به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 96 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    64
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 13 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Posticon (5) زخم زبان های پدرشوهرم (چطوری در برابر زخم زبوناش رفتار کنم)

    سلام بچه ها امیدوارم حال همگی خوب باشه

    قبلا هم بهتون از خانواده شوهرم گفته بودم که چقدر اذیت شدم و اینا
    دیروز دوباره پدرشوهرم ناراحتم کرد
    از سرکار رسیدم خسته و کوفته و گرمازده هم شده بودم یه ذره نشستم میوه بود رو زمین گفت بخور گفتم میل ندارم مرسی یه ذره که نشسته بودم پاشدم برم بالا مادرشوهرم گفت بیا دلمه درست کردم ببر تشکر کردم داشتم میگرفتم که پدرشوهرم اینجوری گفت
    پری توروخدا غذا درس کن بده پسرم بخوره شده پوست و استخوان منم یه لبخند زدم چیزی نگفتم
    دیدم نه ول کن نیس گفت ادم ازتون میترسه پسرم خیلی لاغر شده توام که میری سرکار توروخدا براش غذا درس کن منم حرصم گرفت
    گفتم من همیشه شامم هس رومو کردم به مادرشوهرم گفتم درسته میرم سرکار ولی شامم همیشه اماده اس، مادرشوهرم گفت حاجی فکر میکنه به خوردنه
    منم گفتم والا ایشون غذاش خوبه کم نمیخوره ولی خب چاق نمیشه
    بعدشم گفتم والا من ایشون رو همین جوری دیدم چاق نبوده که بخواد لاغر بشه
    دیگه هیچی نگفت
    منم رفتم بالا
    ولی خیلی حرصم میگیره همیشه خدا این حرفشه که بخورین
    والا شوهر من هزار جور فکر داره
    فکر خانواده خودشو میکنه فکر خودش و من هست الان 30 و خورده ای سالشه هیچی نداره
    اینا همش فشاره دیگه
    اما ...


    خلاصه میخواستم ازتون بپرسم که کارم درست بوده جواب دادم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    یا بهتر بود جواب ندم ؟؟؟؟

    یا بهتر بود چیز دیگه ای بگم؟؟؟؟؟؟؟؟

    لطفا راهنمایی کنید

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array
    بهتر بود جواب نميدادي

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 96 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    64
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 13 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Icon17

    همش فکر میکنه من غذا درست نمی کنم
    پسرش گشنه می مونه

    والا بخدا الان هر موقع بری خونشون برا خودشون غذا درست نمی کنن مامانش میگه هر کی گشنشه خودش یه چیزی درست کنه بخوره با اینکه 2 تا پسر جوون و یه دختر داره که الان غذا براشون لازمه
    اما براش مهم نیس

    فکر میکنه منم مثل خودشونم درحالیکه تو بدترین شرایطم هم چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ جسمی شامم پابرجا بوده

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آذر 95 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    1,231
    سطح
    19
    Points: 1,231, Level: 19
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 58 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شايد به در ميكه ديوار بشنوه
    شما بهتره بشيني جندتا ديالوك تميرين كني از بيش با يكم فيلم تحويل بدي
    مثلا بكي شما جي دوست دارين شب بزارم دورهم باشيم
    يه جيز مشخصه و نكفته بيدا
    اينكه شما به عنوان مهمان دعوتشون نميكني خونتون
    مثلا بهشون بكي فردا شب خونه مايين جايي قول ندين
    بي سياستي

  5. کاربر روبرو از پست مفید mohanad28 تشکرکرده است .

