به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 53
  1. #31
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مهر 93 [ 18:06]
    تاریخ عضویت
    1390-4-21
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    2,407
    سطح
    29
    Points: 2,407, Level: 29
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    73

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون صبا و دختر بيخيال عزيز . خانه مادر شوهرم نمي شه چون پدر شوهرم هم خانه است و پيره و تازه نوه شان هم ظهر ها مي اد اونجا و كلا اونجا خيلي پر رفت و امده. البته از مادر همسرم خواستم اگر اين خانم امد بره بالا و پيش اون باشه و رفتار اون با دخترم را بررسي كنه .همسرم مي گه من تو پاركينگم (تعمير ماشين خودش) و كاري به بالا ندارم . خانه مادرم كه اصلا نمي شه . كي مي تونه اون را هر روز ببره و بياره اون سر دنيا . تازه اين خانم اگر هم قبول كنه به اين خاطره كه نزديكه خانه ماست و كرايه رفت و برگشت نمي ده وگرنه پيشنهادش 650 بوده به جاهاي ديگه.من خودم هم اينها را مي دانم مخصوصا همسر من . ادم رمانتيكيه و اصلا ظاهر براش مهم نيست ( اين خانم را خواهر شوهرم از حوزه معرفي كرده و مي گه قيافه ظاهري خوبي نداره ) خواهر همسرم در حوزه است . ولي من مي دانم همسر من قيافه براش مهم نيست . از طرفي به هر حال ممكنه به خاطر غذا خوردن يا هر چيز ديگري به طبقه بالا بره . نمي دانم والا.هر چقدر هم از زندگيم راضي نباشم تحمل اين قضيه را ندارم . حتي ممكنه همسرم به خاطر اينكه تلافي سركار رفتن را سر من در بياره اذيتم كنه. نمي دانم . اگر شوهر دارش را هم پيدا كنم ( پرستار ) اون هم مشكلات خودش را داره
    ویرایش توسط akasha : شنبه 30 فروردین 93 در ساعت 13:35

  2. #32
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 خرداد 97 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1392-9-10
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    4,906
    سطح
    44
    Points: 4,906, Level: 44
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 48.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    122

    تشکرشده 156 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سری که درد نمی کنه دستمال نمی بندند عزیزم. مطمئن باش آوردن پرستار به خونه ات در حالیکه همسرت هم بیکاره و خونه است اصلا به صلاح نیست. به هر حال همسرت که دائم پارکینگ نیست. با این کار تمام وقتی که سرکار هستی باید نگران باشی که توی خونه ات چی داره می گذره. از من می شنوی این کار و نکن آکاشا

  3. 5 کاربر از پست مفید S.H.I.D.E.H تشکرکرده اند .

    akasha (شنبه 30 فروردین 93), khaleghezey (شنبه 30 فروردین 93), فرهنگ 27 (شنبه 30 فروردین 93), واحد (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), دختر بیخیال (شنبه 30 فروردین 93)

  4. #33
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    خانمی گزینه هایی مثل دورکاری یا پاره وقت کار کردن یا حداقل یک یا دو یا سه ماه مرخصی بدون حقوق گرفتن واست میسر نیست؟ حتی یک ماه مرخصی هم خودش خیلی کمک می کنه که بتونی راحتتر تصمیم بگیری.

    می تونی بچه رو با خودت ببری سرکار و پرستار بیاد اونجا تو نمازخونه ای و یا .... ازش نگه داری کنه؟

    مادری که اینقدر استرس و تنش داره نمی تونه وظیفه مادریش رو بخوبی انجام بده پس به خاطر دخترت هم که شده به آرامش خودت فکر کن.

