سلام از ابراز محبت های شما سپاس گزارم
راستش برادرخانم با پدر و مادرش چند ماه قبل به خواستگاری خواهرم آمدند بعد از مدتی (حدود 4 ماه )زمزمه هایی مبنی بر پشیمانی ازازدواج از طرف آنها به گوش رسید موضوع را از همسرم پرسیدم تایید کرد کاملا ناراحت و عصبانی شدم ودر اولین واکنش تصمیم گرفتم همه چیز را تمام کنم اما بعد از چند روزی با همسرم آشتی ولی به او گفتم من دیگر با خانواده تو کاری ندارم. همسرم قبول کرد و به خانواده من حق میداد اما بعد از این مدت تحمل دوری آنها را ندارد هرچند خود او مراجعت میکند و من حرفی ندارم اخیرا ترک منزل نموده و برگشتنش رو مشروط به حل کردن موضوع نموده البته ناگفته نماند که در این مدت دعواهای بسیاری داشته ایم من و خانواده ام از خانواده پدری همسرم فقط تقاضای معذرت خواهی از رفتاری که با ما داشتند کرده بودیم که با بی محلی آنها روبه رو شدیم این را هم بگویم پدر همسرم عمویم است(البته ناتنی)
علاقه مندی ها (Bookmarks)