به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 73
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 بهمن 94 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    2,929
    سطح
    33
    Points: 2,929, Level: 33
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    85

    تشکرشده 129 در 66 پست

    Rep Power
    24
    Array
    عزیزم خودم هم نمیتوانم کارهایش راتوجیه کنم باتوجه به شناختی که ازایشان به دست اورده ام کنس هستند حتی راضی نمیشوند برای خود کرم بخرند یااگربگویی فلان چیزراخریده ام وای چقدرمیخری باباچیزی نمیگویدمن دیگه اصلانمیتوانم بگویم

    اماخودم هم مانده ام هرچندشادحرف میزنندایاهمه چیزشادحرف زدن هست؟
    اگرواقعامن رابه عنوان شریک زندگی خودانتخاب کرده اندپس این رفتارهاچه معنی میدهد؟

    وقتی اینجاتاپیک میزدم واقعاوابسته شده بودم ونمیتوانستم بدون اون لحظه ای بسربرم بایدهرروزچندبارصدایش رامیشنیدم درحال حاضرخودم رانگه میدارم وباچندروزفاصله زنگ میزنم
    ازبلاتکلیفی خسته شده ام میخواهم تکلیفم مشخص شود
    به نظرتان چه بگویم
    بگویم دیگرنمیتوانم ازخانواده پول بگیرم خجالت میکشم نمیتوانم شارژبخرم یاچه بگویم که بداندوظیفه من زنگ زدن نیست

  2. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    خواهر گلم اگر نظر منو ميخوايد لطفا شما ديگه حتي تك هم نزنيد واگر بعد 3يا چهار هفته تماس گرفت جوابشو نديد.بزاريد اگر ميخوادتون واسه خواستگاري پا پيش بزاره.
    چند وقت ديگه كه از بند اسارت فكر درباره اون پسر آزاد شديد ميبينيد كه حس سبك بالي ميكنيد وحاضر نيستيد دوباره با شخصي رابطه دوستي داشته باشيد.
    به نظر من اينطور آدما فقط اسيرتون ميكنن وشما مجبوريد به خاطر رسيدن بهشون از خيلي چيزا بگذريد.


  3. 11 کاربر از پست مفید roze sepid تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 02 مهر 92), faghat-KHODA (یکشنبه 07 مهر 92), keyvan (دوشنبه 01 مهر 92), matinalone (دوشنبه 01 مهر 92), mohammad6599 (دوشنبه 01 مهر 92), فرهنگ 27 (دوشنبه 01 مهر 92), فرشته مهربان (دوشنبه 01 مهر 92), yasi_20 (دوشنبه 01 مهر 92), بالهای صداقت (دوشنبه 01 مهر 92), بابک 1369 (دوشنبه 01 مهر 92), دختر مهربون (دوشنبه 01 مهر 92)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 بهمن 94 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    2,929
    سطح
    33
    Points: 2,929, Level: 33
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    85

    تشکرشده 129 در 66 پست

    Rep Power
    24
    Array
    ازنظرزبان کم نمیارد ونمیخواهدخودش رادست کم بگیردهمیشه خودرابالاترازحدمعمول نشان داده است دراین دوسال من کاملاشناختمشون درواقع سعی میکندبزرگنمایی کند

    میدانیدحتی به همسایه هاشون هم گفته من نامزدش هستم
    خانواده اش همه چیزرامیداننداصلانمیدانم چه منظوری دارد؟
    اصلانمیدانندکه بایدجواب پیام تبریک رابدهند یانمیدانم فقط جواب من رانمیدهند

  5. #14
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما همه نشانه ها را می بینی و باز هم نمی خواهی قبول کنی! شما خودتان همه چیزهایی را که ممکن بود ما برای شما لیست کنیم خودتان برشمردید! پس بدانید هنوز هم وابسته ای. اما گرفتار بازی ذهنتان شده اید که دلش نمی خواهد از این وابستگی خلاص شود . به همان دلایلی که خودت برشمردی قطع رابطه کن و علت و انگیزه کارهای این آقا هم کاملا مشخص است.
    شما به جای اینکه دنبال دلیل کارهای این آقا باشی باید بررسی و مطالعه کنی که چرا با وجود این همه دلایلی که هم دیگران و هم خودت می دانی ، ذهنت نمی خواهد دست از این وابستگی و رابطه بردارد!
    باید دلیلش را پیدا کنی : آیا ترس از آینده است ، آیا کمبود عاطفی داری ، آیا فکر می کنی محیط شهرتان بی جهت و زیاده از حد روابط با جنس مخالف را محدود می کند، آیا از ازدواج معمول در شهرتان خوشت نمی آید و ... به هر حال باید دلیل را پیدا کنی وگرنه وابستگی شما به این زودی ها قطع نمی شود.

