به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 خرداد 96 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1395-3-11
    نوشته ها
    156
    امتیاز
    2,831
    سطح
    32
    Points: 2,831, Level: 32
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    49

    تشکرشده 73 در 44 پست

    Rep Power
    26
    Array

    شوهرم میگه با پدر 89 ساله بهونه گیرش زندگی کنیم

    سلام دوستای همدردی نماز و روزه هاتون قبول
    من قبلا هم تاپیک زدم اگه توی جریان باشید منو همسرم پانزده سال تفاوت سنی داشتیم من 27 و ایشون42 هست و صاحب یه فرزندیم و هر روز با هم مشکل داریم و این مشکل جدیدمون دیگه خیلی برام سخته موضوع از این قراره که مادر شوهر من به رحمت خدا رفتن من اصلا ندیدمشون . پدر شوهرم که 89 سالشونه و خیلی هم بهونه گیر و عصبی هستن با خواهر شوهرم که 53 سالشونه و ازدواج نکردن زندگی میکنن . خواهر شوهرم هم خیلی بی مسئولیته و هر روز به شوهرم زنگ میزنه و باهاش بحث میکنه که من نمی تونم به این مرد غذا درست کنم یا لباساش رو بشورم و ... اصلا وظیفه من نیست و از این حرف ها الان مشکل اینجاست که شوهرم امروز به باباش زنگ زد ایشون هم گلایه کرد که ناهار نخوردم و خواهر شوهرم هر روز صبح میره بیرون بگرده و اینو تا شب خونه تنها میزاره شوهرم هم به من گفت من اگه بخوام بابام رو خودم نگه دارم تو قبول میکنی واقعا شوکه شدم چون با این وضع دیگه اون وقت میمیرم فقط سکوت کردم و جواب ندادم اونم پیله کرد که زود باش جواب بده گفتم من که نمی تونم توی یه خونه کهنه و چوبی زندگی کنم گفت اونجا نمیریم اونو میاریم خونه خودمون . یاد رفتارش با مامانم افتادم که یه بار اومده بود منو ببینه از خونمون انداختش بیرون . گفتم تو یه روز نتونستی مادر منو تحمل کنی من چطور با پدرت زندگی کنم دیگه فرصت صحبت بهش ندادم و از اتاق اومدم بیرون . به نظرتون چیکار کنم چه طوری باهاش رفتار کنم لطفا راهنماییم کنید

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 تیر 95 [ 19:16]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    337
    سطح
    6
    Points: 337, Level: 6
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 19 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نمیدونم سوالت این بود که مخالفت کردی ولی شوهرت قبول نمیکنه و اصرار داره اون پیرمرد رو بیاره باهاتون زندگی کنه یا سوالت این بود که به شوهرت چی بگی. قبول کنی یا نه.

    اگر سوالت دومی باشه به نظر من اگه باهاشون رابطه ات خوب نیست قبول نکن. مراقبت از یک پیرمرد قطعا ثواب و اجر زیادی داره و حتما هم اثرات مثبتش توی همین دنیا هم شامل حال زندگی خودت و خانواده ت میشه ولی اگه باهاش مشکل داری با اینکار فقط خودت رو اذیت خواهی کرد و همچنین شوهر و اون پیرمرد رو

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1395-2-05
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,222
    سطح
    19
    Points: 1,222, Level: 19
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 43 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شوهرت مادرتو از خونه انداخت بیرون، پدرشوهرت که کاری نکرد،
    پیرمرد هم گناه داره اگه میتونی ازش نگهداری کنی دریغ نکن، البته تصمیم گیری با خودته،

  4. کاربر روبرو از پست مفید persiangirl تشکرکرده است .

    نشاط زندگی (چهارشنبه 19 خرداد 95)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 خرداد 96 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1395-3-11
    نوشته ها
    156
    امتیاز
    2,831
    سطح
    32
    Points: 2,831, Level: 32
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    49

    تشکرشده 73 در 44 پست

    Rep Power
    26
    Array
    مرسی از راهنمایت toojih2 نه من به هیچ وجه نمی تونم با پدر شوهرم زندگی کنم البته براشون کم هم نزاشتم من هر چی دسر و کیک و... درست میکنم برای پدر شوهرم جدا درست میکنم و براش می فرستم ولی یه جور شخصیتی دارن که فقط باید باهاشون دوری و دوستی کنی . البته من مطمئنم که شوهرم با این حرفش داشت منو امتحان میکرد که ببینه جوابم چیه . چون شوهرم اصلا نمی تونه با خانوادش کنار بیاد همیشه هم تلفنی باهاشون دعوا میکنه مخصوصا با خواهر شوهرم هر چی هم من میگم باهاشون خوب باش میگه من از اون خونه خودمو خلاص کردم اگه برم اونجا همه فقط غر میزنن و ناله میکنن برای چی برم . با توجه به بی احترامی ها و فحاشی هایی که به خانوادم داده به نظرتون جواب خوبی بهش دادم که گفتم تو مادر منو یه روز تحمل نکردی من چطوری قبول کنم پدرت بیاد پیش ما . لطفا راهنماییم کنید مرسی

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    77
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نشاط زندگی نمایش پست ها
    با توجه به بی احترامی ها و فحاشی هایی که به خانوادم داده به نظرتون جواب خوبی بهش دادم که گفتم تو مادر منو یه روز تحمل نکردی من چطوری قبول کنم پدرت بیاد پیش ما . لطفا راهنماییم کنید مرسی
    سلام
    بستگي دارد از چه منظري به اين موضوع نگاه كنيد. اگر ميخواهيد زندگي مشترك شما بستر مشاجره، اختلاف، جنگ اعصاب، تلافي جويي و اصولا هر چيزي به جز عشق و محبت باشد بله جواب خوبي داديد. اما اگر هدفتان در زندگي مشترك نشاط، و خوشبختي باشد، چه در صورت موافقت و چه مخالفت با نظر همسرتان بر خوردهاي بسيار بهتري ميتوانستيد داشته باشيد.

