به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 27 , از مجموع 27
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 خرداد 93 [ 22:10]
    تاریخ عضویت
    1393-2-02
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    177
    سطح
    3
    Points: 177, Level: 3
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 18 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط keyvan نمایش پست ها
    سلام دختر جوان
    به همدردی خوش آمدی.دوره بحرانی رو طی می کنی و خوب می فهمم که احوالت چطور هست.در این سن یک مشکل کوچک اگر کنترل نشود موجب مشکلات بزرگتری می شود اما تو باید مانع بشی

    مواردی که بهش اشاره کردی و نسبت به اون ها دغدغه داری شاید به ظاهر ساده باشند اما حق داری که از این وضعیت نگران باشی، اما در حدی نیست که تو بخوای وجود خودت رو نادیده بگیری

    اول از همه افکار منفی و سرزنش کردن خودت رو کات کن، میگی نمی تونم، ولی من کاملا" مخالفم چون این توان رو داری.پس خوب گوش کن، این افکار منفی رو از ذهنت دور کن و خودت رو رها کن، نه من نه دوستان، نه پزشک، نه دارو نه سحر و جادو هیچکدام نمی توانند مانع این افکار شوند مگر اینکه خودت اقدام کنی و شک نکن که این توانایی رو داری، منتها چون تحت فشار روانی هستی خودت رو دست کم گرفتی

    خوب وقتی جلو این افکار منفی رو گرفتی، تو دیگه داخل گود نیستی و از بالا بهتر می تونی به مسائلی که برایت دغدغه شده اند اشراف داشته باشی.


    در مسیر زندگی هر کدام از ما انسان ها دچار کوتاهی نسبت به خود می شود، کوتاهی در اهمیت به خود، کوتاهی در رسیدن به خواسته ها و اهداف و.... یا شاید بهتر است بگویم دچار اشتباه می شویم، اما همیشه فرصت جبران هست.تو وقتی می توانی جبران کنی که وضعیت فعلیت رو قبول کنی و برای رهایی از این وضعیت برنامه ای داشته باشی.

    (این کلمه خیلی به من آرامش میده، رها، رهایی)

    افت تحصیلی دوره ای بود که با آن مواجه شدم، چرا؟ چون ذهنم به تحصیل مشغول نبود و افکار دیگری جای آن را گرفته بودند.اینجا تو خودت در قبال خودت مسئولی، یعنی تو باید راه را بر موانع رشد تحصلیت ببندی.افت تحصیلی به معنای پایان یک دوره موفق تحصیلی نیست.می دونم که همه ازت انتظار دارند که بهترین باشی، اما تو می خوای خودت باشی، پس بهترین نباش، اما به کمترین هم قائل نشو، خودت برای خودت برنامه و هدف تعیین کن

    احساس تنهایی و بی همدمی میکنی، این حق توست که کسی به حرف ها و ناگفته هایت گوش دهد.اما اگر کسی نباشد به معنای بن بست در زندگی نیست.بدترین کار ممکنه در این حالت مرثیه سرای تنهایی و بی کسی است.اینجا برای ما بنویس، ما دوتا چشم داریم، اما چهار چشمی مشتاق خواندن حرف هایت هستیم.

    از ترس فاش شدن رابطه قبلی ات مدام اضطراب داری، آنقدر که جزو برنامه افکار منفی ذهنت شده،من چرا عکس هام رو به اون پسر دادم؟ اصلا" چرا باهاش دوست شدم؟ تکرار و تکرار این حرف ها آیا تا به حال کمکی به تو کرده؟ مطمئنا" نه! بگو من خطا کردم، بگو من یک مسیر رو اشتباه رفتم، بگو نهایت فاش شدن این رابطه سرزنش از طرف خانواده است، خوب حق دارند، اما بازهم این پایان تو نیست، من یک جوانم، جوان هم مانند یک جوانه به هر جای سرک می کشد.گاهی خوب و بد آن را تشخیص نمی دهد.اما خط قرمز را برای خودت تعیین کردی.

    دوست من، شما اگر بر این مسیر پافشاری کنی به زمین و زمان گیر میدی! درست مانند اینکه سر نخ را از یک کلاف بزرگ نخ گرفته باشی و هی آن را بکشی.

    من دلیل قانع کننده ای برای خودشکی در تو پیدا نکردم، باور کن! تو فقط یک کم استراحت نیاز داری، و یک کم توجه به خودت.تو تا حدودی دچار افسردگی شدی و استرس هم داری.برای این ها غیر از خودکشی و دارو راه های خوب دیگری هم هست.

    من معتقدم(نظر شخصی) افسردگی در این بازه زمانی جزوی گذرا، مانند یک جرقه در زندگی ما جوانان شده است.کافیست از خودمان غافل شویم.

    منتظرم ببینم جواب تو در مقابل این چند خط نوشته چیست.اما قبل از اینکه بعد از خواندن آن فورا" شروع به نوشتن کنی، کمی فکر کن و بعد بنویس
    حرفاتون ارامش بخش بود..واقعا ممنونم..خدا می دونه که چقد نیاز به اینکه کسی باهام حرف بزنه دارم..اون جمله که گفته بودین «همه ازت انتظار دارند که بهترین باشی، اما تو می خوای خودت باشی، پس بهترین نباش، اما به کمترین هم قائل نشو، خودت برای خودت برنامه و هدف تعیین کن»خیلی تحت تاثیرش قرار گرفتم..........ممنون
    دقیقا شما افکار و سوالایی که توی ذهن من پریشوننو فهمیدین...واز اینکه درک کردین منو خیلی خوشحالم...حرفای شما و دوستای خوب دیگم اروم کردن منو...یکمی از دلهره هام کاسته شد...

