به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 55
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,272

    تشکرشده 2,946 در 958 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    258
    Array

    Star درس هایی که توی زندگی یاد گرفتیم

    سلام دوستان خوبم
    امیدوارم حالتون خوب باشه
    این تاپیک رو میخوام اختصاص بدم به مطالب و درس هایی که توی زندگی گرفتیم ....خواه به وسیله ی تجربه .... خواندن یک کتاب و یا نوشته و یا هر چیزی که دید شمارو نسبت به زندگی عوض کرد و الآن راضی هستید از اینکه تفکرتون عوض شد .

    ممنون میشم از تجربیاتتون برامون بگید تا ما هم یاد بگیریم ....
    در عشق

    اگر طاقت ویرانگی ات نیست
    دلتنگ کسی باش که
    دلتنگ تو باشد . . . !

  2. 6 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    fariba293 (چهارشنبه 22 تیر 01), gholam1234 (سه شنبه 07 آبان 98), zolal (دوشنبه 20 آبان 98), سحر بهاری (سه شنبه 07 آبان 98), سرشار (سه شنبه 07 آبان 98)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 تیر 02 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1389-10-26
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    10,730
    سطح
    68
    Points: 10,730, Level: 68
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    197

    تشکرشده 342 در 91 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام دوست عزیز
    خیلی ممنون بابت تاپیکی که ایجاد کردین
    راستش یک سخنرانی هست که برای من بسیار تاثیرگذار بود. انگار یه چیزی در درونم دائما میگفت که یه جای کار میلنگه اما دلیلش رو نمیدونستم. در یک کلمه بخوام بگم ما باید برای خودمون زندگی کنیم نه برای براورده کردن خواسته های دیگران یا چشم و هم چشمی و ...
    عنوان سخنرانی: چاره اندیشی برای اضطراب ۴ جلسه مصطفی ملکیان

  4. 6 کاربر از پست مفید محمد89 تشکرکرده اند .

    gholam1234 (سه شنبه 07 آبان 98), miss seven (سه شنبه 07 آبان 98), فرزانه 123 (پنجشنبه 09 آبان 98), zolal (دوشنبه 20 آبان 98), خانم مهندس (یکشنبه 12 آبان 98)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    امروز [ 00:23]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,061
    امتیاز
    23,308
    سطح
    93
    Points: 23,308, Level: 93
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,681

    تشکرشده 2,194 در 901 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من یه چیزی توی ذهنم هست، میذارم اینجا. نمیدونم چقدر موافقین باهاش.

    یه عبارتی داریم به نام "با کلاس". مثلا میگیم ایییی چقدر باکلاسه این یارو!!! به نظر من ملاک با کلاس بودن نه به ظاهر و قیافه، نه به شغل و موقعیت اجتماعی، نه به سطح در آمد و دارایی ها، نه به نژاد و شجره فامیلی و نه به جنسیت است، بلکه فقط و فقط انسانیت و جوهره وجودی هر کسی است که نشون میده طرف چقدر با کلاسه.

  6. 5 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    miss seven (سه شنبه 07 آبان 98), zolal (دوشنبه 20 آبان 98), خانم مهندس (یکشنبه 12 آبان 98), زن ایرانی (سه شنبه 07 آبان 98)

  7. #4
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,272

    تشکرشده 2,946 در 958 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    258
    Array
    سلام دوستان عزیز ؛

    خیلی ممنونم از اینکه تجربتون رو به اشتراک گذاشتین و بهره مند شدیم ...

