به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array

    ✻ پرورش هوش هیجانی ✻

    بسم الله الرحمن الرحیم

    مقدمه

    شما با خواندن این کتاب، سفری را شروع می‌ کنید که اگر آن را ادامه دهید، زندگی‌ تان به‌ طور کامل تغییر می‌ کند و اعتماد به‌ نفس بیشتری پیدا خواهید کرد؛ هم چنین روابط شما با دیگران، در خانواده و اجتماع نیز بهتر خواهد شد و در کار خود موفقیت بیشتری کسب خواهید کرد. اگر والد هستید (یا به‌ هر طریق بر روی کودکان فعالیتی را انجام می‌دهید)، این فرصت را دارید که «مهارت‌های هوش هیجانی» را به فرزندان تان انتقال دهید و آن‌ ها نیز با این روش می‌ توانند روابط بهتری با محیط اطراف خود برقرار کنند، سطح عزت‌ نفسشان افزایش می‌ یابد، بیشتر می‌ آموزند و از زندگی لذت بیشتری می‌ برند!

    مهارت‌ هایی که خواهید آموخت ، نخست شما درک کاملی از «معنا، مفهوم و تاثیر هوش هیجانی» کسب خواهید کرد، سپس شیوه‌ ی استفاده از این هوش
    را در حیطه‌ های مختلف زندگی تان می‌ آموزید که این فرایند موجب گسترش مهارت شما در زندگی خواهد شد.

    در هر فصل، برای ارزیابی تعدادی تمرین، معین شده است. با خواندن این کتاب، سطح درک و مهارت شما افزایش می‌ یابد. البته به‌ میزان هوشمندی و ظرفیت درونی شما بستگی دارد که کدام مهارت‌ ها و چه تعداد از آن‌ ها را انجام دهید. اگر همه‌ ی مهارت‌ ها را انجام دهید، نه‌ تنها چیزی را از دست نمی‌ دهید، بلکه بیشتر از حد تصور خود به‌ دست خواهید آورد.

    پس از خواندن کتاب، درک شما از هوش هیجانی افزایش می‌ یابد و در می‌ یابید که هوش هیجانی چگونه زندگی شادتری را برای شما به ارمغان خواهد آورد!

    نویسنده : کریستین وایلدینگ
    مترجمان : شمس الدین‌حسینی و الهام آرام نیا
    کتابخانه الکترونیکی کتابراه

  2. کاربر روبرو از پست مفید تبسم آسمانی تشکرکرده است .

    سحر بهاری (یکشنبه 07 دی 99)

  3. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    ممکن است تاکنون این پرسش برایتان پیش آمده باشد: «چرا زندگی برخی آدم‌ هایی که بهره‌ ی هوشی خوبی دارند، به تزلزل و بی‌ ثباتی مبتلا شده است؟ از سوی کسانی‌ که بهره‌ ی هوشی متوسط و تحصیلات کم دارند، عملکرد و سطح زندگی‌ شان خیلی بهتر است!

    توجه کرده‌ اید برخی افراد که در زندگی، اموال زیادی ندارند، شاد و خوشبخت و پر انرژی‌ اند و ارتباطات آن‌ ها قوی‌ تر و دوستانه‌ تر است؛ در حالی‌ که بعضی ثروتمندان از بی‌ عدالتی زندگی شکایت می‌ کنند و بیشتر زمان خود را برای بیان گرفتاری‌ هایشان می‌ گذارند؟ آیا موفقیت‌ های تحصیلی، شغلی و مادی لازمه‌ ی خوشبختی است؟ بنابراین چطور می‌ توانیم تفاوت بین این‌ که چقدر انسان‌ ها خوب عمل می‌ کنند یا چقدر خوشبخت هستند را توضیح دهیم؟ این پرسش‌ها را «هوش هیجانی» پاسخ می‌دهد. هوش هیجانی به ما چگونگی درک، کنترل هیجانات، احساسات خود و دیگران را می‌ آموزد (به‌صورتی‌که بتوانید آنچه می‌گویید و آنچه انجام می‌دهید را انتخاب کنید و به نتیجه‌ی دلخواه تان دست یابید!)

    تقصیر من نیست!

    چند بار شنیده‌ اید که کسی به رفتار و پاسخ‌ های کلامی‌ اش در رابطه با یک موقعیت دشوار این‌ چنین بگوید: «کاری نمی‌ توانم انجام دهم!» یا «از کنترلم خارج بود!» در واقع ما همیشه می‌ توانیم کاری انجام دهیم و از کنترل ما هرگز خارج نیست، مگر واکنش ناگهانی که به‌ خاطر ضربه‌ی روی زانو اتفاق می‌افتد یا از خجالت سرخ می‌ شویم؛ شرایطی که به نحوی در کنترل ما نیست.