  2. 5 کاربر از پست مفید khiyal تشکرکرده اند .

    keyvan (جمعه 05 اردیبهشت 93), khaleghezey (جمعه 12 اردیبهشت 93), salehe92 (جمعه 05 اردیبهشت 93), کیارش۲ (جمعه 05 اردیبهشت 93), شیدا. (جمعه 12 اردیبهشت 93)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 خرداد 93 [ 22:10]
    تاریخ عضویت
    1393-2-02
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    177
    سطح
    3
    Points: 177, Level: 3
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 18 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط salehe92 نمایش پست ها

    عزیزم امکان نداره که بچه ها برای پدر مادر شون مهم نباشند. این اصلا با ذات پدر و مادر تناسب نداره. بچه ها از گوشت و خونشون هستند. اگه براشون مهم نبودی انقدر سخت گیری نمی کردند و شما انقدر نمی ترسیدی!
    ببین واقعا هر چی محبت کنی همونقدر هم محبت می بینی. قانون عمل و عکس العمله.
    میدونم ناراحتی. و ناراحتیت را با داد زدن نشون میدی و از قصد نیست. ولی خب عزیزم وقتی اینجوری خواسته هات را نشون میدی به نتیجه مطلوب نمی رسی. اگه کج خلقی کنی همین را هم می بینی. اگه محبت می خوای محبت کن. حتی اگه برات سخت باشه.

    ببین در اینباره بخشی از گفته های مدیر همدردی را برات نقل قول می کنم:


    اگر او نتوانسته عاطفه پدری را درمورد دخترش آنطور که دختر انتظار داشته است به نهایت برساند. تو این کار را بکن. یعنی عاطفه دختری را آزاد کن و از این آزادی نخست خود سیراب شو.

    به این منظور:
    شنونده و گوش دهنده زیادی به پدرت باش.
    او را لمس کن. دستانش را بگیر.
    وقتی برای بیرون بردن به او اختصاص بده.
    هدیه بهش بده.
    و از کم حرف زدن و دوری جستن از او حذر کن.


    تو همان کارهایی را نکن که او میکند، بلکه کارهایی را بکن که آرزو داشتی که پدرت برای تو
    بکند


    یعنی اکنون باید انرژی خود را بگذارید که مانند درخت بی چشمداشت سایه ات را ببخشی به زمین.
    اکنون باید شروع کنی به مهر ورزی های یک طرفه. فارغ از آنچه پدرت به تو کرده است، فارغ از آنچه پدرت برای تو نکرده است.
    باید این سر تعامل که در دست شماست مانند چشمه ای جوشان فارغ از غربت کویر شروع به جاری شدن کند.
    شاید در کوتاه مدت نتیجه نگیرید.
    مطمئن باشید شما سیراب می شوید. چون چشمه از بخشیدن و درخت از ثمر دادن و غنی از اطعام کردن شاد می شود و شکوفا می شود و عاطفه اش سیراب می شود.
    تا کودک هستیم از گرفتن هدیه لذت می بریم و چون روحمان بزرگ شدن از هدیه دادن و لبخند دیگران شادمان می گردیم.




    دوست خوبم...با این حرفات خیلی گریم گرفت ..واقعا اینو قبول دارم که هر جوری رفتار کنی همونطوری باهات رفتار میشه..با این حرفات یکمی به خودم اومدم...اینکه من چقد دختر بدی برای پدر مادرم بودم..کاشکی یکمی از محبتاشونو می تونستم جبران کنم..اونا از اول ادم بدی نبودن...اما وقتی من رفتارام عوض شد و بداخلاق و عصبی شدم..و بدرفتاری کردم اونام همینطوری باهام رفتار کردنو باهام بد شدن..از خدا می خوام که منو ببخشه ..و کمکم کنه که بتونم روی رفتارام بیشتر تمرکز کنم..بخدا دسته خودم نیست..بعدش کلی پشیمون میشم..بعد اینکه رو سرشون داد میزنمو..گاهی اوقات.....گاهی اوقات شاید باورتون نشه ولی با این زبون من که ایشالا لال بشه فحش میدم به مادرم..
    و بعدش تا چند روز عصبیم..و پشیمون..ولی چه فایده..چه فایده ای داره که دل مادرمو شکستم...
    من ی روانیم..ی روانی که روی انجام کاراش کنترل نداره.. ودائما کاراییو انجام میده که باب میل خودش نیس..برام دعا کنین..

  4. 2 کاربر از پست مفید khiyal تشکرکرده اند .

    salehe92 (یکشنبه 07 اردیبهشت 93), شیدا. (جمعه 12 اردیبهشت 93)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 بهمن 99 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-12-19
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    13,898
    سطح
    76
    Points: 13,898, Level: 76
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,320

    تشکرشده 1,329 در 398 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    سلام دوست عزیزم
    خیلی خوشحالم که حالت خوبه

    عزیزم می دانم وقتی ان مطالب را خوندی چه احساسی داشتی چون خودمم همون احساس را داشتم. انچه برات گذاشتم صحبتهای مدیر همدردی به خودم بود. احساس می کردم که خیلی از پدرم دورم و از این موضوع خیلی ناراحت بودم و دوست داشتم که این شرایط عوض بشه. و جهت حل این مشکل و چند موضوع دیگه بود که با این سایت اشنا شدم. و باید بگم که در این مدت یک ماه که سعی کردم طبق گفته های مدیر همدردی عمل کنم نتیجه اش را کمی دیدم. نسبت به ماه پیش احساس می کنم که یک قدم بیشتر به پدرم نزدیکتر شدم
    شما هم اگه شروع کنی تاثیرش را می بینی و کم کم که به خانواده نزدیکتر بشی احساس بهتری خواهی داشت و در روحیه ات واقعا تاثیر میذاره و همینطور روی درسا......