  6. 9 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 02 مهر 92), faghat-KHODA (یکشنبه 07 مهر 92), matinalone (دوشنبه 01 مهر 92), mohammad6599 (دوشنبه 01 مهر 92), فرهنگ 27 (دوشنبه 01 مهر 92), فرشته مهربان (دوشنبه 01 مهر 92), yasi_20 (دوشنبه 01 مهر 92), بالهای صداقت (دوشنبه 01 مهر 92), دختر مهربون (دوشنبه 01 مهر 92)

  7. #15
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    یک کلام، در اولین تماس از ایشان بخواهید به خوستگاری شما بیاید و رابطه رسمی کند، شما یک دختری و در جامعه ما گذشته یک دختر و روابط او بر روی ازدواج و زندگی آینده اش تأثیر گذار است، به ایشان بگویید که ادامه این رابطه بدون هدف برای من قابل قبول نیست

    اما چند نکته، دروغ ، آفت زندگی است، شخصی که در آشنایی به راحتی دروغ می گویید باید انتظار داشتی باشید که در زندگی مشترک هم چوب همین دروغ را بخورید و عواقب آن متوجه شما شود.

    با توجه به توضیحات کوتاه شما، در یک نظر دو راه دارید، راه اول را بیان کردم، راه دوم هم جدایی است، می دانم که پذیریش آن برایتان دشوار است، شما وابسته شده اید و احساساتان درگیر این رابطه است، اما یک رابطه زمانی می تواند موجبات یک زندگی سعادمتند را فراهم کند که سالم باشد، فرد مقابل شما برای شما و رابطه ارزش قائل شود.

    در ضمن ، ایشان برای حفظ آبروی خودشان هم که شده از کلمه نامزد استفاده می کند، چون نمی خواهد با به زبان آوردن کلمه دوست دختر وجه خود را نزد اطرافیان کوچک و بی ارزش کند
    سکوت سرشار از ناگفته‌هاست
    _____________________________

    مجله علم ورزش

  8. 8 کاربر از پست مفید keyvan تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 02 مهر 92), faghat-KHODA (یکشنبه 07 مهر 92), matinalone (دوشنبه 01 مهر 92), mohammad6599 (دوشنبه 01 مهر 92), فرهنگ 27 (دوشنبه 01 مهر 92), فرشته مهربان (دوشنبه 01 مهر 92), بالهای صداقت (دوشنبه 01 مهر 92), دختر مهربون (دوشنبه 01 مهر 92)

  9. #16
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,052
    امتیاز
    146,692
    سطح
    100
    Points: 146,692, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,653

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array

    سلام متین خانمی

    چه عجب از این طرفا .....

    خوبی ؟


    خانمی درکت می کنم .... به قولی پدر وبستگی بسوزد ..... احساسات نسبت به او صادقانه است اما عزیز جان اگر با احساست ادامه و تصمیم بگیری ... هم تحریف شناختی برات پیش میاره ، هم خود را معطل می کنی و هم آسیب می بینی ....

    علاقه و احساست را کنترل کن و به او ضرب العجل بده و بگو تا فلان زمان فرصت داری که اقدام به خواستگاری کنی و تا آن زمان هم هیچ گونه ارتباطی بین ما نخواهد بود ... اگر از آن زمان بگذرد و اقدام نکنی ... دیگه هیچ تماسی بین ما نخواهد بود و بنده به خواستگارانم اجازه حضور می دهم و برای انتخاب بررسی خواهم کرد ...

    این بازه زمانی را بیشتر از یک یا دوماه تعیین نکن و حتماً حتماً هیچ ارتباطی با ایشان نداشته باش . اگر در موعد مقرر اقدام به خواستگاری کرد ، دروه ای را زیر نظر خانواده و با مراجعه حضوری به مشاور ازدواج ، برای شناخت تعیین کنید چون نشانه های از مسائل شخصیتی در ایشان مشاهده می شود که باید بررسی کنی از جمله عدم وفای به عهد ، خساست ، خودبزرگ بینی ، میزان صداقت و .....

