به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 50
  1. #41
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 مرداد 96 [ 23:40]
    تاریخ عضویت
    1392-3-09
    محل سکونت
    گیلان
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,808
    سطح
    44
    Points: 4,808, Level: 44
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,335

    تشکرشده 839 در 268 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    40
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط earth نمایش پست ها
    سلام

    نمیخوام احساساتی بشم وحرفی بزنم که بازم کارا خراب بشه اما اگر میشد حتما حرفایی واسه گفتن داشتم.(بارنگ قرمز نوشتنتون)(عصبانی نوشتنتون)

    امیدوارم به نتیجه درست برسید.

    کنجکاو شدم بدونم مشخصات اون دختر خانوم چی بود که شمارو جذب خودش کرد؟

    بارها شنیدم آدما دنبال نیمه گم شدشون هستن اما به نظر من آدما دنبال اونی هستن که نقاط خالی وجودشونو پرکنه.

    سلام.مثلا قرار بود تا خبر مهمی از اون خانم نشده دیگه پست نذارم.اما مگه میشه جواب خانم یوسف گمگشته رو ندم.پس خلف وعده می کنم.

    من همه رو با رنگ قرمز نوشتم.چرا فکر کردید من عصبانی شدم ؟ خیلی هم باید ممنون باشم شما و دوستان میاین و وقت میذارین واسه تاپیکم.عصبانی دیگه واسه چی ؟

    شما هم اگر نظری دارید با تمام وجود اماده شنیدن هستم.


    دوست نداشتم اینا رو بگم ولی میگم. منم تو احساسی بودن دست کمی از شما ندارم.البته خب خیلی ملاحظه کار ترم و دستم رو راحت رو نمی کنم .خوب بخونید :

    شما یه مورد خیلی عالی برای ازدواج هستید.خیلی ها ارزوشونه زنی مثل شما نصیبشون بشه.خدا نگذره از من اگه بخوام این حرف رو واسه دل خوش کردن کسی گفته باشم.واقعیتی بود که گفتم.کسی که تو دنیایی که هر روزش یه گناه جدید تولید میشه ، بزرگترین گناهش رو (...) میدونه و یه تاپیک میزنه و اونهمه هم هم زجر میکشه.کسی که عذاب وجدان میگیره واسه گذاشتن چند تا پست که مبادا کسی رو گمراه کرده باشه.کسی که دغدغه بدست اوردن دل پدر و مادرش رو داره،کسی که ..... .دیگه بهتره بیشتر نگم.خواهر من قدر خودت رو بدون.اما شما هم مثل بنده یه اشکال بزرگ داری.من خودم تو این زمینه سلطانم و حرف زدنم نهایت وقاهت.میدونید اون چیه : متاسفانه شما میل به زندگی نداری !!!


    خیلی وقت به این نتیجه رسیدم که زندگی با کسی که میل به زندگی نداره سخته.چون خودم از همون دست ادما هستم.ادمی که عینک سیاهی به چشماش زدن و همش داره سیاهی ها رو می بینه.من خیلی اهل حرف زدن نیستم.فقط مینویسم.گاهی که میخونمشون فکر می کنم با یه مرده فرقی ندارم.بس که تو نوشته هام از مرگ می گم.از ارزوی روزی که بخوابم و پا نشم.... .کاری که شما تو پست هاتون میکنید.


    اره.من خسته شدم از تحمل خودم.کسی که میل به زندگی و تحرک و رشد در اون در حد صفره .من شناختم از ایشون خیلی محدوده.من حتی یک هزارم احساسی رو که به اون مورد قبلی داشتم به ایشون ندارم.نذاشتم کا ر به اونجا برسه.دیگه نمیخوام اون عذاب تکرار بشه.
    وقتی این خانم رو دیدم بیشتر از همه توش یه چیز رو دیدم.اینکه دوست داره زنده باشه و زندگی کنه و لذت این انسان بودن رو ببره.(البته این تنها دلیل اینکه بخوام بهشون فکر کنم نیست).

    چند هفته پیش شهر ما برف سختی اومده بود.من همش تو دلم غر میزدم برف چیه اخه بابا.حالا بعد از یه روز سخت کاری برو بالا پشت بوم و برف بریز.یهو دیدم همون خانم با یه خانم دیگه که همکارشونه از محل کارشون اومدن بیرون و دارن ادم برفی درست می کنن.عکس می گیرن.برف رو میزنن تو سر و کله هم.اینور بدو اونور بدو.من 32 سال از خدا عمر گرفتم.دریغ از یه روز برف بازی درست و درمون.

