به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 تیر 97 [ 18:29]
    تاریخ عضویت
    1395-5-20
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,921
    سطح
    26
    Points: 1,921, Level: 26
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 42 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    فکر میکنم ویژگی های موردنظر همسرم رو ندارم

    سلام. من 24سالمه و شاغلم. با شوهرم 9 سال اختلاف سنی داریم. نحوه آشناییمون هم اینطور بود که مادر شوهرم منو در محل کارم دید و چون فامیل دور از آب دراومدیم خوشش اومد و معرفیم کرد به شوهرم.
    شوهرم مرد خوبیه، همین جا اعتراف میکنم که مشکل از منه و وسواس گرفتم. اینا چند مورد از نگرانیام هستن:
    اینکه من شاغلم رو نمیپسنده، در عین حال میدونه به پول من احتیاج داره. بخشی از اقساط رو همین الآن که عقد هستیم من دارم میدم. البته اصلا نذاشتم کسی بفهمه. برام هم ذره ای اهمیت نداره، برای زندگی خودمه، ولی اینکه مرتب از بهتر بودن زنان خانه دار صحبت میکنه خیلی رو اعصابمه. مرتب میگه اونا هنرشون بیشتره، آشپزیشون بهتره و... خوب اینجوری من دلم خیلی میشکنه. با اینکه مادرش منو فقط بخاطر شاغل بودنم معرفی کرده میتونم کنار بیام، ولی اینکه تو ذهن همسرم باشه که من چون پول نداشتم مجبور شدم با این فرد ازدواج کنم برام خیلی سنگینه.
    اولش کلی از حجابم تعریف کرد. ولی الآن میگه حجاب ظاهری مهم نیست. چون خانواده خودشون فقط جایی که بدونن ممکنه حرفی دربیاد و... رعایت میکنن. میگم شاید منو با بقیه مقایسه کنه و خجالت بکشه. از طرف دیگه زنای خانواده شون عادت دارن زیاد خرید میرن و... من با توجه به وضع مالی خودم و شوهرم واقعا نمیتونم اونطوری باشم. از نظر هزینه و اینا به مشکل میخوریم و باید رعایت کنم. درحد خودم هم شیک و تمیز میگردم، از تیپم هم تعریف میکنن، ولی به پای تنوع اونا نمیرسم. نمیدونم شوهرم متوجه باشه من از بی سلیقگی نیست اگه زیاد لباس نمیگیرم یانه؟ بفهمه درواقع دارم رعایت میکنم؟ چون اونا دارن با پول شوهرشون خوش میگذرونن.
    موضوع دیگه درس خوندن منه. میگه من بچه میخوام و اگه درس بخونی نمیتونی به من و بچه هام برسی. میگه چه نیازی به درس خوندن داری، اینا واسه زن ارزش نیست. بچه داشته باشی و شوهرت ازت راضی باشه مهمه. اول اینکه من همیشه شاگرد اول بودم توی دوران تحصیلم، تو شهرمون به این مسئله معروفم و الگوی بچه ها بودم و همیشه افتخار میکردم، ولی الان وقتی میبینم نزدیک ترین فرد زندگیم داره اینطور زحمتامو زیر سوال میبره حس میکنم عمرم تلف شده، هیچ چیز ارزشمندی ندارم که بهش افتخار کنم و... از طرف دیگه همش این تو دلمه که اگه درس خوندن من قراره ضرری به زندگیم بزنه، سر کار رفتنم هم همینطوره. اگه واقعا فکر زندگیشه، پس قید پول منو بزنه و بگه سر کار هم نرو.
    الآن تو ذهنمه که کاش میشد مستقیم ازش بپرسم، آیا از ظاهر من راضی هستی؟ حسرت خونه دار بودن زنای فامیلاتون رو نمیخوری و... ولی میترسم بفهمه من همچین نگرانیایی دارم و ازم سرد بشه. به نظر شما چطوری این سوالا رو بپرسم ازش؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    میتونم یه چیزی بگم؟
    چرا پول میدید به ایشون یا قسطاشونو میدید؟
    چرا فک میکنید که شمارو بخاطر شاغل بودن انتخاب کردن یا حداقل یکی از شاخصه های مهم در این انتخاب بوده؟
    آیا خواستگارای دیگه داشتید یا از تنهایی خسته بودید و یا حتمن باید ازدواج میکردید؟
    به نظر من که یه مرد هستم اگه زنم بخواد پولی تو زندگیم بیاره اولن نمیگیرم ولی اگه مجبور باشم دوست ندارم منتی باشه.
    زن گرفتن خرج داره و ایشون هم باید اینارو بدونه.
    بع نظرم این اشتباهه که در اوایل نامزدی یا عقد شما پول خودتون رو وارد زندگی می کنید.من متخصص نیستم ولی تو زندگیا دیدم این سمه.
    خانومه میدوه دنبال وام و ضامن و پول میاره.تو اکثرشون هم این موضوع رو دیدم که مرد میگه شرایط جمع و جور کردن و مراسم گرفتن و رفتن سر زندگیو فعلن ندارم و همینجوری نامزد بمونیم یا عقد بمونیم تا مثلن یه سال دیگه که شرایط ردیف شه.خانوم هم تحت فشاره برا رفتن سر زندگی از طرف پدر مادر خواهر برادر دوستان و هر کسی که یه حرفی میزنه یا نظر میده.اینجاس که خانوم شروع میکنه میاد وسط گود مالی.
    من نمیدونم این درسته یا غلط ولی اجبار باعث میشه.
    خیلی خانومها اینجوری میشن بعدشم تا آقا یه حرفی میزنه ناراحت میشن که من اینهمه دارم تلاش میکنم ولی اون نمیبینه.
    نظر شخصی من اینه که تا سر خونه خودشون نرفتن زن زیاد تو مسایل ماای دخالت نکنه.رعایت کنه ولی دخالت نکنه