    رفتارهای ایشان صادقانه نیست و بیشتر رویکرد عدم تمایل به ازدواج دارد ... اینکه شما را هم به عنوان نامزد معرفی می کند از ترفندهای اعتماد ساز ، وابسته ساز و تسلبم ساز ، این روزهای پسران هست چون تأثیر احساسی روی دختران می گذارد ، شاید علت اینکه این روزها رابطه دختر و پسر با عنوان نامزد مد شده بخاطر این است که آسیب این روابط و آسیبها و بی اخلاقی های این روابط بسیار آشکار شده و بعضی از دختران آسیب دیده یا شاهد آسیبها به راحتی تسلیم خواسته های پسران نمی شوند و عنوان نامزد و ..... از کلمات تأثیر گذار و اعتیاد ساز برای به دام انداختن دختران شده





  10. 8 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 02 مهر 92), matinalone (دوشنبه 01 مهر 92), mohammad6599 (دوشنبه 01 مهر 92), Pooh (دوشنبه 01 مهر 92), roze sepid (دوشنبه 01 مهر 92), unknown girl (چهارشنبه 03 مهر 92), فرهنگ 27 (دوشنبه 01 مهر 92), بالهای صداقت (دوشنبه 01 مهر 92)

  11. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 بهمن 94 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    2,929
    سطح
    33
    Points: 2,929, Level: 33
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    85

    تشکرشده 129 در 66 پست

    Rep Power
    24
    Array
    خیلی ممنون ازراهنمایی های شمادوستان عزیز
    دیگرهیچ تماسی باایشان نمیگیرم یعنی سعی میکنم تماس نگیرم وگذرزمان وابستگی ام راکم خواهدکرد
    1)اگرخودشان تماس گرفتندمیگویم که اگرواقعامن رادوست دارید به خواستگاری رسمی بیایید درغیراینصورت نمیتوانم ادامه دهم من تاجایی که امکان داشت پای شماایستادم وبه شمافرصت دادم یک وسال ونیم یادوسال مدت کمی نیست درحال حاضر شماهستیدکه باید اقدام کرده وحرفهایتان راثابت کنید
    یا2)حتی اگرتماس گرفتندجواب نمیدهم
    3)خودم یک پیام بگذارم وبگویم تازمانیکه اقدام رسمی نکرده ایدنه بامن تماس بگیریدنه پیام بدهید ومراازبلاتکلیفی نجات دهید
    4)بطورقاطع بگویم که زبان ریختن بس است پسری که دختری رامیخواهداقدام میکندوامروزوفردانمیکندبه این وان گفتن ایشان نامزدمن هستنددردی رادعوانمیکندمردعمل باش نه حرف
    کدام بهتراست یااگرشماراه حل خوبی سراغ داریدمنتظرنظرات شمادوستان عزیزهستم

    - - - Updated - - -

    نوپوعزیز
    خودم هم میدانم ادامه رابطه به این شکل اشتباه است و کاملابه این امرواقفم
    احساسات اجازه نمیدهدیکی دوروززنگ نمیزنم روزبعد وسوسه میشوم اخرین باراست تماس میگیرم این سوال روبپرسم زنگ نمیزنم والی اخر
    به نظرشماچیکارکنم وسوسه هادست ازسرم بردارندوبه زندگی روزمره ام برسم مثل همه دخترهایی که به من زنگ میزنندوجواب نمیدهم بعدهم به فکرش نیستم که زنگ بزنم یادوستان دیگرکه اصلاوابسته انهانیستم
    ولی تاتکی ،اس ام اسی ازایشان ببینم یابدون اینها هم ذهنم درگیرمیشود که چرازنگ نزدمن زنگ بزنم نکنه فراموشم کرده بااینکه میدونم نمیتوانم باکنسی کناربیایم بابدقولی کناربیایم بابی محلی کناربیایم و...بااینکه خیلی ازرفتارهایش راقبول ندارم احساسات جلوی چشمم رامیگیرد عقل میگویدنکن احساس اجازه نمیدهد میخوام به دورازدغدغه ومشغله ذهنی به کنکورم برسم کمکم کنید