    نکته

    تفاوت بین کسانی‌که از هوش هیجانی بهره‌ ی کافی می‌ برند و افرادی‌ که از آن استفاده نمی‌ کنند، این است؛ گروهی که از هوش هیجانی استفاده می‌ کنند، می‌ توانند هیجانات و احساسات خود را کنترل کنند و به آن‌ ها اجازه نمی‌ دهند رفتارهایشان را تعیین کنند؛ در واقع زمام هیجانات بر دست‌ های آن‌ ها است و هدایت‌ گر هیجانات خود هستند، نه هیجانات هدایت‌ گر آن‌ها! در مقابل فردی که از هوش هیجانی بهره‌ای نمی‌برد؛ تسلیم احساساتش است، احساساتش او را به هر سویی که بخواهد می‌ برد و پیامدهایی نیز به‌ همراه خواهد داشت و عبارت «کاری نمی‌ توانستم انجام دهم» را سرانجام بیان خواهد کرد!

    ای کاش طور دیگری واکنش نشان می‌دادم!

    تا کنون چند بار فکر کرده‌ اید یا به خودتان گفته‌ اید: «ای کاش آن حرف را نگفته بودم!» یا «ای کاش، به‌صورت دیگر واکنش نشان می‌ دادم!» به‌ احتمال زیاد خواهید گفت: «آن‌قدر زیاد است که نمی‌ توانم بشمارم!» چنین مسئله‌ ای برای بیشتر افراد طبیعی است.

    هوشمندی هیجانی موجب می‌شود بر افکار و کلام تان کنترل پیدا کنید. دانیل گلمن، نویسنده کتاب هوش هیجانی؛ چرا از هوشبهر مهم‌ تر است؟ ویژگی‌ هایی را مطرح می‌ کند که موجب ساخت هوش هیجانی می‌ شوند و با به‌ کارگیری این ویژگی‌ ها می‌ توان به فردی تبدیل شد که از هوشمندی هیجانی بالایی برخوردار است. این ویژگی‌ ها را بخوانید تا آگاه شوید چگونه باید بر روی آن‌ ها کار کنید.

    خود آگاهی: بدانید چه احساسی دارید و چرا؟

    خویشتن‌ داری: بتوانید هیجانات یا احساسات خود را کنترل کنید؛ حتی وقتی شرایط دشوار است.

    انگیزه: بتوانید در رویارویی با نا امیدی‌ ها مقاومت کنید.

    همدلی: بتوانید هیجانات دیگر را درک و شناسایی کنید.

    مهارت‌ های اجتماعی: بتوانید با گوش دادن، درک و پذیرش هیجانات دیگران، با آن‌ها کنار بیایید.

  4. کاربر روبرو از پست مفید تبسم آسمانی تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (یکشنبه 11 آبان 99)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    چهار مهارت هوش هیجانی :




    1. شناسایی هیجانات؛ هیجانات شامل اطلاعاتی می‌ شود که ما را از حوادث مهمی که در دنیای پیرامون جریان دارد، مطلع می‌ سازد. ما می‌ کوشیم این هیجانات را در خود و دیگران به‌ درستی شناسایی کنیم تا عملکردی درست داشته و به‌ طور موثری ارتباط برقرار کنیم.

    2. کاربرد هیجانات؛ طرز فکرمان و این‌ که درباره‌ ی چه چیزهایی فکر می‌ کنیم، تحت‌ تاثیر احساساتمان قرار می‌ گیرد. احساسات ما به حوادث به‌ وجود آمده، جهت می‌ دهد و ما را آماده‌ می‌ کند در صورت لزوم واکنش نشان دهیم و قادرمان می‌ سازند، افکار خود را به‌ طور مناسب به‌ کار ببریم تا مشکل را برطرف کنیم.

    3. درک هیجانات؛ هیجانات رخدادهای تصادفی نیستند، بلکه تحت‌ تاثیر عوامل مهمی قرار دارند. هنگامی‌ که با هیجانات، بیشتر آشنا می‌ شویم، می‌ توانیم از آن‌ ها برای درک راحت‌ تر حوادث پیرامون خود استفاده کنیم.

    4. کنترل هیجانات؛ هیجانات، در بردارنده‌ ی اطلاعات‌ هستند و بر افکار تاثیر می‌ گذارند و از طریق آن‌ ها، فرمان را به ذهن می‌ رساند و بدن عمل خود را آغاز می‌ کند، بنابراین آن‌ ها را در استدلال‌ هایمان هوشمندانه به‌ کار می‌ بریم و مشکل را حل می‌ کنیم. به‌ همین خاطر اگر هیجانات خوشایند یا ناخوشایند باشند، پذیرای آن‌ ها هستیم و راهبردهایی را انتخاب می‌ کنیم که میزان هوشمندی احساسات ما را نشان دهد.


    در این قسمت داستان مارگارت بیان می شود
    مورد پژوهی

    صف صندوق فروشگاه طولانی و طولانی‌ تر می‌ شد. مارگارت ، نفر هشتم بود و از آن فاصله نمی‌ توانست ببیند چه خبر شده است؛ اما هنگامی‌ که مسئول فروشگاه را مطلع کردند تا صندوق را بررسی کند ، دریافت باید زمانی طولانی منتظر بماند.