    توی درسام.زیسم عالیه..بالاترین نمره کلاسو دارم..
    ولی ریاضیم خیلی ضعیفه...فیزیکم متوسطه...
    شیمیو می خونم ولی اصلا متوجه نمیشم..
    عمومیارو هر وقت بخونم از پسشون بر میام هر وقت نخونم که هیچی..
    زبانمم مشکلم واسه تست های مفهومی و گرامری هستش..وگرنه مکالمه مشکلی ندارم چون از بچگی کلاس مکالمه زیاد میرم..و فیلم زیاد میبینم...
    اول برای زیست یه چیزی بگم: ان موقع ها که کلاس کنکور زیست می رفتم معلم مون حدودا 70 سالشون بود و روزی روزگاری طراح کنکور بودند و می گفتند فقط کتاب های درسی و نکات همون را بخونید و تستهای کنکور را بزنید و انقدر کتابای مختلف و تستهای مختلف و نکات اضافه بر کتاب نخونید. یادمه اگه که یک سوالی میکردم که داخل کتاب نبود توضیح نمی دادند! و می گفتند دخترجان برو سوالات 10 سال زیست اخیر را به ترتیب سال بزار جلوت و بررسی کن. ( و نه با کتابای تست طبقه بندی شده) بعد که سوالای چند سال را در کنار هم مقایسه کنی می فهمی که کتاب گربه و ببر! و....... لازم نیست...... و یادمه یکی از دوستام که کلاس دکتر ارام فر میرفت می گفت که ایشون خیلی نکته خاصی نمی گن و رمز موفقیت بچه ها پرسش کلاسی، ایشون هر جلسه یک مبحث را که حتی ممکنه هنوز درس نداده باشند می پرسند و جرئت داری بلد نباشی!... و تو پرانتز بگم که کتاب ژنتیک دکتر ارام فر هم خوبه و باهاش می تونی همه تستهای ژنتیک را جواب بدی. و یادمه یکی دیگه از دوستام یک معلم خصوصی برای زیست گرفته بود که دیگه 100 بزنه و بیوتک قبول شه، بعد کنکور بهم گفت ان همه نکته خوندم و پول دادم ولی اگه بگی یکی از انها امد!!!! و کلا در دوران کنکور خیلی هم به صحبتهای دوستان توجه نکن. که من این معلم دارم و این کلاس را میرم و این حرفا. مهم اینه که ان کتابا و مطالب را یاد بگیری. حالا با هر کتاب و معلم و کلاسی. به کتاب و معلم و کلاسی که درسش را متوجه میشی اعتماد کن و برو جلو.....
    درباره زبان: کتاب مبتکران که برای دکتر اناری خوبه. نکته های گرامری که برای کنکور لازم هست را توضیح دادند و برای امتحانهای مدرسه هم خوبه. 2 کتاب دارند, یکی برای سوم و یکی هم جامع.
    درباره شیمی: به نظرم گاج خیلی خوبه. یادمه وقتی سوم بودم کل تستهای گاج سفید را زدم و در امتحان نهایی هم کمکم کرد. بعد حل ان تستها واقعا تسلط پیدا کرده بودم. در انتهای کتاب هم راه تشریحی که در امتحان مدرسه قبول کنند و هم راه حل تستی داشت. یادمه با اینکه معلم داشتم ولی بعد از حل تمرینها واقعا فهمیدم چی به چیه! و مبتکران شیمی هم خوبه ولی همه توضیحاتش به نظرم نیاز نیست و همینطور همه سوالاش. المپیاد ها را نمی خواد بزنی.
    درباره ریاضی و فیزیک نمی تونم نظری بدم چون خودمم توش ضعیف بودم و دلیل قبول نشدن در رشته مورد علاقم همین بود. ولی تنها چیزی که می تونم بگم اینه که اگه یک معلم واقعا خوب پیدا کنی می تونه واقعا تاثیر داشته باشه. وقتی دانشگاه می رفتم دو ترم ریاضی داشتم. ترم اول برای اینکه معدلم کم نشه! 2 جلسه با یک استاد دانشگاه ریاضی خوندم. ان موقع فهمیدم ریاضی یعنی چی! و معلم و استاد یعنی چی! ان موقع تازه داشتم با مفاهیم اشنا می شدم و درک می کردم و نه فقط چندتا فرمول حفظ کنم و بعد تمرین های مختلف حل کنم...... و ببین تا می تونی روی محاسبات کار کن. رمز موفقیت در کنکور همینه. یه روزی شیمی ام خوب بود و در مدرسه 19,20 میشد ولی معمولا 70 میزدم و هیچ وقت بالاتر از 80 نزدم چون محاسباتم خوب نبود. کلی دلم برای ان همه راه حل ای که رفته بودم می سوختچون در نهایت جواب اخر را غلط بدست میاوردم. البته خودم کردم که لعنت بر خودم باد. وقتی در دبیرستان از ماشین حساب استفاده کنی اخر هم همین میشه. و این موضوع در فیزیک و ریاضی هم برام مشکل ساز شده بود..........
    ببین خودت را با کلاس های مختلف و کتابهای مختلف درگیر نکن این یکی از اشتباهاتم بود.
    من اگه برگردم عقب ان درسهایی که در ان ضعیف هستم را میرم کلاس و نه همه را و به هر حال در مدرسه هم معلم ها تدریس می کنند. مثلا به نظرم دینی کلاس نمی خواد! وقتی رفتم دیدم کار خاصی نمی کنند جز اینکه همون نکات کتاب را میگن و می پرسن. ببین منظورم اینه که تنظیم وقت خیلی مهمه. نباید بیشتر زمان را سر کلاس باشی..........
    و اینکه میگن اگه یک کتاب را چندین بار بخونید بهتر از اینه که چند کتاب را یکبار بخونید، واقعا مهمه........
    و اگه احساس می کنی که کتاب و جزوه و.... ناقصه خیلی خودت را اذیت نکن و بهش فکر نکن.... اول همون را بخون و مسلط بشو و تست بزن و اینکار را هم در درسهای دیگه بکن و همه را با هم جلو ببر. بعد که همه را خوندی و مثلا به سطح 60,50 رسیدی انوقت به نقص های جزوه و کتابت برس و براش راه حل پیدا کن....
    یادمه مشاورم میگفتند اول به خودت نگو می خوام یک شم! اول بگو می خوام قبول شم! شهرستان هم قبول شم شاکرم! بعد که به این سطح رسیدی بگو می خوام تهران بشم و بعد بگو تک رقمی.... پله پله و ارام و ارام....... اول از خودت خیلی انتظار نداشته باش..............
    و تا جایی که میشه از خود کتابهای درسی برای مطالعه استفاده کن. مثلا گاج کتابی داره که تمام تاریخ ادبیاتها را نوشته. ولی دکتر سبطی که مولف کتاب ادبیات مبتکران هستند با این موضوع مخالف بودند و می گفتند به جای اینکه این کتابا را می خونید و یا با این کتابا قبل کنکور دوره می کنید، با همین کتابهای خودتون دوره کنید چون اینها کتابهایی هستند که شما با ان امتحان های مدرسه تون را دادید و حافظه تصویری تون شکل گرفته. اگه مدام از این کتاب به ان کتاب بپرید حافظه تصویری تان را خراب می کنید.....
    تازه ایشون می گفتند که برای ادبیات گاج سبز نخونید..... می گفتند که به نظر من این کتاب خود اموز نیست بلکه خنگ اموز!!! و می گفتند به جای اینکه از روی این کتابا حفظ می کنید که این چه ایهامی دارد و چه استعاره ای و.... سعی کنید ابتدا خودتون حدس بزنید. و همینطور معنی ها را. و اینگونه خودتون را برای ابیات نا اشنا کنکور اماده کنید......

