به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 دی 97 [ 18:42]
    تاریخ عضویت
    1395-10-20
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    2,250
    سطح
    28
    Points: 2,250, Level: 28
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    35

    تشکرشده 87 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array

    پشیمانی شدید به دلیل نوع ازدواج

    با سلام و خسته نباشید خدمت همه همراهان گرامی سایت همدردی.
    من مدت ۱ سال هست ازدواج کردم. با همسرم مدت ۶ ماه رابطه آشنایی قبل از ازدواج داشتیم و هر دو هم سن هستیم. زمانی که با همسرم آشنا شدم ایشان یک ازدواج نا موفق داشتند که حدودا ۶ سال قبل جدا شدن و فرزندی هم نداشتند. هر دوی ما تحصیلات خوبی داریم و در کار و شغل خودمون بسیار موفق هستیم.
    زمانی که همسرم از من خواستگاری کردند به دلیل یک ازدواج ناموفقی که داشتند خیلی خیلی محافظه کار بودند، و قسمت زیادی از سرمایه زندگیشون برای مخارج ازدواج اولشون و پرداخت بخشی از مهریه همسر اولشون از دست رفته بود.
    از طرف دیگه به دلیل اینکه من و همسرم از دو مذهب متفاوت هستیم (البته هر دو مسلمان هستیم) خانواده ایشون به شدت مخالف این ازدواج بودند و در هیچ مراسمی حضور پیدا نکردند و خانواده من به دلیل اصرار زیاد من قبول کردند من با مردی ازدواج کنم که خانوادش هیچ نقش و حضوری ندارند البته سن ما طوری بود که مستقل بودیم هر دو بالای ۳۰ سال. در نتیجه ما بدون هیچ مراسم خاصی فقط در حضور اقوام نزدیک من رفتیم محضر عقد کردیم و رفتیم خونه خودمون. من به شخصه اعتقاد به مهریه نداشتم و بیشتر مایل بودم که حق و حقوق برابر داشته باشم، بنابراین زمانی که ایشون از من خواستند که مهریه بالا نباشه من خیلی راحت قبول کردم و ما با مهریه ۷ سکه و گرفتن ۱۳ مورد حقوق برابر برای من مثل حق طلاق، حق حضانت فرزندان و غیره... ازدواج کردیم.

    دوستان مشکل من از اونجایی شروع شد که بعد از ازدواج و شروع زندگیمون ایشون صحبت هایی از گذشته کردن که من رو به شدت اذیت کرد، مثلا گفتن در ازدواج اولشون دو تا جشن بزرگ گرفته بودند، یا اینکه یکبار لابلای صحبتها گفتند اگر با زنی از شهر خودم ازدواج میکردم باید خیلی هزینه میکردم..... این صحبتها باعث شد من به این نتیجه برسم تنها دلیل ایشون برای ازواج با من این بوده که من هیچ انتظار خاصی نداشتم، یا بهتر بگم من مفت و مجانی بدست اومدم و این فکر داره من رو دیوونه میکنه. به طوری که ایشون هر چقدر به من محبت میکنه و هر چقدر هزینه میکنه یا بقولی پول خرج میکنه اصلا به چشم من نمیاد، تمام دوستت دارم گفتن هاش به نظرم ساختگی و دورغه و ازش نفرت پیدا کردم بطوری که دارم به طلاق فکر میکنم و حتی نمیتونم توی صورتش مستقیم نگاه کنم از شدت عصبانیت دایمی. الان ۶ ماه هست که من گرفتار این حس پشیمونی هستم اوایل بروز نمیدادم ولی در حال حاضر تو رفتارهام هم نشون دادم و ایشون اصلا دلیلش رو نمیدونن که چیه.
    خیلی پشیمونم خیلی...شبها از شدت اظطراب و استرس و پشیمونی شدید نمیتونم بخوابم و فکر میکنم خودم رو خیلی دست کم گرفتم، با کوچکترین بحث و اختلاف نظری که بینمون پیش میاد این قضیه عروسی نگرفتن و مهریه نداشتن میاد جلوی چشمم و عصبانیتم رو ۱۰ برابر میکنه. دچار مشکل جسمی شدم و به محض اینکه با ایشون روبرو میشم تنگی نفس میگیرم و تمام بدنم یخ میکنه و حالم دگرگون میشه و خیلی زود باید ازش فاصله بگیرم برم دست و صورتم رو بشورم یکم گریه کنم و برگردم پیشش. همسرم خیلی خوب و مهربونه و خیلی هم دست و دلبازه از هیچی کم نمیزاره ولی من به دلیل شرایط ازدواجمون ازش کینه شدیدی به دل گرفتم، روزی نیست که به جدایی فکر نکنم. به خودش هم چیزی نگفتم، فقط سردی...
    دوستان خواهش میکنم نگید خودت قبول کردی، قبلا باید فکرش رو میکردی، میدونم خودم قبول کردم ولی نمیدونستم بعد از ازدواج قراره اینطوری بشم به خدا دست خودم نیست. خواهش میکنم نگید خود کرده را تدبیر نیست، بهم بگید من چطور میتونم این حالتها رو از خودم دور کنم؟ خواهش میکنم کمکم کنید.

