به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آذر 97 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    5,540
    سطح
    47
    Points: 5,540, Level: 47
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 92 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array

    در دوران عقد چطور رفت و آمد به منزل نامزدم رو مدیریت کنم که نه خودم دچار مشکل بشم و نه باعث دلخوری نامزدم بشه؟

    سلام به همه عزیزان و دوستانی که توی تاپیک قبل همراهم بودن.

    بعد از 5ماه نامزدی بالاخره عقد کردیم خدا رو شکر از انتخابم راضیم یه سری اختلافات هست اما زیاد مشکل ساز نبوده.

    مسئله ای که بخاطرش این تاپیکو ایجاد کردم اینه که همچنان دوری شهر ها باعث دردسره نامزدم انتظار داره بیاد دنبالم و برم خونشون چند روز بمونم و راستش من اصلا راضی نیستم از یه طرف میخوام حد و حدود دوران عقد حفظ بشه و از طرف دیگه چون خونواده نامزدم راحت و بدون تعارفن، با رفت و آمد زیاد من یه جورایی صمیمیت بیش از حد ایجاد میشه درحالی که من میخوام رابطم همیشه همراه با احترام باشه نه زیاد صمیمی که مشکل ساز بشه.

    حالا موضوع اینه که نمیدونم این مسئله رو چطور با نامزدم مطرح کنم که باعث دلخوری و ناراحتیش نشه و فک نکنه از حالا با خونوادش مشکل دارم، چون قبل از عقد هم دوست داشت برم خونشون البته خونوادش هم میخواستن که مثلا اگه مهمونی باشه قبلش من برم کمکشون واونموقع گفتم چون هنوز عقد نیستیم روم نمیشه تنها بیام دلخور شد.

    نمیدونم چیکار کنم خواهش میکنم کمکم کنید من خیلی سیاستا رو بلد نیستم با وجود اینکه کتاب و مقاله زیاد میخونم و سعی میکنم به کار بگیرم اما میخوام رابطمو مدیریت کنم و درست پیش برم ممنون از همتون

  2. 2 کاربر از پست مفید arah تشکرکرده اند .

    Eram (دوشنبه 12 مهر 95), شیدا. (یکشنبه 11 مهر 95)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آذر 97 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    5,540
    سطح
    47
    Points: 5,540, Level: 47
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 92 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مجدد به دوستان عزیز

    نمیدونم چرا کسی تو تاپیک من نظر نمیده واقعا به راهنمایی نیاز دارم من تک دخترم و مادرمم واقعا سیاست نداشت واسه همین نمیتونم ازش کمک بگیرم.
    شیدا جان اسمتو که دیدم واقعا خوشحال شدم کاش نظرتو برام می نوشتی.

    من واقعا دلم نمیخواد تا الان که با نامزدم ارتباطمون خوب بوده کدورتی بخاطر همچین مسائلی بینمون پیش بیاد از طرفی واقعا رفت و آمد زیاد رو با توجه به سطح راحتی خونواده نامزدم درست نمیدونم توروخدا بگین چطوری با نامزدم حرف بزنم تعطیلات هفته بعد میخواد بیاد دنبالم یه هفته خونشون بمونم ولی من نمیخوام برم

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آذر 98 [ 10:00]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    5,613
    سطح
    48
    Points: 5,613, Level: 48
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    426

    تشکرشده 287 در 117 پست

    Rep Power
    37
    Array
    خب این که دیگه اینقدر نگرانی نداره! طبیعیه که همسرت انتظار داره مدام بری خونشون، اما این تویی که باید با زیرکی همه چیزو کنترل کنی. مثلا اینکه میخواد چند روز بری خونشون بمونی باهاش صحبت کن و بگو دلت نمیاد پدر و مادرت رو تنها بذاری، ازش بخواه اون بیاد خونه شما که هم شما با هم باشین هم پدر و مادرت تنها نمونن. هر وقتم خواست بری خونشون و تو نمیخواستی یه بهونه ای جور کن و یه برنامه دیگه پیشنهاد بده.
    در مورد نگرانیت برای صميميت بیش از حد، هر وقت میری خونه شون لباس خیلی راحت نپوش. رسمی تر بپوش و خیلی باهاشون صمیمی نشو و شوخیای زیاد نکن. مهربون، محترمانه و سنگین رفتار کن. یه جورایی این حسو بهشون القا کن که مهمونشونی و اگر کمک میکنی شرط ادب رو به جا آوردی نه اینکه فکر کنن باهاشون خیلی قاطی شدی.
    یه مورد دیگه هم هست که من خودم رعایت میکنم و توصیه م اینه شمام حتما رعایت کنید اینه که به هیچ عنوان تو خونه شون با نامزدت تنها نرو تو اتاق. حتی اگر اصرار کردن بهت قبول نکن و خودتو با کسی یا کاری سرگرم کن. اگر نامزدت دلخور شد بگو جلوی خونوادت روم نمیشه و معذب میشم. اما تو خونه پدریت ایرادی نداره و هر وقت خواستید توی اتاق تنها باشید با هم.
    در مورد حد و حدود رابطه هم همون چیزی که عرف و فرهنگ خونوادتون هست و خودتم باهاش راحتی و قبولش داری رو باهاش درمیون بذار و از همین اول همه چیزو مشخص کن.
    مطمئن باش با محبت و کمی ظرافت و ناز و عشوه میتونی از زیر کارایی که بهت اجبار میکنه در بری.

