موضوع: پشیمانی بعد از عقد

سلام
6 ماهه که عقد کردم. اولش همه چی خوب بود. الان مدتیه که احساس پشیمونی می کنم از انتخابم. همسرم مشکل اخلاقی خیلی جدی نداره، من رو هم خیلی دوست داره و حاضره همه جوره باهام کنار بیاد. ولی من اون احساسی رو که باید یه زن به همسرش داشته باشه ندارم. اولش خیلی دوستش داشتم. ولی الان حسم عوض شده. ما خیلی به هم میایم از نظر موقعیت تحصیلی، اجتماعی، سنی و .... تنها مشکل ما یه سری اختلافات اعتقادی نه چندان جدی، اختلافات سیاسی خیلی جدی و یه کم تفاوت دیدگاه تو مسائل اجتماعی هستش. فکر کنم این تغییر احساس من بیشتر به خاطر مقایسه همسرم با خیلی از آدمهای دور و برم باشه. همش فکر می کنم اشتباه کردم فردی رو با این اختلاف فکری قبول کردم. علاقه ام بهش خیلی کم شده، میترسم از ادامه راه. اون خیلی ابراز محبت می کنه، ولی تو احساس من تاثیر نداشته.
می ترسم عروسی کنم، باز هم نسبت بهش سرد باشم و این حس پشیمونی تا آخر عمر همراهم باشه یا اینکه جدایی بعد از عروسی رخ بده.
از طرفی می ترسم جدا بشم، بعدش احساس پشیمونی کنم یا اینکه دچار افسردگی بشم یا نتونم نگاه های اطرافیان رو تحمل کنم و یا اینکه دیگه موقعیت ازدواج خوبی برام پیش نیاد.
سرگردون موندم. لطفا کمکم کنید.

اگه بگيد نحوه آشناييتون با همسرتون چطور بوده بچه ها رو تو راهنمايي كردن كمك مي كنيد.
اما چند تا نكته:
1. سياست اصلا ارزشش رو نداره كه به خاطرش زندگي خودتون رو خراب كنيد يا رابطه عشقولانه تون رو بهم بزنيد.
2. اختلافات جزئي نه تنها بد نيست، خيلي هم خوبه. چون باعث ميشه دو طرف در مورد عقايد هم بحث كنن و اين خودش باعث رشد فكري مي شه.
3. يه خورده هم واقع بين باشيد. اينجوري كه شما نوشتيد من احساس مي كنم شما مي خواين توي يه ميز گرد سياسي اجتماعي حاضر بشين، نه پاي سفره عقد. اگه دنبال بهانه اي براي ارتباط با همسرتون هستيد، اونو بيرون از مسايل سياسي و اجتماعي پيدا كنين.

اگه راجع به نحوه آشناييتون با ايشون بيشتر توضيح بديد، دوستان بهتر راهنمايي مي كنن.
اما چند تا نكته:
1. سياست اصلا ارزشش رو نداره كه به خاطرش زندگيتون رو خراب كنين و رابطه عشقولانه تون رو بهم بزنين.
2. اختلاف جزئي نه تنها بد نيست كه خيلي هم خوبه. چون باعث مي شه راجع به اونا با هم صحبت كنيد و از نظر فكري رشد كنيد.
3. يه خورده راجع به زندگي واقع بين تر باشيد. من از نوشته هاي شما اينطور برداشت كردم كه مي خواين برين توي يه ميزگرد سياسي اجتماعي حاضر بشين، نه پاي سفره عقد!!! توي رابطه تون با شوهرتون دنبال چيزاي ديگه اي غير از سياست و اجتماعيات باشيد. اونا هم خوبه ولي نبايد توي اصل زندگي تاثير بذاره!!!