    عصبانی شد؛ اما فکر کرد که کاری از دستش بر نمی‌ آید و صندوق‌ دار نیز مقصر نیست، بنابراین با رضایت خاطر به کسی که در پشت سر او قرار داشت، لبخند می‌ زد و نشریه‌ ای را از روی پیشخوان کنارش برداشته و در حال ورق زدن بود، نگاه کرد. پس از چند دقیقه، متوجه داد و فریاد ابتدای صف شد.

    فردی شروع به داد و فریاد کرد و همه‌ ی مسائل را ناشی از بی‌ کفایتی صندوق‌ دار و مسئول فروشگاه می‌ دانست. او می‌ گفت: «نمی‌ توانید صندوق را درست کنید؟ نمی‌ بینید چقدر صف طولانی شده؟ من باید به قرار ملاقاتم برسم. واقعا شرم‌آور است!»

    صندوق‌ دار و مسئول فروشگاه معذرت خواستند و توضیح دادند که صندوق دچار مشکلی شده و از کنترل آن‌ ها خارج است و تمام تلاش شان را می‌ کنند تا مشکل برطرف شود. آن‌ ها به آن مرد پیشنهاد کردند به صندوق دیگری برود.

    این پیشنهاد، مرد را عصبانی‌ تر کرد! «چرا باید به صندوق دیگری بروم؟ اگر به صندوق دیگری بروم، وقتم بیشتر گرفته می‌ شود و تمام بعد از ظهرم خراب می‌ شود. دیگر از این‌ جا خرید هم نمی‌ کنم و به‌ طور کتبی به مدیریت فروشگاه شکایت خواهم کرد».

    با چنین رفتاری، چرخ‌ دستی پر از خریدش را رها کرد و با عصبانیت از فروشگاه خارج شد!لحظاتی بعد، سه اتفاق افتاد؛ صندوق‌ دار دیگری، صندوق خود را برای مشتریان به‌ ویژه مشتریانی که منتظر مانده بودند، باز کرد. صندوق خراب‌ شده نیز به کار افتاد و مسئول فروشگاه برای مشکل پیش‌ آمده، معذرت خواست؛ همچنین به مارگارت و کسانی‌ که در صف معطل شده بودند، یک بن خرید به ارزش پنج پوند داد.

    مارگارت خوشحال بود؛ زیرا هم برای خرید مواد غذایی تخفیف گرفته بود، هم دو دستور پخت غذا از نشریه آموخته بود و با خانمی که در صف منتظر بود آشنا شد ، به‌ طور اتفاقی متوجه شد هر دو آن‌ها در یک باشگاه بد مینتون بازی می‌ کنند و دوباره یکدیگر را ملاقات خواهند کرد!

    او از صندوق‌ دار تشکر کرد و لبخند حاکی از قدر دانی دریافت کرد. مارگارت با این فکر که چطور برخی اوقات شرایط خوب پیش می‌ رود، فروشگاه را ترک کرد.

    در مقابل، مرد عصبانی نه‌ تنها خرید نکرد، بلکه بن تخفیف هم دریافت نکرده و به‌ خاطر تجربه‌ ی وحشتناک خود از خرید با خشم و عصبانیت با افراد برخورد ‌کرد. او شب را خیلی بد خوابید و صبح با سردرد بیدار شد.

    با توجه به آنچه آموخته‌ اید و با استفاده از مفهوم هوش هیجانی، درباره‌ی این مورد ‌پژوهی فکر کنید! کدام‌ یک از ویژگی‌ های هوش هیجانی که قبلا مطرح شد در این داستان وجود دارد؟ چه کسی این ویژگی‌ ها را به‌ کار برد؟

    مارگارت عصبانیتش را تشخیص داد، آن‌ را کنترل کرد و در مقابل شرایط پیش‌ آمده عصبانی نشد و همدلانه برخورد کرد. او خودش را با خواندن نشریه و صحبت با فرد دیگری سرگرم کرد. در مقابل، مرد عصبانی قادر نبود هیجاناتش را کنترل کند و مهارت‌ های اجتماعی ضعیفی ـ اگر نگوییم هیچ مهارتی ـ داشت.

    این داستان، مثالی از هوش هیجانی و اثری است که می‌تواند بر روی زندگی روزمره شما داشته باشد.

  6. کاربر روبرو از پست مفید تبسم آسمانی تشکرکرده است .

    gholam1234 (شنبه 06 دی 99)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    سطوح قابلیت‌ های هوش هیجانی‌ تان را بسنجید

    بیایید دوباره به ویژگی‌ های هوش هیجانی نگاهی بیندازیم تا متوجه شویم چه مواردی موجب بالا یا پایین بودن میزان هوش هیجانی در انسان می‌ شوند.