    آقای محمد 89 خیلی به جمله ی قشنگی اشاره کردین ... واقعا دغدغه ی اکثر آدمای امروز همینه که مدام دنبال تأیید از جانب دیگران هستن و همین باعث اضطراب و ترس میشه و باعث میشه از همین نعمت ها و داشته های گرانبهایی که توی زندگیشون دارن چشم بپوشن و همین موجب کمالگرایی هم میشه .... البته بنظر من نباید عرف جامعه را زیر پا گذاشت ولی نباید هم اینقدر به بعضی مسائل اهمیت داد که آدم خودش خیلی رنج و سختی بکشه و تنها به فکر چشم و هم چشمی باشه .... مثلا یه چیزی که چند وقت پیش یکی برام تعریف میکرد این بود که دخترش با دوستانی میگرده که وضع مالیشون خیلی بهتره و همه چیز براشون فراهمه و اونوقت دختره ناراحته و از وضع زندگیش راضی نیست ..... در حالیکه همه ی این چیز ها ظاهرا خوب بنظر میاد و ممکنه توی زندگیشون سختی های زیادی داشته باشن .
    این جمله هست که میگه :ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودتون مقایسه نکنید .

    .................................................. .................................................. ...........................................

    سلام آقا غلام

    سخن شما هم بسیار سنجیده و درسته و باهاش کاملا موافقم ولی یه سری چیزا هست اون هم اینکه در نظر اول کسی با سخنش و درک و فهمش شناخته نمیشه و اغلب نگاه ها به ظاهر طرفه و خب البته طبق نظریه های روانشناسی، نوع لباس پوشیدن یه شخص هم تا حدی نشون دهنده ی شخصیت طرف مقابل هستش .... ولی آره خیلی مهمه ...کلا انسان موجود پیچیده ایه .... صرفا حتی اگر یه کسی خیلی با ادب و متین و با وقار باشه توی موقعیت نا مناسبی اگر قرار بگیره یه جور دیگه بشه و شخصیت واقعیش آشکار بشه ....برای همین واقعا شناخت آدما سخته ....

    خودممم به زودی از تجربیاتم میگم براتون...
    در عشق

    اگر طاقت ویرانگی ات نیست
    دلتنگ کسی باش که
    دلتنگ تو باشد . . . !

  8. 3 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    zahramohammadi (پنجشنبه 12 خرداد 01), خانم مهندس (یکشنبه 12 آبان 98)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    442

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    48
    Array
    سلام
    باتشکر از دوستان.
    آقای محمد سخنرانی چاره اندیشی اضطراب رو چطوری می تونم تهیه کنم؟

    منم چند تا جریان برام اتفاق افتاده که اینارو میگم:
    1- همین اواخر دو کتاب خیلی ارزشمند خوندم. یکی عزت نفس و دیگری تئوری انتخاب
    این دو کتاب دو تا نکته مهم به من یاد داد که خلاصش می کنم: اول اینکه خودتو دوست داشته باش. روحت رو جسمت رو عزیز بدون. و دوم اینکه هرکسی حق انتخاب داره و تو فقط مسئول انتخاب های خودت هستی.

    2- چند تا درس مهم که از خوندن تاپیکها و صفحات این سایت و راهنمایی مدیران و سرگذشت دیگران گرفتم:
    - لذتها و اهداف مهم و بلند مدتی توی زندگی هست که ارزششو داره که بخاطرشون از بعضی منافع لحظه ای و کوتاه مدت بگذریم.
    - خیلی مواقع ما به اشتباه فکر می کنیم مشکل توی طرف مقابل و توی رابطه است ولی در واقع ما خودمون هم ممکنه مشکلاتی داشته باشیم.
    - رفتار قاطعانه خیلی خوبه! (متاسفانه هنوز نتونستم در این زمینه موفقیت قابل قبولی داشته باشم)
    - پدر و مادر بودن مسئولیت واقعا سنگینی هست و آمادگی و آگاهی خیلی زیادی می خواد.


    3- قبلا سخنرانی های دکتر الهی قمشه ای رو خیلی گوش می دادم. یه دوره ای واقعا حال روحیم خیلی خوب شده بود. فکر می کنم عرفان در اخلاق می تونه خیلی تاثیر گذار باشه. چون طرز فکر آدم رو نسبت به وقایع عوض می کنه. خودم قصد دارم یه بار دیگه بصورت دوره ای سخنرانی های ایشون رو گوش بدم.

