موضوع: راه حل برای درمان استرس

سلام

برای رفع استرس چیکار باید کرد . تغذیه خاصی باید انجام داد . ایا نیاز به دارودرمانی هم هست من از عوارض قرص هایی که روانپزشک ها میدن میترسم .در حالی که در حالت عادی از هیچ قرصی استفاده نمیکنم حتی در مواقع سرماخوردگی هم دارو مصرف نمیکنم .البته هر کی میبینم به روانپزشک مراجعه کرده نه تنها درمان نشده بلکه میشه گفت بدترم شده . مراجعه به روانشناس هم نیازه یا خیر اصلا میتونه کمک بکنه.

در حال حاضر استرسم ساعت خوابم بهم زده و بیشتر از دو ساعت نمیتونم بخوابم و از خواب میپرم . اشتهام کم شده و سوزش معده هم گاهی دارم .گاهی افکار خودکشی هم دارم . منشا استرسم تا حدودی میدونم ولی فعلا قابل حل نیست .

دارو برای کسی که بیماری ای نداره و به طور خودسرانه مصرف میکنه، مضره.

اما اگه فردی واقعا بیمار باشه به دلیل اینکه بیماری افسردگی باعث میشه یک سری مواد اشتباها تو مغز آزاد بشن و یک سری مواد اشتباها جذب نشن باید دارو مصرف کنه که دارو مغز رو به

حالت تعادل برگردونه پس دارو ها برای فرد بیمار مضر نیست بلکه به غیر از یک سری تاثیرات جزئی، بسیار و بسیار هم مفیده.

اگه شما از تاثیرات بد دارو میترسید پس باید لطف کنید از این به بعد نفس هم نکشید. چون اکسیژن باعث سوختن سلول ها میشه!!!! هوا از همه ی داروها حطرناک تره و علت اصلی مرگه!!!

شما چند تا از علایم مهم بیماری رو دارید. لطفا برای تشخیص دقیق به دکتر مراجعه کنید.

نوشته اصلی توسط زندگی خوب

دارو برای کسی که بیماری ای نداره و به طور خودسرانه مصرف میکنه، مضره.

اما اگه فردی واقعا بیمار باشه به دلیل اینکه بیماری افسردگی باعث میشه یک سری مواد اشتباها تو مغز آزاد بشن و یک سری مواد اشتباها جذب نشن باید دارو مصرف کنه که دارو مغز رو به

حالت تعادل برگردونه پس دارو ها برای فرد بیمار مضر نیست بلکه به غیر از یک سری تاثیرات جزئی، بسیار و بسیار هم مفیده.

اگه شما از تاثیرات بد دارو میترسید پس باید لطف کنید از این به بعد نفس هم نکشید. چون اکسیژن باعث سوختن سلول ها میشه!!!! هوا از همه ی داروها حطرناک تره و علت اصلی مرگه!!!

شما چند تا از علایم مهم بیماری رو دارید. لطفا برای تشخیص دقیق به دکتر مراجعه کنید.

منظورتون چه بیماری هست افسردگی؟
فکر کنم مشکل من منشا روانی داره به شدت خودخوری می‌کنم و احساس سرخوردگی دارم
مشکل اصلی من بیکاریه که باعثش این مشکلات شده . خیلی برای رفع این مشکل تلاش می‌کنم ولی به در بسته می خوردم . انگیزم نسبت به زندگی کردن خیلی کم شده با ۲۸ سال سن هیچی ندارم .

برید کوه، دشت، بیشه...یه جایی که آب داشته باشه...گل و درخت ...انقدر تو روحیه و کم شدن استرس تاثیر داره که حتی لازم نیس برید پیش روانشناس یا روان پزشک (البته اگه لازمه با یکی حرف بزنید و موقعیتش براتون فراهمه می تونید برید پیش روانشناس و مشاور)

آدم کوه که میره همه دردا و غم و غصه هاش میشینه رو دل کوه. برگشتنی آدم خیلی سبک میشه، اصلا یادش نمیاد مشکل داشته، یا با کسی حرفش شده یا بی پول و بیکاره. شما با دشمنت خونیتم بری پیکنیک اصلا بهش فک نمی کنی. خرج خاصیم نداره. ولی می تونین لذت بخش ترش کنین، یکم میوه، آب خنک و خوردنی بردارین با یه دونه توپ!

کفشاتونم در بیارین و پایی به آب بزنین!.......من امروز خیلی خیلی خوشحالم، چون رفتم کوه. باورم نمیشه همون آدم دیروزیم که تو یه اتاق تاریک با پرده های کشیده 24 ساعته رو تخت حالت دراز کش داشت...