    و مهمترین مطلبی که می خوام بهت بگم اینه که:
    بیا از همین الان تا روزیکه می خوای کنکور بدی اصلا به نتیجه اش که چی میشه و پزشکی قبول میشی یا نمیشی فکر نکن.
    این وحشتناک ترین و بدترین کاریه که می کنی. با اینکار وقتت و ارامشت از بین می بری. وقتی به این فکر کنی که اگه به انچه که با تمام وجودت می خوای نرسی، چه اتفاقاتی میوفته و نمی افته، نه تنها سودی نداره بلکه دشارژ میشی و همه انگیزه و انرژی و وقتت را از دست میدی و این بدترین اشتباهه عزیزم ببین باید این موضوع را برای خودت حل کنی و به خودت و خدا توکل کنی. اینا را می گم چون این راه را رفتم و خودم را سر کنکور خیلی خیلی اذیت کردم....
    ببین اصلا به نتیجه فکر نکن و فقط تلاش کن و با خودت مسابقه بده و سعی کن هر روز نسبت به دیروز بیشتر پیشرفت کنی و بعد امتحان بدی و خودت را بسنجی. به کنکور به امتحانی که سرنوشتت را تعیین می کنه نگاه نکن، به خودت بگو می خوام با این امتحان ببینم چه قدر یاد گرفتم......
    و الان با احتساب بین المل و ازاد کلی شانس داری......
    و نمی خوام اصلا چیزی درباره قبول نشدن بگم ولی اگه 1٪ نشد زندگی تموم نمیشه. می تونی رشته ای که به علایقت نزدیکتر باشه را انتخاب کنی.....

    اگه وقت کردی یک سری به لینکهای زیر هم بزن.....
    http://www.hamdardi.net/thread-16409.html
    http://www.hamdardi.net/thread-30976.html
    http://www.hamdardi.net/thread-19072.html#post327017
    http://www.hamdardi.net/thread-14782.html
    http://www.hamdardi.net/thread-17296.html
    http://www.hamdardi.net/thread-32558.html

    و عزیزم حالا که حالت بهتر اگه خواستی عنوان تاپیکت را هم عوض کن و مشکلی که الان باهاش رو به رو هستی را به جاش بزار. ( از طریق ایکان مثلث که پایین پستها کنار دکمه تشکر قرار داره می تونی گزارش کنی.) یا اگه بخوی می تونی یک تاپیک جدید باز کنی. این عنوان احساسات خوبت را خراب می کنه......


    «آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.

    « من در رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم، هدفم مغلوب نمودن اخرین کاری است که انجام داده ام. »

    « مهم انجام وظیفه است، نه نتیجه »

    http://www.hamdardi.net/imgup/5471954c9081a134ec.jpg


  6. کاربر روبرو از پست مفید salehe92 تشکرکرده است .