    ویرایش توسط فرزانه 123 : پنجشنبه 09 آبان 98 در ساعت 16:19

  10. 4 کاربر از پست مفید فرزانه 123 تشکرکرده اند .

    m.varna (سه شنبه 21 آبان 98), miss seven (پنجشنبه 09 آبان 98), zolal (دوشنبه 20 آبان 98)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 تیر 02 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1389-10-26
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    10,730
    سطح
    68
    Points: 10,730, Level: 68
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    197

    تشکرشده 342 در 91 پست

    Rep Power
    32
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرزانه 123 نمایش پست ها
    سلام
    باتشکر از دوستان.
    آقای محمد سخنرانی چاره اندیشی اضطراب رو چطوری می تونم تهیه کنم؟

    منم چند تا جریان برام اتفاق افتاده که اینارو میگم:
    1- همین اواخر دو کتاب خیلی ارزشمند خوندم. یکی عزت نفس و دیگری تئوری انتخاب
    این دو کتاب دو تا نکته مهم به من یاد داد که خلاصش می کنم: اول اینکه خودتو دوست داشته باش. روحت رو جسمت رو عزیز بدون. و دوم اینکه هرکسی حق انتخاب داره و تو فقط مسئول انتخاب های خودت هستی.

    2- چند تا درس مهم که از خوندن تاپیکها و صفحات این سایت و راهنمایی مدیران و سرگذشت دیگران گرفتم:
    - لذتها و اهداف مهم و بلند مدتی توی زندگی هست که ارزششو داره که بخاطرشون از بعضی منافع لحظه ای و کوتاه مدت بگذریم.
    - خیلی مواقع ما به اشتباه فکر می کنیم مشکل توی طرف مقابل و توی رابطه است ولی در واقع ما خودمون هم ممکنه مشکلاتی داشته باشیم.
    - رفتار قاطعانه خیلی خوبه! (متاسفانه هنوز نتونستم در این زمینه موفقیت قابل قبولی داشته باشم)
    - پدر و مادر بودن مسئولیت واقعا سنگینی هست و آمادگی و آگاهی خیلی زیادی می خواد.


    3- قبلا سخنرانی های دکتر الهی قمشه ای رو خیلی گوش می دادم. یه دوره ای واقعا حال روحیم خیلی خوب شده بود. فکر می کنم عرفان در اخلاق می تونه خیلی تاثیر گذار باشه. چون طرز فکر آدم رو نسبت به وقایع عوض می کنه. خودم قصد دارم یه بار دیگه بصورت دوره ای سخنرانی های ایشون رو گوش بدم.

    سلام دوست عزیز
    بهترین راه اینه که تشریف ببرید در کانال مصطفی ملکیان در تلگرام. همه سخنرانی هاشون اونجا هست.
    توی اینترنت ممکنه پراکنده پیدا کنید.

  12. 2 کاربر از پست مفید محمد89 تشکرکرده اند .

    m.varna (سه شنبه 21 آبان 98), miss seven (جمعه 10 آبان 98)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 03:07]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    12,870
    سطح
    74
    Points: 12,870, Level: 74
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,421

    تشکرشده 552 در 189 پست

    Rep Power
    55
    Array
    درسی که من (البته کمی دیر) گرفتم از زندگی:
    در زندگی سعی کنیم فقط پی لذت بردن باشیم. نه لذتهای موهومی و فلسفی و انتزاعی که بعضی طرز فکرها میخوان انسان رو بهشون قانع کنن، بلکه لذتهای ملموس و مادی و حسی. چون این لذتها فقط تا یه بازه زمانی محدود قابل دسترسی و دستیابی هستن و بعدش به جز حسرت عمر از دست رفته یا دلخوش کردن به مسایل موهوم به عنوان موفقیت های زندگی، هیچی برای آدم نمی مونه.
    ونکته بعد هم اینکه تنها محدودیت رو هم برای کسب لذت، احتیاط کافی در مواجه نشدن با تبعات اون لذت جویی ها قرار بدیم. چه تبعات قانونی چه تبعات پزشکی و سلامتی و چه تبعات ایجاد آسیبهای کاملا واقعی اجتماعی(نه آسیب های اجتماعی ادعایی بعضی طرز فکرها، احتمالا نتونستم مطلب مد نظرم رو برسونم).
    شاید بهترین نحو بیان این مطلب این رباعی خیام عزیز باشه:
    خیام اگر ز باده مستی خوش باش
    با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
    چون عاقبت کار جهان نیستی است
    انگار که نیستی چو هستی خوش باش

  14. 4 کاربر از پست مفید اثر راشومون تشکرکرده اند .