  5. 3 کاربر از پست مفید خانم مهندس تشکرکرده اند .

    arah (دوشنبه 12 مهر 95), nardil (یکشنبه 11 مهر 95), اسما@ (سه شنبه 13 مهر 95)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آذر 97 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    5,540
    سطح
    47
    Points: 5,540, Level: 47
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 92 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط خانم مهندس نمایش پست ها
    خب این که دیگه اینقدر نگرانی نداره! طبیعیه که همسرت انتظار داره مدام بری خونشون، اما این تویی که باید با زیرکی همه چیزو کنترل کنی. مثلا اینکه میخواد چند روز بری خونشون بمونی باهاش صحبت کن و بگو دلت نمیاد پدر و مادرت رو تنها بذاری، ازش بخواه اون بیاد خونه شما که هم شما با هم باشین هم پدر و مادرت تنها نمونن. هر وقتم خواست بری خونشون و تو نمیخواستی یه بهونه ای جور کن و یه برنامه دیگه پیشنهاد بده.
    در مورد نگرانیت برای صميميت بیش از حد، هر وقت میری خونه شون لباس خیلی راحت نپوش. رسمی تر بپوش و خیلی باهاشون صمیمی نشو و شوخیای زیاد نکن. مهربون، محترمانه و سنگین رفتار کن. یه جورایی این حسو بهشون القا کن که مهمونشونی و اگر کمک میکنی شرط ادب رو به جا آوردی نه اینکه فکر کنن باهاشون خیلی قاطی شدی.
    یه مورد دیگه هم هست که من خودم رعایت میکنم و توصیه م اینه شمام حتما رعایت کنید اینه که به هیچ عنوان تو خونه شون با نامزدت تنها نرو تو اتاق. حتی اگر اصرار کردن بهت قبول نکن و خودتو با کسی یا کاری سرگرم کن. اگر نامزدت دلخور شد بگو جلوی خونوادت روم نمیشه و معذب میشم. اما تو خونه پدریت ایرادی نداره و هر وقت خواستید توی اتاق تنها باشید با هم.
    در مورد حد و حدود رابطه هم همون چیزی که عرف و فرهنگ خونوادتون هست و خودتم باهاش راحتی و قبولش داری رو باهاش درمیون بذار و از همین اول همه چیزو مشخص کن.
    مطمئن باش با محبت و کمی ظرافت و ناز و عشوه میتونی از زیر کارایی که بهت اجبار میکنه در بری.
    سلام خانم مهندس عزیز ممنونم ازینکه جواب دادی.

    متاسفانه اینقد تو دوران نامزدی برنامه دیگه پیشنهاددادم و بهونه آوردم نامزدم بابهونه های بیشتر،متوجه میشه.
    واقعا نمیدونم چطوری بهش بگم.
    از طرفی من با اینکه برم چندساعت خونشون بمونم مشکلی ندارم اما چندروز واقعادرست نیست خونوادشون همه سرکارمیرن و برم انتظاردارن همه کاراشونوانجام بدم و چون متاسفانه بیکارم هستم هیچ بهانه ای ندارم.

    هردفعه هم بخوام بهانه بیارم ازم دلخور میشه.حقم داره ممکنه فک کنه میخوام فاصله بندازم.