    تازه می فهمم چقدر خودم رو عذاب دادم.چقدر خودم رو محدود و محروم کردم.به خاطر نگرش منفیم به زندگی.

    خواهر گرامی،بخواه که زندگی کنی.لذت ببری.وقتی کسی شور زندگی توش باشه خود بخود خیلی ها جذبش میشن.من تازه شروع کردم واسه اینکه بتونم زندگی کنم.شما هم شروع کن.قطعا شیطان بارها میاد سراغتون تا ناامیدتون کنه.

    منم مثل شما ازدواج نکردم.به اندازه خودم هم به اصول اخلاقی پایبندم و اهل دوستی نبودم و نیستم.پس میفهمم چی میگید.میفهمم چقدر سخته سالها اساسی ترین و به حق ترین نیازهای روحی و جسمیش رو نتونه به روش درست برطرف کنه یعنی چی.شما بارها تو پست دوستان دیگر گفتید که خوش به حالتون که پسر هستید!!!.بخدا همه چیز اون چیزی نیست که شما فکر می کنید.ما هم مشکلات خودمون رو داریم.شاید مسخرم کنید منم بارها می گم کاش دختر بودم ولی نمیام تو پست های دوستان عنوان کنم!!!

    فکر کنم زیاد حرف زدم.ممنون


    فقط خدا
    بزرگترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته

    باشد نه شعور
    لازم برای خاموش ماندن



    ژان دلابرویه



  2. 7 کاربر از پست مفید faghat-KHODA تشکرکرده اند .

    1234567 (چهارشنبه 07 اسفند 92), abi.bikaran (پنجشنبه 08 اسفند 92), ayda86 (پنجشنبه 08 اسفند 92), maryam240 (پنجشنبه 14 اسفند 93), minoo69 (پنجشنبه 08 اسفند 92), shabnam z (پنجشنبه 08 اسفند 92), شیدا. (جمعه 09 اسفند 92)

  3. #42
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط faghat-KHODA نمایش پست ها
    سلام خدمت همه دوستان


    همش فکر می کنم کار من شده مثل یه شطرنج باز.الان موقع حرکت من نیست.تا حریفم نخواد حرکتی کنه بازی هم ادامه پیدا نمی کنه.خیلی فکر کردم.فکر می کنم تو دفعه دوم فهمید که قصدم ازدواج بود و دیگه هم بعد از اون نیومدن.اینم یه جور نه گفتن دیگه !!!؟؟؟

    سلام دوباره

    به نظر من مثل شطرنج باز عمل کردن برا بازی های احساسی بین دختر و پسر مناسبه نه ازدواج

    که مسلما یک بیان صریح و حضوری طلب میکنه...

    وقتی قصد ازدواج دارین نباید مکث طولانی کنید که طرف خودش بیاد و بگه فقط خدا من عاشقتم میایی باهم ازدواج کنیم؟ هیچ دختر عاقلی این کارو نمیکنه

    ازون گذشته شما بنا رو گذاشتی رو این که چون اون خانم نمیخاد شما رو بخاطر همین نمیاد ولی من یه دخترم اگه بدونم کسی بهم نظر داره و میخاد چیزی بهم بگه دیگه نمیرم اونجا یعنی نمیتونم

    برم.

    حتی به فرض اینکه نامزد داره شما با صریح حرف زدن چیزی از دست نمیدین بدترین حالتش اینه که میگه نامزد دارم که به نظر من بدد هم نیست هرچی که باشه تکلیفت رو مشخص میکنی

    من اینطور متوجه شدم که شما منفعل عمل میکنه منتظر حرکت دیگرانی و با صراحت خواسته هاتو پیش نمیبیری.

    به قول میشل تو خاستگاری نباید مغرور بود از چی میترسی میترسی بهش بگی و بگه نه؟ برا همینه که منتظر حرکت و واکنش اونی.

    باز هم خودتون صلاحتون رو میدونید از ما گفتن.

