موضوع: نابرابری جنسیتی و سلطه مردان بر زنان در روابط قبل از ازدواج

سلام دوستان عزیز. امروز می خواهم چکیده پژوهشی را خدمت شما ارائه می کنم که به صورت علمی به بررسی آسیب های روابط قبل از ازدواج می پردازد. این تحقیق در ماهنامه ( زن در فرهنگ و هنر ) چاپ دانشگاه تهران منتشر شده است .
https://jwica.ut.ac.ir/article_56021...3361546a4e.pdf

من رئوس نتایج این تحقیق را ارائه می کنم و برای مطالعه بیشتر می توانید به لینک ارائه شده مراجعه کنید. به عقیده من مطالعه پژوهش های انجام شده درباره موضوعی خاص می تواند در تصمیم گیری های ما راهگشا باشد. به خصوص که بسیاری از جوانان نسل جدید دارای تحصیلات دانشگاهی می باشند.


آنها ( دختران مورد مطالعه ) دليل اصلي گرايش خود به روابط عاشـقانه را نيـاز بـه حمايـت عـاطفي عنـوان كردنـد ومعتقد بودند كه كاركرد عاطفي چنين روابطي در خانواده يا در ميان دوستان وجـود نـدارد و بـه ايـن روابط به مثابة تنها تدبير رفع نياز عاطفي خود مي نگريسـتند. امـا از سـوي ديگـر، بـا بـي اعتنـايي بـه مسائل يا زمينه هايي كه ايجاد يك رابطة عاطفي بادوام را ميسر مي كند، نشان مـي دادنـد كـه درواقـع همة عوامل مهم در ايجاد يك رابطة عاطفي را به نفع يك عامل تقليل ميدهنـد و نادیده می گیرند. شـناخت سـطحي ازفرد مقابل و انگيزه هاي واقعي او براي برقراري رابطة عـاطفي، كـه او را لايـق عشـق ورزيـدن كنـد، وهمچنين بي اعتنايي به تطابق ارزشهـا و الگوهـاي رفتـاري و شخصـيتي طـرفين، آن هـم بـه اميـد رسيدن به شناخت و سازگاري، در آينده اي نه چندان دور از جمله مواردي است كـه نشـان مـي دهـدبراي آنها فقط رفع نياز عاطفي شرط كافي براي برقراري رابطة عاطفي است.


یکی از استراتژي هاي دختران در روابط عاشقانه، بزرگنمايي ويژگي هاي مثبت و كوچـكنمـايي ويژگي هاي منفي فرد مورد علاقه است. آنها هرگونه كم توجهي و عدم ابراز محبت از سوي فردمقابل را به مثابة وقار و متانت شخصيت او تلقي مي كنند. همچنـان كـه ناديـده گـرفتن خـود درارتباط با شخص مورد علاقـه را همچـون عـاملي در جهـت تـداوم صـميميت و عشـق در نظـرمي گيرند. آنها با هدف اسـتمرار رابطـة عاشـقانه، از پيگيـري خواسـت فـردي خـود در مقابـل خواست معشوق خودداري ميكنند. همچون پذيرفتن رابطة نامشروع جنسـي بـه منزلـة يكـي ازملزومات تداوم ارتباط عاشقانه. آنها به سركوب آن دسته از علايق فردي خود، كه در تلاقي با رأي معشوق قرار مـي گيـرد مي پردازند و اين سركوب را بهمنزلة «گذشت در رابطة عاشقانه» تلقي مي كنند. همچنين، دختران هرگونه نظارت و كنترلگري مردان را به منزلة نشانه هاي عشق و صميميت تفسير ميكنند و پس از شكست در رابطة خود، به بيان ناملايمات رفتاري فرد مورد علاقه مـي پردازنـد.
در تأييد يافتة يادشده، مطالعات برخي محققان نشان مي دهند كه زنان اغلب بـراي توضـيح روابط عاشقانة خود از گفتمان برابري استفاده ميكنند؛ يعني شخص مقابل را به گونـه اي جلـوه مي دهند كه هيچگاه خشن و نابرابرانه عمل نمي كند. چنين گفتمـاني نـابرابري جنسـيتي را بـه چالش نمي كشد و اختلاف قدرت در اين روابط را پنهان مي كند.

یافته هاي به دست آمده از تحليل داده ها نشان مي دهد بسياري از دختران با ناديده گـرفتن خـوددر طول رابطة عاشقانه، علايق شخصي خويش را بر محور علايق، اهداف و نيازهاي شخص موردعلاقه شكل مي دهند. به عبارت ديگر، آنها به دليل نگرش بتواره به فرد مقابل، تمايل فراوانـي براي راضي نگهداشتن وي از خود نشان مي دهند و در اين راسـتا، رفتارهـاي خـود را همسـو بـاعلايق فرد مقابل تنظيم ميكنند.
چنين كنشهايي نشان دهندة شكلگيري روابط عاشقانة نابرابر است؛ روابطي كـه هسـتة آنرا خشونت و نابرابريهاي جنسيتي و سـلطة مـردان بـر زنـان تشـكيل مـي دهـد، امـا زنـان بـاناديده گرفتن خشونت (چه در وجه عيني و چه نمادين) و نابرابري، عاملان اصـلي تجهيـز بسـترچنين روابطي هستند.
يافته ها نشان مـيدهـد جـدايي اغلـب بـه مثابـة ناكـامي براي زنان تفسـير مـي شـود. مهمتـرين پيامـدهاي اجتمـاعي ناكـامي از ديـدگاه زنـان بررسـي شـده عبـارت انـد از: «اعتمـاد جنسـيتي»، «سـركوب عشـق» و «كـاهش منزلـت اجتمـاعي». بسـياري ازمصاحبه شوندگان پس از جدايي نگرشي منفي به جـنس مـرد را گـزارش مـي كننـد. آنهـا بـا بيـان بي اعتمادي به شخص مورد علاقه، اين ويژگي را نسـبت بـه جـنس مـرد تعمـيم مـيدهنـد.
براساس يافته هاي اين پژوهش، از آنجا كه زنان شكلگيـري ايـن روابـط را نتيجـة مطلـوب انتخاب شخصي خود تلقي مي كنند،تمايل فراواني نيـز بـراي حفـظ ايـن روابـط از خـود نشـان مي دهند و اين امر زمينة نابرابري جنسيتي را بيش از پيش تقويـت خواهـد كـرد. آنهـا نـوعي انفعال رفتاري را در پيش مي گيرند و چنانچه كنترل و خشونتي از سـوي شـخص مـورد علاقـه اعمال شود، آن را ناديده مي گيرند.

درواقع، مي توان گفت كه اين دختران تصور مي كنند كه بـراي نگـهداشـتن عشق در رابطة عاطفي، هر بهايي را بايد پرداخت، امـا زمـاني كـه عشـق را از دسـت مـي دهنـدمي بينند كه پيش از آن چيزهاي بيشتري را از كف داده اند. ازاينرو، بسياري از دختـران پـس ازجدايي متوجه مي شوند كه از بسياري از جنبه هاي زندگي خـويش همچـون تحصـيلات، شـغل، هنجارهاي اجتماعي و دوستان غفلت كـرده انـد.