اااااااااااه که همه ی اتفاقاتی که برات افتاده رو با تمام وجودم لمس میکنم
از طرفی فشار و نارضایتی همه جانبه از طرفی دل بی قراری که ارامش میخواد ارامشی که فقط با وصال به دست میاد
ترس از دوباره عاشق نشدن
ترس از فراموش نکردن خاطرات قشنگ
ترس از شروع زندگی که طرف مقابلش عشقت نباشه
پر از تردید پر از حس تحقیر شدن پر از حس دیده نشدن و نخواسته شدن
استرس تصمیم گیری
اشکی که هر لحظه اماده ی فرود هست و دیگرانو دچار توهم ضعیف بودنت میکنه
غافل ازینکه همه ی اینها فقط بخاطر پاکی و عشقیه که تو وجودته که ضعیفت کرده
میبینی که همه ی این هارو با تمام وجودم با تک تک سلول های بدنم تجربه کردم
وقتی مادرم ازم خواست که جواب رد بدم و با شنیدن حرفش فقط اشکام بود که سرازیر شد و تعجب مادرمو دیدم
وقتی مقاومت برادرمو دیدم و همه ی وجودم پر شد از نفرت از همه ی ادمهایی که میخواستن عشقمو ازم بگیرن
فراموش کرده بودم که اینها از سر دلسوزیه
گوش دلم کور و کر بود
فقط عشقمو میخواستم فقط به راههای رسیدن فکر میکردم پر از سماجت پر از خواستن
مخالفتها شدیدتر از اون بود که عقدی با حضور دو خونواده برگزار بشه
تصمیم گیری وحشتناک بود هم پذیرفتنش از خونوادم هم خواستنش از همسرم و من این وسط فقط نظاره گر جنگ اطرافیانم برا تصمیم گیری راجع به زندگیم بودم
بالاخره ازدواج کردیم با کوهی از دلخوری ها تحقیرها توهین ها گلایه ها دل شکستن ها تردیدها
و الان اگرچه با تمام وجودم خوشبخته خوشبختم اما اگر برمیگشتم عقب شاید دیگه خودمو نمینداختم وسط اتیش
ترس من از دوباره عاشق نشدن بود ترس من ازین بود دیگه عشقی به این اتشینی رو تجربه نکنم غافل ازینکه عشق تو خود ادمهاست هر لحظه که بخوان میتونن دوباره ایجادش بکنن
ای کاش کسی اونموقع فقط یک کلمه به من میگفت و اونم این بود قدر خودتو بدون دختر
حتی اگر زندگی خوبی داشته باشی مثل من حتی اگر زندگیت عجین باشه با عشق
اشک ها و استرسها و حال امروزت نمیذاره خوشبختیت کامل بشه یک عمر اما و اگر و شاید باهات خواهد بود یه عمر ما نمیخواستیم ما مخالف بودیم باهات خواهد بود یک عمر
اشکهای یواشکی بخاطر تداعیه خاطرات گذشته همراهت خواهد بود به خودت ظلم نکن و این ریسکو بکن که شاید امکانش بود با کسی ازدواج کنی که خوشبختیت صد درصدی شد
اون زمان من میترسیدم که نتونم فراموش کنم اما گذر زمان بهم نشون داد که خیلی راحتتر از اونی که فکر میکردم میشد فراموش کردو به دست باد سپرد
گذر زمان وقتی جواب سماجتمو داد تازه فهمیدم راهی که انتخاب کرده بودم سختتر از فراموشی بود
عاقل باش یک تصمیم سخت اما عاقلانه بگیر
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید
ویرایش توسط sahar67 : دوشنبه 08 شهریور 95 در ساعت 15:40
علاقه مندی ها (Bookmarks)