  5. 4 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    akasha (شنبه 30 فروردین 93), khaleghezey (شنبه 30 فروردین 93), واحد (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), دختر بیخیال (شنبه 30 فروردین 93)

  6. #34
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مهر 93 [ 18:06]
    تاریخ عضویت
    1390-4-21
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    2,407
    سطح
    29
    Points: 2,407, Level: 29
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    73

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون دوستان
    صباي عزيز ارامش من توي انجام چه كاريه ؟ من اگر مي دانستم كه انجام مي دادم . به خدا من دنبال همان ارامشم .الان داشتم نوشته هاي فرشته مهربان را مي خواندم كه تمام خلقت در خدمت به ما هستند و اگر ما به بيراه نرويم و در مسير درست باشيم همه چيز ان طور كه صلاحه پيش مي اد و ما ارام مي شويم .

  7. #35
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    پیشنهادات صبا خوبه، میتونی هم پرستاری انتخاب کنی که نزدیک خوته مادرت باشه.
    یا یه پرستار نزدیک محل کارت که مراقب بچت باشن اونجوری میتونی به بچت سر هم بزنی.
    اگه بشه مرخصی بگیری هم خوبه

    بهرحال من میترسم با این مواردی که گفتی مخصوصا که شوهرتون ظاهر هم اصلا براشون مهم نیست. خدایی نکرده اتفاقی که نباید بیوفته و اونوقت هم بچه رو ازدست بدی هم شوهرت و.
    اینجور که از خانواده شوهرتون هم مشخصه و از حرفایی که پدر شوهرتون زدن و اینجا نوشتین .من بیشتر احساس کردم پدر شوهرتون بیشتر میخواین یک زن باشه که کنار پسرشون باشه حالا مهم نیست کی باشه فقط دوست ندارن بچه شون تو زندگی متاهلیشون شکست بخورن.

    پس اگه خدایی نکرده اتفاقی که نباید بیوفته رو کمک خانواده شوهر نمیتونی حساب کنی.

    حواست خیلی جمع کن، کاری و انجام نده که ریسک بالایی داشته باشه.
    به عاقبتشم فکر کن.
    ممکنه اتفاق بدی بیوفته و تو بمونی و یک کار فقط.بی بچه و شوهر و زندگیت.
    ممکنه هم اتفاق بدی نیوفته و زندگیت باشه همراه با کارت.

    اما ریسکش بالاس چون پرستار مدت زیادی میمونه و شوهرتون هم این مدت خونه اس . رابطه شما هم زیاد خوب نیست.

    بنظرم کار و پول درآوردن وظیفه مرده، درسته شوهر شما کوتاهی میکنن..
    اما تصور کنین کارتون از دست بدین اما بچه و شوهرتون در کنارتون باشن خوبه.
    یا کارتون و داشته باشین یکی بیاد با دست خودت این دوتارو ازتون بگیره.
    البته ممکن هم هست این اتفاق نیوفته اما ریسک بالایی داره.

    خوب فکر کنین، که بعد اگه اتفاق بدی افتاد حصرت نخورین.
    شاید الان بگین زیاد از شوهرم خوشم نمیاد بابت کاراشون اما بازم مطمعن باشین وقتی اتفاقی که نباید بیوفته خودتون اولین نفری هستین که خودتون و سرزنش میکنین.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : شنبه 30 فروردین 93 در ساعت 16:09

  8. 3 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    akasha (یکشنبه 31 فروردین 93), گل شب بو (شنبه 30 فروردین 93), صبا_2009 (شنبه 30 فروردین 93)

  9. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مهر 93 [ 18:06]
    تاریخ عضویت
    1390-4-21
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    2,407
    سطح
    29
    Points: 2,407, Level: 29
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    73