من به شما نگفتم بیمارید فقط گفتم حالتون خوب نیست و حرفایی که میزنید در حالت عادی کسی نمیزنه. بهتره برید پیش یه متخصص تا راهنماییتون کنه. به نظرم تحت فشار روحی هستید.

مشکل بیکاری که مشکل همه است. از تحصیلات و از ویژگی های مثبتتون بگید. چه چیزی بلدید یا چه کاری از دستتون برمیاد یا چه تخصصی دارید؟

دنبال چه جور کاری هستید؟ سابقه یا هر نوع فعالیت دیگه ای که داشتید رو بگید.

پیشنهاد دوستمون غبار غم!!!! (چه اسم عجیب و ناراحت کننده ای اصلا به صحبت هاشون نمیاد) هم خیلی عالی و مفیده.

تغذیه تو استرس نقش مثبتی داره.

نوشته اصلی توسط غبار غم

برید کوه، دشت، بیشه...یه جایی که آب داشته باشه...گل و درخت ...انقدر تو روحیه و کم شدن استرس تاثیر داره که حتی لازم نیس برید پیش روانشناس یا روان پزشک (البته اگه لازمه با یکی حرف بزنید و موقعیتش براتون فراهمه می تونید برید پیش روانشناس و مشاور)

آدم کوه که میره همه دردا و غم و غصه هاش میشینه رو دل کوه. برگشتنی آدم خیلی سبک میشه، اصلا یادش نمیاد مشکل داشته، یا با کسی حرفش شده یا بی پول و بیکاره. شما با دشمنت خونیتم بری پیکنیک اصلا بهش فک نمی کنی. خرج خاصیم نداره. ولی می تونین لذت بخش ترش کنین، یکم میوه، آب خنک و خوردنی بردارین با یه دونه توپ!

کفشاتونم در بیارین و پایی به آب بزنین!.......من امروز خیلی خیلی خوشحالم، چون رفتم کوه. باورم نمیشه همون آدم دیروزیم که تو یه اتاق تاریک با پرده های کشیده 24 ساعته رو تخت حالت دراز کش داشت...

ممنون از پیشنهادتون .ولی عذاب وجدان میگیرم در حال حاضر تفریح کنم

نوشته اصلی توسط زندگی خوب

من به شما نگفتم بیمارید فقط گفتم حالتون خوب نیست و حرفایی که میزنید در حالت عادی کسی نمیزنه. بهتره برید پیش یه متخصص تا راهنماییتون کنه. به نظرم تحت فشار روحی هستید.

مشکل بیکاری که مشکل همه است. از تحصیلات و از ویژگی های مثبتتون بگید. چه چیزی بلدید یا چه کاری از دستتون برمیاد یا چه تخصصی دارید؟

دنبال چه جور کاری هستید؟ سابقه یا هر نوع فعالیت دیگه ای که داشتید رو بگید.

پیشنهاد دوستمون غبار غم!!!! (چه اسم عجیب و ناراحت کننده ای اصلا به صحبت هاشون نمیاد) هم خیلی عالی و مفیده.

تغذیه تو استرس نقش مثبتی داره.

تحصیلاتم فوق مهندسی .دنبال کار با درامد زیاد نیستم ولی دوس دارم تو زمینه رشتم کار کنم ولی بدون سابقه کار و اشنا کار نیست حتی به عنوان کاراموز به طور رایگان هم اوضاع همینطوره . از اینکه 6 سال تو به دانشگاه خوب دولتی عمرم تلف کردم ناراحتم . مهارتم تو رشتم نسبت به خیلی ها که سرکارن بیشتره ولی کارفرما ها یه نیرو میخان که تجربه کارم داشته باشه . کارافرینی هم وضعیت مالیش ندارم.

نوشته اصلی توسط anisa

سلام دوست عزیز
من نمیدونم شما کیارو دیدین که به روانپزشک مراجعه کردن بدتر شدن . بستگی به مشکل طرف هم داره . اون چیزی که اختلال تلقی میشه اضطرابه نه استرس .. استرس یک اتفاق طبیعیه و میتونه باعث پیشرفت ادما بشه . اما نشانه هایی که شما گفتین دچار اختلال اضطراب شدین . آیا دوره اییه ؟ یا مزمن شده ؟ این اختلال به خودی خود درمان نمیشه و اگر خیلی از حالت طبیعی خارج بشه نیاز به مصرف دارو هم داره .. معمولا این اختلال با دارو به راحتی درمان میشه ولی چیزی نیست که به خودی خود خوب شه .