    شیدا. (جمعه 12 اردیبهشت 93)

  7. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 خرداد 93 [ 22:10]
    تاریخ عضویت
    1393-2-02
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    177
    سطح
    3
    Points: 177, Level: 3
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 18 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط salehe92 نمایش پست ها
    سلام دوست عزیزم
    خیلی خوشحالم که حالت خوبه

    عزیزم می دانم وقتی ان مطالب را خوندی چه احساسی داشتی چون خودمم همون احساس را داشتم. انچه برات گذاشتم صحبتهای مدیر همدردی به خودم بود. احساس می کردم که خیلی از پدرم دورم و از این موضوع خیلی ناراحت بودم و دوست داشتم که این شرایط عوض بشه. و جهت حل این مشکل و چند موضوع دیگه بود که با این سایت اشنا شدم. و باید بگم که در این مدت یک ماه که سعی کردم طبق گفته های مدیر همدردی عمل کنم نتیجه اش را کمی دیدم. نسبت به ماه پیش احساس می کنم که یک قدم بیشتر به پدرم نزدیکتر شدم
    شما هم اگه شروع کنی تاثیرش را می بینی و کم کم که به خانواده نزدیکتر بشی احساس بهتری خواهی داشت و در روحیه ات واقعا تاثیر میذاره و همینطور روی درسا......




    اول برای زیست یه چیزی بگم: ان موقع ها که کلاس کنکور زیست می رفتم معلم مون حدودا 70 سالشون بود و روزی روزگاری طراح کنکور بودند و می گفتند فقط کتاب های درسی و نکات همون را بخونید و تستهای کنکور را بزنید و انقدر کتابای مختلف و تستهای مختلف و نکات اضافه بر کتاب نخونید. یادمه اگه که یک سوالی میکردم که داخل کتاب نبود توضیح نمی دادند! و می گفتند دخترجان برو سوالات 10 سال زیست اخیر را به ترتیب سال بزار جلوت و بررسی کن. ( و نه با کتابای تست طبقه بندی شده) بعد که سوالای چند سال را در کنار هم مقایسه کنی می فهمی که کتاب گربه و ببر! و....... لازم نیست...... و یادمه یکی از دوستام که کلاس دکتر ارام فر میرفت می گفت که ایشون خیلی نکته خاصی نمی گن و رمز موفقیت بچه ها پرسش کلاسی، ایشون هر جلسه یک مبحث را که حتی ممکنه هنوز درس نداده باشند می پرسند و جرئت داری بلد نباشی!... و تو پرانتز بگم که کتاب ژنتیک دکتر ارام فر هم خوبه و باهاش می تونی همه تستهای ژنتیک را جواب بدی. و یادمه یکی دیگه از دوستام یک معلم خصوصی برای زیست گرفته بود که دیگه 100 بزنه و بیوتک قبول شه، بعد کنکور بهم گفت ان همه نکته خوندم و پول دادم ولی اگه بگی یکی از انها امد!!!! و کلا در دوران کنکور خیلی هم به صحبتهای دوستان توجه نکن. که من این معلم دارم و این کلاس را میرم و این حرفا. مهم اینه که ان کتابا و مطالب را یاد بگیری. حالا با هر کتاب و معلم و کلاسی. به کتاب و معلم و کلاسی که درسش را متوجه میشی اعتماد کن و برو جلو.....
    درباره زبان: کتاب مبتکران که برای دکتر اناری خوبه. نکته های گرامری که برای کنکور لازم هست را توضیح دادند و برای امتحانهای مدرسه هم خوبه. 2 کتاب دارند, یکی برای سوم و یکی هم جامع.
    درباره شیمی: به نظرم گاج خیلی خوبه. یادمه وقتی سوم بودم کل تستهای گاج سفید را زدم و در امتحان نهایی هم کمکم کرد. بعد حل ان تستها واقعا تسلط پیدا کرده بودم. در انتهای کتاب هم راه تشریحی که در امتحان مدرسه قبول کنند و هم راه حل تستی داشت. یادمه با اینکه معلم داشتم ولی بعد از حل تمرینها واقعا فهمیدم چی به چیه! و مبتکران شیمی هم خوبه ولی همه توضیحاتش به نظرم نیاز نیست و همینطور همه سوالاش. المپیاد ها را نمی خواد بزنی.
    درباره ریاضی و فیزیک نمی تونم نظری بدم چون خودمم توش ضعیف بودم و دلیل قبول نشدن در رشته مورد علاقم همین بود. ولی تنها چیزی که می تونم بگم اینه که اگه یک معلم واقعا خوب پیدا کنی می تونه واقعا تاثیر داشته باشه. وقتی دانشگاه می رفتم دو ترم ریاضی داشتم. ترم اول برای اینکه معدلم کم نشه! 2 جلسه با یک استاد دانشگاه ریاضی خوندم. ان موقع فهمیدم ریاضی یعنی چی! و معلم و استاد یعنی چی! ان موقع تازه داشتم با مفاهیم اشنا می شدم و درک می کردم و نه فقط چندتا فرمول حفظ کنم و بعد تمرین های مختلف حل کنم...... و ببین تا می تونی روی محاسبات کار کن. رمز موفقیت در کنکور همینه. یه روزی شیمی ام خوب بود و در مدرسه 19,20 میشد ولی معمولا 70 میزدم و هیچ وقت بالاتر از 80 نزدم چون محاسباتم خوب نبود. کلی دلم برای ان همه راه حل ای که رفته بودم می سوختچون در نهایت جواب اخر را غلط بدست میاوردم. البته خودم کردم که لعنت بر خودم باد. وقتی در دبیرستان از ماشین حساب استفاده کنی اخر هم همین میشه. و این موضوع در فیزیک و ریاضی هم برام مشکل ساز شده بود..........
    ببین خودت را با کلاس های مختلف و کتابهای مختلف درگیر نکن این یکی از اشتباهاتم بود.
    من اگه برگردم عقب ان درسهایی که در ان ضعیف هستم را میرم کلاس و نه همه را و به هر حال در مدرسه هم معلم ها تدریس می کنند. مثلا به نظرم دینی کلاس نمی خواد! وقتی رفتم دیدم کار خاصی نمی کنند جز اینکه همون نکات کتاب را میگن و می پرسن. ببین منظورم اینه که تنظیم وقت خیلی مهمه. نباید بیشتر زمان را سر کلاس باشی..........
    و اینکه میگن اگه یک کتاب را چندین بار بخونید بهتر از اینه که چند کتاب را یکبار بخونید، واقعا مهمه........
    و اگه احساس می کنی که کتاب و جزوه و.... ناقصه خیلی خودت را اذیت نکن و بهش فکر نکن.... اول همون را بخون و مسلط بشو و تست بزن و اینکار را هم در درسهای دیگه بکن و همه را با هم جلو ببر. بعد که همه را خوندی و مثلا به سطح 60,50 رسیدی انوقت به نقص های جزوه و کتابت برس و براش راه حل پیدا کن....
    یادمه مشاورم میگفتند اول به خودت نگو می خوام یک شم! اول بگو می خوام قبول شم! شهرستان هم قبول شم شاکرم! بعد که به این سطح رسیدی بگو می خوام تهران بشم و بعد بگو تک رقمی.... پله پله و ارام و ارام....... اول از خودت خیلی انتظار نداشته باش..............
    و تا جایی که میشه از خود کتابهای درسی برای مطالعه استفاده کن. مثلا گاج کتابی داره که تمام تاریخ ادبیاتها را نوشته. ولی دکتر سبطی که مولف کتاب ادبیات مبتکران هستند با این موضوع مخالف بودند و می گفتند به جای اینکه این کتابا را می خونید و یا با این کتابا قبل کنکور دوره می کنید، با همین کتابهای خودتون دوره کنید چون اینها کتابهایی هستند که شما با ان امتحان های مدرسه تون را دادید و حافظه تصویری تون شکل گرفته. اگه مدام از این کتاب به ان کتاب بپرید حافظه تصویری تان را خراب می کنید.....
    تازه ایشون می گفتند که برای ادبیات گاج سبز نخونید..... می گفتند که به نظر من این کتاب خود اموز نیست بلکه خنگ اموز!!! و می گفتند به جای اینکه از روی این کتابا حفظ می کنید که این چه ایهامی دارد و چه استعاره ای و.... سعی کنید ابتدا خودتون حدس بزنید. و همینطور معنی ها را. و اینگونه خودتون را برای ابیات نا اشنا کنکور اماده کنید......