    MimiBahar (چهارشنبه 11 خرداد 01), miss seven (جمعه 10 آبان 98), خانم مهندس (یکشنبه 12 آبان 98)

  15. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,272

    تشکرشده 2,946 در 958 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    258
    Array
    سلام دوستان خوبم

    ممنونم از اینکه از تجربیاتتون توی زندگی گفتین ....

    آقای اثر راشومون خیلی خوب میشد اگر میتونستیم بدون سختی کشیدن و شکست خوردن همیشه توی زندگیمون موفق باشیم ..ولی همین تجربه هاست که باعث رشدمون میشه و باعث میشه بقیه ی زندگی رو درست بریم .
    این جمله هست که میگه : اگر اشتباهی رو برای بار دوم انجام بدی دیگه اشتباه نیست ، یک تصمیمه .

    من هم میخوام تا این سن که رسیدم از تجربیاتم و نکات مفیدی که بهشون رسیدم و توی زندگی درک کردم براتون بگم ....امیدوارم مفید واقع بشه برای اونایی که واقعا زندگیشون براشون مهمه .

    1= دوست داشتن و عاشق شدن در ابتدا احساس خوبیه ولی به مرور زمان اگر آدم به نتیجه ای نرسه منجر به افسردگی میشه .... این بیت حافظ درست بیانگر حرف منه « الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها »
    همیشه سعی کنید بر احساساتتون کنترل داشته باشین و یه جورایی یه قفلی به قلبتون بزنید که به راحتی باز نشه .... پیشگیری کنید قبل از اینکه دچار عشق بشید .... عشق همراه با خودش توهم و خیال پردازی میاره ...به عنوان مثال : دختر توی ذهنش مرتب فکر میکنه که آیا اون هم منو دوس داره یا نه ؟ ..... تنها به کسی اعتماد کنید که به خواستگاریتون میاد و تازه بعد تحقیقات صورت بگیره .... تنها کسی خواهان شماست که قاطعانه و به صورت رسمی و بدون هیچ پنهان کاری به خواستگاری شما میاد .... بغیر از اینا روی طرف مقابل هیچ حسابی باز نکنید .
    صحبت در این رابطه خیلی زیاده ولی من همین اندازه براتون میگم که حواستون به دلتون باشه...

    2= دومین درسی که توی زندگی درک کردم این هست که اکثر دخترا و یا خانم ها درس میخونن که برن سر کار ... حتی میگن اگر قرار نیست بریم سرکار پس برای چی درس بخونیم ؟؟؟ و یا مدرک رو میخواهیم برای چی ؟ ..... و اینکه برای چی همیشه دستمون جلوی شوهرمون دراز باشه و منت بکشیم که پول بزاره کف دستمون ؟

    من به همه ی دخترایی که این طرز فکرا رو دارن میخوام بگم که تو این دور و زمونه انگار جایگاه زن و مرد عوض شده .... وظیفه ی یه دختری که ازدواج میکنه این هست که بتونه مهارت همسر داری و بچه داری رو انجام بده ... خانمی که سر کار میره و فرزندش کمبود مادر رو در سنین کودکیش احساس میکنه ، زمانیکه بزرگ میشه بنظرتون میخواین سالم از آب دربیاد ؟ ...مممکنه افسردگی بگیره .... ممکنه برای رفع تنهایی و اینکه مورد توجه خانواده نیست دنبال رفیق های نا مناسب بره و کلا تربیت این فرزند دچار مشکل میشه ....ممکنه دچار اضطراب و نگرانی باشه و تا دلتون میخواد بیماری هایی که همه شون منشأ اعصاب و روان دارن .
    وظیفه ی یک دختر زمانیکه تعهد میکنه و ازدواج میکنه باید رسیدگی به این مسائل باشه ..
    البته استثنا هم وجود داره :
    یه موقع واقعا شوهر خسیسه و یا مرد اهل زندگی نیست و خیلی از خانما هستن که خودشون تنها سرپرست خانوار هستن و برای اونها استثنا وجود داره که برن سر کار و در آمد کسب کنن ... در غیر اینصورت شک نکنید یه جای کار زندگی خواهد لنگید ...
    به عنوان مثال فکرش رو بکنید : یه بچه ی کوچیک واقعا چه گناهی داره؟ حتی اگر بچه حضور مادر رو توی خونه احساس کنه و متوجه بشه ...همین موجب دلگرمی و همینطور رشد خوب و بالا رفتن عزت نفسش میشه .
    پس لطفا به جای اینکه همه ش بخواهیم خودمون رو در رقابت با مردها بدونیم کمی به فکر زندگی واقعی که خواهیم داشت باشیم .