اینو بدونین که تحمل درد از مصرف دارو 100 ها بار عوارض بیشتری داره .. دارویی که طبق دستور پزشک متخصص خوب تجویز بشه حتما تاثیر گذاره و چه بهتر که مشاوره هم در کنارش باشه . و اینکه شما به خاطر سرماخوردگی دارو مصرف نمیکنید هم طرز فکر درستی نیست . البته دارو حتما زیر نظر پزشک باید مصرف شه .

اگر زمان های زیادی اضطراب دارین به طوری که فعالیت هاتون رو مختل میکنه از جمله خواب 100% باید به پزشک مراجعه کنین

سلام
خیلی ها رو میشناسم پیش معروفترین روانپزشک ها رفتن و حالشون بدتر شده . بله قرص شیمیایی یکجارو درست میکنه ولی میزنه 10 جای دیگه رو نابود میکنه .قرص های هورمونی میتونه اثرات جانبی حتی جبران ناپذیر داشته باشه حتی زیر نظر پزشک متخصص (پزشک دلسوز نداریم و همچچنین خیلی از پزشک ها صرفا میخان بیمارو تو حوزه خودشون درمان کنن کاری به اسیب زدن به سایر اجزا ندارن) . سرماخوردگی با مشکل روحی مقاسه نکردم ولی کار درستی میکنم که براش قرص شیمیایی مصرف نمیکنم مگر اینکه دوست داشته باشم بدنم مقاومتش کمتر بشه . تو پنج سال اخیر فقط دو بار سرما خوردم که زیر 2 روز خوب شدم با استراحت و درمان های ساده .

دوست عزیر من تایپیک گذاشتم میتونی تایپیک منو بخونی مشکلم چیه. سر کار رفتن هم واسه ما ی درد سر دیگس!من کار دولتی قبول شدم.کارای بی ربط به رشتم بهم میدن.هروز دارم سرخورده تر از دیروز میشم.سعی کن کارت مرتبط باشه.هر چند وقت هم که طول میکشه پیداش کنی

از چی عذاب وجدان می گیرین؟ از اینکه برین کوه؟....کوه رفتن عذاب وجدان نداره که...سفر تایلند و برزیل نیس که ....اصن هیچی با خودتون نبرین، یه کتونی بپوشین، تمام! فقط راه برین، شما می خواید درمان بشید اینم یکی از روش های درمانه. برید پیش مشاور عذاب وجدان میگیرین؟فک کنین اینم یه جور جلسه مشاوره س. تازه این هزینه ش از مشاور کمتره (هزینه نداره اصن)....فقط کافیه را برید، دیگه درخت و گل و کوه و حیوونای بیرون خودشون می دونن چجوری بهتون انرژی مثبت القا کنن

پ.ن: هنوزم متعجبم از اینکه گفتین عذاب وجدان می گیرین. یه موردیم هست: شما آقایون تنهایی هم می تونین برین کوه و دشت و پیاده روی، دیگه لازم نیس نگران چیزی باشید. ما دخترا (مخصوصا ماهایی که تنها هستیم) هزار جور فکر و خیال و برنامه ریزی می کنیم، تا بتونیم یکی رو پیدا کنیم باهاش بریم بیرون...شما ها راحت ترین پس از این فرصت استفاده کنین

نوشته اصلی توسط غبار غم

از چی عذاب وجدان می گیرین؟ از اینکه برین کوه؟....کوه رفتن عذاب وجدان نداره که...سفر تایلند و برزیل نیس که ....اصن هیچی با خودتون نبرین، یه کتونی بپوشین، تمام! فقط راه برین، شما می خواید درمان بشید اینم یکی از روش های درمانه. برید پیش مشاور عذاب وجدان میگیرین؟فک کنین اینم یه جور جلسه مشاوره س. تازه این هزینه ش از مشاور کمتره (هزینه نداره اصن)....فقط کافیه را برید، دیگه درخت و گل و کوه و حیوونای بیرون خودشون می دونن چجوری بهتون انرژی مثبت القا کنن

پ.ن: هنوزم متعجبم از اینکه گفتین عذاب وجدان می گیرین. یه موردیم هست: شما آقایون تنهایی هم می تونین برین کوه و دشت و پیاده روی، دیگه لازم نیس نگران چیزی باشید. ما دخترا (مخصوصا ماهایی که تنها هستیم) هزار جور فکر و خیال و برنامه ریزی می کنیم، تا بتونیم یکی رو پیدا کنیم باهاش بریم بیرون...شما ها راحت ترین پس از این فرصت استفاده کنین

منظورم ار عذاب وجدان اینه چون الان بیکارم علاقه ای به تفریح ندارم دوس دارم اول به هدفم برسم بعد تفریح کنم. مطمئنا اگر الان برم تفریح نه تنها لذت نمیبرم بلکه فکر و خیالم بیشتر میکنم