    هلیاجون (دوشنبه 17 خرداد 95)

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 96 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    64
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 13 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohanad28 نمایش پست ها
    شايد به در ميكه ديوار بشنوه

    نه بابا اونا اصلا به خودشون نمیگن چیزی
    شما بهتره بشيني جندتا ديالوك تميرين كني از بيش با يكم فيلم تحويل بدي
    مثلا بكي شما جي دوست دارين شب بزارم دورهم باشيم

    پدرشوهرم وسواسه یه بار داشتم کتلت درست میکردم دید دست زدم اوردم سر سفره نخورد
    یا فلافل درست کرده بودم گف دوس ندارم اما چند وقت بعدش دخترش درست کرده بود لقمه هاش تو دهنش جا نمی شد
    بعدشم کشک بادمجون درست کرده بودم یه بار خورد با به به و چه چه دیگه سری بعد نخورد گف دوس ندارم



    يه جيز مشخصه و نكفته بيدا
    اينكه شما به عنوان مهمان دعوتشون نميكني خونتون

    من هر موقع غذایی که درست کرده باشم مثل کوکو یا اش یا چیزی براشون می فرستم
    البته اینم بگم یه بار اش فرستاده بودم روز بعدش رفتم جلو چشم خودم مادرشوهرم ریخت بیرون خیلی ناراحت شدم

    مثلا بهشون بكي فردا شب خونه مايين جايي قول ندين
    بي سياستي
    اره میدونم خیلی بی سیاستم ولی راهاشم یاد نمیگیرم نمیدونم چه جوری با سیاست رفتار کنم



    شما با این توصیفا جای من بودیی چیکار میکردین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  7. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 اردیبهشت 96 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    2,234
    سطح
    28
    Points: 2,234, Level: 28
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    78

    تشکرشده 156 در 94 پست

    Rep Power
    30
    Array
    یک روز به دوستم تماس گرفتم مهمان داشت متوجه شدم سختش هست صحبت کند بهش گفتم بعد تماس میگیرم اونم با صدای بلند و خوشحالی تمام گفتش بابااینا خونه ما هستند

    خلاصه منم ناراحت شدم پیش خودم گفتم حالا چی میشد جوابم را میدا د چند روز بعد برام تعریف کرد گفتش پدر شوهرم خونمون بوده

    ومن میخاستم با این کارم احساس راحتی کند و به ایشان احترام بگذارم

    همیشه احترام بزرگترها را نگه دار برای بقای زندگیت بخصوص پدر ومادر همسرت

    وقتی ناراحتی سکوت کن که بهتر جواب میدهد

  8. 2 کاربر از پست مفید اسما@ تشکرکرده اند .

    Shadi2 (پنجشنبه 20 خرداد 95), هلیاجون (دوشنبه 17 خرداد 95)

  9. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 96 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    64
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 13 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    New 2 از دست پدرشوهرم چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    سلام بچه ها
    طاعاتتون قبول باشه

    بچه ها من واقعا موندم دیگه شنبه خانواده همسرم رو برا افطار دعوت کردم خونمون
    اومدن
    دلمه سالاد اولویه و سوپ و فرنی درست کرده بودم
    خلاصه افطار کردنی پدرشوهرم هیچی نخورد نون و پنیر یه فرنی همین
    به بقیه چیزا لب نزد من و همسرم گفتیم چرا چیزی نمی خورری گفت ماه رمضون نمی تونم چیزی بخورم ((درحالیکه چندبار افطاری رفتیم خوب خورده ))

    اینو بدونین پدرشوهرم اداهایی داره مثلا خودشو وسواس نشون میده
    چندبارم خونه خودشون شده غذا درست کردم مثل فلافل چون دیده دارم با دستم کار میکنم نخورده گفته دوست ندارم
    درحالیکه بعد مدتی دخترش درست کرده و با اشتها خورده


    خلاصه دیشب دوباره رتیم خونشون حسابی داشت سوپ میخورد خیلی عصبی شدم جوری که بدنم می لرزید بعد همسرم به مامانش گفت بابا امروز سوپ میخوره دستپخت حاج خانومشو میخوره
    بعد گفت دیشب میگف چیزی نمی تونم بخورم
    مامانش گفت نه نمی خوره بعد من نتونستم خودم رو نگهدارم گفتم نه اون بخاطر این که دستپخت من بود نخورد بعد مادرشوهرم گفت نه بخدا چیزی نمی خوره
    از اون ور خواهر شوهرم گفت نه دیدی که اون رو آشم نخورد گفتم اون روزم بخاطر اینکه از اش من نخوره اونم نخورد
    آخه از قضا اون روزیکه مادرشوهرم آش درست کرده بود منم اش اماده کرده بودم بردم یه کاسه پایین
    مادرشوهرم افطاری رفته بود
    بقیه بودن اما هیچ کدوم حتی ذره ای از اش من نخوردن خیلی ناراحت شدم
    خودم و همسرم خوردیم
    بعد به همسرم گفتم خیلی دوس داشتم از اش منم بخورن اما نخوردن گفت مامان می خوره اصلا انگاری ایشونم نخورده بودن