    محبت به فرزندان مهمه : اون هایی که صاحب فرزند هستن این رو بدونن که روابط بین والدین و فرزندان خیلی مهمه ...بخصوص روابط پدر با دختر ...

    فعلا اینا باشه من بعدا دوباره میام ....
    در عشق

    اگر طاقت ویرانگی ات نیست
    دلتنگ کسی باش که
    دلتنگ تو باشد . . . !

  16. 3 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    gholam1234 (سه شنبه 02 اردیبهشت 99), m.varna (سه شنبه 21 آبان 98)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    امروز [ 00:23]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,061
    امتیاز
    23,308
    سطح
    93
    Points: 23,308, Level: 93
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,681

    تشکرشده 2,194 در 901 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط « 7 » نمایش پست ها
    سلام دوستان خوبم

    ممنونم از اینکه از تجربیاتتون توی زندگی گفتین ....

    آقای اثر راشومون خیلی خوب میشد اگر میتونستیم بدون سختی کشیدن و شکست خوردن همیشه توی زندگیمون موفق باشیم ..ولی همین تجربه هاست که باعث رشدمون میشه و باعث میشه بقیه ی زندگی رو درست بریم .
    این جمله هست که میگه : اگر اشتباهی رو برای بار دوم انجام بدی دیگه اشتباه نیست ، یک تصمیمه .

    من هم میخوام تا این سن که رسیدم از تجربیاتم و نکات مفیدی که بهشون رسیدم و توی زندگی درک کردم براتون بگم ....امیدوارم مفید واقع بشه برای اونایی که واقعا زندگیشون براشون مهمه .

    1= دوست داشتن و عاشق شدن در ابتدا احساس خوبیه ولی به مرور زمان اگر آدم به نتیجه ای نرسه منجر به افسردگی میشه .... این بیت حافظ درست بیانگر حرف منه « الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها »
    همیشه سعی کنید بر احساساتتون کنترل داشته باشین و یه جورایی یه قفلی به قلبتون بزنید که به راحتی باز نشه .... پیشگیری کنید قبل از اینکه دچار عشق بشید .... عشق همراه با خودش توهم و خیال پردازی میاره ...به عنوان مثال : دختر توی ذهنش مرتب فکر میکنه که آیا اون هم منو دوس داره یا نه ؟ ..... تنها به کسی اعتماد کنید که به خواستگاریتون میاد و تازه بعد تحقیقات صورت بگیره .... تنها کسی خواهان شماست که قاطعانه و به صورت رسمی و بدون هیچ پنهان کاری به خواستگاری شما میاد .... بغیر از اینا روی طرف مقابل هیچ حسابی باز نکنید .
    صحبت در این رابطه خیلی زیاده ولی من همین اندازه براتون میگم که حواستون به دلتون باشه...

