به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17

موضوع: نمی دونم...

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 تیر 88 [ 10:20]
    تاریخ عضویت
    1387-12-13
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    3,511
    سطح
    37
    Points: 3,511, Level: 37
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 14 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نمی دونم...

    سلام به همه دوستان خوبم
    توی تاپیک قبلیم در مورد مشکلم صحبت کردم و با کمکهای شما تونستم تا حدودی با مسئله کنار بیام.
    از احساساتم نسبت به شوهرم خسته شدم ،حاضرم هر کاری که بخواد براش انجام بدم ولی دیگه به این فکر نکنم که آیا اون هنوز دوستم داره با نه ! از خودم بدم میاد .از یک طرف می خوام که دوستم داشته باشه از طرف دیگه از عشق و علاقه و اینجور حرفا حالم بهم می خوره.نمی دونم چطور باید با این احساسات متناقضم کنار بیام ،فکر می کنم کم کم دارم دوباره به مشکل بر می خورم.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 دی 88 [ 07:03]
    تاریخ عضویت
    1387-3-12
    نوشته ها
    389
    امتیاز
    5,640
    سطح
    48
    Points: 5,640, Level: 48
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    357

    تشکرشده 375 در 164 پست

    Rep Power
    54
    Array

    RE: نمی دونم...

    سلام دوست عزيزم

    اين كه اينطور توي دوگانگي هستيد نشون مي ده شماهنوز خودتون و خواسته هاي خودتون را خوب نشناختين شايد لازمه كمي وقت بگذاريد و اول موضع خودتون را با خودتون مشخص كنيد كمي بهتر احساساتتون رو بشناسيد و با خودتون كنار بيايد اگر از يك مشاور كمك بگيريد فكر كنم بد نباشه تا بهتون كمك كنه از اين حس دوگانگي و دو شخصيتي بودن شما خارج بشيد

    موفق باشي
    او مـانده و قلب آهنـــی تان مردم!
    یا می نگـرد به دشمنی تان مردم!
    این پاسخ لطف یک درخت است؟تبر؟
    لعنت به نمکدان شکنی تان ! مردم!

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 تیر 88 [ 10:20]
    تاریخ عضویت
    1387-12-13
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    3,511
    سطح
    37
    Points: 3,511, Level: 37
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 14 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمی دونم...

    من که از اول اینطور نبودم.عاشق و دلباخته اون بودم .ولی الان با اتفاقاتی که در زندگیم افتاد عشق برام کمرنگ نه بهتره بگم بی رنگ شده.دلم می خواد احساسم ،درونم دوباره مثل قدیما بشه ،دلم لک زده واسه عشقی که به شوهرم داشتم .شاید هنوز دارم تاوان اشتباهاتم رو میدم .

  4. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: نمی دونم...

    gloria عزيز
    اگه واقعا عاشقي ، دنبال اين چرا مي گردي که اون دوست داره يا نه ؟ عاشق از همه چيز معشوقش خوشش مياد. از توجهش از بي توجهيش، از قهرش واز آشتيش ، از فراغش از وصالش و....

    پست سومتون داره ميگه که شما دارين واقع بين ميشين. درسته انقدر نبايد گذشت وفداکاري تونو زياد کنيد که با ديدن رفتارهارهائي که انتظارشو نداشتين ، يه دفعه اينقدر سرد بشين. حالا با کمک اين تجربه ها مي تونين رفتارهاتونو تعديل کنين.

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 89 [ 15:28]
    تاریخ عضویت
    1387-9-13
    نوشته ها
    190
    امتیاز
    3,652
    سطح
    38
    Points: 3,652, Level: 38
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    158

    تشکرشده 159 در 70 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمی دونم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط gloria
    من که از اول اینطور نبودم.عاشق و دلباخته اون بودم .ولی الان با اتفاقاتی که در زندگیم افتاد عشق برام کمرنگ نه بهتره بگم بی رنگ شده.دلم می خواد احساسم ،درونم دوباره مثل قدیما بشه ،دلم لک زده واسه عشقی که به شوهرم داشتم .شاید هنوز دارم تاوان اشتباهاتم رو میدم .
    احساس می کنم هنوز داری به اون موضوع فکر می کنی قبول دارم نمیشه خودمون رو به فراموشی بزنیم اما یا آوری گذشته تجزیه و تحلیل جدیدی به همراه داره و این با عث می شه نتونی از صمیم قلب همسرتون رو ببخشید و تا زمانی که در ذهن خود تصویر همسری خطا کار داشته باشی مانعی میشه برای عشق ورزیدن به جای اینکه به تداعی عشق ورزی قدیما بپردازید سعی در تلاش مضاعف برای بهبود زندگتون کنید مسلما هنوز دلایل با ارزشی برای گذشت و تلاش دارید مثلا فرزند نازتون .

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 تیر 88 [ 10:20]
    تاریخ عضویت
    1387-12-13
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    3,511
    سطح
    37
    Points: 3,511, Level: 37
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 14 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمی دونم...

