صبوری جان برای به روز کردن اطلاعاتت که گفتی؛اون لینک های پست اولم را خوندی؟ توش یک سری لینک و کتاب هم پیشنهاد شده بود.
کلا به نظر من یک دفترچه بردار اسمش را بذار دفترچه ازدواج.
سوالات و نکات را توش بنویس.من تو تاپیک خودم(نحوه سوال پرسیدن در جلسه خواستگاری)این کار را کردم.بعد نکته ها را بسط می دادم.هر کدوم چند تا فلش که حواسم باید به چیا باشه. بعدش دوباره از نو معیارهامو دسته بندی کردم.و دوباره با لحن بهتری سوال طرح کردم. خیلی خوب بود.پیشنهاد می کنم تو هم این کار را انجام بدی.و اون تاپیک را بخونی.
راستی نمایشگاه کتاب هم در پیشه ها.می تونی بری کتاب بخری.
الان هم شبکه تهران تو برنامه سلام تهران،یکشنبه ها،ساعت 9 صبح دکتر خسروی با برنامه خانه آرام من صحبت می کنند.سی دی خواستگاریش را هم از صدا سیما گرفتم.شما هم می تونید بگیرید.به نظرم خیلی نکات خوبی می گن.به خصوص الان که مباحث بعد ازدواج را می گن،عالیه و خیلی مفیدبرای بعدت که به زودی ان شاالله می خوای متاهل بشی: )
سلام خانومه مصباح الهدی امیدوارم ک ناراحتتون نکرده باشم
سلام آقا رضا
نه ناراحت نشدم.خدا را شکر زودرنج نیستم.اگه آدم بخواد با این چیزها ناراحت بشه مشکلات زندگی را می خواد چی کار کنه.
ولی خب اولش یکم جا خوردم.راستش بیشتر وقتی پست آقای باران 13 را اولین بار خوندم بهم برخورد!ولی بعد دوباره خوندم گفتم شاید من با لحن بدی خوندم و لحن خودشون حتما یه چیز دیگه ایه که من آشنایی ندارم.همون طور که لحن من هم یکم متفاوته. در هر صورت مبنا را بر لحن خوب گذاشتم و اشکول و... را ندید گرفتم.
همه اینای ک گفتین درس قبول دارم اون اقای ک خودشون گفتن نماز نمیخونم نمیدونسن ک شما بخاطر اون از الان جوابتون منفیه بخاطره اون سوال میپرسیدن تو حرفاتون مشخصه ک زود قضاوت کردین درباره خواستگاراتون به نظره من اونا نمیدونستن ک جوابه شما منفیه
ولی آنها پیگیری نکردن.پس درست حدس زدم.( ولی چشم دیگه قضاوت نمی کنم.ممنون بابت تذکرتون)
در کل یه چیز دیگه هم هست تو خواستگاری سنتی بالاخره برای احترام طرف مقابل هم که شده آدم یک 15دقیقه صحبت می کنه.مثلا اون خواستگار که گفتم می خواست بره شهرستان اصلا همون تو معرفی خودش مشخص شد.منم رک بهش نظرم را گفتم و کامل گفتم که پدرم به هیچ وجه راضی نیستن.ولی 3 دقیقه اول پا می شدیم خب شاید ضایع بود یکم.شاید برای همین خواست سوال بپرسه.
ایشالا خوشبخت شین
ممنون از دعای خیرتون.منم برای شما آرزوی خوشبختی دارم.
دختر بی خیال عزیز یا هر یک از دوستان دیگه؛ اگه یک وقت یک پست دیگه گذاشتین میشه بی زحمت یاد بدین چه جوری می تونم از یک تاپیک دیگه تو این تاپیک نقل قول کنم؟ یا برخی جملات را با کادر بیارم؟ چون من هر کاری می کنم نمیشه!
راستی دختر بی خیال جان دقت کردی از بعد سوء تفاهم من همش تو پرانتز می نویسی (شوخی)! من که چشم ترسیده شوخی کنم.به نظرت دیگه جدی باشم یا رویه سابقم بد نبود؟
ریحانه جان عزیزم، دلم برات تنگ شده بود! خوشحال شدم اومدی.تو را خدا بیشتر به این تاپیک سر بزن و از تجربیاتت به ما هم بگو!ان شاالله رو ما هم تاثیر بذاری و ما هم عروس بشیم :دی
(آخ یادم رفت باید جدی بشم و شوخی نکنم!!!)
راستی بی زحمت یکم بیشتر توضیح بده که چه جوری شد که مادرت دیگه تصمیم گرفت خواستگارات را راه بده؟ چه سیاستی در پیش گرفتی؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)