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    115
    Array
    دوست عزیز

    به نظر من شما هم مثل بسیاری از ما وقتی مشکلات اصلی زندگیتون حل میشه دنبال نقاط سیاه و ضعیف

    ان ماجرا هستید و بجای تمرکز روی نقاط مثبت و سازنده اون ماجرا زندگی را برخودتون و دیگران تیره وتار میکنید.

    لطفا چند قدم اساسی در این مسیر بردارید بعنوان نمونه

    1- تکنیکهایی توقف فکر که در این تالار و سایتهای مختلف تمرین و تکرارش را داده مطالعه و مرتب انجام بدید.

    2- تمرکزتون را روی کار و فعالیتهای مثبتی که بهتون انرژی مثبت میده بزارید.

    3- نداشته ها و دلتنگیهایی که در نبود و فقدان همسرتون قبل از ازدواج داشتید را لیست کنید و هربار افکار منفی توی ذهنتون ایجاد شد به اون لیست برگردید و مرورش کنید و حس و حال اون موقعها را با تمام وجود حس کنید.

    4 - با توجه به شناختی که از همسرتون دارید سعی کنید باهاش بیشتر صحبت کنید و سعی کنید بطور سربسته در مورد این موضوع با همسرتون صحبت کنید و ازش بخواهید با یک سالگرد ازدواج مناسب و یک
    مهمونی دوستانه کمک به تجدید روحیه و تغییر روحیه اتون بکنید.

    5- با همسرتون بیشتر نزدیک بشید و فضاهای دونفرتون را رومانتیک تر کنید مثلا یک مسافرت دونفره تاپ بنابه شرایط و امکاناتتون داخلی یا خارجی ترتیب بدید.

    6- اهداف کوتاه مدت و دراز مدتی بصورت دونفره یا تک نفره برای ادامه مسیر زندگیتتون در نظر بگیرید.

    موفق باشید

  3. 4 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    Hashoor (پنجشنبه 23 دی 95), niloofar_aabi (پنجشنبه 23 دی 95), بارن (سه شنبه 21 دی 95), ستاره زیبا (چهارشنبه 22 دی 95)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 خرداد 97 [ 04:49]
    تاریخ عضویت
    1395-3-05
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,771
    سطح
    32
    Points: 2,771, Level: 32
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 133 در 75 پست

    Rep Power
    27
    Array
    چی بگم والا یکم این سایت رو دنبال کنی میبینی مردم چه مشکلاتی دارن خدارو شکر هم میکنی
    ولی دنبال کردن این سایت به من یه چیزی رو خوب ثابت کرد زن ها هرچی هم بهشون لطف بشه و تمام مشکلاتشون حل بشه بازم برای خودشون مشکلات ساختگی میسازن که واسش عزاداری کنن انگار با خودشون تعهد کردن رنگ خوشی رو نبینن
    و دخترها ته ذهنشون خودشونو کالایی میبینن که وظیفشون خوش حال کردن مرد هست
    واقعا خجالت آوره چون خودتو با مبلغ پول زیاد نفروختی ناراحتی؟من مطمئنم هیچ وقت شوهرتون شمارو کالا ندیده فقط به علت دید خودون نسبت به شخص خودتون اینطوری حرف هاشو برداشت کردی
    الان نیاز شما دقیق این وسط چیه؟داشتن مراسم عروسی واسه در آوردن چشم این و اون؟یا داشتن شوهر به این خوبی؟

  5. 6 کاربر از پست مفید mehdi.ma.mm تشکرکرده اند .

