سلام بر همگی
تقریباً سه سال گذشت. کسی سراغی از ما نمی گیره؟؟
تشکرشده 113 در 52 پست
سلام بر همگی
تقریباً سه سال گذشت. کسی سراغی از ما نمی گیره؟؟
mohamad.reza164 (سه شنبه 16 آذر 95)
تشکرشده 225 در 72 پست
سلام اقا منصور
من در جریان تاپیک قبلیتون بودم و الان دوباره مرور کردم
خیلی کنجکاوم بدونم انشالله شما و همسرتون بهم دیگه علاقه مند شدید و شما الان به ایشون علافه پیدا کردید
به کجا رسوندید ؟؟؟!!!
تشکرشده 113 در 52 پست
سلام بر شما
بله. بالاخره اون روزهای عذاب آور تموم شد و الان روزهای خوبی رو با همدیگه داریم می گذرونیم. حدود یک سال هم هست که عروسی کردیم.
دوستانی که تمایل دارند حاضرم تجربه این دوره رو در اختیارشون قرار بدم. امیدوارم داستان من برای موارد مشابه آموزنده و کارگشا باشه.
التماس دعا
masomeh2016 (دوشنبه 26 مهر 95)
تشکرشده 83 در 39 پست
اگه میشه لطفا توضیح بدین چی شد کی تغییر کرد بالاخره؟ فکر کنم برا خیلی از ما تجربه تون مفید باشه.
تشکرشده 0 در 0 پست
تشکرشده 180 در 79 پست
سلام دوست عزیز
منم توی شرایط سختی ام...فکر میکنم احساس شوهر منم مثل احساس شما به خانم تون بوده....تجربه تون رو بگین تا کمکی به منم بشه....البته با این تفاوت که شما ازدواج تون سنتی بوده ولی من همسرم یکسال درگیر این بود که بیاد خواستگاری من و دنبال ابراز علاقه بود....در نهایت هم گفت من بخاطر تنهایی به تو پناه اورده بودم ،الانم که فکر میکنم هیچ دوست داشتنی نبوده و نمیتونه باشه...با کمال وقاحت رفت....
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)