    تصمیم داشتم بپرسم از مادرشوهرم که خورده یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


    بچه الان چیکار باید بکنم با این همه حرکات ناپسند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    در موردش حرفی بزنم یا نه ؟؟؟؟؟؟؟

    چیکار کنم ؟؟؟؟؟

  10. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    با سلام
    دوست عزیز

    چقدر خودت رو درگیر تجزیه تحلیل رفتارهای پدر شوهرت کردی
    خوبه مادر شوهرت همه کارهای ایشون رو ماست مالی می کنه تا حرمتها حفظ بشه اون وقت شما همچنان ادامه میدی
    خوب وقتی میان غذایی درست کن که بدون دخالت دست باشه
    مثلا برنج با مرغ یا خورشت

    سالاد الویه دلمه کتلت
    اینا با دخالت دست هستند

    ضمنا شما برای احترام گاهی دعوتشون کن
    اگر خوردن که نوش جانشون نخوردن هم مهم نیست شما کاری که فکر می کردی درسته رو انجام دادی مسئول رفتار اونا نیستی

    همینکه همسرت ببینه بهشون احترام میذاری و گاهی دعوتشون می کنی برات کافیه
    جواب دادن اشکال نداره ولی کمی با احترام بیشتر

    مثلا می گفتی همسرم از نظر ژنتیکی اینجوری هست وگرنه من همیشه سعی می کنم غذا به موقع حاضر باشه ممنون که به فکر ما هستید

    چه نیازی هست از مادرشوهرت بپرسی آش رو خورده یا نه
    شما به همسرت نشون دادی که روابطت با خانوادش دوستانه است
    حالا فرض کن اونا دستپخت شما رو دوست ندارن
    مهم نیست

    ضمنا قدر مادر شوهرتو بدون که خیلی از مادر شوهرای ایرانی اگر جای ایشون بودن چند تا تکه جدید توی یه همچین موقعیت مناسبی مینداختن نه اینکه روپوشونی کنن و بگن نه به خدا اینجور که شما فکر می کنی نیست و این حرفا
    راستش من مورد غیر قابل تحملی توی این افراد ندیدم
    کمتر حاضر جوابی کن
    جوابی هم خواستی بدی با احترام توام باشه
    اگر موردی بهت فشار آورد با احترام خداحافظی کن و برو خونتون
    خودشون از خداحافظی سرسنگینت متوجه ناراحتیت میشن
    فقط مواظب باش حرمتها نشکنه

    موفق باشی
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  11. کاربر روبرو از پست مفید فکور تشکرکرده است .

    نیکیا (دوشنبه 31 خرداد 95)

  12. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام نماز و روزه هاتون قبول.
    عزیزم میتونی قبل اینکه کتلت درست کنی دستات رو جلوی خودش بشوری و جلوی خودش هم بگی به خاطر اینکه میدونستم شما حساسید دستامو چند بار شستم... آدمی به سن و سال پدرشوهر شما وسواسش دست خودش نیست واقعا. شما باید همکاری کنید باهاش...
    من یه مدت با مشکل وسواس درگیر بودم. آدمهایی که وسواسی نیستند هیچوقت نمیتونن یه آدم وسواسی رو درک کنن...

  13. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    چه با دست چه با دست کش ببین می تونی سر هیچی زندگی ات رو نابود کنید یا نه .

    این حرف ها رو بریز دور وگرنه دیر یا زود از چشم همه می افتید .

  14. کاربر روبرو از پست مفید بی نهایت تشکرکرده است .

    مهرآیین (چهارشنبه 02 تیر 95)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.