    و مهمترین مطلبی که می خوام بهت بگم اینه که:
    بیا از همین الان تا روزیکه می خوای کنکور بدی اصلا به نتیجه اش که چی میشه و پزشکی قبول میشی یا نمیشی فکر نکن.
    این وحشتناک ترین و بدترین کاریه که می کنی. با اینکار وقتت و ارامشت از بین می بری. وقتی به این فکر کنی که اگه به انچه که با تمام وجودت می خوای نرسی، چه اتفاقاتی میوفته و نمی افته، نه تنها سودی نداره بلکه دشارژ میشی و همه انگیزه و انرژی و وقتت را از دست میدی و این بدترین اشتباهه عزیزم ببین باید این موضوع را برای خودت حل کنی و به خودت و خدا توکل کنی. اینا را می گم چون این راه را رفتم و خودم را سر کنکور خیلی خیلی اذیت کردم....
    ببین اصلا به نتیجه فکر نکن و فقط تلاش کن و با خودت مسابقه بده و سعی کن هر روز نسبت به دیروز بیشتر پیشرفت کنی و بعد امتحان بدی و خودت را بسنجی. به کنکور به امتحانی که سرنوشتت را تعیین می کنه نگاه نکن، به خودت بگو می خوام با این امتحان ببینم چه قدر یاد گرفتم......
    و الان با احتساب بین المل و ازاد کلی شانس داری......
    و نمی خوام اصلا چیزی درباره قبول نشدن بگم ولی اگه 1٪ نشد زندگی تموم نمیشه. می تونی رشته ای که به علایقت نزدیکتر باشه را انتخاب کنی.....

    اگه وقت کردی یک سری به لینکهای زیر هم بزن.....
    http://www.hamdardi.net/thread-16409.html
    http://www.hamdardi.net/thread-30976.html
    http://www.hamdardi.net/thread-19072.html#post327017
    http://www.hamdardi.net/thread-14782.html
    http://www.hamdardi.net/thread-17296.html
    http://www.hamdardi.net/thread-32558.html

    و عزیزم حالا که حالت بهتر اگه خواستی عنوان تاپیکت را هم عوض کن و مشکلی که الان باهاش رو به رو هستی را به جاش بزار. ( از طریق ایکان مثلث که پایین پستها کنار دکمه تشکر قرار داره می تونی گزارش کنی.) یا اگه بخوی می تونی یک تاپیک جدید باز کنی. این عنوان احساسات خوبت را خراب می کنه......
    دوست خوبم خیلی بابت حرفای قشنگت ممنون..بابت این که پای حرفای دلم نشستی و خوندی نوشته هامو و جوابمو دادی..خیلی متشکرم ازت..تا حالا کسی نبوده که بخواد پای دردودلام بشینه..واقعا جای تشکر داره...خیلی از اینکهدوستی مثه شما دارم خوشحالم..خیلی...
    نکاتی که گفتیو همه رو خوندم و اسم کتابایی که معرفی کردیو یادداشت کردم...ی خبر دارم..من با مامانم درباره این فشارهایی که از طرف خونواده واسه اینده ی شغلیم بهم وارد می کنن حرف زدم..اون خیلی ارومم کرد و گفت هر رشته ای در توانت هست برو..راستیتش من به مهماندااری هواپیما علاقه دارم..و قصدم اینه که با امید به خدا و کمک او و تلاشهای خودم پرستاری قبول شم و بعد از اینکه فارق التحصییل شدم به دانشکده هوانوردی برم ..امیدوارم بتونم به هدفم برسم..دوست خوبم از اینکه چشم منو به زندگی باز کردی ممنونم..شاید اگه تو نبودی من نمی تونستم برم حلو و با مادرم حرف بزنم..
    خیلی از خدا ممنونم که این راهو برام قرار داد تا بیام اینجاو مشکلاتمو مطرح کنم و دوستانه گلم کمکم کنن...
    برام دعا کن که بتونم قوی باقی بمونم..که بتونم برای رسیدن به هدفم تلاش کنم..و خودمو نبازم..از خداوند می خوام که بهم قدرت بده که بتونم مقابل مشکلاتی که توی مسیر زندگیم هست بایستم...برام دعا کن..
    می خوام برم پیش ی روان پزشک تا شاید یکمی از افسردگی و استرس هایی که دارم کاسته بشه ..امیدوارم حالم خوب بشه...