    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : چهارشنبه 07 اسفند 92 در ساعت 23:36

  4. 10 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 08 اسفند 92), ayda86 (پنجشنبه 08 اسفند 92), earth (پنجشنبه 08 اسفند 92), faghat-KHODA (چهارشنبه 07 اسفند 92), maryam240 (پنجشنبه 14 اسفند 93), minoo69 (پنجشنبه 08 اسفند 92), shabnam z (پنجشنبه 08 اسفند 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 08 اسفند 92), میشل (چهارشنبه 07 اسفند 92), شیدا. (جمعه 09 اسفند 92)

  5. #43
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 اردیبهشت 93 [ 20:18]
    تاریخ عضویت
    1392-2-24
    نوشته ها
    283
    امتیاز
    1,885
    سطح
    25
    Points: 1,885, Level: 25
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    686

    تشکرشده 569 در 244 پست

    Rep Power
    39
    Array
    سلام فقط خدا محترم

    اما من کاملا باشما موافق نیستم.

    همه آدما شادی دارن ویه دوران غم هم دارن.

    متاسفانه نمیتونم حرفامو بنویسم چون بد برداشت میشه.
    شاید بعد که شرایط شما مشخص بود وخودم تو شرایط روحی بهتری بودم حرفامو بدون هیچ سوءتفاهمی با استفاده از کلمات مناسب بگم.

    ممنون که احساستونو گفتید اما اینا جواب من نبود.
    منظور من از اون سوال کمک به شناخت شرایط خودتون بود نه فهمیدن نکات مثبت ومنفی وجود خودم.

    من هم میخوام شاد باشم.میخوام حال خوبی داشته باشم.میخوام...





    من برف بازی کردم حتی وقتی بهش فکر میکنم خیلی شاد میشم.

    مساله من نداشتن ایمان قلبی به خداست وگرنه اینقدر شرایطو سخت نمیدیدم.
    من نمیخوام کسی رو تغییر بدم اما نمیدونم چطور بگم؟پدرم برای من مثل کوهی بود که هیچوقت پشتمو خالی نمیکنه.یک عمر میگفت شما بدون من نمیتونید زندگی کنید.
    تفریح من گشتوگزار ومسافرت باپدرم بود.شادی من شادی خانواده بود.

    اما یهو همه چی باهم به هم ریخت ومن موندم حیرون وسرگردون.
    حتی اونقد بهم ایمان به خدارو یاد نداده بودن که بگم حالا که هیچکس نیست فقط خدا کافیه.

    مجبور میشم خرج تحصیلمو از برادرم بگیرم.البته حرفی نداره.خداروشکر وضع مالیمون خوبه.
    اما واسه یک دختر ومخصوصا من یک حمایتگر داشتن خیلی مهمه.موندم رو هوا که اینوری هستم یا اونوری.

    کسی که همیشه همه مسیرهاشو با پدرش میرفته وهمیشه حتی کمرنگ به پدرش به عنوان یک حامی محکم نگاه کرده وهمیشه با صدای پاشو دختر گلم از خواب بیدار شده نمیتونه مثل آدمای دیگه زندگی کنه.

    متاسفم که تاپیکتون به بیراهه رفت.


    شما مسائل منو ندارید که بدونید تا الان چی به سرم اومده.اما با این وجود بازم ازتون ممنونم که در موردم خوب حرف زدید.
    حتی حرفاتون تلنگری بود.

    خاله خودم تو شادی زبانزد خاص وعامه اما درخفا از بیماری روحی رنج میبره.


    چند تا همکلاسی هم داشتم که همینطورن.

  6. 3 کاربر از پست مفید earth تشکرکرده اند .

    faghat-KHODA (پنجشنبه 08 اسفند 92), میشل (پنجشنبه 08 اسفند 92), شیدا. (جمعه 09 اسفند 92)

  7. #44
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 مرداد 96 [ 23:40]
    تاریخ عضویت
    1392-3-09
    محل سکونت
    گیلان
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,808
    سطح
    44
    Points: 4,808, Level: 44
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,335

    تشکرشده 839 در 268 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    40
    Array
    سلام

    گرچه دیره ، اما تبریک سال نو بنده رو بپذیرید.

    من این پست رو به تمام دوستانی که تو این تاپیک همراهیم کردن ( چه اون دوستای عزیزی که پست گذاشتن و چه اونایی که تشکر کردن حتی اون عزیزایی که فقط خوندن و در واقع وقت ارزشمندشون رو به تاپیک این حقیر اختصاص دادن ) بدهکارم.پس به احترام دوستان عزیزم این پست رو گذاشتم.