    - - - Updated - - -

    اکثراوقات هم گوشی راخاموش میکنند
    گاهی روشن میکنندبعددوباره خاموش میکنند بااینکه دوسه تاسیم کارت دارندگاهی اوقات هرسه راخاموش میکنند

    زبانشان یک چیزمیگویداماعملشان چیزدیگر

    عقل میگویدبس است تاکی میخواهی بازیچه باشی تاکی میخواهی ادامه دهی برای خودت ارزش قائل باش
    احساس امان ازدست احساس فقط یک بارزنگ بزن به بهانه های واهی مثلادلت شورمیزنه زنگ بزن ببین حالش خوبه
    تولدشه زنگ بزن تبریک بگو روززن هست زنگ بزن بگوبه مامان تبریک بگو هرچندایشان بایدتماس بگیرندوتبریک بگویند

    فقط دوسه باردست داده ام فکرم رامشغول کرده است (فقط احوالپرسی)دوبارهم کادوداده ام هیچ کادویی ازایشان نگرفته ام

    - - - Updated - - -

    اکثراوقات هم گوشی راخاموش میکنند
    گاهی روشن میکنندبعددوباره خاموش میکنند بااینکه دوسه تاسیم کارت دارندگاهی اوقات هرسه راخاموش میکنند

    زبانشان یک چیزمیگویداماعملشان چیزدیگر

    عقل میگویدبس است تاکی میخواهی بازیچه باشی تاکی میخواهی ادامه دهی برای خودت ارزش قائل باش
    احساس امان ازدست احساس فقط یک بارزنگ بزن به بهانه های واهی مثلادلت شورمیزنه زنگ بزن ببین حالش خوبه
    تولدشه زنگ بزن تبریک بگو روززن هست زنگ بزن بگوبه مامان تبریک بگو هرچندایشان بایدتماس بگیرندوتبریک بگویند

    فقط دوسه باردست داده ام فکرم رامشغول کرده است (فقط احوالپرسی)دوبارهم کادوداده ام هیچ کادویی ازایشان نگرفته ام

    - - - Updated - - -

    مگه من چیکارکرده بودم که بازیچه شوم چقدربه خداالتماس کردم اگرمن رامیخواهدجلوبیایداگرقصداز دواج نداردنه
    میترسم آه سه نفرمن رابگیریداخه من که تقصیری نداشتم اونهاشرایط ازدواج بامن رونداشتند
    یکی ساکن تهران بودوازاول گفته بودم نمیتوانم باایشان ازدواج کنم تحصیلاتمون یکی نیست ولی ایشان برنامه ریخته بودند
    دومی همشهری بودکه خانواده جواب رددادندوگفتندشغل درست وحسابی نداره ماه هادنبالم بود
    سومی ساکن شمال کشورنزدیک یک سال هردوسه هفته یه باربه شهرمامیومدوسرکوچه می نشست وگریه میکردولی بازمن نمیتوانستم باایشان هم ازدواج کنم ازنظرمذهب یکی نبودیم ایشان قبول نمیکردندومیگفتندمشکلی بوجودنمیاورد
    من که خودم نکرده بودم یعنی اینهااهم کرده اند ومن چوب این سه نفررومیخورم
    من که به کسی بدنکرده بودم دل کسی رونشکسته بودم چراهمچین شخصی جلوی راه من سبزشد وماههااصرارکردتادل من رابه دست اورد ولی حالاعقب نشینی میکنه ادمهااین همه بدشدند که براحتی دل بدست بیاوردندوبعدرهاش کنند چرااون هم قسم میخورد خودش هم خواهرداره خانوادش دختردارند چرامادرش بهم گفت دخترم میاییم چرابه خانوادم زنگ زدندولی نیومدند
    چرامن رااین هم خراب کردند
    چرادل من راوابسته خودش کرد میبینید این همه ادعام میشدکه به پسری محل نمیذارم امکان نداره وابسته بشوم شدم حالاسهم من اشک شده درحالیکه اقادنبال زندگی وکارخودشه انگارنه انگارکه من هستم کسی که ماه ها تلاش کرددلش رابدست بیاوردبعدخودش کناربکشدعجب روزگاری داریم

  12. کاربر روبرو از پست مفید matinalone تشکرکرده است .

    roze sepid (دوشنبه 01 مهر 92)