    برای این‌ که به سطح کنونی هوش هیجانی‌ خود پی ببرید، به سوالاتی که به‌ دنبال هر قابلیت مطرح می‌ شود از 1 (پایین/ کم) تا 10 (بالا/ زیاد) امتیاز بدهید و بر روی پیوستاری که می‌ آید، علامت بگذارید. ببینید پاسخ‌ هایتان در کدام قسمت پیوستار قرار می‌ گیرد. میانگین کلی، سطح کنونی هوش هیجانی‌ تان را نشان می‌ دهد.

    البته رتبه‌ بندی شما به‌ طور کامل ذهنی خواهد بود؛ اما ایرادی ندارد، زیرا ما می‌ خواهیم بدانیم خود را چطور می‌ بینید. نقطه‌ ی شروع برای تغییر همین‌ جاست و در فصل‌ های بعدی کتاب، فرصت خواهید داشت با جزییات کامل‌ تری به آن بپردازید.

    خودآگاهی

    همان‌ طور که خودآگاهی انسان رشد می‌ یابد، درک انسان نسبت به احساسی که دارد و رفتاری که در پیش می‌ گیرد، افزایش می‌ یابد. چنین درکی به انسان فرصت می‌ دهد که خود و زندگی‌ اش را مطابق با خواسته خود تغییر دهد، اصلاح کند و رشد دهد.

    داشتن تفکری روشن و شفاف نسبت به خودتان و آنچه از زندگی می‌ خواهید، شما را توانمند می‌ سازد تا به‌ طور آگاهانه و فعالانه خواسته‌ های خود را به واقعیت تبدیل کنید.

    نکته

    هنگامی‌که‌ خودآگاهی کافی ندارید؛ در سطح هیجانات درونی و باورهای منفی خود قرار می‌گیرید و به افکار نادرست اجازه می‌ دهید، احساسات و اعمال تان را تعیین کنند.

    در فصل 3، به‌طور کامل به این مسئله که چطور می‌ توان خودآگاهی را گسترش داد، پرداخته خواهد شد و در این‌ جا با طرح سوالات، رتبه‌ بندی شخصی‌ تان مشخص می‌ شود:

    • در موقعیت‌ های مختلف، چقدر از هیجانات خود آگاه هستید؟

    • چقدر باور دارید، کنترل هیجانات‌ تان امکان‌ پذیر است؟

    • اگر متوجه شدید هیجان‌ های شما آشفته‌ کننده هستند، به‌ نظرتان چقدر می‌ توانید آن‌ ها را کنترل کنید و در راستای درست قرار دهید؟

    • نگرش مثبت‌ تان نسبت به زندگی چقدر بالا است؟

    • چقدر به تاثیر رفتار خود بر روی دیگران توجه می‌ کنید؟ به‌ عنوان مثال: «بر هم زدن قرار ملاقات یا تند و خشن صحبت کردن».

    • تا چه حد در توجه به نیازهای دیگران توانمند هستید و واکنش‌ تان نسبت به برطرف کردن نیازهای دیگران چگونه و تا چه اندازه بالاست؟

    10__________5__________1

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    خویشتن‌ داری

    به مجموعه‌ ای از مهارت‌ ها، ویژگی‌ ها، عادات و نگرش‌ ها که موجب می‌ شوند، در رویارویی با هیجانات استرس‌ آور، انعطاف‌ پذیر، پر انرژی و شاد باقی بمانید «انعطاف‌ پذیری هیجانی» یا «خود کنترلی» می‌ گویند.
    وقتی بیاموزید انعطاف‌ پذیری هیجانی را در خود تقویت کنید، می‌ توانید در رویارویی با استرس‌ های اجتناب‌ ناپذیر، نگرش و سلامت‌ خود را بهبود ببخشید.
    پاسخ‌ ها به این پرسش‌ ها را در پیوستار زیر ثبت کنید:

    • توانایی خود را در برخورد با انتقاد چگونه ارزیابی می‌ کنید؟

    • در سازگاری با تغییر شرایط، بدون این‌ که عملکرد کلی‌ تان تحت‌ تاثیر قرار بگیرد، چقدر انعطاف‌ پذیر هستند؟

    • صرف‌ نظر از این‌ که چه اتفاقی ممکن است شما را آشفته‌ کند، چقدر خوب می‌ توانید سطح عملکردتان را با ثبات نگه‌ دارید؟

    • در جایی‌ که ممکن است درگیر اختلافات شخصی شوید (برای مثال، در محل کار) چقدر می‌ توانید با شرایط رو به‌ رو شوید، بدون این‌ که توانایی شغلی‌ تان را تحت‌ تاثیر قرار دهد؟

    • هنگامی‌ که شرایط قرار نیست در حال بهبود باشد، صبر و بردباری‌ تان را چقدر بالا ارزیابی می‌ کنید؟

    • برای بهبودی پس از یک واقعه‌ ی ناگوار توانایی‌ تان را چقدر خوب ارزیابی می‌کنید؟
    برای مثال؛ از دست دادن شغل، مرگ همسرتان و...