  3. 6 کاربر از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده اند .

    abs (شنبه 13 آذر 95), نیکیا (دوشنبه 22 شهریور 95), مارگریتا (دوشنبه 22 شهریور 95), بارن (چهارشنبه 10 آذر 95), ستاره زیبا (دوشنبه 22 شهریور 95), شیدا. (دوشنبه 22 شهریور 95)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 تیر 97 [ 18:29]
    تاریخ عضویت
    1395-5-20
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,921
    سطح
    26
    Points: 1,921, Level: 26
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 42 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از توجه شما.
    چرا فک میکنین منت میذارم؟ حتی مادرم هم خبر نداره. خودم هم هیچوقت اشاره ای به این موضوع نکردم.
    یعنی حتی اگه بدونم ممکنه مجبور شه و بره از بقیه قرض کنه نباید کمکش کنم؟ اینطوری برام خیلی سخته. برام خیلی خیلی مهمه که کسی ندونه مشکل مالی داریم.
    ببینید اینجور هم نیست که من همیشه قسط بدم، چندباری که حقوقش عقب افتاده ازم کمک گرفته. اون موقع دوتا گزینه داشتم که یا هزینه های دیگش رو بدم، یا قسط وام رو. که من فکر کردم حداقل درمورد وام اگه پولی بدم میتونم بعدا بگم چیزی به نامم بزنه و... از اینکه دارم اینو مینویسم هم واقعا متنفرم. از اینکه حساب و کتاب بکنم. ولی از آینده میترسم.
    معیار مادرش که مطمئنم همین بوده. چون من با عروسای دیگش زمین تا آسمون فرق دارم. خودش هم دلم میخواد فکر کنم از قیافه و خانواده و... هم خوشش اومده بوده. ولی اینقد حرفای ضدو نقیض میزنه که به شک افتادم.
    خواستگار هم داشتم، ولی شوهرم از نظر تحصیلات، خانواده و... از همشون بهتر بود. اول خیلی دلم میخواست زود ازدواج کنم، شاید چون میدیدم همه دوستام ازدواج کردن و انگار من مشکلی دارم که هنوز مجردم. ولی الان میگم ای کاش صبر کرده بودم و پس انداز میکردم بعدا به فکر ازدواج می افتادم.
    اگه بقیه بفهمن مشکل مالی داریم دیگه تابلو میشه فقط بخاطر شاغل بودنم اومدن جلو.
    خودم هم نمیدونم این چه انتخابی بود که واسه زندگیم کردم. منظورم همسرم نیست، کار کردنم رو میگم. پدرم هرچی میخواستم برام فراهم میکرد. بدون هیچ منتی. الانم که دیگه منو با این ویژگیم پسندیدن و نمیتونم کارم رو ول کنم.
    اتفاقا شوهرم موقع خواستگاری میگفت من به یه ماه نکشیده میخوام عروسی بگیرم و ما راضیش کردیم که تا یه مدت صبرکنه. هنوزم میگه من دلم میخواد زودتر بریم سر خونه زندگیمون و اون تاریخی که تعیین کردیم دیره و... ولی میدونم اینم بخاطر من نیست. بخاطر بچه دار شدنه که میخواد از بقیه هم سن و سالاش عقب نیفته.

