به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 مهر 86 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1386-7-01
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    5,960
    سطح
    50
    Points: 5,960, Level: 50
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 190
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 5 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    * دودلی و تردید در ازدواج با دختر...

    سلام.
    من پسری 27 ساله هستم. بیش از یکسال است که با دختر خانومی 21 ساله آشنایی و ارتباط دارم که در طی این مدت شناخت نسبتا زیادی نسبت به هم و خانواده هم پیدا کردیم. در زمان آشنایی من به دلیل شکستهای کاری, تحصیلی و ... شدیدا افسرده و پوچ گرا بودم. او هم به دلیل شکست در عشق و نداشتن روابط حسنه با خانواده افسرده و غمگین بود. با هم تصمیم گرفتیم که به هم کمک کنیم تا دوباره به زندگی برگردیم. به همین منظور ما به روانشناس مراجعه کردیم هم تنها و هم با هم. و از رهنمودها و توصیه ها بهره بردیم و کم کم حال و وضع ما رو به بهبود شد. و اینها مصادف شد با موفقیت شغلی من. از طرفی هم او رابطه اش با خانواده حسنه شد و پی تحصیل و آموزش و ... را گرفت. و خلاصه این ارتباط و دوستی بسیار صمیمی و پرتفاهم شد طوریکه تاثیرات مثبتی در رو به رشد بودن زندگی ما گذاشته بود.
    تا اینکه سر و کله پسرکی 24 ساله که قبلا با او دوست بوده پیدا شد. اوایل او در مورد پسرک اینطور اظهار کرده بود:
    " ما بنا به زمینه تحصیلی که داشتیم با هم آشنا شدیم و او همان ابتدا اظهار کرد که قصد ازدواج با من را دارد و من خانواده را در جریان این موضوع قرار دادم البته به استثنای پدر. ولی بعد از گذشت مدتی او مدام امروز و فردا می کرد و در این اثنا فقط دو بار به خانه آنها رفته ام و رابطه سکس هم با هم نداشتیم. در آخر وقتی دیدم او قصد ازدواج نداشته و نیت او فریب و سو استفاده از من بوده رابطه ام را با او قطع کردم."
    من یکبار با پسرک که برای او ایجاد مزاحمت کرده بود قرار ملاقات گذاشتم که این دختر خانوم هم حضور داشت. و من مودبانه عذر او را خواستم و او هم دمش را روی کولش گذاشت و رفت ...
    او با در نظر گرفتن فرجام ازدواج برای این رابطه شروع کرده بود اوایل من مطمئن نبودم ولی بعدا توافق ضمنی خودم را اعلام کردم. با گذشت روزها علاقه و شور و عشق در دل او افزون می شد و در دل من بدبینی و دودلی و تردید و ترس و شک ... تا اینکه یک روز در مورد اینها با لحن بدی با او صحبت کردم بعد از آن کشمکش ما شروع شد. من مطمئن بودم که او حقایقی را در مورد گذشته اش از من مخفی می کند که اینطور هم بود. دو ماه پیش بالاخره پرده از روی حقایق ماجراهایش برداشت. و به همه چیز اعتراف کرد. گفت که به کرات با آن پسرک سکس داشته و ....
    این داستان را گفتم تا به اینجا برسم:
    نمی توانم خوبیهای مسلم او را نادیده بگیرم نمی توانم آن عشق و رابطه ای که تا آن درجه برای ما سازنده بود را نادیده بگیرم آن همدلی همزبانی همراهی و ... و دلایل زیادی از این دست...
    اما نمی توانم داستان او با آن پسرک را هم نادیده بگیرم. او از کرده خود اظهار پشیمانی و ندامت می کند روزها و شبهای زیادی را به این خاطر اشک می ریزد توبه کرده و می گوید که هرگز به هیچ قمیتی حاضر نیست به آن گذشته رجوع کند و ...
    اما هر روز ساعاتی هست که در ذهن من تصاویری از او و آن پسرک می رقصند نمی دانید چه زهری به کام من ریخته میشود و چطور ذهن من مسموم می شود.
    پذیرش این مطلب برایم ناممکن می نماید. درست است می دانم هر آدمی اشتباه می کند من هم خود را تبرئه نمی کنم من هم معصوم نیستم درست است که باید به آدمها فرصت داد و از نو شروع کرد و گذشته را رها کرد و برای حال زندگی کرد و ...
    همه این حرفهای خوب را می دانم اما چه کنم نمی توانم با این مساله کنار بیایم
    درست است که هیچ کسی نگفته یا هیچ جا نوشته نشده که ما باید حتما با هم ازدواج کنیم و لاغیر. اما آیا حیف نیست؟!
    1- این مطلب آیا واقعا چه قدر اهمیت دارد؟
    2- آیا به فرض قبول و پذیرش این مطلب آثار و تبعاتی آیا با این خانوم هست که بعدها مانند آتشی گریبانگیر من هم بشود؟
    3- آیا من با قبول این شرایط جای حماقت و جوانمردی را اشتباه نکرده ام؟
    خواهش می کنم از نقطه نظر و راهنمایی خود مرا بهره مند سازید.
    با تشکر فراوان.