    10__________5__________1

  9. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    انگیزش

    انگیزش؛ نیرو و انرژی‌ را فراهم می‌ کند تا به نتایج مثبت برسید و حتی در مواجه با گرفتاری‌ ها و مشکلات به‌ دنبال اهداف خود باشید؛ همچنین به شما قدرت می‌ دهد که تاثیرات منفی هیجانات خود را کنترل کنید و حتی هنگامی‌ که حالت هیجانی‌ تان منفی است، به شیوه‌ای مثبت عمل کنید.

    نکته

    هرچه هوش هیجانی بالاتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که انگیزش قوی‌ تری در انسان برای رفع مشکلاتش به‌ وجود آید. انگیزش در انسان نیرو و انرژی ایجاد می‌کند تا به نتایج مثبت برسید، با مشاهده‌ی اولین علایم شکست در برابر مشکلات و گرفتاری‌ ها تسلیم نشوید؛ همچنین در جستجوی عوامل احتمالی و افزایش تلاش خود برای بهبود شرایط، به یک پیامد منفی واکنش مثبت نشان دهید و در رویارویی با گرفتاری‌ ها نیز به‌ دنبال اهدافتان باشید.

    سطح انگیزش شما چقدر است؟ پاسخ به این سوالات را در پیوستار زیر رتبه‌ بندی کنید.

    • چگونه خودتان را ترغیب می‌ کنید، اهدافتان را به چالش بکشید؟

    • چگونه به یک مشکل واکنش نشان می‌ دهید؟ (برای حل آن به‌ سرعت اقدام می‌ کنید یا آن‌ را به‌ عنوان شکست می‌ پذیرید و کناره‌ گیری می‌ کنید؟)


    • توانایی خود را در فهم و درک مشکلات چگونه ارزیابی می‌ کنید؟ آیا آن‌ ها را موانعی می‌ بینید که شما را از پا در می‌ آورند یا مشکلات را چالش‌ هایی می‌ بینید که می‌ توانید بر آن‌ ها غلبه کنید؟

    • هنگامی‌ که شرایط برای دیگران خوب پیش نمی‌ رود، توانایی خود را برای انگیزش به آن‌ ها چقدر بالا ارزیابی می‌ کنید؟

    • انرژی خود را بیشتر برای انجام کارهای جالب و مفید می‌ گذارید یا کارهای کسل‌ کننده؟

    • تا چه اندازه «انتقاد» باعث تهییج شما می‌ شود؟ (آیا انتقاد شما را مصمم می‌ کند که مسئولیت شرایط را بر عهده بگیرید و آن‌ر ا اصلاح کنید یا باعث می‌شود احساس افسردگی و سرشکستگی داشته باشید؟)


    10__________5__________1

  10. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    همدلی

    همدلی؛ ظرفیت درونی است که موجب می‌ شود حالت ذهنی و احساسی طرف مقابل را تشخیص داده و درک کنید. ویلست «همدلی» را «مهارت ذاتی» می‌ دانست؛ اما اکنون بیشتر متخصصان باور دارند که همدلی و ارتباط همدلانه مهارت‌ هایی آموختنی است.

    برای همدلی باید بتوانید احساسات طرف مقابل را شناسایی کنید و از نظر احساسی خودتان را به‌ جای طرف مقابل قرار دهید. هر انسانی زمانی می‌ تواند با کسی همدلی کند که هیجانات خود را تشخیص دهد، همچنین آن‌ ها را شناسایی کند و بپذیرد.

    اگر هر انسانی بر احساساتی که تجربه می‌ کند، آگاه باشد و آن‌ ها را تشخیص دهد، توانایی خود را برای همدلی بیان کرده و نشان داده است.

    پاسخ به این پرسش‌ ها را در پیوستار زیر رتبه‌ بندی کنید:

    • وقتی نقطه‌ نظرات طرف مقابل در تعارض با نظر شما قرار می‌ گیرد، تا چه حد به نظرات او اهمیت می‌ دهید؟

    • تا چه اندازه شنونده‌ ی خوبی برای حرف‌ های دیگران هستید و می‌ توانید مطمئن باشید که آن‌ ها را درک کرده‌ اید و در هنگام لزوم آن مسئله را بررسی می‌ کنید؟

    • توانایی خود را در این مورد چگونه ارزیابی می‌ کنید؟ چقدر می‌ توانید مشکلات دیگران را قبل از آن‌ که چیزی به شما بگویند، درک کنید؟ در واقع میزان فراست (دانایی و هوش) خود را چگونه ارزیابی می‌ کنید؟

    • اگر کسی درباره‌ ی رخدادی تاسف‌ بار در زندگی‌ اش به‌ عنوان مثال مرگ یکی از اقوام یا ورشکستگی مالی صحبت کند تا چه حدی می‌ توانید احساسات آن‌ ها را درک کنید؟ آیا احساس ناراحتی می‌ کنید یا بی‌ درنگ به‌ دنبال راه‌ حل بر می‌ آیید؟