  5. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    قسطها را دادن ... اون هم تو دوران عقد کار کاملا اشتباهیه

    همونطور که الان می گی زحمات درس خوندنم تو مدرسه را زیر سوال برده ( توقع داری قدر زحمات دوران کودکی شما را ایشون بدونه !!)
    وای به روزی که پولهایی که تو زندگی خرج کردی را زیر سوال ببره !!

    کلا این راه که می روی ( با این همسر) به ترکستان است.
    همسرتون یه چیز دیگه می خواد و شما یه چیزای دیگه ای تو سرتونه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    abs (شنبه 13 آذر 95), Mr DaNi (سه شنبه 23 شهریور 95), مارگریتا (دوشنبه 22 شهریور 95), بارن (چهارشنبه 10 آذر 95)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام..
    دوست عزیز قسط دادن شما کار درستی نیست و این وظیفه مرد خونس.. چه بسا اگه کمکی هم در این مورد به ایشون بکنید به نظر من در حدی باشه که ایشونو بد عادت نکنه..

    نکته دوم شما هنوز زیر سقف نرفته , شوهر شما واسه چی از خونه داری و اشپزی خانمهای دیگه نسبت به شما تعریف میکنه؟؟

    نکته سوم پولی رو که ماهیانه از شغلتون میگیرین یک سهمشو اختصاص بدین به لباس و پوشش .. لباسهای شیک بخرید و پیشه شوهرتون اراسته باشید تا زمینه مقایسه و وسواس ایشون فراهم نشه..

    نکته چهارم خودتونو دست کم نگیرید ..زود عروسی نگیرید ..زود بچه دار نشید .. مطیع شوهرتون باشید و به خودتون برچسب نزنید

  8. کاربر روبرو از پست مفید جوادیان تشکرکرده است .

    مارگریتا (دوشنبه 22 شهریور 95)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم متاسفم اما علت کار همسرت رو بهت میگم مردا ذاتا دوست دارن از همسرشون برتر باشن وسکان زندگی دستشون باشه وپادشاه خونشون باشن
    هرچیزی که فقط احساس کنن باعث بخطر افتادنش میشه رو منع میکنن
    شما چرا اینقدر خودت دست کم گرفتی و اعتماد بنفست رو داری از دست میدی
    فقط این لو بدون که اگه همسرت داره از زنهای خانه دار و بدون تحصیلات تعریف میکنه فقط برا همینه احساس خطر کرده
    پس بجای اینکه اعتماد بنفست رو بیاری پایین و خودت زیر سوال ببری جوری رفتار کن که همسرت احساس کنه همه چیز خوبه و ایشون سکان زندگی روبدست گرفتن بهش بگو من بهت افتخار میکنم حس تکیه گاه بودن و باعرضه بودن و توانا بودن رو بهش بده تا خودش رو کم نبینه تا مانع پیشرفت شما بشه
    درضمن سعی کن تا میتونی زن باش یعنی خیلی مسئولیت های مالی رو بعهده نگیر
    البته خرج تراشی هم نکن
    در ضمن شمافکر میکنی اگه خیلی از همسرت درخاست نکنی میشه خانوم خوبه کاملا اشتباهه
    اما به اندازه توانایی و جیب همسرت
    نوع بیان و زمان و مکان درخاست هم بسسسسسسسیارررررررررر مهمه
    حتی شده از حقوق خودت برا لباس خریدن خرج کن و طبق اعتقادات خودت ظاهر شو و در خلوت بهترینها و زیباترینها رو برا همسرت بپوش اینجوری همسرت میفهمه شما هم بلدی ولی یه اعتقاداتی داری که جلو دیگران هرچی نمیپوشی و بیشتر ازت لذت میبره
    برای اینکه بدونی بایه مرد باید چطور رفتار کرد سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلیدمرداقتدار ایشون رو گوش کن
    ویرایش توسط ستاره زیبا : دوشنبه 22 شهریور 95 در ساعت 17:23