  8. 3 کاربر از پست مفید khiyal تشکرکرده اند .

    salehe92 (جمعه 12 اردیبهشت 93), کیارش۲ (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93), شیدا. (جمعه 12 اردیبهشت 93)

  9. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 بهمن 99 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-12-19
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    13,898
    سطح
    76
    Points: 13,898, Level: 76
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,320

    تشکرشده 1,329 در 398 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    سلام عزیزم

    خیلی خوشحالم که با خانواده صحبت کردی و اهداف و برنامه هات را برایشان گفتی
    خب دیگه حالا با خیال راحت می تونی برای امتحانای ترمت مطالعه کنی
    عزیزم هر زمان که وقتت ازاد بود حتما در تالار درباره عدم ارتباط دختر و پسر قبل از ازدواج مطالعه کن. در این سایت کلی مقاله و مثال واقعی و عینی درباره این موضوع وجود دارد. این روابط چیزی جز دردسر و اسیب برات نداره. دیگه به ان موضوعی که گفتی فکر نکن و اگر موضوعی پیش امد به خانواده بگو.
    عزیزم در کنار مراجعه به روانپزشک لینک زیر را هم مطالعه کن. خیلی بهت کمک می کنه
    http://www.hamdardi.net/thread-16409.html

    در بخش های زیر هم مقالات خوبی هست که می تونه بهت کمک کنه.
    اضطراب و استرس
    انتخاب و تصمیم گیری
    و کلی لینک خوب دیگه که مجالش نیست همشون را برات بذارم. هر وقت تونستی به بخش های مختلف سر بزن کلی مطلب جالب و مفید پیدا می کنی.

    و عزیزم یک چیزی که می خوام بهت بگم اینه که مهتر از روانشناس و روانپزشک ان خودتی که باید به خودت کمک کنی. ببین منظورم اینه که مراجعه به روانپزشک و راهنمایی و کمک گرفتن خیلی خوبه و گاهی اوقات واقعا لازمه. ولی به طور کلی سعی کن کم کم خودت از پس مشکلات بر بیای و وابستگی ات به عوامل بیرونی را به تدریج کاهش بدی. با تلاش و کوشش و باور خودت و توکل به خدا خیلی از مشکلات را می تونی حل کنی. و یکبار یک روانشناس بهم گفتند اگر هدف واقع بینانه انتخاب کنی انوقت دیگه مضطرب نمیشی.
    ابوعلی سینا می گویند: معلم نفس خود و شاگرد وجدان خویش باش
    و این را بدان که بهترین دوستانت پدر و مادرت هستند حتی اگر دوستان خیلی جدی و سختگیری باشند

    هر وقت کاری داشتی کارشناسان و دوستان اینجا هستند و هر کاری از دست شان بر بیاد دریغ نمی کنند
    فقط تو را خدا دفعه دیگه با این عنوانها تاپیک نزن و ادم را سکته نده!

    انشالله همیشه و همه جا سلامت و شاد و ارام باشی
    و انشالله در هر رشته ای که درس می خونی موفق باشی
    راستی میدونستی خیلی شجاعی؟ مهماندار هواپیما شدن خیلی شجاعت می خواد
    برات پروازهای ارام و امنی را در اینده ارزو می کنم و همینطور هر انچه که به خیر و صلاحت


    «آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.

    « من در رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم، هدفم مغلوب نمودن اخرین کاری است که انجام داده ام. »

    « مهم انجام وظیفه است، نه نتیجه »

    http://www.hamdardi.net/imgup/5471954c9081a134ec.jpg

    ویرایش توسط salehe92 : جمعه 12 اردیبهشت 93 در ساعت 10:30

  10. کاربر روبرو از پست مفید salehe92 تشکرکرده است .

    شیدا. (جمعه 12 اردیبهشت 93)

  11. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 خرداد 93 [ 22:10]
    تاریخ عضویت
    1393-2-02
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    177
    سطح
    3
    Points: 177, Level: 3
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 18 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط salehe92 نمایش پست ها
    سلام عزیزم

    خیلی خوشحالم که با خانواده صحبت کردی و اهداف و برنامه هات را برایشان گفتی
    خب دیگه حالا با خیال راحت می تونی برای امتحانای ترمت مطالعه کنی
    عزیزم هر زمان که وقتت ازاد بود حتما در تالار درباره عدم ارتباط دختر و پسر قبل از ازدواج مطالعه کن. در این سایت کلی مقاله و مثال واقعی و عینی درباره این موضوع وجود دارد. این روابط چیزی جز دردسر و اسیب برات نداره. دیگه به ان موضوعی که گفتی فکر نکن و اگر موضوعی پیش امد به خانواده بگو.
    عزیزم در کنار مراجعه به روانپزشک لینک زیر را هم مطالعه کن. خیلی بهت کمک می کنه
    http://www.hamdardi.net/thread-16409.html

    در بخش های زیر هم مقالات خوبی هست که می تونه بهت کمک کنه.
    اضطراب و استرس
    انتخاب و تصمیم گیری
    و کلی لینک خوب دیگه که مجالش نیست همشون را برات بذارم. هر وقت تونستی به بخش های مختلف سر بزن کلی مطلب جالب و مفید پیدا می کنی.