    • تا چه اندازه می‌ توانید به‌ طرف مقابل این اطمینان را بدهید که مشکل او را درک کرده‌ اید و هیجانات و احساسات آن‌ ها را تایید می‌ کنید؟

    • اگر یکی از دوستان یا همکاران تان بخواهد سطح گرمی، محبت و توانایی‌ شما را در راستای حمایت از دیگران ارزیابی کند، چه نمره‌ ای ممکن است به شما بدهد؟

    10___________5__________1

  11. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    مهارت‌ های اجتماعی

    مهارت‌ های اجتماعی خوب، اهمیت بسیاری دارند؛ زیرا دیگر مهارت‌ های هوش هیجانی را در کنار یکدیگر قرار می‌ دهند و سطح تعامل اجتماعی شما نشانگر هوش اجتماعی‌ تان است. انسان‌ ها، موجوداتی اجتماعی‌ هستند و فقدان مهارت‌ های اجتماعی خوب و متعادل می‌ تواند به انزوا، اضطراب و افسردگی منجر شود.

    مهارت‌ های اجتماعی خوب کمک تان می‌ کند تا آدم‌ های جالب و مفید را ملاقات کنید؛ همچنین شغل مورد نظر خود را نیز به‌ دست آورید و در کار، ارتباطات‌ تان و سایر موارد پیشرفت کنید. پاسخ به این پرسش‌ ها را در پیوستار زیر ارزیابی کنید:

    • هنگامی‌که با دیگران هستید، چقدر می‌توانید درک کنید که چه زمانی تا چه اندازه درباره‌ ی خودتان صحبت کنید؟

    • تا چه حدی می‌ توانید در موقعیت‌ های اجتماعی‌ که غریبه‌ ها حضور دارند، آرامش‌ تان را حفظ کنید و در سطحی قابل تحمل از اضطراب باقی بمانید؟

    • تا چه اندازه، شنونده‌ ی خوبی هستید و آن‌ را تا چه حد بالا ارزیابی می‌ کنید؟

    • در موقعیت‌ های اجتماعی، هنگامی‌ که سکوت ناراحت‌ کننده‌ ای اتفاق می‌ افتد، تا چه حدی می‌ توانید آن‌ ها را کنترل کنید؟
    آیا مضطرب می‌ شوید و نمی‌ توانید چطور خلأ موجود را پر کنید؟ یا به‌ خوبی می‌توانید به شیوه‌ ای معقولانه فضای حاکم را تغییر دهید؟

    • تا چه اندازه می‌ توانید با افرادی خجالتی، ارتباط برقرار کنید و آن‌ ها را با جمع همراه کنید؟ آیا می‌ کوشید او را از حالت خجالت بیرون آورید؟ یا برای دور شدن از افراد خجالتی، بهانه‌ ای می‌ یابید و از آن‌ ها فاصله می‌ گیرید؟

    • هنگامی‌ که صحبت می‌ کنید یا گوش می‌ دهید، چقدر خوب می‌ توانید تماس چشمی برقرار کنید؟ اگر در گذشته در این مورد فکر نکرده‌ اید، قبل از این‌ که به خودتان نمره بدهید، از این توانایی خود آگاه شوید!



    پس از این‌که 5 بخش ذکر‌شده را کامل کردید، دو کار دیگر باقی مانده است:

    1. مشاهده کنید پاسخ‌ هایتان درباره‌ ی هر یک از ویژگی‌ های هوش هیجانی در کدام قسمت پیوستار به یکدیگر نزدیک است.

    2. برای رسیدن به نمره‌ ی کلی، نمره‌ های هر قابلیت را با هم جمع کنید و آن‌ را بنویسید، سپس نمره‌ ی کلی هر یک از قابلیت‌ ها را جمع بزنید و نتیجه را بر عدد 5 تقسیم کنید؛ عدد به‌ دست‌ آمده میزان «هوش هیجانی» شما است.

  12. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    مزیت‌ های هوش هیجانی

    ما همانی هستیم که پیوسته انجام می‌ دهیم؛ بنابراین فضیلت، یک عمل نیست، بلکه یک عادت است.

    ارسطو؛ فیلسوف یونانی

    مجهز بودن به هوش هیجانی مهارت مهمی است. در حالی‌ که زندگی هنوز مشکلات و درد و رنج‌ های زیادی را در مسیرتان قرار می‌ دهد، هوش هیجانی ما را قادر می‌ سازد، به بهترین شیوه‌ ی ممکن با آن‌ ها مقابله کنیم، بر مبنای تفکر عاقلانه تصمیم‌ های خوب بگیریم و از رابطه‌ های خوب با دیگران لذت ببریم.

    در جدول ساده‌ ی زیر، مزیت‌ های هوش هیجانی آورده شده است:





    تمرین 2

    چند لحظه به مزیت‌ هایی که هوش هیجانی ممکن است در اختیارتان قرار دهد، فکر کنید و سپس آن‌ ها را بنویسید.