  10. 2 کاربر از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده اند .

    مارگریتا (دوشنبه 22 شهریور 95), بارن (چهارشنبه 10 آذر 95)

  11. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    امروز [ 13:53]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,159
    امتیاز
    89,797
    سطح
    100
    Points: 89,797, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,766

    تشکرشده 6,796 در 2,396 پست

    Rep Power
    0
    Array


    سلام



    ببینید به نظرم هر مردی یه باوری به دیدگاه همسر داره - بعضی دوست دارنند همسرشان شاغل باشد و بعضی ها دوست ندارنند !

    از طرفی شما را با شاغل بودنتون قبول کردند پس به نظرم زیاد این مورد مشکل نیست - چون مردها معمولا در خواستگاری این مهم را به دختر می گویند .


    شما باید عزت نفس و اعتماد به نفس خودتان را بالاتر ببرید !


    خودتون را ارزشمند بدونید - شما می تونید هم شاغل باشید و هم در کارهای خانه موفق باشید و هم مادر نمونه ای باشید ! ( با برنامه ریزی درست )

    برای این مهم تلاش کنید - به جای اینکه غصه بخورید !!


    به نظرم مسئولیت اصلی زندگی با مرد هست ! ( مخارج ) و زن وظیفه ی شرعی ندارد در این مورد ! ( مرد نباید به امید پول زنش باشه ! ) ( کلی میگم )

    (( ولی در زندگی چقدر خوب میشه که زن و مرد برای زندگیشون تلاش کنند و به هم کمک کنند !! ( همه جوره ) ))

    مثلا همان کاری که شما انجام دادید و در چند قسط کمک کردید .


    زن اگر شاعل باشد و یا درس بخوند و ..... نباید از مسئولیت خانه داری و آرامش خانه کوتاهی کنه

    اگر مرد این حس را حس کند ( مدیریت شما ) ،،، به نظرم مشکلی نیست !!

    این حس و این باور را به ایشون نشان دهید !!!

    اولویت اصل زندگی برای مرد باید ،، رضایت همسرش باشد ( رسیدگی و تامین نیازها و...)!!! - و برای زن رضایت شوهرش !!

    بقیه چیزها فرعی هستند !!



    موفق باشید .


    ویرایش توسط باغبان : دوشنبه 22 شهریور 95 در ساعت 18:05

  12. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    مارگریتا (دوشنبه 22 شهریور 95), بارن (چهارشنبه 10 آذر 95)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 بهمن 98 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    7,978
    سطح
    60
    Points: 7,978, Level: 60
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    318

    تشکرشده 381 در 176 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام دوست عزیزم

    بهتر نیست یه کم بیشتر فکر کنی ؟ اینجوری که من برداشت کردم سر مسائل مهمی با هم عدم تفاهم دارید منظورم درس و کار هست . اختلاف سنتون هم زیاده واقعا دلت می خواد درستو ول کنی بچه بزرگ کنی ؟ من اینو پرسیدم چون مثل شما عاشق درس خوندنم . به نظر من بیشتر فکر کن در مورد این ازدواج. کمک مالی کردن اشتباهه دو روز بعد تبدیل به وظیفه می شه و وای به حال روزی که بگی برام یه چیزی بخر اینا رو تجربه کردم که می گما.