  2. 5 کاربر از پست مفید mohammadikeshvari تشکرکرده اند .

    bisectrix (دوشنبه 27 خرداد 92), mohammadikeshvari (یکشنبه 29 فروردین 89), roze sepid (جمعه 18 اسفند 91), smah (پنجشنبه 02 بهمن 93), کیانا 93 (یکشنبه 05 بهمن 93)

  3. #2
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,066
    سطح
    100
    Points: 287,066, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,577

    تشکرشده 37,079 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: دودلی و تردید

    سلام محمد

    اول از همه به خاطر فهم تحسین بر انگیزتون به شما تبریک می گویم. تحلیل و ارائه گذشته رابطه اتون و حسن مدیریت شما دو نفر در تغییر خودتون بسیار ارزشمند است. بنده به عنوان یک مشاور می دانم که شما چه کار سخت و طاقت فرسایی را انجام داده اید . اینجا که اکنون هستید نشانه و ثمر طرز فکر منطقی شما در برخورد با مسائلتون می باشد و حقتون هست که تا این اندازه پیشرفت کرده باشید.
    اما در مورد مشکل بعدی که پیش آمده نکات مهمی هست که باید در نظر بگیرید:
    سیستم ارزش گذاری هر کس متفاوت است، و همین طور در یک فرد هم می تواند سیستم ارزش گذاری در موقعیت های مختلف تغییر کند.
    مثلا افرادی با شخصیت وسواسی این گونه ارزش گذاری می کنند که باید یک چیزی تاپ باشه ، بدون عیب و نقص باشه ، به قول بعضی ها 20 باشه تا ارزش داشته باشه، لذا برای این آدمها یک نقطه منفی می تواند یک موضوع مهم را کاملا بی ارزش سازد. این افراد مداوم در ذهن خود بدنبال نقطه منفی هم می گردند، و البته پیدا هم می کنند و با تکرار افکار منفی خود را نیز آزار می دهند. یا افراد پارانوئید با تصور یک پیش بینی منفی در مورد افراد ، خود و دیگران را دچار مشکل می کنند.
    اما بازتعریف مسائل و واقع بینی در افراد مثبت اندیش ، زمینه ارزشی رو به رشدی را برای آنها فراهم می سازد.
    با این مقدمه: سیستم ارزش گذاری شما در ذهن شما است و شما خالق آن هستید و همین طور مدیر کنترل و تغییر این ارزش گذاری هم شمائید.
    اگر فردی منفعل از دیگران و جامعه هستید، باید بگردید و ببینید دیگران به این عمل شما چه می گویند( حماقت یا جوانمردی). اما اگر فردی خودساخته و خود انگیخته هستید باید این را بدانید در دنیا هیچکس به اندازه شما به این موضوع نزدیک نیست. شناختی که شما از این خانم دارید حتی از من مشاور ، حتی از پدر و مادر این دختر یا ....، دیگر بیشتر است. لذا شما متوجه می شوید تا چه اندازه این فرد تغییر کرده است. و چه اندازه نقاط مثبتی دارد که می تواند گذشته او را بپوشاند. این شما هستید که می توانید به افکار منفی یا به عکس به افکار مثبتتون فرصت جولان دادن در مغزتان را بدهید. ( البته در مورد کنترل افکار روانشناس می تواند به شما کمک کند). به هر تقدیر افسوس در مورد گذشته این خانم ، یا نگرانی در مورد آینده این رابطه هر دو پیامد افسردگی و اضطراب را به همراه می آورند، آنچه که شما به آن نیاز دارید زمان حال است. یعنی اکنون و این مدت که با هم بودید او را چگونه یافتید. با خلاصه ای که گفتید، به نظر فرد مثبتی است.( البته همانطور که اشاره کردید، هر کسی ممکن است اشتباه مرتکب شود.) مهم اینست که گاهی یک اشتباه چنان انسان را متنبه می کند و انرژی فراهم می آورد که دیگران فاقد آنند. و گاهی می تواند یک جوانمردی و یک کار صحیح چنان غرور و نخوتی را فراهم آورد که انسان را با سر به زمین بزند. ( ظاهرا حدیثی داریم با این مضمون گناهی که انسان را به خدا نزدیک کند بهتر از ثوابی است که انسان را از خدا غافل کند).
    پس: اگر صرفنظر از این مسئله ، دختر مورد نظر شما در سایر زمینه ها مثبت است و در این زمینه هم شما به این باور رسیده اید که پشیمان واقعی است، جواب سئوال اول شما مثبت است یعنی اهمیت دارد که به او فکر کنید و برای ازدواج با او برنامه ریزی کنید.