    2= دومین درسی که توی زندگی درک کردم این هست که اکثر دخترا و یا خانم ها درس میخونن که برن سر کار ... حتی میگن اگر قرار نیست بریم سرکار پس برای چی درس بخونیم ؟؟؟ و یا مدرک رو میخواهیم برای چی ؟ ..... و اینکه برای چی همیشه دستمون جلوی شوهرمون دراز باشه و منت بکشیم که پول بزاره کف دستمون ؟

    من به همه ی دخترایی که این طرز فکرا رو دارن میخوام بگم که تو این دور و زمونه انگار جایگاه زن و مرد عوض شده .... وظیفه ی یه دختری که ازدواج میکنه این هست که بتونه مهارت همسر داری و بچه داری رو انجام بده ... خانمی که سر کار میره و فرزندش کمبود مادر رو در سنین کودکیش احساس میکنه ، زمانیکه بزرگ میشه بنظرتون میخواین سالم از آب دربیاد ؟ ...مممکنه افسردگی بگیره .... ممکنه برای رفع تنهایی و اینکه مورد توجه خانواده نیست دنبال رفیق های نا مناسب بره و کلا تربیت این فرزند دچار مشکل میشه ....ممکنه دچار اضطراب و نگرانی باشه و تا دلتون میخواد بیماری هایی که همه شون منشأ اعصاب و روان دارن .
    وظیفه ی یک دختر زمانیکه تعهد میکنه و ازدواج میکنه باید رسیدگی به این مسائل باشه ..
    البته استثنا هم وجود داره :
    یه موقع واقعا شوهر خسیسه و یا مرد اهل زندگی نیست و خیلی از خانما هستن که خودشون تنها سرپرست خانوار هستن و برای اونها استثنا وجود داره که برن سر کار و در آمد کسب کنن ... در غیر اینصورت شک نکنید یه جای کار زندگی خواهد لنگید ...
    به عنوان مثال فکرش رو بکنید : یه بچه ی کوچیک واقعا چه گناهی داره؟ حتی اگر بچه حضور مادر رو توی خونه احساس کنه و متوجه بشه ...همین موجب دلگرمی و همینطور رشد خوب و بالا رفتن عزت نفسش میشه .
    پس لطفا به جای اینکه همه ش بخواهیم خودمون رو در رقابت با مردها بدونیم کمی به فکر زندگی واقعی که خواهیم داشت باشیم .

    محبت به فرزندان مهمه : اون هایی که صاحب فرزند هستن این رو بدونن که روابط بین والدین و فرزندان خیلی مهمه ...بخصوص روابط پدر با دختر ...

    فعلا اینا باشه من بعدا دوباره میام ....


    با قسمت دوم به شدت موافقم. وقتی پای فرزند به میان میاد، حضور فیزیکی مادر واجبه، خیلی واجبه...

  18. 2 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    miss seven (شنبه 11 آبان 98), خانم مهندس (یکشنبه 12 آبان 98)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آذر 98 [ 10:00]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    5,613
    سطح
    48
    Points: 5,613, Level: 48
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    426