    توصیه هاتون عالی بود حتما رعایت میکنم.
    منتظر راهنماییای بیشترتون هستم ممنون

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آذر 97 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    5,540
    سطح
    47
    Points: 5,540, Level: 47
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 92 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی نظری نداره؟
    من واقعا به راهنمایی نیاز دارم خواهش میکنم کمکم کنید
    نامزدم هفته بعدمیخواد بیاد دنبالم یه هفته برم خونشون تنهاامیدم واسه نرفتن مخالفت بابامه چون ما زیاد رسم نداریم دختر دوران عقد شب بمونه خونه نامزدش،ولی میترسم بابام راضی بشه اونوقت من چیکارکنم؟
    نامزدم میره سرکار یعنی بعدازتعطیلات میخواد من خونشون بمونم تا ازسرکار میاد،توروخدا بگین چیکارکنم که نرم چه بهانه ای بیارم؟نمیتونم بگم مامانم تنها میمونه چون برادرم کنکوریه و خونس
    خواهش میکنم کمک کنید

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    23,502
    سطح
    94
    Points: 23,502, Level: 94
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 848
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام عزیزم

    فاصله شهرهاتون چقدره؟

    تحصیلات خودت چیه؟ الان به چه کاری مشغولی؟

    چندوقته عقد کردید؟ تاحالا خونشون موندی؟چقدر؟ چطور بود؟

    ویرایش توسط Eram : دوشنبه 12 مهر 95 در ساعت 22:03

  9. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آذر 97 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    5,540
    سطح
    47
    Points: 5,540, Level: 47
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 92 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Eram نمایش پست ها
    سلام عزیزم

    فاصله شهرهاتون چقدره؟

    تحصیلات خودت چیه؟ الان به چه کاری مشغولی؟

    چندوقته عقد کردید؟ تاحالا خونشون موندی؟چقدر؟ چطور بود؟

    سلام ارم عزیز ممنون که جواب دادی
    8ساعت فاصله داریم
    من کارشناسی مهندسیم،الان بیکارم متاسفانه
    نزدیک دو هفته میشه،درحد چندساعت خونشون بودم خیلیییی زیاد راحتن مشکل خاصی نبود اما درحد همون چند ساعت که مهمون بودم انتظار داشتن مثلا پاشم بشقاباروجمع کنم و بشورم و مستقیمم گفتن که مثلا بمون ماکارداریم واسمون غذا بپز
    مشکل من کار نیس اما دلم نمیخواد از همین حالا خیلی صمیمی بشم
    چیکارکنم که نامزدم ناراحت نشه چون خیلی خوبه نمیخوام اذیت بشه

  10. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام.
    عزیزم نمیشه که اصلا نری. پس حالا که قراره اونحا باشی، سعی کن به بهترین نحو باشی که هم خودت لذت ببری و هم بقیه از حضورت خوشحال باشن. مثلا
    قبل از رفتن یه سری برنامه بچین که اونجا بهشون برسی. مثلا هر شب برید یکی از جاهای دیدنی اون شهر. با خواهرشوهری کسی برید بیرون دنبال خرید جهاز و عروسی و... اگه مادرشوهرت اهل مهمونی یا تفریح خاصی هستن همراهیشون کن که کمتر توی خونه باشی.
    یه کتاب قطور با خودت ببر که وقتی اونجایی بخونی و بقیه هم ببینن مشغولی تا قاطی حرف و حدیثا نشی.
    اگه می‌خوای کار بکنی، عصرها بشین یه غذای جدید و آسون رو با تزئین و حوصله زیاد بپز که هم بیکار نباشی و هم همسرت کیف کنه. بعد از شام هم بشین کنارش و بزار در مورد یه چیزی که خوشش میاد برات حرف بزنه.
    با مادرت هماهنگ کن که به یه مناسبتی ازتون بخواد زودتر برگردین. مثلا الان عاشورا رو بهونه کن که حتما باید پیش خونواده باشی برای نظری یا چیز دیگه.
    برگشتی یه کلاس ثبت نام کن و به بهانه اون، سعی کن تعداد و مدت مسافرتها رو بیاری پایین.


    اینقدر استرس نداشته باش. همه‌ی مادرشوهرها ترسناک نیستن تو هم قرار نیست به خاطر یه مهمونی، اوقات همسرت رو تلخ کنی. سعی کن بدون پیش‌فرض وارد خونشون بشی. همش هم یه هفته است، تلاشت رو بکن و نزار لبخند از لبت دور بشه. مثل عروس باش:)

  11. 2 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    arah (سه شنبه 13 مهر 95), اسما@ (سه شنبه 13 مهر 95)

  12. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام
    از کاه کوه ساختی برای خودت!
    برو هم به عشق و حال و نامزد بازیت برس هم از بودن کنار نامزدت لذت ببر هم با خونوادش صمیمی شو.
    مادرشوهرت مادرته.
    خواهر شوهرت هم خواهرته.
    ترس نداره. اینطور منفی فکر میکنی و استرس گرفتی زندگی رو به کام خودت تلخ میکنی. الان نامزدی بآید از هر ثانیه ش لذت ببری. هر زمان شوهرت میاد ببرت، باهاش برو. تا همین چند وقت پیش ناراحت بودی که نمینونستی شوهرت رو ببینی، حالا که حل شده و محرم شدید دنبال راه فرار میگردی! باور کن من جای نامزدت بودم و میفهمیدم طرز فکرت اینطوریه که اینجا تایپ کردی، از انتخابم سرخورده میشدم.

