به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    عاشقانه زيستن

    <embed src="http://sara.malakut.org/archives/Setar-Piano-Sam.swf" pluginspage="http://www.macromedia.com/go/getflash player" type="application/x-shockwave-flash" width="0" height="0" quality="High">



    هرچند که «آرزو داشتن بر جوانان عیب نیست»، امّا من نمی‏خواهم، زمین خشکی باشم که باران هر محبتی سیرابم کند و مهرِ هر نهال نورسیده‏ای در وجودم ریشه کند.

    می‏خواهم محبت و عشق شما چنان در وجودم شکوفا شود که سخت‏ترین طوفان زندگی نیز آن را از ریشه در نیاورد.

    آشنایم، اما غریب
    غریبه‏ای بس قریب که از کشیدن بار محبت ناتوان است و لاف عشق را به رسوایی در آمیخته است.

    آشنایم اما غریب و این غربت را تنها همین بهانه کافی است که: «خود کرده را تدبیر نیست»

    و در این وانفسای غربت، از تمام زمان‏هایی که سینه‏ام کانون هر محبتی بوده و چشم‏هایم چشمه لذات زودگذر و فریبنده، می‏گریزم. آری، این سینه و چشم هر جایی نباید سوغاتی جز «غربت» داشته باشد.

    زمانه‏ای شده است، که «دل» از «ناله» و «ناله» از «دل» حکایت می‏کند و هردو سرودِ عشق سر می‏دهند و هردو شیفته حالی و سودای «محالی» و چه شرم‏هایی که نمانده بر دلم و چه فتنه‏هایی که در میانمان فاصله نینداخته است. من نیز از پیمان شکستگانم که بارها عهد بسته‏ام را قربانی هوا و هوس کرده‏ام و اکنون خون‏بهایش را می‏پردازم.

    با کدامین زبان از شرمساری‏هایم سخن بگویم؟!

    به کدامین سرزمین پناه برم که از نگاه شما دور باشم؟!

    چه سخت است، در این وانفسای دنیا، عاشق بودن و «عاشقانه زیستن».

    چه زمانه‏ای است، که در معنای عشق غرق می‏شوی و چیزی جز لاف عشق حاصلت نمی‏شود.

    چه سخت می‏شود باور کرد که عده‏ای ندیده، فریفته شده‏اند و جان و دل باخته‏اند و در شیدایی تمام، نغمه‏های عاشقی سر می‏دهند.

    شاید که نه، به حتم ویقین «از ماست» و به‏راستی «که از ماست که برماست»

    هرچند «طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق، لیک

    چو درد در تو نبیند که را دوا بکند» (حافظ)

    فاصله «ادعّا» تا «عمل» می‏تواند هم بلند باشد و هم کوتاه؛ ادعای این مطلب اینکه «خیال روی تو در هر طریق همره ماست»

    در همه حال و در هر حال، در همه لحظه‏ها و در هر لحظه، در تنهایی و در جمع، از یاد معشوق، نمی‏توان دور بود، اما اگر بخواهی در جمع و آشکار در هر لحظه به یادش باشی، دیگر نمی‏توانی مانند مردمان عادی زندگی کنی. آن می‏شود که دل از همه می‏بری، از صحبت کردن با دیگران لذت نمی‏بری و شنیدن هر صدایی به جز صدای او گوشت را نیز می‏آزارد و فکر کردن به هرکسی غیر از او عذابت می‏دهد و بایستی در تمام لحظه‏هایت حضور را بفهمی و درک کنی و چه سخت است بدانی که عشقت ناظر بر رفتار و کردار و اعمال مخفی و آشکار توست و به راحتی نمی‏توانی دل و جان و چشم خودت را به حراج بی‏غیرتی و بی‏عفّتی بگذاری و دانستن با ندانستن و خطا کردن همان «هل یستوی الذین یعلمون و لایعلمون» است و باید این‏جور باشد که دانسته خطاکردن از ندانسته گناه کردن، جرمش بیشتر است.

    شاید بسیار شنیده‏باشی که هزار دلداده و عاشق به هرکوی و برزن معشوق خود را می‏خوانند. پس باید آنان، تمام لحظه‏هایشان را وقف توسّل و التماس کرده باشند و تمام ذکر و فکرشان عشقشان باشد و هر قطره اشکشان پر از خون باشد؛ اما نمی‏دانم چرا دل‏های پرطپش مرده‏اند و بیشتر دل‏های عاشق نما، غبار گرفته‏اند.

    واقعا می‏شود عاشق بود و از عاشقی نشانی نداشت؟!