    تشکرشده 287 در 117 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام. خواستید راجع به تحولمون توی زندگی و عاملی که باعثش شده بنویسیم. من تا یه جایی، خیلی سعی میکردم طبق استانداردایی که از طرق مختلف، خونواده و مدرسه و دین و عرف و... بهم القا کرده بودن زندگی کنم. انصافا موفق هم بودم و همشون رو به بهترین شکل ممکن اجرا میکردم، در حدی که هر جا بین فامیل و دوست و آشنا راجع به هر موضوعی تو هر زمینه ای بحث پیش میومد، قطعا مثال منو میزدن و منو برای بقیه الگو میذاشتن. تا اینکه یه روزی، یه جایی، بدون اینکه روحم خبردار باشه، فقط محض اینکه همون استانداردا رو رعایت کرده باشم، افتادم وسط یه چالش بزرگ. البته خود موضوع چالش چیز مهمی نبود. ممکنه برای خیلیا پیش بیاد و حتی خیلیا تو طول زندگیشون همچین چیزی رو تحمل کرده باشن، اما برای من خیلی سنگین تموم شد. چون صااااف رفت همه باورهامو و چیزهایی که بهشون ایمان داشتم رو نشونه گرفت و همه رو نابود کرد.
    تا یه مدتی کلا از خواب و خوراک افتادم، مریض شدم، افسرده شدم، همه هم سرزنشم میکردن که تو چقدر کم تحملی! حالا مگه چی شده؟ بقیه مشکلات بدتر و سخت تری دارن اینجوری نمیکنن که تو میکنی! اما هیچ کدوم از درون من خبر نداشتن که چه بلبشویی به پا شده! اینکه هیچی دیگه سر جاش نیست و همه چی به هم ریخته، اینکه اعتمادم به هر چیزی که تا اون موقع بهش باور داشتم پودر شده بود رفته بود رو هوا....
    سخت بود خیلیییی. اما الان به شدت راضیم! اونقدر راضی، که هر روز خدا رو شکر میکنم برای اون اتفاق. اتفاقی که نقطه عطف زندگیم بود و باعث شد همه اون باورهای به دردنخورمو بریزم دور و با یه واقعیت قشنگی روبرو بشم که اصلا در وصف نمیگنجه که کسی بخواد بیانش کنه! از اون موقع تا حالا نهالی تو وجودم کاشته شده که هنوزم داره رشد میکنه و شاخ و برگ میده و هر روز دارم بیشتر احساس شادی، عشق، موفقیت و قدرت رو تجربه میکنم. الان بیشتر از اینکه بخوام استانداردای بقیه رو رعایت کنم، استانداردای خودمو دارم. شاید مثل قبل مورد تایید همه نباشم، اما عوضش رفتار بقیه باهام خیلی بهتر شده و دارم عشق و شادی و خوشبختی رو تجربه میکنم و زندگی الانم خییییلی باحال تر و بهتره
    حالا درسایی که توی اون بازه گرفتم رو، بعضیاشو که فکر میکنم بشه با کلمات مفهومشون رو رسوند، اینجا بیان میکنم:
    ۱- من فکر میکردم هر کس خوب باشه، خوبی میبینه و هر کس بد باشه بدی. در صورتی که اصلا درست نیست! شما ممکنه با خلوص نیت و محض رضای خدا به بقیه کمک کنی، اما وقتی خودت نیاز به کمک داشتی از بقیه آبی گرم نشه که هیچ، حتی ازشون رکب بخوری!
    ۲- من فکر میکردم تحت هیچ شرایطی نباید آدم غرور داشته باشه. باید همیشه متواضع بود. اینجوری شد که تبدیل شده بودم به طعمه ای برای اونایی که تو زندگیاشون ناکام مونده بودن و میخواستن عقده هاشون رو سر من خالی کنن. اشتباه من بود، فروتنی خوبه، اما یه جاهایی لازمه آدم ارزش خودش و تلاش هایی که برای زندگیش کرده رو بهتر بدونه و با فروتنی بیجا، به بقیه برای عقده گشاییاشون میدون نده.
    ۳- آدما لزوما چیزی که تو میگی رو نمیشنون، در بیشتر مواقع چیزی رو میشنون که خودشون میخوان! در بعضی موارد عمدی هست و فقط به خاطر اینه که خشمشون رو سر شما خالی کنن، اما بیشتر وقتا به خاطر اینه که آدما طبق تجربیات و درکی که از یه موضوع دارن، بهش مفهوم میدن توی ذهنشون. مثلا ممکنه گل سرخ از نظر شما نماد لطافت و عشق باشه، از نظر یکی دیگه نماد سطحی بودن، فریب دادن و بی بند و باری. چرا؟ چون اون بنده خدا یا با یه گل سرخ فریب خورده و آسیب دیده یا شاهد این اتفاق برای شخص دیگه ای بوده، اما شما برعکس، با گل سرخ عشق و محبت رو تجربه کردید. پس وقتی در یه کلمه ساده اینقدر اختلاف نظر و دیدگاه هست، انتظار نداشته باشید از طرف بقیه درک و فهمیده بشید!