    Hashoor (پنجشنبه 23 دی 95), homan74 (سه شنبه 21 دی 95), niloofar_aabi (پنجشنبه 23 دی 95), بارن (سه شنبه 21 دی 95), جوادیان (سه شنبه 21 دی 95), ستاره زیبا (چهارشنبه 22 دی 95)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 دی 97 [ 18:42]
    تاریخ عضویت
    1395-10-20
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    2,250
    سطح
    28
    Points: 2,250, Level: 28
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    35

    تشکرشده 87 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sanjab نمایش پست ها
    دوست عزیز

    به نظر من شما هم مثل بسیاری از ما وقتی مشکلات اصلی زندگیتون حل میشه دنبال نقاط سیاه و ضعیف

    ان ماجرا هستید و بجای تمرکز روی نقاط مثبت و سازنده اون ماجرا زندگی را برخودتون و دیگران تیره وتار میکنید.

    لطفا چند قدم اساسی در این مسیر بردارید بعنوان نمونه

    1- تکنیکهایی توقف فکر که در این تالار و سایتهای مختلف تمرین و تکرارش را داده مطالعه و مرتب انجام بدید.

    2- تمرکزتون را روی کار و فعالیتهای مثبتی که بهتون انرژی مثبت میده بزارید.

    3- نداشته ها و دلتنگیهایی که در نبود و فقدان همسرتون قبل از ازدواج داشتید را لیست کنید و هربار افکار منفی توی ذهنتون ایجاد شد به اون لیست برگردید و مرورش کنید و حس و حال اون موقعها را با تمام وجود حس کنید.

    4 - با توجه به شناختی که از همسرتون دارید سعی کنید باهاش بیشتر صحبت کنید و سعی کنید بطور سربسته در مورد این موضوع با همسرتون صحبت کنید و ازش بخواهید با یک سالگرد ازدواج مناسب و یک
    مهمونی دوستانه کمک به تجدید روحیه و تغییر روحیه اتون بکنید.

    5- با همسرتون بیشتر نزدیک بشید و فضاهای دونفرتون را رومانتیک تر کنید مثلا یک مسافرت دونفره تاپ بنابه شرایط و امکاناتتون داخلی یا خارجی ترتیب بدید.

    6- اهداف کوتاه مدت و دراز مدتی بصورت دونفره یا تک نفره برای ادامه مسیر زندگیتتون در نظر بگیرید.

    موفق باشید
    خیلی ممنونم از پاسختون!
    من اصلا نمیدونستم که تکنیکهای کنترل فکر وجود داره حتما دنبال میکنم امیدوارم تاثیر داشته باشه. مورد چهارم رو هم حتما مد نظر قرار میدم فکر میکنم خیلی بتونه کنم کنه. ممنونم از همفکریتون.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehdi.ma.mm نمایش پست ها
    چی بگم والا یکم این سایت رو دنبال کنی میبینی مردم چه مشکلاتی دارن خدارو شکر هم میکنی
    ولی دنبال کردن این سایت به من یه چیزی رو خوب ثابت کرد زن ها هرچی هم بهشون لطف بشه و تمام مشکلاتشون حل بشه بازم برای خودشون مشکلات ساختگی میسازن که واسش عزاداری کنن انگار با خودشون تعهد کردن رنگ خوشی رو نبینن
    و دخترها ته ذهنشون خودشونو کالایی میبینن که وظیفشون خوش حال کردن مرد هست
    واقعا خجالت آوره چون خودتو با مبلغ پول زیاد نفروختی ناراحتی؟من مطمئنم هیچ وقت شوهرتون شمارو کالا ندیده فقط به علت دید خودون نسبت به شخص خودتون اینطوری حرف هاشو برداشت کردی
    الان نیاز شما دقیق این وسط چیه؟داشتن مراسم عروسی واسه در آوردن چشم این و اون؟یا داشتن شوهر به این خوبی؟
    مهدی گرامی! نمیدونم چند سال دارید و چه تحصیلات و فرهنگی دارید! هر چیزی که هست چند نکنه رو دوستانه بهتون متذکر میشم: ۱. اگر خواستید حرفتون تاثیر گذار باشه مودبانه بیانش کنید و سعی کنید خشم و تعصب در کلامتون موج نزنه. ۲. مردم اینجا مشکلات و درگیریهای ذهنیشن رو مینویسن که کمک و راهنمایی بگیرن نه اینکه قضاوت بشن و به قول شما خجالت بکشن و توهین بشنون، پس اگر نمیتونید این اصل رو رعایت کنید سعی کنید خودتون رو کنترل کنید و نظر خاصی ندید ۳. مشکلات بزرگی که زوجها در زندگیشون دارند از ابتدا بزرگ نبوده و از مسایل و سوتفاهم های کوچک شروع شده و حل نشده باقی موندن و تبدیل به مشکلات لا ینحل شدن.
    موفق باشید و ممنون که وقت گذاشتید و مطلب من رو خوندید.