  13. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    سلام خواهر گلم.
    ميدوني چرا دركت ميكنم؟چون بارها خواهرم همين شرايط شما رو داشته وچشماشو باز كردم اما باز هم تو مورد بعدي خودش خواسته دوباره گرفتار وافسرده بشه.
    من هيچوقت از خودم دورش نميكنم.حتي اگر ميفهمم درست جلو چاهه مراقبشم اما ميزارم خودش بفهمه وبياد باهام حرف بزنه.
    بارها واسش غصه خوردم.البته اون خيلي حواسش جمعه وتا حالا با هيچ پسري دست نداده يا حرف اضافي نزده اما...به نظر من حتي اگر بهترين پسر هم روبروي تو قرار بگيره نبايد بزاري اونقد راحت باشه كه اون تصميم بگيره با تو چه رفتاري بكنه.يعني نبايد همه چيز واسش راحت ودست يافتني باشه.پسرا بايد واسه به دست آوردن دختر تلاش كنن تا ارزششو بدونن.

    اونقد تو مسائل خواهرم غرق شده بودم كه يكبار خودمم داشتم گرفتار ميشدم.اما خداسر به زنگا نجاتم دادونزاشت پيش برم.
    الان زياد بهش توصيه نميكنم فقط چيزايي كه ياد دارم ونشنيده ميگم وهيچي ازش نميپرسم وبهش ميگم خودت عاقلي وميتوني مراقب خودت باشي.

    حالا شما هم هر كار ميكني به نداي قلبت گوش كن وببين اگر قرار بود من جاي شما باشم بهم چي ميگفتي؟انتظار داشتي چطور رفتار كنم تا فرد عاقلي باشم؟


    - - - Updated - - -

    سلام خواهر گلم.
    ميدوني چرا دركت ميكنم؟چون بارها خواهرم همين شرايط شما رو داشته وچشماشو باز كردم اما باز هم تو مورد بعدي خودش خواسته دوباره گرفتار وافسرده بشه.
    من هيچوقت از خودم دورش نميكنم.حتي اگر ميفهمم درست جلو چاهه مراقبشم اما ميزارم خودش بفهمه وبياد باهام حرف بزنه.
    بارها واسش غصه خوردم.البته اون خيلي حواسش جمعه وتا حالا با هيچ پسري دست نداده يا حرف اضافي نزده اما...به نظر من حتي اگر بهترين پسر هم روبروي تو قرار بگيره نبايد بزاري اونقد راحت باشه كه اون تصميم بگيره با تو چه رفتاري بكنه.يعني نبايد همه چيز واسش راحت ودست يافتني باشه.پسرا بايد واسه به دست آوردن دختر تلاش كنن تا ارزششو بدونن.

    اونقد تو مسائل خواهرم غرق شده بودم كه يكبار خودمم داشتم گرفتار ميشدم.اما خداسر به زنگا نجاتم دادونزاشت پيش برم.
    الان زياد بهش توصيه نميكنم فقط چيزايي كه ياد دارم ونشنيده ميگم وهيچي ازش نميپرسم وبهش ميگم خودت عاقلي وميتوني مراقب خودت باشي.

    حالا شما هم هر كار ميكني به نداي قلبت گوش كن وببين اگر قرار بود من جاي شما باشم بهم چي ميگفتي؟انتظار داشتي چطور رفتار كنم تا فرد عاقلي باشم؟

  14. 7 کاربر از پست مفید roze sepid تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 01 مهر 92), del (سه شنبه 02 مهر 92), faghat-KHODA (یکشنبه 07 مهر 92), matinalone (دوشنبه 01 مهر 92), unknown girl (چهارشنبه 03 مهر 92), فرشته مهربان (سه شنبه 02 مهر 92), ویدا@ (سه شنبه 02 مهر 92)

  15. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 بهمن 94 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    2,929
    سطح
    33
    Points: 2,929, Level: 33
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    85