    من سعی کردم که گذشته رو فراموش کنم اما الان خونه ما پر از سکوت و آرامشیه که داره منو آزار می ده .فکر می کنم این آرامش به ظاهر آرامشه ولی در پشت خودش فریادها داره.
    انگار هر دومون از همدیگه می ترسیم ،انگار به زور به هم ابراز علاقه می کنیم تا این آرامش به هم نخوره .نمی دونم شور و شوق رو چطور به زندگیم برگردونم.چند روز پیش بعد از مدتها از شوهرم درمورد علاقه اش به خودم پرسیدم،اصلا مثل مردی که واقعا همسرش رو با تمام وجود دوست داشته باشه نبود و در جواب به من گفت من همیشه در کنار تو احساس آرامش می کنم و سعی کرد به سرعت به جمع فامیل برگرده.شما خانمها می تونید بفهمید من چی می گم ،یک زن همیشه دوست داره برای شوهرش بهترین باشه و اینو می تونه از چشمها و رفتار شوهرش بفهمه. تو این اتفاقات اخیر یه جورایی بزرگ شدم ،خیلی مستقل تر از گذشته.اما نمی دونم چرا هر از گاهی باید به این عشق فکر کنم ،ای کاش زندگیم بدون علاقه شروع شده بود تا دیگه حسرت از دست دادنشو نخورم.
    یادم رفت ازتون تشکر کنم واقعا توی اون روزهای سخت اگه شما دوستان نبودید نمی دونم چه اتفاقاتی منتظر منو خانواده ام بود. می خوام اینقدر در کنار شما باشم تا بزرگ فکر کردن رو یاد بگیرم .ممنونم

  7. کاربر روبرو از پست مفید gloria تشکرکرده است .

    gloria (یکشنبه 06 اردیبهشت 88)

  8. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array

    RE: نمی دونم...

    دوست خوبم به نظر من شما باید از خودتون شروع کنید و کارهایی رو که باعث شادی خودتون میشه رو انجام بدید و اگر هم مخالفتی از همسرتون دید واسه انجام اون کارها، این میتونه نشونه ای از توجه همسرتون به خودتون بدونید، خیلی آروم و خونسرد باهاشون برخورد کنید و بهشون نشون بدید که می خواید خوشحال باشید و ازشون حتما بخواید که ایشون هم به شما کمک کنن! به همسرتون بگید می خواید همه چیز رو عوض کنید، خودتون رو، زندگی تون رو، احساساتتون رو و برای این کار حتما به کمک همسرتون احتیاج دارید و قبل از اون به کمک خودتون احتیاج دارید و شما باید قلبا همسرتون رو بابت تموم کارهاش ببخشید، به این فکر کنید که آیا می تونید بازم دوستش داشته باشید و عاشقش باشید! می تونید گذشته رو فراموش کنید، بازم اگه یه موقع داد بزنه برای شما دوست داشتنی هست!
    نمی دونم! چه جوری! اما شما باید همسرتون رو ببخشید و شروع کنید به ساختن خودتون و از کمک های همسرتون استفاده کنید، بگید می خواید مثل قبل عاشقش باشید و برای این کار نیاز به توجهات و محبتش دارید!
    به خودتون، به همسرتون فرصت دوباره زندگی کردن و عاشق بودن رو بدید!

  9. کاربر روبرو از پست مفید del تشکرکرده است .

    del (دوشنبه 07 اردیبهشت 88)

  10. #8
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: نمی دونم...

    عاشق بي مدعا باش .

  11. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 تیر 88 [ 10:20]
    تاریخ عضویت
    1387-12-13
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    3,511
    سطح
    37
    Points: 3,511, Level: 37
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 14 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمی دونم...

    delعزیز،من می خوام ببخشمش چون تنها راه برای احساس خوشبختی منه ولی وقتی می بینم که به همه بیشتر از من توجه می کنه دیگه دل و دماغی برای ادامه واسم نمی مونه .هر کسی کوچکترین کاری انجام بده به چشمش میاد اما کارهای من اصلا ارزش نداره در این مورد هیچوقت به روش نیاوردم ولی همیشه دلم گرفته .خودش اگه مثلا بند ساعت منو بده درست بکنند من باید به حساب عشق بی اندازه اش بذارم اما کارهای من همیشه با یه برچسب، بی ارزش شدن.همیشه به همه گفتم دست من نمک نداره!
    آنی جونم تو همیشه با راهنماییهای خوبت بهم کمک کردی ولی بهم بگو کدوم آدمی رو دیدی که به محبت اطرافیانش احتیاج نداره مخصوصا از همسرشون!نمی تونم تحمل کنم که نسبت به من بی تفاوت باشه .شاید ازم بپرسید از کجا می دونی ؟منم می گم می دونم چون طریقه محبت کردنشو دیدم واسه همینه که برام سخته!

  12. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: نمی دونم...

    عزيزم بين آدمي كه راه درست محبت كردن را نمي داند با كسي تعمدا محبت نمي كند چرا كه در درون خود علتهايي دارد تفاوت هست . شوهر شما جز و كدام دسته است ؟!
    راه محبت كردن را بلد است و محبت نمي كند و يا تعمدا محبت تنها و تنها به شما نمي كند.
    آقايان خيلي از شيوه هاي زنانه براي نشان دادن علاقه شان استفاده نمي كنند و بيشتر محبتهايشان جنبه عملياتي دارد . آيا شوهر شما به لحاظ توجهات عملياتي هم ضعيف است ؟!


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.