    مثبت باش و به قول دوستمون انقد تو ذهنت فکر نکن و با پیش فرضهای ذهنی، اوقاتت رو تلخ نکن

    موفق باشی عروس خانم
    ویرایش توسط سوشیانت2 : سه شنبه 13 مهر 95 در ساعت 07:30

  13. 2 کاربر از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده اند .

    arah (سه شنبه 13 مهر 95), اسما@ (سه شنبه 13 مهر 95)

  14. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آذر 98 [ 10:00]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    5,613
    سطح
    48
    Points: 5,613, Level: 48
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    426

    تشکرشده 287 در 117 پست

    Rep Power
    37
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط arah نمایش پست ها
    سلام خانم مهندس عزیز ممنونم ازینکه جواب دادی.

    متاسفانه اینقد تو دوران نامزدی برنامه دیگه پیشنهاددادم و بهونه آوردم نامزدم بابهونه های بیشتر،متوجه میشه.
    واقعا نمیدونم چطوری بهش بگم.
    از طرفی من با اینکه برم چندساعت خونشون بمونم مشکلی ندارم اما چندروز واقعادرست نیست خونوادشون همه سرکارمیرن و برم انتظاردارن همه کاراشونوانجام بدم و چون متاسفانه بیکارم هستم هیچ بهانه ای ندارم.

    هردفعه هم بخوام بهانه بیارم ازم دلخور میشه.حقم داره ممکنه فک کنه میخوام فاصله بندازم.

    توصیه هاتون عالی بود حتما رعایت میکنم.
    منتظر راهنماییای بیشترتون هستم ممنون
    عزیزم الانم تو تازه عقد کردی و کسی نباید انتظار داشته باشه مثل خونواده خودت یهویی با اونام صمیمی باشی! اینو با مهربونی به همسرت بفهمون و بگو این صميميت کم کم و به مرور زمان و با حسن رفتار هر دو طرف به دست میاد. تو الان تازه وارد خونواده اونا شدی و طبیعیه جوشون برات مبهم باشه. این وظیفه اوناست که با محبت و صبر و مهربونی بهت حس اطمینان و امنیت رو بدن.
    نه، هیچ وقت کاری نکن که فکر کنه میخوای از خونوادش دورش کنی، این اصلا اخلاقی نیست. ولی از خواسته های خودتت هم به خاطر انتظارات و تصورات اشتباه کسی کوتاه نیا. به همسرت حسی که داری رو بگو، بگو یکی دو روز رو مشکلی نداری و خودتم مشتاقی خونوادشو ببینی، اما بعدش مایلی برگردی خونه. اون دیگه به خودت بستگی داره که یه جوری بگی هم منظورتو برسونی هم همسرت سو برداشت نکنه.
    درمورد اینکه فعلا نمیخوای صمیمی بشی هم کاملا حق داری. اما خیلی هم وسواس به خرج نده و در عین حال که توی رفت و آمدهات حدود رابطه رو نگه میداری سعی کن نسبت بهشون و رفتاراشون شناخت هم پیدا کنی. امیدوارم خونواده همسرت هم مثل خودش خوب و خوش رفتار باشن و تو رو مثل دختر خودشون بدونن. اما اگر خدایی نکرده این طور هم نشد حداقل آسیب کمتری ببینی. همون طور که گفتم رعایت احترام رو هیچ وقت فراموش نکن ولی برای صمیمی شدن هم وقت زیاده :)
    راستی تصمیم نگرفتین کدوم شهر زندگی کنید؟ شهر محل زندگی همسرتون یا شما؟

  15. کاربر روبرو از پست مفید خانم مهندس تشکرکرده است .

    arah (سه شنبه 13 مهر 95)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 اسفند 92, 10:36
  2. موفقیت از آن كسانی است كه ذهنیت موفق دارند
    توسط ani در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آبان 88, 18:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.