به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1
  1. #1
    عضو پیشرو آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    اثر فیزیولوژیکی فشار روانی

    بانك جامع مقالات روانشناسی -هرگاه دستگاه عصبی خودمختار که کار بسیج بدن را در موقعیت‌های اضطراری برعهده دارد مدت طولانی بی‌وقفه فعالیت کند، ممکن است برخی اختلال‌های جسمانی بروز کند، مانند زخم‌های گوارشی، زیادی فشار خون و بیماری قلبی به فشار روانی شدید نیز (که از راه دستگاه عصبی مرکزی، موازنه‌های هورمونی را بر هم می‌زند) پاسخ‌های ایمنی جاندار را مختل کرده و توانائی بدن را در مبارزه علیه ویروس‌ها و باکتری‌ها کم می‌کند. چنین برآورد شده که فشار هیجانی در بیش از پنجاه درصد اختلال‌های جسمانی نقش عمده‌ای دارد.

    رشته‌ای که با بررسی رابطهٔ متغیرهای روانشناختی با سلامت جسمانی سروکار دارد ـ پزشک روان‌تنی می‌باشد در پهنهٔ پژوهش‌های میان رشته‌ای مرتباً اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. اصطلاح "Psychosomotic" (روان‌تنی) از دو کلمهٔ یونانی (Psyche ـ ذهن) و (Soma ـ تن) گرفته شده است. اعتقاد بر این است که بیماری‌هائی مانند حساسیت‌ها، سردرد‌های میگرنی، فشارخون، ناراحتی‌های قلبی، زخم‌های گوارشی و حتی جوش‌های غرور جوانی با فشار هیجانی ارتباط دارد. پژوهش‌هائی که دربارهٔ این اختلال‌ها صورت گرفته بیش از آن است که بتوان فشردهٔ آنها را در اینجا بیان داشت، اما ذکر پژوهش‌هائی که رابطهٔ فشار روانی را با زخم‌های گوارشی و بیماری قلب نشان می‌دهد نمونه‌هائی از آن پژوهش‌ها به‌دست خواهد داد.

    فشار روانی و زخم‌های گوارشی

    یک زخم گوارشی، ضایعه یا حفره‌ای است در پوشش درونی معده یا دوازهه که بر اثر ترشح زیادی اسید کلرئیدریک ایجاد می‌شود. این اسید در فرآیند گوارش، در کار تجزیهٔ خوراک به مواردی که بدن بتواند آنها را به‌کار ببرد با آنزیم‌های گوناگون تعامل می‌کند. هرگاه این اسید بیش از اندازه ترشح شود رفته رفته لایهٔ مخاطی حافظ دیوارهٔ معده را از بین می‌برد و زخم‌های کوچکی ایجاد می‌کند. چندین عامل در فزونی ترشح این اسید مؤثر هستند که فشار روانی یکی از آنها است.

    پژوهش‌ با حیوان‌ها نشان داده که در بعضی شرایط، فشار روانی موجب زخم‌های گوارشی می‌شود. در یک رشته آزمایش با موش‌ها، با وارد آوردن ضربه‌های برقی ملایم به دم حیوان، ایجاد فشار هیجانی کردند. موش‌ها در گروه‌های سه‌تائی در دستگاهی شبیه‌ آنچه در شکل زخم گوارشی در موش‌ها می‌بینید آزمایش می‌شدند. موشی که در اتاقک سمت چپ قرار دارد با گرداندن یک چرخ می‌تواند از وارد آمدن ضربه‌های برقی برنامه‌ریزی شده جلوگیری کند. علاوه بر این، پیش از هر ضربهٔ برقی یک علامت هشدار داده می‌شود که اگر حیوان در پاسخ به آن، چرخ را به موقع بگرداند، ضربه‌ٔ بعدی دیرتر وارد می‌شود. موش اتاقک میانی به موش اتاقک سمت چپ زنجیر شده است، طوری‌که هر وقت به موش سمت چپ ضربه وارد می‌‌آید، موش میانی هم یک ضربهٔ برقی با مدت زمان و شدت همسان دریافت می‌کند با این تفاوت که این یکی هیچ کنترلی بر ضربه‌های برقی ندارد. موش اتاقک سمت راست هم مانند دو موش دیگر در بند شده است اما در مورد او الکترودها به برق وصل نیست و هیچ ضربهٔ برقی بر او وارد نمی‌شود.