    می‏شود «مدعی» بود و در عمل برای اثبات این «ادعا» چیزی نداشت؟

    غم فراق و دل داغدار و صورتی قرمز و برافروخته باور کردنش سخت است.

    عاشق باشی و راحت بخوابی و بهترین غذاها را بخوری و... بازهم می‏شود باور کرد؟

    واقعا باور کردنش سخت است دلت برای یک لحظه دلدادگی و دلبری دلداده باشد، ولی شاد باشی و از انتهایی‏ترین نقطه دلت لبخند بزنی؟!

    هنگامی که عشق به شما اشارتی کرد، ‌از پی‌اش بروید،‌
    هرچند راهش سخت و ناهموار باشد.
    هنگامی که بال‌هایش شما را در بر می‌گیرد، ‌تسلیمش شوید،‌
    گرچه ممکن است تیغ نهفته در میان پرهایش مجروح‌تان کند.
    وقتی با شما سخن می‌گوید باورش کنید،‌
    گرچه ممکن است صدای رؤیاهاتان را پراکنده سازد،‌ همان گونه که باد شمال باغ را بی‌بر می‌کند.
    زیرا عشق همانگونه که تاج بر سرتان می‌گذارد، ‌به صلیبتان می‌کشد.
    همان گونه که شما را می‌پروراند، ‌شاخ و برگ‌تان را هرس می‌کند.
    همان گونه که از قامت‌تان بالا می‌رود و نازک‌ترین شاخه‌هاتان را که در آفتاب می‌لرزند نوازش می‌کند، ‌به زمین فرو می‌رود و ریشه‌هاتان را که به خاک چسبیده‌اند می‌لرزاند.
    عشق، شما را همچون بافه‌های گندم برای خود دسته می‌کند.
    می‌کوبدتان تا برهنه‌تان کند.
    سپس غربال‌تان می‌کند تا از کاه جداتان کند.
    آسیاب‌تان می‌کند تا سپید شوید.
    ورزتان می‌دهد تا نرم شوید.
    آنگاه شما را به آتش مقدس خود می‌سپارد تا برای ضیافت مقدس خداوند، ‌نانی شوید.

    … عشقی که قدرتش ذهن آدمی را از دنیای کمیت و اندازه جدا می‌کند… عشقی که زبان به سخن می‌گشاید،‌هنگامی که زبان زندگی فرو می‌ماند … عشقی که همچون شعله‌ی کبود فانوس دریایی، ‌راه را نشان می‌دهد و با نوری که به چشم دیده نمی‌شود هدایت می‌کند

  2. 14 کاربر از پست مفید آرمان 26 تشکرکرده اند .

    آرمان 26 (دوشنبه 25 خرداد 88)

  3. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    RE: عاشقانه زيستن


    گاهی اوقات ما آدمها سعی میکنیم با تمام سرعت رو به جلو حرکت کنیم ودرعاشقی از هم سبقت بگیریم . غافل از اینکه این رقابت ها از ما فردی حسود و تنها خواهد ساخت .
    گاهی از یادمان میرود خدا از کوچکترین حرکات ما باخبر است .حتی از مکنونات قلبی ما و براحتی میتواند کتاب زندگی مان را برعکس ورق بزند .
    فکر میکنیم اگر مانعی بر سرراهمان نیست یعنی خدا هم از مسیر ما راضی است .
    ارزیابی حق از دیدگاه خود مطمئنا ما را راضی خواهد کرد اما واقعیت چیست ؟
    باید از ریختن پر قناری هایی که در قفس یاد ما بی تابند بترسیم که ممکن است روزی به جرم قناری بودن در حصاری که برایشان ساخته ایم بمیرند اما خدایشان هرگز نخواهد مرد .
    تسلیم از سر رضابا سکوت از سر اجبار بسیار متفاوت است .

    کاش نگذاریم هیچ اشکی در گوشه چشمی ولو با بی منظقی روان نگردد .


  4. 11 کاربر از پست مفید آرمان 26 تشکرکرده اند .

    آرمان 26 (چهارشنبه 27 خرداد 88)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    RE: عاشقانه زيستن



    هرگز دستي رو نگير وقتي قصد شکستن قلبش رو داري...
    هرگز نگو براي هميشه وقتي مي دوني جدا ميشي...
    هرگز نگو دوسش داري وقتي که بهش اهميت نميدي...
    هرگز درباره احساست حرف نزن وقتي که واقعاً وجود نداره...
    هرگز به چشماش نگاه نکن وقتي قصد دروغ گفتن داري...
    هرگز بهش سلام نکن وقتي مي دوني خداحافظي در پيشه...
    هرگز به کسي نگو تنها اونه وقتي تو ذهنت به ديگري فکر مي کني...
    هرگز قلبي رو قفل نکن وقتي کليدش رو نداري...
    هرگز به اين آسوني ها از دستش نده...
    شايد هيچ وقت کسي رو پيدا نکني که اينقدر دوست داشته باشه...