    با احترام
    كامران
    عاشق همه سال مست و رسوا بادا

    ديوانه و شوريده و شيدا بادا

    با هوشياري غصه هر چيز خوريم

    چون مست شديم هرچه بادا باد


  7. کاربر روبرو از پست مفید kamran2007 تشکرکرده است .

    آی تک (پنجشنبه 20 خرداد 95)

  8. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نشاط زندگی نمایش پست ها
    با توجه به بی احترامی ها و فحاشی هایی که به خانوادم داده به نظرتون جواب خوبی بهش دادم که گفتم تو مادر منو یه روز تحمل نکردی من چطوری قبول کنم پدرت بیاد پیش ما . لطفا راهنماییم کنید مرسی
    الان مشکلت اینه که ما بگیم جواب دندان شکنی دادی یا نه؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : پنجشنبه 20 خرداد 95 در ساعت 03:39

  9. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (دوشنبه 24 خرداد 95), آی تک (پنجشنبه 20 خرداد 95), سمیراه (پنجشنبه 20 خرداد 95)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 خرداد 96 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1395-3-11
    نوشته ها
    156
    امتیاز
    2,831
    سطح
    32
    Points: 2,831, Level: 32
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    49

    تشکرشده 73 در 44 پست

    Rep Power
    26
    Array
    مرسی از همه عزیزان که برام وقت گذاشتید . من کاملا میدونم که برخوردم خوب نبود ولی توی اینجور مواقع یاد رفتارهاش میوفتم که هنوزم ادامه داره و می خوام یه جوری بهش بفهمونم که همین رفتارهای غلط رو با خانواده من کرده و میکنه و ببینه چقدر برام دردناک بود . حتی یه بار سر یه مسئله واقعا چرت یه چاقو برداشت و به مامانم گفت الان با این می کشمت بعدش اونقدر خجالت کشید و هزار بار بهش زنگ زد و گفت معذرت می خوام نمیدونم چرا اونکار رو کردم البته فرداش یه کار بد تر میکنه و دوباره معذرت می خواد . مادر من فقط یکسال از شوهرم بزرگتره . شوهرم اکثر اوقات بهم میگه مادرت همسن منه پس من نباید به خاطر سنش بهش احترام بزارم
    جناب کامران و بقیه عزیزان که راهنماییم کردید من دیروز دقیقا باید چطور رفتار می کردم

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 تیر 95 [ 19:16]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    337
    سطح
    6
    Points: 337, Level: 6
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 19 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نشاط زندگی نمایش پست ها
    با توجه به بی احترامی ها و فحاشی هایی که به خانوادم داده به نظرتون جواب خوبی بهش دادم که گفتم تو مادر منو یه روز تحمل نکردی من چطوری قبول کنم پدرت بیاد پیش ما
    یعنی اگه با مادرت بدرفتاری نمیکرد و یکروز تحملش میکرد شما حاضر بودی پدرش رو بپذیری؟! داغون به نظر میرسی خواهر. چه دغدغه های کوچیکی داری شما

    بگو نمیخوام اینجا باشه. اذیت میشم. تموم

  12. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 10 فروردین 98 [ 11:48]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    5,259
    سطح
    46
    Points: 5,259, Level: 46
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    1,092

    تشکرشده 246 در 78 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم . من شما رو درک میکنم. چون شبیه این مورد برام پیش اومده.
    واقعاً درک میکنم.
    در مورد همسرتون، به نظر من البته اشکالی نداره که گفتین. بعضی حرفا باید گفته بشه. بد نبود. همون طور که پدر ایشون براشون مهم هستن، مادر شمام برای شما عزیز هستن. آدم هیچوقت فراموش نمیکنه. از طرفی مجبورم نیستی الکی تحمل کنی.
    اما بسه . دیگه به این صحبت ادامه نده. اگرم ازت پرسید، به آرومی بگو، شما سوال پرسیدی. منم جواب دادم. حرف دلم بود.
    .
    .
    . اما به نظر من در مورد پدر شوهرت باید یه کاری بکنید. مثلا بین همسر شما و خواهرشون، تقسیم کنید. پدر ایشون پیر هستن و به بچه ها شون احتیاج دارن. وظیفه اکید فرزندان هست که تو پیری و درماندگی به والدینشون کمک کنند.
    یا اینکه برای بعضی ساعتای روز براشون پرستار بگیرین. پرستار مرد هم هست. خیلی هم خوبه . میتونه بهشون رسیدگی کنه . وهزینه پرستار رو فرزندان با هم تقبل کنند.
    .
    .
    . بازم آروم و مهربون باشید.

  13. کاربر روبرو از پست مفید مهربونی... تشکرکرده است .

    نشاط زندگی (پنجشنبه 20 خرداد 95)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.