    پس از مدتی آزمایش، موش‌ها از نظر زخم‌های گوارشی‌ مورد بررسی قرار می‌گرفتند. موش‌هائی که توانسته بودند برای کنترل ضربهٔ برقی کاری بکنند بسیار کمتر از موش‌های عاجز اتاقک میانی دچار این زخم‌ها شدند. در موش‌های گروه گواه که هیچ ضربه‌ای دریافت نمی‌کردند، زخم‌ها بسیار ناچیز بود (وایس، ۱۹۷۲).

    این آزمایش و آزمایش‌های همانند آن، حاکی است که فشار روانی کنترل‌نشدنی که دیرزمانی به درازا بکشد مسلماً نقشی در ایجاد زخم‌های گوارشی دارد. گرچه باید پژوهش‌های دیگری انجام گیرد تا بتوان یافته‌های حاصل از آزمایش با حیوان‌ها را به آدمیان تعمیم داد، اما همین، جا می‌توان این احتمال را پذیرفت که فشار روانی یکی از عواملی است که زخم‌های گوارشی ایجاد می‌کند، به‌ویژه در کسانی که به‌خاطر آمادگی زیستی مقدار بیشتر اسید کارئیدریک در آنها تولید می‌شود. مسئولان کنترل پرواز هواپیماها که در شرایط فشار روانی شدید کار می‌کنند و هر لحظه باید تصمیم‌هائی بگیرند که جان صدها آدمی در گرو آنها است بیش از صاحبان سایر حرفه‌ها به زخم‌های گوارشی دچار می‌شوند. و نسبت به یک آدم میان‌حال، بیشتر در معرض بیماری‌های فشار خون و قلب هستند (گریسون ـ Grayson ۱۹۷۲).

    زخم گوارشی در موش‌ها

    موش دستگاه سمت چپ، در شرایط اجتناب ـ گریز قرار دارد، یعنی می‌تواند با گرداندن چرخ از وارد آمدن ضربه‌های برقی برنامه‌ریزی شده جلوگیری کند. علاوه بر این، با گرداندن چرخ در فاصلهٔ بین ضربه‌های برقی می‌تواند آنها را به تأخیر بیندازد. موش اتاقک میانی با سیم برق موش اتاقک سمت چپ پیوند دارد، طوری‌که هر وقت به موش سمت چپ ضربه وارد می‌آید، موش میانی هم یک ضربهٔ برقی با مدت زمان و شدت همسان دریافت می‌کند، ولی رفتارهای این موش تأثیری بر توالی ضربه‌های برقی ندارد. اکتروهائی که به دُم موش سمت راست (آزمودنی گواه) نصب شده به برق وصل نیست و به او ضربه‌ای وارد نمی‌شود. در پایان دورهٔ آزمایش، زخم‌های گوارشی هر موش اندازه‌گیری می‌شود (نقل از وایس Weiss ، ۱۹۷۲).