    وقتی که رفتم حرفم رو بزنم تمام شما دوستان همرام بودین.اصلا احساس نمی کردم تنهام.احساس می کردم کلی خواهر و برادر نازنین همراهم هستن که هی از پشت بهم میگن بگو دیگه "فقط خدا ".کشتی ما رو ، بگو دیگه !!! و من گفتم و ... .

    ببخشید،توان گفتن ندارم.ببخشید که توضیح نمیدم.اما در یک کلام نشد که نشد.

    فکر کنم عمر کاربر "فقط خدا" با 292 پست به پایان رسید.اگه کسی رو رنجوندم به بزرگی خودش منو ببخشه.از بودن در کنار تک تک شما دوستان گلم به خودم میبالم و از اینکه ایامی هر چند کوتاه بعنوان کوچکترین عضو تالار حضور داشتم ، بسیار خوشحالم.

    یه چیز رو از این برادر کوچکتون به یادگار داشته باشید.در هر جایگاهی که هستید با هر شرایطی( هر چقدر سخت) خدا رو شاکر باشید ، که همواره شرایط بسیار بدتری وجود داره که ما حتی فکرش رو هم نمیتونیم بکنیم.این که می گم حال من تو این روزاست.تا سه ماه پیش شرایطم خیلی سخت بود.اما شرایطی که الان دارم اصلا قابل مقایسه نیست.الان ارزوی همون روزای سخت سه ماه پیش رو دارم.

    در پایان از مدیریت محترم و کارشناسان گرامی به خاطر زحماتشون تشکر می کنم.جناب مدیر هدیه شارژ یکماهه شما به بنده جزء بهترین کادوهایی بود که گرفتم.ممنون

    از تمام دوستان گلی که تو این تاپیک وقت ارزشمندشون رو گذاشتن و بی منت کمکم کردن بسیار بسیار سپاسگذارم و دست تمام داداشای گلم رو به گرمی میفشارم و به احترام تمام خواهرای مهربونم سر تعظیم فرود میارم.

    همدردی رو هرگز فراموش نمی کنم.چون دوستانی مثل شما رو نمیشه فراموش کرد.


    لطفا برام دعا کنید.

    فقط خدا
    بزرگترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته

    باشد نه شعور
    لازم برای خاموش ماندن



    ژان دلابرویه



  8. 8 کاربر از پست مفید faghat-KHODA تشکرکرده اند .

    1234567 (یکشنبه 31 فروردین 93), hanie_66 (یکشنبه 31 فروردین 93), maryam240 (پنجشنبه 14 اسفند 93), sanjab (شنبه 30 فروردین 93), فدایی یار (شنبه 30 فروردین 93), دختر بیخیال (شنبه 30 فروردین 93), شیدا. (یکشنبه 31 فروردین 93), شمیم الزهرا (پنجشنبه 06 آذر 93)

  9. #45
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    نشد که نشد مگر قراره دست رو هر دختری گذاشتی قبول کنه؟9نفر قبول نمی کنن

    نفر 10م قبول می کنه.اگر بخوای سر هر دختر اینجوری بشی چیزی ازت نمی مونه.

    حالا توضیح بده چی گفتی؟چطور گفتی؟چی شنیدی؟


  10. 5 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    reihane_b (شنبه 30 فروردین 93), sanjab (شنبه 30 فروردین 93), sara 65 (شنبه 30 فروردین 93), دختر بیخیال (شنبه 30 فروردین 93), شیدا. (یکشنبه 31 فروردین 93)

  11. #46
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام، سال نو شما هم مبارک

    اینکه نشد، چه ربطی به رفتن از همدردی داره؟

    استعفای شما مورد موافقت قرار نگرفت... متاسفم نمیتونید برید... فوقش حاضرم یه مدت مرخصی بدم، نه بیشتر...