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون دختر بيخيال عزيز . ممنون . نوشته هات خيلي ارامم كرد . واقعا به اين تجزيه و تحليل از طرف كسي غير از خودم نياز داشتم همه مي گن كارت حيفه ولي نمي گن به چه قيمتي ( از دست دادن دخترم ). و من در اين شرايط تصميم گيري برام خيلي سخت مي شه . دقيقا خودم هم همين را مي دانم كه خانواده همسر من براشون فرقي نداره زنش كي باشه( من همسر دوم اين اقا هستم) انها فقط مي خواهند پسرشان زن داشته باشه .همسرم فقط قصد ازار من را داره ،همش متلك بارم مي كنه كه اين بچه مادر نداره و من بالاخره يك مادر فداكار براش مي گيرم و من در اين شرايط با خودم مي گم من براي چي دارم اين همه بدو بدو مي كنم كي قدر مي دونه . ديروز رسيدم خانه دخترم توي خواب داشت هق هق مي كرد . من هر روز مي ميرم و زنده مي شم تا مي رسم خانه و باران تهمت ها و حرف هاست كه روي سرم اوار مي شه . مي خوام استعفا بدم نه به خاطر همسرم نه . اون اگر من استعفا هم بدم براتون قسم مي خورم كه هيچ غلطي نمي كنه الان فقط حرفش را مي زنه كه من را خانه نشين كنه . چون مي دونه به واسطه كاركردنم چقدر پيش ديگران تحقير مي شه كه زنش كار مي كنه و اون مي خوره. ولي من مي شينم خانه و مثل خودش هر روز زجرش مي دم . به خدا هر روز با گريه مي ام سر كار . دخترم ديروز مثل قحطي زده ها بود هر چي بهش مي دادم مي خورد از بس تو طول روز گشنه بوده. من استعفا مي دم به خاطر دخترم . به خدا قسم فقط به خاطر دخترم كه دست كس ديگه ايي نيفته و من اون را از دست ندم هميشه مي گفتم اگر طلاق بگيرم ان قدر مدرك و سند برعليه همسرم دارم كه دادگاه دخترم را به من بده ولي الان مي دانم هيچ چيز اين مملكت درست نيست .گاهي اوقات دعا مي كنم كه با كس ديگه ايي ازدواج كنه تا بفهمه من كي بودم بفهمه همه مثل من دوام نمي ارن . همسر قبلي اين اقا يك بار با ساطور مچ دست همسرم را قطع كرد همه مي گفتن چه زن ديوانه ايي بوده و تو گير كي افتاده بودي . من الان مي فهمم كه اون چي مي كشيده .دعا كنيد شركت اسمم را به عنوان تعديلي رد كنه تا بتونم بيمه بيكاري بگيرم.مي خوام جلو اشكام را بگيرم من بايد قوي باشم

  10. 3 کاربر از پست مفید akasha تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 31 فروردین 93), واحد (یکشنبه 31 فروردین 93), نازنین2010 (یکشنبه 31 فروردین 93)

  11. #37
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    از دیروز تا الان من همش دارم به موقعیت شما فکر میکنم.

    تاپیک های قبلیتون رو نخوندم و دقیقا مشکل زندگی تون رو نمی دونم اما یه چیز رو خوب میدونم که اگر استعفا بدین یا به هر طریق دیگه ای یه مدت سرکار نرین و این شغلتون رو از دست بدین بعدها امکان جبران وجود داره و می تونید جای دیگه با شرایط یه کم بالاتر یا پایین تر شاغل بشید. اما هیچ راهی وجود نداره که زندگی زناشویی و مادری تون رو در آینده جبران کنید.
    من اصلا به هیچ کس توصیه نمی کنم که بسوز و بساز و همینی که هست ولی تا همه ی راههای ممکن برای حفظ زندگی تون رو امتحان نکردین دست از تلاش برندارین هیچ وقت نگذارین که شرمنده وجدان خودتون بشین.

    راستی روزتون مبارک.