تنها چیزی که در مورد آشناییمون می تونم بگم اینه که در تصمیم گیری من یه سری مسائل ظاهری و گذرا و همچنین احساسات هیجانی خیلی دخیل بود. الان هم این اختلافات در حد از هم پاشیده شدن یه زندگی شاید نباشه. ولی دو تا نکته هست:
1. هنوز زندگی ای شروع نشده، می ترسم یه زمانی برسه که دیگه خیلی دیر شده باشه برای تصمیم گیری. هم برای خودم، هم برای ایشون، عواقب بدتری داشته باشه.
2. مهمترین مسئله من در حال حاضر احساسیه. نمی تونم با همسرم احساس همفکری و صمیمیت کنم.

بيش از اندازه به فكر و طرز تفكر و اين جور چيزا حساس شدي!؟؟اخه ميارزه به خاطر سياست علاقتو به همسرت از دست بدي؟داري به خودت القا ميكني كه ديگه دوسش نداري!!

آخه احساس می کنم ارزش های ما تو زندگی فرق می کنه، برای من مهمترین معیار مسائل مذهبی و ارزشی بود. احساس می کنم اشتباه کردم تو انتخابم. دچار یه حس هیجانی زود گذر شدم.

سلام.داري اشتباه مي كني. مطمئنم همين الانم داري از روي احساساتي تصميم مي گيري كه زودگذر و غير واقعيه.چرا غيرواقعي؟خوب شما چرا همسرتونو با كساني مقايسه مي كني كه(البته از نظر خودت)از همسرت بهترند؟اگه با آدمهاي معمولي مقايسش كني چي؟نظرت عوض نميشه؟پس اين كارت اشتباهه.همه چيز توي اين دنيا نسبيه.مطمئن باش هميشه آدمهايي هستند كه نسبت به همونايي كه شما خيلي بيشتر از همسرت قبولشان داري،بهتر باشند.پس هيچكي كامل نيست.اصلا مقايسه كردن كار درستي نيست دوست من.يه مسئله مهم ديگه:فكر كردي بعد از جدايي چه ميخواد بشه؟واقعا فكرشو كردي؟؟؟؟؟سعي كن نقاط مثبت همسرتو بيشتر ببيني وبهش توجه كني.اون بنده خداچه گناهي كرده؟يه لحظه فكر كن شايد اين احساستم زودگذر باشه.اگه اون موقع كه اينو فهميدي جدا شده باشي ميخواي چيكاركني؟ها؟اصلا جدايي رو بهت توصيه
نميكنم.بهتره روي خودت كار كني.اينكه به انتخابت شك كني براي اكثردخترا تو اين مرحله پيش مياد.موفق باشي.

هر ادمی از ایده ال های ذهنی ما یه فاصله ای داره حالا کم و زیادش مهمه اما این اقا به هر حال یه خصوصیات خوب داشته که شما بهش علاقمند شدی وگر نه به اینجا هم نمیرسیدی!!
احساس میکنم این اتفاق تاثیر صحبت ها و نظرات یه کس دیگس که شما خیلی قبولش داری!!
متوجهی چی میگم؟مثلا برادر یا خواهر بزرگتر که قبولش داری نظر منفی راجع به نامزدت داره و این حس به تو هم منتقل شده!!این طور نیس؟؟

سلام دوست عزیزم و خواهر خوبم
فکر میکنم کمی دارید زیاده روی میکنید سعی میکنم احساس شما رو درک کنم ولی مهم این هست که به قول دوستان منشا این احساس رو پیدا کنید . این اقای محترم حتما نکات مثبتی دارند که شما مجذوب ان شدید . تکیه کردن و تمرکز بر اختلاف نظرها و نکات منفی یک شخص (چه بسا واقعا منفی نیست و نشات گرفته از اختلاف در تفکرهاست) باعث دلسردی و در نتیجه تغییر رفتار ما می شه . من فکر میکنم یک لیستی تهیه کنید از ویژگی های مورد پسند همسرتان و لیستی از انچه نمی پسندید . قطعا شما هم از نظر این اقا ایده ال و کامل نیستید و در بعضی معیارها از خواست خودشون صرف نظر کردند . پس شما هم با توجه به شرایط جامعه ( نظر عموم جامعه در مورد دخترانی که متارکه کردند) تصمیم درستی بگیرید.