    http://rezaashtiani.mihanblog.com/post/179

    بانك جامع مقالات روانشناسی - روزنامه تفاهم - نیاز كودكان به مهر و محبت به اندازه كافی شناخته شده است، اما این شناخت كه عشق و علاقه نه تنها در پختگی عاطفی نقش دارد بلكه ساختار مغز را نیز متاثر می‌كند، یافته جدیدی است
    به گزارش پایگاه اینترنتی مجله علمی "روانكاوی" آلمان، به هنگامیكه دانشمندان كودكان یتیم یك كشور اروپای شرقی را مورد مطالعه قرار دادند، در مغز آنها "حفره سیاهی" یافتند كه طبیعتا باید
    "‪Kortex‬ ‪ "orbitofrontale‬
    باشد. این همان بخش از مغز است كه مسوولیت رشد و تحول در درك احساس و ساخت، عملكرد و هضم عواطف، تجربه زیبایی و لذت، لیاقت و هنر رفتار و برخورد عاقلانه با دیگران را برعهده دار
    پژوهش‌های علم اعصاب و تحقیقات بیوشیمی با كمك و كاربرد تكنیك پویشگری مغز و مطالعات برش‌های آن، ثابت كرده‌اند كه سیستم اعصاب نه تنها به تحریكات عواطفی عكس‌العمل نشان می‌دهد، بلكه در اساس شكل می‌گیرد
    مغز یك نوزاد هنوز به خوبی شكل نگرفته و بدون ساختار است و برای رشد و تحول خود به تحریك نیاز دارد، نه تنها به تحریكات محسوس و شناختی در اشكال و انحاء گوناگون مثل بازیها، رنگها یا موزیك، بلكه به برخوردها و رفتارهای محبت آمیز نیز محتاج است
    لبخند، تماس چشمها و وجود یك غمخوار و پرستار سبب آرامش و آسودگی خاطر و
    همزمان نیز ترشح هورمونهایی در
    "‪ "frontale Kortexpr
    ‬می‌گردد یعنی در آن بخشی از مغز كه در همان سالهای نخستین شكل می‌گیرد و در پختگی رشد و تحول رفتار اجتماعی سرنوشت ساز است.
    هر چه روابط و تاثیرات متقابل مثبت بیشتری بوقوع بپیوندد، اتصالات و شبكه‌های بهتر و بیشتری در این بخش ایجاد می‌گردد
    بدین ترتیب، نظریه پیوند "جان بوولبی" كه گهگاه مورد تردید قرار می‌گرفت بوسیله پژوهش‌های بیولوژیكی تایید شد
    نظریه بوولبی می‌گوید، رشد و تحول یك كودك از طریق تجربه پیوندها و دلبستگیهای دوران كودكی به نحو مثبت و یا به گونه‌ای منفی تحت تاثیر قرار می گیرد
    یكی از مطالعات انجام شده در دانشگاه "ویسكونسین" آمریكا نشان داد كه نحوه و چگونگی عكس‌العمل یك فرد در مقابل فشارهای روحی در سنین كودكی تعیین می‌شود
    "نوزادانی كه با مادران تحت فشار روحی یا افسردگی بزرگ می‌شدند، بعدها بیشتر از حد متوسط آسیب پذیر بودند. اینها در مواقع سخت و پیچیده با ترشح شدید هورمونهای فشار عكس العمل نشان می‌دهند"
    جالب توجه اینجا است كه كودكانی كه در سنین بالاتر مادران خویش را افسرده تجربه می‌كردند، از عكس العمل شدید مشابهی برخوردار نبودند
    بنابراین خاطرات بد اولیه نه تنها رفتار را نقش می‌دهد بلكه بر طبق علوم و شناختهای جدید، عكس‌العملهای الگویی فیزیولوژیكی مغز را كه تعیین‌كننده چگونگی برخورد و رفتار ما با احساسات و دیگر اشخاص هستند، نیز تحت تاثیر قرار می‌دهند
    بر اساس اكتشافات جدید، این پرسش در ظاهر ساده كه آیا باید نوزاد عاجز گریان را در بغل گرفت و آرام كرد، دیگر به استیل تربیتی مربوط نمی‌شود
    واقعیت غیر قابل بحث آن است كه نوزادان خود قادر به از میان بردن فشارهای روحی و احساسی خویش نیستند، آنها به هنگام هیجان و برآشفتگی، قدرت تغییر خودآگاه و انحراف ذهن خویش را ندارند
    در این موقعیت "هیپوتالاموس" موادی را بعنوان علامت تولید می‌كند كه باعث ترشح هورمن فشار "كورتیزول" می‌گردد
    در سالهای پس از دوران كودكی، مغز در مواقع سختی و فشار یا با تولید بیش از حد هورمون كه نتیجه آن بروز ترس و افسردگی است و یا با تولید كمتر از حد لازم كه نتیجه آن سردی عواطف و بروز خشونت است، عكس العمل نشان می دهد
    نتیجه‌گیری از این شناختهای جدید علمی تنها چنین می‌تواند باشد كه نوزاد در سالهای اولیه زندگیش به فردی نیازمند است كه برایش شناخته شده باشد، فردی كه حال و احوال نوزاد را درك كند، فردی كه به وی لبخند بزند و با محبت و مهربانی رفتار كند
    خانم "سو گرهاردت" متخصص روان درمانی تردید دارد كه پرورش و تربیت نوزاد توسط افراد غریبه بتواند این كیفیت پرورشی را بوجود آورد.
    وی می‌گوید: در كودكان كم سنی كه توسط غریبه‌ها پرورش می‌یابند، احتمالا این كمبود تجربه كه وجود و مفهوم خاصی برای دیگری داشته باشد، وجود دارد.
    "آنها می‌آموزند كه باید در انتظار علاقه و توجه دیگران باقی بماند"
    والدین نیز در سالهای نخستین نیاز به حمایت دیگران دارند، مثلا در صورت وجود مشكلات با كودك به كمكهای روان درمانی یا به موسسات اجتماعی و گروهها و همدردان مشترك احتیاج دارند تا به این وسیله بتوانند از تنهایی و ایزوله شدن خود جلوگیری نماین .

    http://rezaashtiani.mihanblog.com/post/220

  2. کاربر روبرو از پست مفید ani تشکرکرده است .

    ani (پنجشنبه 16 مهر 88)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.