    بازم می گم بیشتر فکر کن ادامه تحصیل ندادن و زن خانه دار بودن واقعا چیزاییه که تو از زندگیت می خوای ؟ هدفی داری اصلا ؟ همسرت جلوتو برای رسیدن به هدفات نمی گیره ؟ هدفات با همسرت هم سو هستن ؟ اگه نه فقط داری وقت و انرژیتو هدر می دی .

  14. 5 کاربر از پست مفید maryam.mim تشکرکرده اند .

    abs (شنبه 13 آذر 95), mehdi.ma.mm (جمعه 16 مهر 95), sphinx (دوشنبه 29 شهریور 95), مارگریتا (جمعه 16 مهر 95), بارن (چهارشنبه 10 آذر 95)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مارگریتا نمایش پست ها
    سلام. من 24سالمه و شاغلم. با شوهرم 9 سال اختلاف سنی داریم. نحوه آشناییمون هم اینطور بود که مادر شوهرم منو در محل کارم دید و چون فامیل دور از آب دراومدیم خوشش اومد و معرفیم کرد به شوهرم.
    شوهرم مرد خوبیه، همین جا اعتراف میکنم که مشکل از منه و وسواس گرفتم. اینا چند مورد از نگرانیام هستن:
    اینکه من شاغلم رو نمیپسنده، در عین حال میدونه به پول من احتیاج داره. بخشی از اقساط رو همین الآن که عقد هستیم من دارم میدم. البته اصلا نذاشتم کسی بفهمه. برام هم ذره ای اهمیت نداره، برای زندگی خودمه، ولی اینکه مرتب از بهتر بودن زنان خانه دار صحبت میکنه خیلی رو اعصابمه. مرتب میگه اونا هنرشون بیشتره، آشپزیشون بهتره و... خوب اینجوری من دلم خیلی میشکنه. با اینکه مادرش منو فقط بخاطر شاغل بودنم معرفی کرده میتونم کنار بیام، ولی اینکه تو ذهن همسرم باشه که من چون پول نداشتم مجبور شدم با این فرد ازدواج کنم برام خیلی سنگینه.
    اولش کلی از حجابم تعریف کرد. ولی الآن میگه حجاب ظاهری مهم نیست. چون خانواده خودشون فقط جایی که بدونن ممکنه حرفی دربیاد و... رعایت میکنن. میگم شاید منو با بقیه مقایسه کنه و خجالت بکشه. از طرف دیگه زنای خانواده شون عادت دارن زیاد خرید میرن و... من با توجه به وضع مالی خودم و شوهرم واقعا نمیتونم اونطوری باشم. از نظر هزینه و اینا به مشکل میخوریم و باید رعایت کنم. درحد خودم هم شیک و تمیز میگردم، از تیپم هم تعریف میکنن، ولی به پای تنوع اونا نمیرسم. نمیدونم شوهرم متوجه باشه من از بی سلیقگی نیست اگه زیاد لباس نمیگیرم یانه؟ بفهمه درواقع دارم رعایت میکنم؟ چون اونا دارن با پول شوهرشون خوش میگذرونن.
    موضوع دیگه درس خوندن منه. میگه من بچه میخوام و اگه درس بخونی نمیتونی به من و بچه هام برسی. میگه چه نیازی به درس خوندن داری، اینا واسه زن ارزش نیست. بچه داشته باشی و شوهرت ازت راضی باشه مهمه. اول اینکه من همیشه شاگرد اول بودم توی دوران تحصیلم، تو شهرمون به این مسئله معروفم و الگوی بچه ها بودم و همیشه افتخار میکردم، ولی الان وقتی میبینم نزدیک ترین فرد زندگیم داره اینطور زحمتامو زیر سوال میبره حس میکنم عمرم تلف شده، هیچ چیز ارزشمندی ندارم که بهش افتخار کنم و... از طرف دیگه همش این تو دلمه که اگه درس خوندن من قراره ضرری به زندگیم بزنه، سر کار رفتنم هم همینطوره. اگه واقعا فکر زندگیشه، پس قید پول منو بزنه و بگه سر کار هم نرو.
    الآن تو ذهنمه که کاش میشد مستقیم ازش بپرسم، آیا از ظاهر من راضی هستی؟ حسرت خونه دار بودن زنای فامیلاتون رو نمیخوری و... ولی میترسم بفهمه من همچین نگرانیایی دارم و ازم سرد بشه. به نظر شما چطوری این سوالا رو بپرسم ازش؟
    خب به خودت برس خیلی خرید کن بذار یکم بهش فشار بیاد ...به نظرم داری ناز نازی بار میاری شوهرتو...نمیذاری آب تو دلش تکون بخوره
    بعدشم خانم های خونه دار همشون کدبانو نیستن ...
    و اینکه یکم روی اعتماد به نفس خودت کار کن اگه بخوای بذاری اون همه زحماتتو از بین ببره و تو رو با بقیه مقایسه کنه یا خرد کنه خیلی اوضاع خراب میشه