    تشکرشده 129 در 66 پست

    Rep Power
    24
    Array
    یک سال ونیم اول دست نمیدادم خیلی اصرارمیکردقبول نمیکردم دستش رودرازمیکردبازم ردمیشدم واقعیت امراینه که مادوتاهمدیگررازیادنمیدیدی م اوایل من نمیخواستم همدیگررابببینیم بعدش من راوابسته کردوبعدبرای من نازکرد گفت می ایم بعدش نیامدیاچندساعت بعدزنگ زدنمیتوانم بیایم وحالاهم اون میخواهدبرای من تصمیم بگیردکه کی همدیگرراببینیم کی نبینیم و... من طوری بزرگ نشده ام که هرکس ازراه رسیدبرای من تعیین تکلیف کندخودش خوب میداندمن هرجاخواستم رفتم درست است اجازه رفتن به خانه دوست و...نداشتم مگراینکه پدرومادرم انهارامیشناختندولی اجازه رفتن به اردوو...داشتم
    بعدازاصرارهای ایشان دست دادم دوسه بار انهم بلافاصله دستم راکشیده ام هرچی باشه دست داده ام
    درباره مسائل مختلف صحبت کرده ایم جایی که لازم بوده توضیح داده ام بعضی وقتهامیخواستندپارافراترنه اده جلورونددیده اند من ناراحت میشوم وجواب نمیدهم ادامه نداده اند

    سوالی که برایم پیش امده این است :چراپیش دوست ،اشنا،فامیل وهرشخصی که میشناخت وبطوراتفاقی باهم روبرومیشدیم یاباایشان می امد من رامعرفی میکرد؟
    مگرغیراین است که برای ایشان هم بدمیشود وهمسایه هاواشنایان میگوینددختربه توندادند چرااینکارراکرد؟
    دوبارپدرایشان من رادیده اند
    همه اینها میتواندنشانه ای ازاین باشدکه خانواده شان بگوید دختری که باتوحرف زده به دردزندگی نمیخورد هرچندمن قصددوستی نداشته ام وازهمان اول به خاطراصرارهای ایشان وتماس مادرشان بامادرم حرف زدم

    - - - Updated - - -

    بااینکه ازدیروزبه طورجدی شروع کرده ام وبه توصیه های شمادوستان عزیز عمل میکنم
    خیلی واسم سخته
    وابستگی اذیتم میکنه تادوروزپیش اینطوری نبودم فکرمیکردم میشه وابسته ام وابسته اذیت میشم هی به گوشیم نگاه میکنم تاببینم زنگ زده پیام داده گوشیش خاموشه عذابم میکشم اذیت میشم مثل معتادی که داروبهش نرسیده حالم خوب نیست هی میخوام صداش روبشنوم به سراغش بروم
    فکرکردن بهش باعث میشه گریه کنم چه کنم ؟
    گوشیش خاموشه وای چه کنم
    دوباره دلم واسش تنگه دل دیوونم هیچی حالیش نیست نمیفهمه عقل بهم میگه نکن دل اجازه نمیده بهونش رومیگیره وابستش شدم بدجوروابسته شدم معتادشدم میخوام صداش روبشنوم چرااینکارروکردومیکنه
    چراوابستم کردداغونم

  16. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 خرداد 93 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    1,443
    سطح
    21
    Points: 1,443, Level: 21
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    182

    تشکرشده 105 در 70 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببین من نمیدونم چرا تورو نامزد خودش معرفی کرده
    به هر دلیلی
    تو دنبال دلیل کاراش نباش
    من از آقایون معجزه دیدم
    باید دست نیافتنی باشی به محض اینکه بفهمه همیشه و هر وقت بخواد میتونه داشته باشه تورو بازیت میده
    اینا همش بازیه
    کسی که قصد ازدواج داشته باشه دست دست نمیکنه ، به محض شناخت طرفین اکی میشه همه چی
    من نمیدونم ما دخترا چرا انقد خودمونو درگیر میکنیم
    خودمم مثله تو بودم الان هزار تا مشکل روحی پیدا کردم
    ولش کن

  17. کاربر روبرو از پست مفید m_eros تشکرکرده است .

    roze sepid (دوشنبه 01 مهر 92)


 
صفحه 2 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آيا طلاق بهترين راه حل براي من هست؟
    توسط darya.f در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 79
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 مرداد 91, 16:33
  2. چطور دو نام کاربری مشابه ممکن است؟!
    توسط هستی در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 16:24
  3. من نذاشتم یا خدا نخواست؟ درد های درونم رو چطور درمان کنم؟
    توسط sarshar در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: شنبه 05 فروردین 91, 00:41
  4. X:X اندازه قلب شما چقدر است؟
    توسط فرشته مهربان در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 29 بهمن 90, 17:12
  5. کمک کردن به دیگران وظیفه ی ماست؟!
    توسط چشم بارانی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آذر 89, 15:57

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.