  12. 3 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    akasha (یکشنبه 31 فروردین 93), khaleghezey (یکشنبه 31 فروردین 93), واحد (یکشنبه 31 فروردین 93)

  13. #38
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام
    مثل خانوما بشین خونه به همسرت و دخترت برس
    هر چی کم داری خیلی مهربون بهش بگو یا لیست بنویس که این لوازمو برای خونه می خوایم
    مطمئن باش خودش مجبور میشه برای رفع نیاز مالی شما بره سر یه کاری یا بمخارجتون رو تامین کنه
    در حال حاضر تنها راه بیرون اومدن از کار هست چون همونطور که دوستان گفتند کار بعدا هم پیدا میشه اما شکست تو زندگی جبرانش سخته
    اصلا هم ناراحت نباش
    تو یه مادر موفق هستی که داری بچت رو بزرگ می کنی

  14. 2 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    akasha (یکشنبه 31 فروردین 93), واحد (دوشنبه 01 اردیبهشت 93)

  15. #39
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    دوست عزیز،

    تاپیکهای قبلیتون را خوندم و تا حدودی که اینجا نوشتید از زندگیتون می دونم.
    چیزی که من تو این چند روز که به شما و همسرتون فکر می کردم به نظرم رسید این بود که
    همسرتون مرد حساس، وسواسی ، شکاک و ... است. ذات بدی ندارند اما بخاطر مشکلاتی که دارند هم خودشون خیلی اذیت می شن و هم بقیه را اذیت می کنند.

    در مقابل شما زن قوی ای هستید.
    راستش غبطه خوردم به این همه توانایی.
    این که می تونید گذشته ها را فراموش کنید و دوباره از نو تلاش کنید.
    با افکار وسواسی و زیر و رو کردن گذشته و حتی حال زندگیتون را سیاه نکنید.

    نمی دونم دقیقا منظورم را چطور بیان کنم. چون اصطلاحات و کلمات روانشناسی را هم بلد نیستم و تخصصی در این زمینه ندارم. فکر می کنم ذهن قوی ای دارید و این خیلی خوب هست.

    من به خیلی از دوستان تاپیک شناختن شخصیت را توصیه می کنم.
    اونجا می تونید نوع شخصیت خودتون و همسرتون را پیدا کنید و ضعف ها و قوت های هر شخصیت را بشناسید.
    ببینید در کجا و کدوم سطح از اون شخصیت هستید؟ چکار می تونید بکنید که در اون گروه شخصیتی که هستید آرامش داشته باشید و رفتارها و ویژگیهای منفی را در خودتون کمرنگ تر کنید ....
    فکر می کنم به شما هم کمک کنه بتونید همسرتون را بهتر بشناسید و بهتر درکش کنید.

    من کارشناس نیستم و حرفهایی که گفتم فقط برداشت شخصیم بود.

    اما در مورد کار و دخترتون،
    اگر هدف اصلی از کار کردنتون ارتقا و پیشرفت خودتون، بودن در اجتماع، رسیدن به جایگاه خاص، استفاده از تخصصتون و به روز بودن ... هست، شاید راهی که می گم خوب نباشه.

    اما اگر هدف تامین مخارج زندگیتون هست و اگر منبع دیگری باشه، کار نمی کنید
    در شرایط موجود بهتر هست که سرکار نرید.

    مساله پرستار چه مجرد و چه متاهلش، با بودن همسرتون در منزل اصلا به صلاح نیست.
    با پدر شوهرتون صحبت کنید و بخواهید که مبلغی برای مخارج بچه به حساب شما بریزه.
    بدون اینکه در این مورد به همسرتون بگه.
    با توجه به این که ایشون کامل در جریان بیماری پسرش هست و شرایط شما را هم می دونه و ... می تونید ازش بخواهید که ماهی 300 ( همون که گفتید بعد از حقوق پرستار و ... براتون می مونه ) به حساب شما بریزه که خرج موارد اضطراری برای بچه کنید. مث زمانی که غذا و میوه خاصی می خواهید براش بگیرید و پدرش اهمیتی نمی ده و به تاخیر می ندازه.