    به اميد آن روز که هيچ پيوندی به خاطر بی وفايی از هم گسسته نشه...

    به اميد آنروز که هيچ دوستت دارم گفتنی به زبون هيچکس نياد مگه اينکه از عمق وجود و عشق باشه...

    به اميد آنروز که هيچکس عشق رو فدای خودخواهيش نکنه...

    به اميد آنروز که ديگه هيچ دل شکسته ای غمگين و بيصدا سکوت نکنه...

    به اميد آنروزی که هيچکسی نباشه که به خاطر محبت و علاقه خودشو ملامت کنه...

    به اميد آنروزی که رشته محبت با بی وفاييها نازک و نازکتر و بلاخره گسسته نشه...

    به اميد آنروز که عشق معنای واقعی داشته باشه...

    به اميد آنروز که همه ما به خاطر بسپاريم که شکل گرفتن يک عشق بارها و بارها آسانتر از حفظ

    اونه !! اون رو به آسونی از دست نديم و گسسته شدن اون رو راحت نپذيريم و برای حفظ اون واقعا تلاش کنيم

    و به اميد آنروز که هيچ مدعی عاشق بودن ؛ در امتحان عشق نمره مردودی از معشوق نگيره ؛

    به اميد آنروز که ...

  6. 10 کاربر از پست مفید آرمان 26 تشکرکرده اند .

    آرمان 26 (سه شنبه 02 تیر 88)

  7. #4
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: عاشقانه زيستن

    عاشقی دانی چه باشد ؟ جان و تن بگداختن
    غیر مهر دوست را از دل برون انداختن

    از خودی بیخود شدن دوست را جستن به جان
    ترک درمان کردن و با درد عشقش ساختن




  8. 7 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 15 مهر 88)

  9. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    RE: عاشقانه زيستن



    اگر به زبان مردم و فرشتگان سخن گویم و عشق نداشته باشم،

    به نحاسِ صدا کننده و سنجِ فغان کننده ماننده شده­ام.

    اگر صاحب عطیۀ پیشگویی باشم و

    آگاه باشم بر تمام اسرار و بر تمامی دانش­ها؛

    اگر ایمانم چنان کامل باشد، تا آنجا که کوه­ها را جابه­جا کنم،

    و عشق نداشته باشم،

    هیچم.



    و اگر تمامی اموالم را میان فقرا تقسیم کنم

    و اگر بدن خود را به آتش بسپارم،

    اما عشق نداشته باشم،

    هیچ حاصلی به دستم نیست.



    عشق بردبار است،

    عشق مهربان است،

    در آتش حسد نمی­سوزد،

    کبر ندارد، غرور ندارد،

    اطوارِ ناپسندیده ندارد،

    نفع خویش را خواهان نیست،

    خشم نمی­گیرد،

    سوءظن ندارد،

    از ناراستی شاد نمی­شود،

    اما با راستی به شعف می­آید.

    در همه چیز صبر می­کند،

    همه را باور می­کند،

    همواره امیدوار است،

    و همواره بردبار.



    عشق هرگز نابود نمی­شود،

    اما پیشگویی­ها نیست می­شوند

    و زبان­ها پایان می­یابند

    و دانش زایل می­شود.

    زیرا دانشِ ما جزئی است

    و پیشگوییِ ما جزئی است،

    اما آن گاه که کامل بیاید،

    جزئی نابود خواهد شد.



    آن گاه که طفل بودم،

    همچون طفلی سخن می­گفتم

    و احساسم کودکانه بود،

    آن گاه که مرد شدم،

    کارهای کودکانه را ترک گفتم.

    چرا که اکنون در آینه می­بینم،

    معما وار،

    و در آن هنگام، چهره به چهره می­بینم­اش.

    اکنون دانشی جزئی دارم،

    و در آن هنگام خواهم شناخت؛

    همان گونه که شناخته شده­ام.

    اینک اما، سه چیز می­ماند:

    ایمان، امید و عشق.

    اما برترینِ آنها

    عشق است.*



  10. 6 کاربر از پست مفید آرمان 26 تشکرکرده اند .