    و عزیزم یک چیزی که می خوام بهت بگم اینه که مهتر از روانشناس و روانپزشک ان خودتی که باید به خودت کمک کنی. ببین منظورم اینه که مراجعه به روانپزشک و راهنمایی و کمک گرفتن خیلی خوبه و گاهی اوقات واقعا لازمه. ولی به طور کلی سعی کن کم کم خودت از پس مشکلات بر بیای و وابستگی ات به عوامل بیرونی را به تدریج کاهش بدی. با تلاش و کوشش و باور خودت و توکل به خدا خیلی از مشکلات را می تونی حل کنی. و یکبار یک روانشناس بهم گفتند اگر هدف واقع بینانه انتخاب کنی انوقت دیگه مضطرب نمیشی.
    ابوعلی سینا می گویند: معلم نفس خود و شاگرد وجدان خویش باش
    و این را بدان که بهترین دوستانت پدر و مادرت هستند حتی اگر دوستان خیلی جدی و سختگیری باشند

    هر وقت کاری داشتی کارشناسان و دوستان اینجا هستند و هر کاری از دست شان بر بیاد دریغ نمی کنند
    فقط تو را خدا دفعه دیگه با این عنوانها تاپیک نزن و ادم را سکته نده!

    انشالله همیشه و همه جا سلامت و شاد و ارام باشی
    و انشالله در هر رشته ای که درس می خونی موفق باشی
    راستی میدونستی خیلی شجاعی؟ مهماندار هواپیما شدن خیلی شجاعت می خواد
    برات پروازهای ارام و امنی را در اینده ارزو می کنم و همینطور هر انچه که به خیر و صلاحت
    مرسی..
    (نمی دونم چطوری عنوان تاپیکمو عوض کنم)
    دوسته گلم تا عمر دارم فراموش نمی کنم این لطفتو..این حرفاتو..
    تا حالا کسی بهم نگفته بود که شجاعی..تو اولین کسی هستی..خیلی خوشحالم..
    مرسی که بابت انتخاب شغلم تشویقم کردی
    شب ارزوهاتم با تاخیر مبارکـــ..

  12. 2 کاربر از پست مفید khiyal تشکرکرده اند .

    salehe92 (سه شنبه 16 اردیبهشت 93), شیدا. (جمعه 12 اردیبهشت 93)

  13. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 بهمن 99 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-12-19
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    13,898
    سطح
    76
    Points: 13,898, Level: 76
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,320

    تشکرشده 1,329 در 398 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    سلام دوست خوبم

    خواهش می کنم عزیزم.

    تا حالا کسی بهم نگفته بود که شجاعی..تو اولین کسی هستی..خیلی خوشحالم..
    چون همه میدونن که شجاعی و براشون بدیهی! و در نتیجه دیگه یادشون میره که بگن!
    تازه اگه دیگران هم یادشون رفت که بگن نباید خودت یادت بره که به خودت بگی!
    همیشه اول به خدا بعد به خودت بعد به دیگران تکیه کن.....
    عزیزم ما همه دوست داریم که ازمون تعریف بشه و صفت های خوبی که داریم را بهمون بگن ولی خب زندگی و هزار و یک مشغله و دیگه کمتر اجازه میده به همدیگه برسیم...
    کم کم باید با این چیزا عادت کنی! تا در اینده هم که به سلامتی ازدواج کردی مشکلی برات پیش نیاد....و اگه همسر گرامی یادشون رفت بگن چه قدر شجاع و خوبی و.... ناراحت نشی!
    این مطلب را مدیر همدردی به یکی از کاربرا گفته بودند.

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها


    کلا افرادی که خیلی حساس و عاطفی هستند. به خاطر ماهیت زندگی که سختی و رنج و محدودیتهای طبیعی خودش را دارد، بسیار اذیت می شوند.
    پیشنهادم برای مجردهای بسیار حساس و عاطفی اینست که قبل از ازدواج روی کنترل احساس و پوست کلفت شدن خود کار کنند و گرنه در کویر زندگی زود از تشگی از پا در می آیند.
    (نمی دونم چطوری عنوان تاپیکمو عوض کنم)
    از طریق ایکان مثلث که کنار دکمه تشکر که در پایین همه پست ها هست. و یا از طریق لینک تماس با ما که در بالای سایت قرار داره. ولی به نظرم دیگه نمی خواد تغییرش بدی. اگه در اینده مشکل دیگری داشتی ان وقت یک تاپیک جدید باز کن.

    بهترینها را برایت ارزو می کنم
    سلامت و موفق و شاد باشی


    «آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.

    « من در رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم، هدفم مغلوب نمودن اخرین کاری است که انجام داده ام. »

    « مهم انجام وظیفه است، نه نتیجه »

    http://www.hamdardi.net/imgup/5471954c9081a134ec.jpg



 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 خرداد 91, 22:27
  2. توجه توجه، سریعا صندوق پیامهای خصوصی خود را تخلیه فرمایید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 تیر 90, 16:22
  3. توجه توجه :نكات بسیار مهم در رویكرد جدید تالار همدردی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 88, 22:57
  4. تجربه نيست ولي نظريه است ( توجه ، توجه ، توجه )
    توسط honarmand در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 25 اسفند 86, 18:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.