    برای بقیه موارد هم روشی که دوستان گفتن انجام بدید. سعی کنید با آرامش با همسرتون در این مورد صحبت کنید و کم کم عادتش بدید به خرید کردن برای منزل و اهمیت دادن به هزینه های شما و دخترتون. شاید کمی موفق بشید.

    اینطوری توی خونه هستید و کنار دخترتون
    اضطراب و فشار کار از روتون برداشته می شه
    نگرانی ها بچه و پرستار را دیگه ندارید
    همسرتون هم کمتر بخاطر شکهاش عذاب می کشه و عذاب می ده.

    واقعا ماهی سیصد تومن ارزش این را نداره که شما آرامش خودتون و خانواده تون را به هم بریزید.
    کارهایی هم هست که می شه در منزل انجام داد و ماهی سیصد را تامین کرد ( اگر نمی خواهید از پدرشوهر بگیرید)
    ممکنه بعد از این که کمی به آرامش رسیدید ایده ای به ذهنتون برسه و با همسرتون کار مشترکی را شروع کنید.

    امیدوارم بتونید بهترین تصمیم را بگیرید.
    تصمیمی که برای شما، دخترتون و همسرتون آرامش به دنبال داشته باشه
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : یکشنبه 31 فروردین 93 در ساعت 22:21

  16. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    akasha (دوشنبه 01 اردیبهشت 93)

  17. #40
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    عزیزم همون طور که دوستان هم گفتند کار با این در امد کم ارزش این همه استرس و زجر رو داره . به نظر من بشین به زندگیت و بچه ات برس به خاطر خودت و شوهرت و بچه ات ولی اصلا و اصلا منت اینو سر شوهرت نذار . سعی نکن تلافی کنی . بهش محبت بکن . کانون زندگیت رو گرم کن . شما فقط به فکر بچه تی و میدونی که اون نیاز به مادر داره نیازبه توجه داره . عزیزم یه ذره هم به همسرت فکر کن اونم نیاز به همسر داره نیاز به توجه داره . شاید بهتر باشه یه ذره هم به خودت فکر کنی شما هم نیاز به ارامش داری نیاز به استراحت داری نیاز داری در کنار همسر و بچه ات باشی . عزیزم کار همه چیزه یه زن نیست . متاسفانه اینجور به ما تلقین میشه که زنی که کار نداره بی سواده بی کلاسه اجتماعی نیست و... و با این افکار از زنان بیچاره بیگاری میکشن با حقوق های خیلی کمتر از مردان . به همسرت بگو من به خاطر حرف شما که ارزش زیادی براش قائلم سر کار نمیرم و میشینم سر خونه زندگیم ولی پشت تو هستم و در همه حال پشتیبانتم و بهت اعتماد دارم و میدونم که از عهده اش برمیایی . مردها نیاز به تایید دارن . تاییدش کن . اونم آدمه . هر شخصیتی که داشته باشه محبت رو میفهمه . از خود گذشتگی رو میفهمه . هرچند ممکنه غرورش اجازه نده اینو ابراز کنه . الان که دستش تنگه کمکش کن مطمئن باش یادش نمیره . و بعد ها قدر تو رو رو میدونه .

  18. 2 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    akasha (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), فرهنگ 27 (سه شنبه 02 اردیبهشت 93)


 
صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. استعفا بدم؟
    توسط بانوی آفتاب در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 دی 96, 13:15
  2. از کارم متنفرم، ولی نمی‌توانم استعفا دهم!
    توسط rahekhoob در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 20 خرداد 95, 11:22
  3. مدیر فبلیم که از کارش استعفا دادم تعقیبم میکنه!
    توسط delkhosh در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 08 شهریور 94, 16:37
  4. استعفا مي دم
    توسط sayehhaye_mah در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 26 فروردین 88, 11:29
  5. علايم استعمال مواد مخدر
    توسط lord.hamed در انجمن اعتیاد
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 18 آذر 87, 11:56

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.