  16. 2 کاربر از پست مفید tommy تشکرکرده اند .

    مارگریتا (جمعه 16 مهر 95), بارن (چهارشنبه 10 آذر 95)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 تیر 97 [ 18:29]
    تاریخ عضویت
    1395-5-20
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,921
    سطح
    26
    Points: 1,921, Level: 26
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 42 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوباره سلام.
    من با شوهرم راجع به اینکه میخوام ادامه تحصیل بدم صحبت کردم. گفتم اگه ادامه ندم مث اینه که تموم این سالها عمرمو تلف میکردم و... اون بحثای نفرت انگیز مدرک شخصیت نمیاره و شعور مهمه و... بذارم کنار، تنها چیزی که میپرسید این بود که ساعتای کاریت بعدش چه تغییری میکنه؟ حقوقت بالا میره و... اینقد پرسید و پرسید که پشت تلفن گریه م گرفت.
    بعد انگار که داره بهم لطف میکنه گفت حالا خیلیا هستن تو فامیل ما مث فلانی و فلانی که بچه داری میکردن، سرکار میرفتن، درس هم میخوندن! میشه اینطوری! حتی فکر اینکه بچه دار شدنمون رو عقب بندازیم هم نمیکنه. چرا این مرد اینطوریه؟
    چرا بقیه مردا اول زندگی بچه نمیخوان؟ اینقد عجله ندارن؟ بحث مذهبی بودن هم نیست، داماد خودشون روحانیه، ولی به خانمش گفته من تا 5 سال بچه نمیخوام، میخوام دوتایی زندگی کنیم. خیلیای دیگه هم تو نت دیدم که میگن ما یه مدت میخوایم عاشق و معشوقی زندگی کنیم و... پس چرا شوهر من همچین فکری نداره؟ میگه آخه بچه نباشه من و تو تنهایی چیکار میخوایم بکنیم؟! چرا زندگی دونفره بدون بچه واسه من هیجان انگیز و شیرینه، ولی واسه اون نه؟ اگه من واسش اینقد غیرجذابم، چرا ازاولش اومد خواستگاریم؟
    اینقد حدیث و روایت و کوفت و زهرمار راجع به بچه میاره که حالم بهم میخوره. دیگه دستمو هم دلم نمیخواد بگیره. بهش نگاه میکنم چندشم میشه از بس حرف بچه زده. اینجوری بکن بعدا تو بچه مون تاثیر داره، فلان دعا رو بخون بچه مون فلان بشه، خونه اینطوری باشه بچه بازی کنه و...
    پس من این وسط چکاره م؟ اصلا اهمیتی دارم؟ یا فقط واسه پول درآوردن و زاییدن به درد میخورم


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اگر ما جدا شویم ، برادرم و خواهر شوهرم چه می شوند ؟
    توسط salma82 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 اردیبهشت 92, 11:13
  2. کی بچه دار شویم؟
    توسط ترگل1 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 24 مرداد 90, 11:36
  3. ویژگی های افراد خود شکوفا
    توسط ani در انجمن شخصیت
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 دی 88, 14:45
  4. مـلـکـا ذکـر تـو گـویـم
    توسط baran.68 در انجمن موسیقی و آرامش، دانلود موسیقی و...
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 آذر 88, 15:25
  5. کی بچه‌دار شویم و کی نشویم؟
    توسط parnian1 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 آذر 88, 17:29

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.