  7. 3 کاربر از پست مفید niloofar_aabi تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (یکشنبه 26 دی 95), ZENDEGIBEHTAR (شنبه 02 بهمن 95), خانم مهندس (چهارشنبه 22 دی 95)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    دوست عزیز این مشکلتون با حرف زدن با شوهرتون حل میشه..

    شما یه مسئله کوچیکو تو ذهنتون دارین پرورش میدین و هر روز بزرگترش میکنید و با انرژی منفی که به اون میدین مضطربتر و پریشان ترش میکنید تا جائیکه مغزتون هنگ میکنه و نفرت به سراغتون میاد در حالیکه اگه با شوهرتون راجبه ش
    حرف بزنید بعد چن روز از یادتون میره و حل میشه.. الان شما تو ذهن خودتون براساس حرفای شوهرتون خودتونو کوچیک و بی ارزش میکنید در حالیکه شاید اصلا تو ذهن شوهرتون یخاطر این گذشت و فداکاریتون خیلی هم عزیز هستید
    و ایشون اون حرفارو برای این میزنن که خانمی شما رو در مقایسه خرجهائی که به همسر سابقش کردن و بی فایده بوده برسونند..

    قدر شوهرتونو بدونید و هر وقت از این مدل حرفا زدن یه جوری رفتار کنید که بفهمند ناراحت میشید..

    البته یه نفر هم باید باشه که به شوهرتون بفهمونه این مدل حرف زدن و یا بازگوئی خاطرات همسر قبلی به نفع زندگیش نیست و گذشته رو فراموش کنه

  9. 5 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    Hashoor (چهارشنبه 22 دی 95), niloofar_aabi (پنجشنبه 23 دی 95), میس بیوتی (جمعه 01 بهمن 95), بارن (سه شنبه 21 دی 95), ستاره زیبا (چهارشنبه 22 دی 95)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 دی 98 [ 22:08]
    تاریخ عضویت
    1395-10-14
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    2,304
    سطح
    29
    Points: 2,304, Level: 29
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    60

    تشکرشده 25 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نظر من کارشناسی نیست فقط نظرمه
    دوست گرامی شما دارید خود زنی میکنید
    مهریه تون کمه بجاش حق طلاق و
    حق حضانت و
    ....... گرفتید
    عروسی نگرفتید چون اقوامتون مخالف بودن و نمیومدن و جشن 50 نفری نگیرید سنگینتر بوده
    بنده فکر نمیکنم شما خیلی مفت و راحت به دست اون اقا رسیده باشید
    موفق باشید

  11. 4 کاربر از پست مفید homan74 تشکرکرده اند .

    Hashoor (چهارشنبه 22 دی 95), niloofar_aabi (پنجشنبه 23 دی 95), بارن (سه شنبه 21 دی 95), خانم مهندس (چهارشنبه 22 دی 95)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 دی 97 [ 18:42]
    تاریخ عضویت
    1395-10-20
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    2,250
    سطح
    28
    Points: 2,250, Level: 28
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    35

    تشکرشده 87 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    جوادیان و homan74 گرامی ممنونم از پاسختون.
    من از ابتدا این مشکل رو نداشتم ولی زمانی برام مشکل زا شد که همسرم از گذشته صحبت کرد. من هیچ وقت در رابطه با دلیل طلاق اولشون زیاد کنکاش نکرده بودم و به چیزایی که خوشون میگفتن بسنده کرده بودم. ولی بعد از ازدواج وقتی یکبار صحبتش شد که چرا جدا شده بودن، ایشون برای اینکه به من ثابت کنن که مرد بدی نبودن برای همسر اولشون و هر کاری از دستشون برمیومده برای نگه داشتن زندگیشون کرده بودن، ریز به ریز تمام کارایی که برای اون خانم کرده بودن رو گفتن!! اینکه دو تا عروسی خیلی بزرگ تو شهر هر کدومشون گرفتن، اینکه ۷۰۰ تا سکه مهریه داشتن و ایشون به خواست خودشون و با توافق موقع جدایی ۲۰۰ تا پرداخت کردن فقط برای اینکه اون خانم بعد از جدایی مشکل مالی نداشته باشن! و خیلی چیزای دیگه که بخوام بگم طولانی میشه، ایشون میخواستن با این حرفا به من ثابت کنن که مرد زندگی هستن ولی در اصل خودشون رو از چشم من انداختن. حالا شما شاید نتونید از دید یک زن به قضیه نگاه کنید، کنار اومدن باهاش آسون نیست، و اصلا دست خودم نیست به هر حال میخوام سعی کنم بپذیرم.
    ولی چیزی که بیشتر از بقیه چیزا آزارم میده این هست که من به این نتیجه رسیدم که منو انتخاب کرد چون چیزی نخواستم و اگر میخواستم ازدواج نمیکرد،فکر میکنم دلیل ازدواج عشق و علاقه نبوده بلکه بی هزینه بودن بوده. من نمیتونم این موضوع رو با خودشون مطرح کنم چون صد در صد رد میکنن و اصلا زیر بار نمیرن، و راهی هم برای اثباتش نیست چون ازدواج انجام شده و تموم شده، من چطوری این موضوع رو مطرح کنم که غرورم نشکنه؟ آقایون متاهل بهم بگن به نظر شما اگر من الان از همسرم بخوام چیزی به نامم کنه اون چه فکری میکنه؟ به نظر شما این مساله رو مطرح کنم؟