    در مورد سئوال دوم: جواب آن بیشتر از آنکه به آن دختر برگردد به شما بر می گردد.[color] اگر شما فردی کم جنبه و کم ظرفیت باشید و این مطلب را برای یکبار و برای همیشه برای خودتون حل نکنید و فراموش نکنید. می تواند در آینده نگرانی را بوجود آورد. چنین مسائلی که چنین تابو و مهم هست. نکات پیچیده ای در دل خود دارد.[/color]- بخشیدن و فراموشی واقعی این مسئله ظرفیت و انرژی فراوانی می خواهد و این کار هر کسی نیست. فقط کسی که صفت ستار بودن را از خدا ودیعه گرفته است می تواند چنین کند. ستار به معنای پوشانیدن این مسئله به نحوی هست که هیچ حادثه و مشکلی در آینده نتواند این مسئله را از ذهن شما بازخوانی کند.
    برای این کار همانطور که گفتم باید با یک روانشناس حضوری مشورت کنید، ببینید می توانید کنترل افکار خود را در دست بگیرید. اگر این مسئله ( یا هر مسئله مشکل سازی در زندگی) ، به طور اتوماتیک بخواهد در ذهن شما رژه برود و انرژی شما را بخورد ، دوباره به پوچی و افسردگی می رسید. لذا باید چنین ظرفیتی را در خود ایجاد کنید و این نیاز به تمرین و مهارت و استفاده از متخصص دارد.
    - در صورتیکه در آینده به طعنه ، کنایه ، تهدید، این مسئله را در شرایط مختلفی که بین همسران جرو بحث می شود استفاده کنید و اهرمی برای بالا نگهداشتن موقعیت خود بکنید، می تواند موجب نگرانی در زندگی آینده شود. در واقع اگر از بند قبل گذشتید یعنی ظرفیت سازی کردید و این مسئله را برای همیشه پوشاندید، به هیچ وجه و هیچ عنوانی و به هیچ لحنی و به هیچ کسی نباید بروز دهید و حتی در ذهن خود نباید مرتب به خاطر آورید.
    - بابت این مسئله نباید برای خود امتیازی محسوب کنید، یا نقطه ضعفی برای او بشمارید، چرا که شما را از همسر بودن تنزل می دهد. موقعیت خود را بالا و موقعیت او را پایئن می آورید. در حالیکه در یک رابطه زناشویی طرفین باید با اعتماد به نفس حرفهایشان را به هم بزنند واحساس ترحم، و خودکم بینی برایشان پیش نیاید. و اگر شما واقعا این را فراموش کرده باشید، حتی اگر او سر شما داد بزند، نباید تعجب کنید که چرا فردی را که من خطاپوشش بودم این چنین با من برخورد می کند.
    - البته همین مسئله می تواند به عنوان چسبی قوی در زندگی شما موجب استحکام بیشتر خانواده را فراهم کند. وقتی شما می بینید که زندگی خود را از دریایی چنین تلاطم بر انگیز به ساحل آرامش رساندید و چنین با موجهای سهمگین کنار آمده اید، می توانید در آرامش آبی ساحل زندگی لذت ببرید و خودباوری زیادی برای حل هر گونه مشکل در آینده داشته باشید. اینگونه است که باور می کنید خودتون خالق رابطه سالم خودتون هستید
    اما پاسخ سئوال سوم:
    با توضیحاتی که در بالا آوردم خودتون چه فکر می کنید؟ حماقت و جوانمردی کلماتی هستند که تو به آنها معنا می دهی. اگر این دختر را بپذیری، در آینده هم با آتش بدبینی و سوء ظن ، و طعنه و کنایه و تهدید و باج خواهی و ...، زندگی را به آستانه از هم پاشیدگی بکشانی کاری احمقانه کرده ای چون یک زندگی را با دولی دلی و افکار مخرب شروع کرده ای و بدون فراهم آوردن ظرفیت ، باری را بر خود تحمیل کرده ای که طاقتش را نداشته ای و در نهایت هم زندگی خودت و هم این دختر را به باد داده ای. اما اگر همانگونه که تاکنون با مدیریت رفتارهایت، و استفاده مثبت از مشاوره و ارتباطهایت توانسته ای چنین تغییرات مثبتی در زندگیت فراهم کنی، باز هم در این زمینه ظرفیت خود را افزایش دهی و با برنامه دقیق جلو بروی کاری والاتر از جوانمردی کرده ای کاری که علاوه بر آرامش این جهانی، خیزشی بلند در امور معنویت هست. در واقع در صورت فراهم کردن ظرفیت و انجام چنین کاری، عزت نفس و اعتبارت پیش خودت چنان بالا می رود که به سادگی می توانی در چنین صفتی بارز شوی و در خود احساس بزرگی و غرور کنی. اما این به شرطی شدنی هست که این تالار و این موضوع آخرین جایی باشد که در مورد این مسئله صحبت شده است و برای همیشه این موضوع از ذهنت پاک شود و حتی به او اجازه ندهی در این مورد حرفی بزند حتی معذرت خواهی.
    در ضمن اگر اسم و فامیل شما در این تالار واقعی است اطلاع بده تا سریعا حذف شود و نام مستعاری را انتخاب کنی. چون اولین پله راز نگه داریست.

  4. 8 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    ayda86 (شنبه 19 بهمن 92), bisectrix (دوشنبه 27 خرداد 92), roze sepid (جمعه 18 اسفند 91), smah (پنجشنبه 02 بهمن 93), محمدی (پنجشنبه 08 فروردین 92), مدیرهمدردی (جمعه 28 بهمن 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.