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  12. 6 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    reihane_b (شنبه 30 فروردین 93), sanjab (شنبه 30 فروردین 93), sara 65 (شنبه 30 فروردین 93), sara124 (شنبه 30 فروردین 93), دختر بیخیال (شنبه 30 فروردین 93), شیدا. (یکشنبه 31 فروردین 93)

  13. #47
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط faghat-KHODA نمایش پست ها
    سلام

    یه چیز رو از این برادر کوچکتون به یادگار داشته باشید.در هر جایگاهی که هستید با هر شرایطی( هر چقدر سخت) خدا رو شاکر باشید ، که همواره شرایط بسیار بدتری وجود داره که ما حتی فکرش رو هم نمیتونیم بکنیم.این که می گم حال من تو این روزاست.تا سه ماه پیش شرایطم خیلی سخت بود.اما شرایطی که الان دارم اصلا قابل مقایسه نیست.الان ارزوی همون روزای سخت سه ماه پیش رو دارم.
    سلام خوب هستید؟
    آقای فقط خدا شما هم یه چیز رو از این خواهر کوچکتر به یاد داشته باشید، همیشه خدارو شاکر باشید و امیدوار باشید که بعد روزهای سخت روزهای خیلی خوبی هست.فقط به این شرط که بتونیم تو بدترین روزهای زندگیمون مواظب جسممون و روحمون باشیم.
    این حرف رو کسی میزنه که اون روزهای خیلی خیلی سخت رو گذرونده... شاید وقتی که من آرزو میکردم مشکل فعلی شما رو داشته باشم. (شکست عاطفی و فلان ... ) چون فکر میکردم تو این موارد حداقل خودم میتونم خودم رو از نو بسازم و همه چی دست خودمه و دلم.
    نمیگم شرایطتون آسونه، ولی میگم تو اون روزا من آرزوی این مشکلو داشتم بجای مشکلاااااات خودم!

    که خداروشکر الان روزها خوبن...
    اتفاقا چند وقتی بود به فکر شما و چند تا از دوستان دیگه هستم که چرا کم میان، از جمله یوسف گمگشته و آقای روزنه و ...خداروشکر شما حالا پیدا شدید!!

    ولی حالا هم که پیدا شدید باز میخواید برید...

    راستی مطمئن باشید وقتی نیمه گمشده خودتون رو پیدا میکنید جواب "بله" هم میشنوید. حتما ایشون نیمه گمشده شما نبوده..
    توکل به خدا پیدا میشه هر چه سریعتر

  14. 4 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    sara 65 (شنبه 30 فروردین 93), فرهنگ 27 (شنبه 30 فروردین 93), میشل (شنبه 30 فروردین 93), شیدا. (یکشنبه 31 فروردین 93)

  15. #48
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط faghat-khoda نمایش پست ها

    ببخشید،توان گفتن ندارم.ببخشید که توضیح نمیدم.اما در یک کلام نشد که نشد.

    سلام رفیق
    کاش میگفتی جوابش چی بود فقط در همین حد که فرد دیگری رو مد نظر داشت یا نه
    ولی موضوع مهم اینه که به جواب سوالی که در ابتدا مطرح کرده بودی رسیدی (اینکه مطمئن شدی اون دختر کاملا منظورت رو فهمیده)

    تو با اینکارت خیلی چیزا رو اثبات کردی چه به اون دختر چه به خودت
    مهمترین دستاوردش اینه که دیگه بصورت مداوم ذهنتو درگیر نمیکنه و همه چیز تموم شد
    کاری رو که باید انجام میدادی رو انجام دادی و تلاش خودتو کردی و این مهمتر از نتیجه کاره


    فکر کنم عمر کاربر "فقط خدا" با 292 پست به پایان رسید.اگه کسی رو رنجوندم به بزرگی خودش منو ببخشه.از بودن در کنار تک تک شما دوستان گلم به خودم میبالم و از اینکه ایامی هر چند کوتاه بعنوان کوچکترین عضو تالار حضور داشتم ، بسیار خوشحالم.
    به نظرم این کارت هم کار درستیه و در جهت رسیدن به آرامش ذهنی کمک حالت خواهد بود

    یه چیز رو از این برادر کوچکتون به یادگار داشته باشید.در هر جایگاهی که هستید با هر شرایطی( هر چقدر سخت) خدا رو شاکر باشید ، که همواره شرایط بسیار بدتری وجود داره که ما حتی فکرش رو هم نمیتونیم بکنیم.این که می گم حال من تو این روزاست.تا سه ماه پیش شرایطم خیلی سخت بود.اما شرایطی که الان دارم اصلا قابل مقایسه نیست.الان ارزوی همون روزای سخت سه ماه پیش رو دارم.
    من از چند سال پیش تا حالا دارم شرایطی رو میگذرونم که امیدوارم هیچ بشری دچار این اتفاقات نشه و هر سال بدتر از قبل

