر هستم ولی جالبه مثلا یعنی جوری گیه میکرد که دلم براش کباب شد تا بردنش همونجا مادرخانومم چنتا بسم الله گفتش و پاشو زدن به زمین خونشون هم تخم مرغ شکستن بچه اروم شد!!!
چندین باره دیگه شده اومیدم خونه بچه واقعا بلند گریه میکرد و بند نمیشه تا اسپند دود کردیم براش صلوات فرستادیم درست شد!!!! میدونی جالبیش کجا بود دقیقا پدرخانومم خواب گربه دیده بود دیشبش تا زنگ زدیم ساعت 12:30 دقیقه شب گفتیم گریه میکنه گفتش حتما گربه دیده!!!

خرافاتی نیستم به هیچ عنوان ولی قبلا هم اتفاق افتاده بود.وگرنه خودمون گربه خیلی هم دوست داریم با اینکه دوست ندارم بهش دست بزنم ولی باشه بهش غذا میدیم

استاد اتفاقا میخواستم تایپیک بزنم ولی ترسیدم بفرستید انجمن آزاد در همین موارد من یکی واقعا گیج شدم!!!!!

شاید بچه حسودیش شده به گربه و گریه کرده ...
البته اگه برین باغ همدردی شاید بهتر به نتیجه برسین

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

با سلام
آوتارت قشنگه
اما دلایلت برای زندگی ناکافی و نگران کننده هست.
لطفا بیشتر برای دلایل زندگیتون تحقیق و بررسی بفرمایید.
با تشکر

با سلام

تمام دلیل من برای زندگی حسی است که از عکس دریافت می شه و اون عشق و محبت و حمایت خالصی است که در این عکس یک برادر نثار برادر کوچک ترش داره می کنه گرچه توان اون رو نداره برادرش رو درست بغل کنه .

این عکس رو زمانی گرفتم که پسر کوچکم داشت می رفت یک سوسک رو از زمین برداره و برادرش که این صحنه رو می بینه اونو بغل می کنه تا از سوسک دورش کنه.

اگه این توضیخات قانع کننده هست اشکال به من بر می گرده که توضیح ندادم در غیر این صورت بفرمایید تا برم تحقیق و بررسی کنم.

سلام

بیشتر در مورد معنا و هدف و دلیل زندگی جستجو و مطالعه کن.

چه واژه عجیبی!
به نظر من این واژه هم می تونه زندگی ادم را بسازه و هم میتونه نابودش کنه!......
بعضی وقتها به خودم می گم ای کاش هیچ وقت برای خودم هدف انتخاب نمی کردم ای کاش بی هدف زندگی می کردم! و کمتر از نرسیدن به هدفم رنج می کشیدم
خیلی از دوستام که بدون هدف روشنی انتخاب رشته کردند و با مسیر زندگی همراه شدند الان زندگی شیرینی دارند...........
واقعا معنا و هدف و دلیل زندگی چیه؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
میشه لطفا چندتا کتاب که واقعا به این سوال جواب بده معرفی کنید؟
دلم هدفی عمیق تر و با معنی تر از اهداف تحصیلی می خواد!!!!!!!!!
ولی پیداش نمی کنم

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

با سلام
حس خوبی هست.
ما با این حس مشکل نداریم.
اما دلیل برای زندگی خیلی کلی تر و عمیق تر و مهمتر از یک حس هست.
بیشتر در مورد معنا و هدف و دلیل زندگی جستجو و مطالعه کن.

با سلام و احترام

ببخشید جناب مدیر ، من متوجه منظورتون نمیشم ، میشه بیشتر توضیح بدین!
درسته مخاطبتون خانوم بی نهایت هستن ، اما جالب بود پستتون ، خواستم یه بهره ای ببرم.

یعنی چی که ، فرزندان ایشون دلایل کافی ای نمیتونن باشن !
خیلی از مادران این مرز و بوم ، همین حرفی که خانوم بی نهایت زدن ، میزنن.

منم با صالحه گرامی موافقم ، میشه بیشتر توضیح بدین ، یا کتاب یا مقاله ای معرفی کنین؟



باتشکر.

دوباه تعطیلات شد و باز هم سفر.

مگه می شه همسرمو واسه یک روز تو خونه بندش کنم(با به بند کشیدن اشتباه نگیرید) . اینم از اون مهارت هاس که واقعا بهش احتیاج دارم.

جای همه دوستان همدردی که دلشون می خواست این چند روز رو برن سفر اما نمی تونن برن رو خالی می کنم.

بر می گردم دلم می خواد کلی خبر خوب در تاپبک به نتیجه رسیده ها ببینم.

به یاد همه هستم. منو فراموش نکنید زود بر می گردم.

البته سفر و جاده و خطر یه موقع هم دیدین بر نگشتم. در اون صورت برای آمرزشم دعا کنید.

چه تلاقی نا خود آگاهی شداما بس قابل تامل:

برای هر سفری کلی تدارکات می بینم اما جدی به این فکر نکرده ام برای سفر اصلی که هر لحظه پیش رومه چقدر آماده ام؟