    در تمرین 2، به چه مواردی رسیدید؟ مثال‌ های دیگری در این‌ جا ذکر می‌ شود. برخی از آن‌ ها احتمال دارد، قبلا به فکرتان رسیده باشد.

    به خودتان به‌ عنوان انسانی معقول اعتماد دارید؛شما مهارت‌ ها و ویژگی‌ هایی دارید که می‌ توانید در شرایط مختلف به بهترین روش عمل کنید.

    فردی کاردان و با کفایت می‌ شوید؛کاردانی و شایستگی‌ تان ترکیبی از مهارت‌ های رهبری، خودآگاهی و خود کنترلی است؛ به این معنا که شما از یک طرف توانمندی‌ های خود را تایید می‌ کنید و از سوی دیگر از آن‌ ها به نفع خودتان استفاده می‌ کنید؛ همچنین عملکردی خوب و با درایت از خود نشان خواهید داد.

    احترام دیگران را به‌دست می‌ آورید و به‌ صورتی‌ رفتار خواهید کرد که شما را بیشتر دوست داشته باشند؛هنگامی‌ که با ملاحظه، درستی و راستی رفتار می‌ کنید، اعتماد و احترام دیگران را به‌دست می‌ آورید. آن‌ ها از صداقت و همدلی‌ تان قدر دانی می‌ کنند و از بودن با شما لذت می‌ برند. شاید هم بخواهند فردی همانند شما باشند!

    • مهارت‌ های ارتباطی رشد یافته
    ؛ هدف از هوش هیجانی این است که با دیگران بهتر ارتباط برقرار کنیم. چنین چیزی زمانی اتفاق می‌ افتد که از نظر هیجانی نسبت به احساسات و هیجانات آن‌ ها حساسیت نشان می‌ دهید؛ زمانی‌که می‌ توانید نقطه‌ نظر آن‌ ها را درک و قدردانی کنید (حتی هنگامی‌ که با آن موافق نیستید)؛ زمانی‌ که می‌ توانید نه ‌تنها احساسات خود را ابراز کنید ، بلکه نشان
    دهید که احساسات آن‌ ها را درک می‌ کنید و حتی وقتی‌ که عدم توافق بین شما جدی می‌ شود، می‌ توانید به‌ روشی مسالمت‌ آمیز مشکلی را حل کنید.

    ارتباطات شخصی بهتر؛ رابطه‌ های صمیمانه به انعطاف‌ پذیری، تحمل، پذیرش، درک و فهم، همچنین به انگیزه‌ ای نیاز دارد که برای ساخت و حفظ چنین رابطه‌ ی صمیمانه‌ ای سخت تلاش کنید. هوش هیجانی شما را به چنین مهارت‌ هایی مجهز می‌سازد.

    موفقیت در کار؛ ممکن است به هوش هیجانی‌ تان در محل کار توجه نشود، اگر چه آنچه مدیران به آن توجه بسیاری دارند، مهارت‌ های ارتباطی خوب، توانایی کار گروهی خوب، رویکردی مثبت و موثر همراه با ایده‌ های خلاقانه و درک اصول و اهداف شرکت است. آن‌ ها از آرامش شما در برخورد با مشکلات، توانایی‌ تان در درک همه‌ ی ابعاد بحث و گفتگوها و مهارت‌ های مذاکره‌ ای خوب شما قدردانی می‌ کنند.
    ویرایش توسط تبسم آسمانی : یکشنبه 07 دی 99 در ساعت 04:36

  13. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 بهمن 99 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1399-4-26
    نوشته ها
    449
    امتیاز
    6,953
    سطح
    55
    Points: 6,953, Level: 55
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    195

    تشکرشده 435 در 224 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    آیا فقدان هوش هیجانی آسیب‌ زاست؟

    نکته

    به زبان ساده، می‌ توان گفت ضررهای فقدان هوش هیجانی، درست نقطه‌ ی مقابل سودمندی‌ های آن است.

    تمرین 3

    برای لحظه‌ ای فکر کنید و ببینید چه تصویری از فردی که فاقد هوش هیجانی است، دارید. چه چیزهایی ممکن است درباره‌ ی او بگویید؟ 1 یا 2 مورد آن‌ را بنویسید.

    به مثال‌ های زیر توجه کنید:

    • «او هرگز به احساسات دیگران اهمیت نمی‌ دهد».

    • «می‌ خواهد همیشه حق با خودش باشد».

    • «تردید دارم که از او کمک بخواهم؛ زیرا می‌ دانم رغبتی نشان نمی‌ دهد».

    • «نمی‌ توانم با او درباره‌ ی مسائلی که برای من مهم‌ هستند، صحبت کنم».

    • «هرگز ندیدم که به کسی غیر از خودش اولویت بدهد».


    • «خیلی راحت با او دچار بحث و جدال می‌ شوید».