    آرمان 26 (چهارشنبه 15 مهر 88)

  11. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    RE: عاشقانه زيستن



    عشق چیزی نیست که بتوانیم آنرا قسمت کنیم

    عشق ، کم و زیاد بر نمی دارد.

    عشق ، یا هست یا اصلا نیست.

    وقتی یک نفر را واقعا دوست داریم ، همه کس و همه چیز را با او دوست داریم.

    عشقی که همگان را در آغوش نگیرد ، رنگی از شهوت و نیاز در خود دارد.

    عشق حقیقی ، عشقی است فراگیر.

    تو را دوست دارم و به خاطر تو به همه جهان عشق می ورزم...


    (( جبران خلیل جبران ))

  12. 9 کاربر از پست مفید آرمان 26 تشکرکرده اند .

    آرمان 26 (شنبه 04 مهر 88)

  13. #7
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: عاشقانه زيستن







    همه این تاپیک را بار دیگر مطالعه کردم خیلی زیبا بود .
    اما افسوس که امروزه اغلب ادعای عشق است بر سینه ها و عشق حقیقتاً غریب مانده .

    من یقین دارم ، که ما همه بر ادعاهایمان امتحان می شویم ، واگر این را بدانیم حتماً مواظب خواهیم بود که براحتی دم نزنیم ،

    براستی فکر کرده ایم حقیقت عشق چیست ، به عمل نه به سخن و ادعا ؟؟؟!!!! یعنی نشان عاشقی در عمل عاشق چیست ؟؟؟؟




    سخت است می نوش کسی دیگر بود

    شام شب خاموش کسی دیگر بود

    با یاد کسی که دوستش می داری

    یک عمر در آغوش کسی دیگر بود

  14. 6 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (جمعه 27 شهریور 88)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 آذر 90 [ 09:03]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    1,274
    امتیاز
    12,573
    سطح
    73
    Points: 12,573, Level: 73
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 277
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,481

    تشکرشده 3,465 در 1,036 پست

    Rep Power
    144
    Array

    RE: عاشقانه زيستن

    سلام


    زمزمه های باران

    بي نگاهِ عشق مجنون نيز ليلايي نداشت
    بي مقدس مريمي دنيا مسيحايي نداشت

    بي تو اي شوق غزل‌آلوده‌ي شبهاي من
    لحظه‌اي حتي دلم با من هم‌آوايي نداشت

    آنقدر خوبي که در چشمان تو گم مي‌شوم
    کاش چشمان تو هم اينقدر زيبايي نداشت!

    اين منم پنهانترين افسانه‌ي شبهاي تو
    آنکه در مهتاب باران شوقِ پيدايي نداشت

    در گريز از خلوت شبهاي بي‌پايان خود
    بي تو اما خوابِ چشمم هيچ لالايي نداشت

    خواستم تا حرف خود را با غزل معنا کنم
    زير بارانِِ نگاهت شعر معنايي نداشت

    پشت درياها اگر هم بود شهري هاله بود
    قايقي مي‌ساختم آنجا که دريايي نداشت

    پشت پا مي‌زد ولي هرگز نپرسيدم چرا
    در پس ناکاميم تقدير جاپايي نداشت

    شعرهايم مي‌نوشتم دستهايم خسته بود
    در شب باراني‌ات يک قطره خوانايي نداشت

    ماه شب هم خويش مي‌آراست با تصويرِ ابر
    صورت مهتابي‌ات هرگز خودآرايي نداشت

    حرفهاي رفتنت اينقدر پنهاني نبود
    يا اگر هم بود ، حرفي از نمي آ يي نداشت

    عشق اگر ديروز روز از روز‌گارم محو بود
    در پسِ امروز‌ها ديروز، فردايي نداشت

    بي تواما صورت اين عشق زيبايي نداشت
    چشمهايت بس که زيبا بود زيبايي نداشت

  16. 6 کاربر از پست مفید m.mouod تشکرکرده اند .

    m.mouod (سه شنبه 31 شهریور 88)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. زاهدانه زيستن
    توسط khaleghezey در انجمن مرگ
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 16 آذر 93, 13:42
  2. مشق آخر شاد زيستن!!!
    توسط niloofar 25 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 14 مرداد 91, 23:00
  3. 12 روش خوشحال تر زيستن
    توسط erfan25 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: جمعه 15 شهریور 87, 07:52
  4. راهنماي ساده براي شاد زيستن
    توسط تارا** در انجمن انجمن افراد خوشبخت
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 04 مرداد 87, 17:53

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.