    یکی از دلایلی که من خیلی دلم میخواست توی این سایت فعالیت کنم و هنوزم تو این سایت هستم اینه که انقدر درگیر مشکلات پیچیده هستم (از نظر خودم) که حس میکنم کسی توی این دنیا به اندازه من مشکل نداره
    و با خوندن مشکلات بغیه سعی میکنم مشکلاتمو فراموش کنم یا حداقل فکرمو درگیر زوایای تازه ای کنم
    ولی این کار هم فایده ای نداره و مثل یک مسکن میمونه و خیلی کم تاثیر داره

    شما اسم کاربریتو خیلی قشنگ انتخاب کردی منظورم خود اسم کاربریت نیست منظورم نحوه نامگذاریشه ، این حس رو داره که خیلی باخدا رابطه دوستانه محکمی برقرار کردی

    وقتی که دیدم در آخرین ارسالها مجددا تاپیکت فعال شده خیلی خوشحال شدم مهم این نبود که چه جوابی گرفتی مهم این بود که انجامش دادی

    امیدوارم یه روز با خبرای خوش یه تاپیک جدا بزنی و از اتفاقات خوبی که برات افتاده برای همه بگی
    هر جا که هستی برات آرزوی موفقیت دارم

  16. #49
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 تیر 95 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    157
    امتیاز
    3,642
    سطح
    37
    Points: 3,642, Level: 37
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    24

    تشکرشده 58 در 38 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط خانوم مجرد نمایش پست ها
    والا من باشم حتما تو ذهنم این فکر میاد که اقای فقط خدا حتما یه منظور خاصی داشته. اینکه گفتم میذاره پای حرفای همین طوری منظورم کلی بود و وگفتم شاید همچین ادمایی که به حرف بعضیا زیاد اهمیت ندن پیدا بشه!
    اینکه خواهرتونو بفرستین یا خودتون پیش قدم بشین بستگی به شخصیت اون خانوم داره که کدومو ترجیح میده
    اما عاقلانه اینه که از یه جای دیگه امارشو دربیارین اگه مطمئن شدین بعد اقدام کنید
    گفتین پرسیدین از همکاراش؟ خوب دوباره از همونا بپرسید البته یه جوری که تابلو نباشه
    میشه مثلا خواهرتون به عنوان یه ناشناس ، نه خواهر شما، بره و بگه مثلا واسه برادرم اومدم اینجوری اگه کسی تو زندگیش باشه و جوابش منفی باشه هیچ وقت نمیفهمه برادر اون خانوم شما بودی

    سلام خانومه مجرد من یه با ابن کارو کردم (خواهرمو فرستادم با دختره صحبت کنه .دختره هم منو نمیشناخت.یه روز رفت صحبت کرد ولی دختره گفته بود من خواستگاری سنتی رو دوس ندارم)

  17. کاربر روبرو از پست مفید reza-m تشکرکرده است .

    1234567 (دوشنبه 01 اردیبهشت 93)

  18. #50
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام
    آقای فقط خدا ایشون قسمت شما نبودند.شما اول بار بود که خواستگاری می کردین؟خوب طبیعیه جواب خواستگاری همش دو حالته دیگه.
    امیدوارم به همین زودیا نیمه ی گمشده تونو پیدا کنین
    راستی ممنون بابت نام کاربریتون.به من که حس فوق العاده ای میده
    شاد باشید و خوشبخت

  19. کاربر روبرو از پست مفید hanie_66 تشکرکرده است .

    roze sepid (سه شنبه 17 تیر 93)


 
صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اجازه شماره دادن به خواستگار و بدم یا نه؟؟؟
    توسط setare sorbi در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: شنبه 20 اردیبهشت 93, 10:50
  2. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10
  3. اگه با خواستگارم 6 ماه ارتباط داشته باشم ؟؟؟
    توسط شوکا در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 مهر 90, 10:26
  4. آدمها مثل کتابها هستند ؟؟؟!!!!!
    توسط آهو در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 فروردین 87, 17:49

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.