    • «هیچ انعطافی در او نمی‌ بینید».

    مثال‌ های ذکرشده، فقط چند مورد هستند. مثال‌ های بیشتری نیز وجود دارد؛ اما از همین چند مثال نیز می‌ توانید ببینید که فقدان هوش هیجانی، چقدر می‌ تواند برای ارتباطات ما و دیدگاه منفی دیگران نسبت به ما، زیان‌ آور باشد.

    بنابراین فقدان هوش هیجانی ممکن است، برای عزت‌ نفسمان زیان‌ آور باشد و احساس خود ارزشی‌ را در ما کاهش دهد.

    مورد پژوهی

    جنی، کار امروزش را تمام کرد و در نظر داشت در همان شب به تئاتر برود. وقتی به خودروی خود رسید، متوجه شد خودرو یکی از همکاران کج پارک شده و در فضای پارک دو خودرو قرار گرفته است. او با خودش گفت: «چقدر خودخواهانه». اگر چه جنی فضاهای خالی دیگری برای پارک خودرو خود داشت؛ اما همین که کسی به خودش جرأت داده بود، خودرو خود را این‌طور پارک کند، او را عصبانی می‌کرد. او با خود فکر کرد: «باید به این آدم درسی بدهم».

    جنی برای شکایت به‌ طرف پذیرش رفت. مسئول پذیرش نیز در دفترش نبود و جنی گمان کرد؛ او کارش را رها کرده و زودتر به خانه رفته است. همین اتفاق جنی را عصبانی‌ تر کرد و او یک ورق کاغذ بزرگ از میز پذیرش برداشت و یادداشتی بی‌ نهایت گستاخانه درباره‌ی خودخواهی محض راننده‌ ی خودرو نوشت؛ همچنین یادداشت دیگری نوشت با مضمون محکوم کردن کارمندانی که قبل از پایان وقت اداری محل کار خود را ترک می‌ کنند. جنی یادداشت نخست را بر روی شیشه‌ ی جلوی خودرو راننده‌ ی مورد نظر (خطاکار) نصب کرد.

    جنی آن‌ قدر از اتفاقی که در محل کارش افتاد، عصبانی بود که در تئاتر نیز نتوانست با دوستانش خوب رفتار کند و از نمایش نیز لذت نبرد و تمام شب ناراحت و عصبی بود.

    وقتی روز بعد به محل کارش رفت، متوجه شد همکارانش ناراحت هستند؛ ماجرا از این قرار بود که روز گذشته، درست قبل از این‌ که جنی محل کار را ترک کند، یکی از همکاران به‌ علت حمله‌ ی قلبی خودروی خود را در وسط پارکینگ رها می‌ کند، اکنون در بیمارستان بستری است و در شرایط خطرناکی به‌ سر می‌ برد. مسئول پذیرش، بعد از آمدن آمبولانس، همراه با آن زن بیمار به بیمارستان می‌ رود و هنگامی‌که بر می‌ گردد و می‌ خواهد خودرو را جا به‌ جا کند؛ یادداشت جنی را که بر روی شیشه‌ ی جلوی ماشین بود، بر می‌ دارد.

    جنی احساس شرمساری می‌ کرد؛ به‌ خاطر رفتار پرخاشگرانه‌ اش نسبت به آن اتفاق و به‌ علت این‌ که فکر نکرده بود، شاید اتفاق غیر منتظره‌ ای افتاده باشد که باعث شده کسی خودروی خود را آن‌ طور پارک کند. به‌ طور تقریبی زمان طولانی سپری شد تا جنی بتواند از تاثیر هیجانی رفتارش رها شود.

    نقطه‌ ضعف اول جنی ناتوانی‌ اش در خود کنترلی بود. در حالی‌ که عصبانیتش از آن موضوع طبیعی است؛ اما قادر به کنترل احساسات منفی‌ اش نبود و همین موجب شد یادداشتی توهین‌ آمیز بنویسد و بر روی شیشه‌ ی خودرو بگذارد؛ همچنین جنی فاقد دیگر آگاهی بود. هرگز برای یک لحظه هم به فکر جنی خطور نکرد که چرا خودروی در چنین وضعی غیرعادی پارک شده باشد.

    او به‌ سرعت نتیجه گرفت که راننده فردی بی‌ ملاحظه و خودخواه بوده و مسئول پذیرش نیز زودتر از معمول محل کارش را ترک کرده است و هیچ دلیل احتمالی دیگر را در نظر نگرفت. از نظر هیجانی، افکارش آن‌ قدر هوشمندانه نبودند که بتواند برای شرایط پیش‌ آمده به‌ دنبال دلایل دیگر باشد.

    پیامد فقدان هوش هیجانی کافی موجب شد، جنی احساس بدی نسبت به خودش پیدا کند؛ همچنین ناراحتی و دلخوری همکارانش نشان می‌ داد که آن‌ها نیز از رفتارش راضی نیستند.


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.