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    70
    Array
    سلام.
    حداقل خودت به عینه شاهدی که زندگی که با 700 سکه مهریه و مجالس آنچنانی شروع شده چند سالی دووم نیاورده ...
    ول کنین این وسواس فکری رو ...
    .
    یکی از دوستان گفتن از راهکار توقف فکر استفاده کنین.

  14. 5 کاربر از پست مفید saeeded تشکرکرده اند .

    Hashoor (چهارشنبه 22 دی 95), niloofar_aabi (پنجشنبه 23 دی 95), بارن (سه شنبه 21 دی 95), ستاره زیبا (چهارشنبه 22 دی 95), عشق آفرین (پنجشنبه 23 دی 95)

  15. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    زیادم مفت مجانی به دست نیومدی

    ایشون به خاطر شما به خانوادش پشت کرده و همشون را نادیده گرفته وتنها و بدون افراد درجه یک فامیلش آمده شما راعقد کرده !!!
    زیر بار شرایطی رفته که معمولا مردها زیر بارش نمیروند پذرفتن 13 شرط کمه؟!!!

    چرا اینطوری فکر میکنی ؟ خود آزااری داری مگه؟ چرا از زندگیت لذت نمبری؟
    دنبال چی هستی؟ دنبال یه زندگی بهتر از این؟ دنبال مهریه بالا و جشن؟

    خودت فکر میکنی چی کار کنی آرام میشی؟
    خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد

  16. 5 کاربر از پست مفید نازنین2010 تشکرکرده اند .

    Hashoor (چهارشنبه 22 دی 95), niloofar_aabi (پنجشنبه 23 دی 95), بارن (سه شنبه 21 دی 95), جوادیان (سه شنبه 21 دی 95), ستاره زیبا (چهارشنبه 22 دی 95)

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 اسفند 95 [ 21:15]
    تاریخ عضویت
    1394-1-20
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    1,667
    سطح
    23
    Points: 1,667, Level: 23
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 26 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا فکر میکنی چون عروسی نگرفتی و مهریت کمه بی ارزشی همسر تو چند تا حق مثل حق طلاق و حضانت و بهت داده که خیلی از مردا قبول نمیکنن اگه بی ارزش بودی این حقا رو بهت نمیداد.الان نوشتت و خوندم گفتم کاش منم حق طلاق و حضانت و داشتم ولی مهریه نداشتم .مگه نمیگی همسرت دست و دلبازه خوب اگه شرایط مالیش هم خوبه سعی کن یه مسافرت خوب باهاش بری عوض جشن عروسیت که حس نکنی واست هزینه ای نکرده یا تو زندگیت یه هزینه هایی واسه لباس پوشیدن و آرایشگاه و تفریحت بذار اینطوری خیلی این ذهنیتت کم رنگ میشه.اگه واقعا اخلاق و رفتار همسرت خوبه این افکار و بریز دور و به جدایی فکر نکن.

  18. 4 کاربر از پست مفید Marjan.15663 تشکرکرده اند .

    Hashoor (چهارشنبه 22 دی 95), میس بیوتی (جمعه 01 بهمن 95), بارن (سه شنبه 21 دی 95), خانم مهندس (چهارشنبه 22 دی 95)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رابطه نامشروع (موضوع فراگیر، راه حلی هست؟)
    توسط رامتین 777 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 اردیبهشت 97, 00:08
  2. پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 تیر 93, 04:32
  3. شروع یک زندگی با شک و تردید؟
    توسط fariborz در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 16 دی 91, 15:59

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.