    ۴- دنیایی که بیرون از خودت داری میبینی و تجربه میکنی، تجلی دنیای درون خودته. مثلا اگر عزت نفس نداشته باشی و مرزبندیات ضعیف باشه، قطعا مورد سواستفاده قرار میگیری. حالا اون فرد سواستفاده گر ممکنه یه غریبه باشه، ممکنه دوستت باشه، ممکنه همسرت باشه یا حتی پدر و مادرت! پس به جای اینکه بگی آدما بد و غیرقابل اعتمادن، خودتو اصلاح کن. وقتی مرزبندی قوی و خوبی داشته باشی و عزت نفستو بالا برده باشی، خطرناک ترین آدما هم نمیتونن سر سوزنی بهت آسیب بزنن، اما اگر اینطور نباشی، تو امن ترین جای دنیا هم آسیب میبینی.
    ۵- تا کسی ازت کمک نخواسته، سعی نکن بهش کمک کنی! شاید اون آدم قراره توی یه چالشی قرار بگیره و یه درس مهمی بگیره. اگه شما جلوشو بگیرید، یه جای دیگه توی یه چالش بزرگ تر، ضربه بدتری میخوره. به قول معروف، از چاله درش بیارید بندازیدش تو چاه! اگرم طرف به حرفتون گوش نده و کار خودشو‌ بکنه، شما الکی وقت و انرژیتون رو هدر دادید و حتی ازتون قدرشناسی هم نشده! مثلا یه بار یکی از نزدیکانم میخواست کاری رو بکنه، هر چی بهش میگفتم نکن گوش نمیداد میگفت نه اینجوری نیست که تو میگی. خلاصه اون کارو کرد و بعدش پشیمون شد اومد گفت فلان شده و بهمان شده. گفتم دیدی بهت گفتم این فلان مشکلو داره! یهو چشاش گرد شد و گفت نه، کی گفتی؟ تو که میدونستی چرا نگفتی؟؟؟ خلاصه اینکه یه چیزیم بدهکار شدیم :/ البته کمک کردن اصلا بد نیست، اما زمانی خوب و تاثیرگذاره که طرف خودش بخواد و بیاد درخواست کمک کنه.
    اینایی که گفتم، نکات کوچیکی بودن که علی رغم اینکه بی اهمیت به نظر میان، اما خیلی مهم هستن و خیلیا شاید بدوننشون ، اما اجراشون نمیکنن و همین عامل بیشتر مشکلات بزرگ تر و مهم تر توی زندگیه.
    چیزی که خودم جدیدا باهاش خیلی درگیرم، میل شدیدم برای حامی شدن برای بقیس. حامی بودن یه جاهایی خوبه اما زیاده روی توش آسیب زنندس. همه ما انسانیم با تواناییا و زندگیای منحصر به فرد. اگر یه نفر تونست به تنهایی گنج زندگیشو پیدا کنه و غنی بشه از موهبت زندگی، قطعا نفر دوم هم میتونه و نیاز به فداکاری و حامی گری کسی نیست.
    و نکته آخر اینکه، ما آدما حواسمون به همه کس و همه چیز هست جز خودمون! اگر اینو برعکسش کنیم مشکلی باقی نمیمونه که بخوایم حلش کنیم:) یکی از ارزشمندترین تصمیماتم این بود که همیشه حواسم به خودم و رفتارم و افکارم و چیزی که بهش تمایل دارم باشه. ببینم از کجا میان؟ آیا واقعا یه جای خوب و درست ریشه دووندن یا ریشه شون توی تفاله ها و پسمونده های تجربه های بد قبلیمه؟
    ویرایش توسط خانم مهندس : یکشنبه 12 آبان 98 در ساعت 11:33

  20. 12 کاربر از پست مفید خانم مهندس تشکرکرده اند .

    gholam1234 (یکشنبه 12 آبان 98), m.varna (سه شنبه 21 آبان 98), malakeh (پنجشنبه 16 آبان 98), miss seven (یکشنبه 12 آبان 98), فکور (یکشنبه 12 آبان 98), فرزانه 123 (دوشنبه 13 آبان 98), محمد89 (یکشنبه 12 آبان 98), zahramohammadi (پنجشنبه 12 خرداد 01), zolal (دوشنبه 20 آبان 98), اثر راشومون (یکشنبه 12 آبان 98), زن ایرانی (یکشنبه 12 آبان 98)


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.