خواستگاری دارم که معیارهای من میخواهم بیشترش را دارد ولی چهره اش به دل من نمیشینه و خانه ی اینده ی او در جایی است که من خوشم نمیاد وبا کار کردن همسرش نیز مخا لف است و من دچار تردید و دو دلی هستم
تشکرشده 0 در 0 پست
خواستگاری دارم که معیارهای من میخواهم بیشترش را دارد ولی چهره اش به دل من نمیشینه و خانه ی اینده ی او در جایی است که من خوشم نمیاد وبا کار کردن همسرش نیز مخا لف است و من دچار تردید و دو دلی هستم
تشکرشده 0 در 0 پست
به نظر من تو همون نگاه اول اگر فرد مورد نظر به دل آدم ننشست ديگه نخواهد نشست، و تا آخر عمر خود را سرزنش خواهي كرد كه اي كاش كمي به دلت مي نشست يا اينكه اي كاش چهره جذابي داشت چون يك عمر با اين چهره زندگي ميكني ومدام روبرويت خواهد بود واز همه مهمتر تا كسي را نپذيري در برقراري ارتباط جنسي بسيار مشكل پيدا ميكني چون بايد طرف به دلت بنشيند تا بتواني با او تبادل احساسات كني وگرنه.... از طرفي مردي كه با كاركردن زنش در بيرون خانه مخالف است فرد مغروري بوده كه زن را فقط براي حمالي وكار در خانه ميخواهد ومانع پيشرفت همسرش خواهد شد وزن را به افسردگي دچار خواهد كرد...
تشکرشده 507 در 236 پست
سلام آرزو .
امیدوارم حضورت در تالار هم مثل رنگی که برای نوشتن انتخاب کردی سبز باشه .
شما فرمودید که فرد مورد نظر بیشتر معیارهای شما رو داره اما در 2 خط سه چهار تا ایراد ازش گرفتید (!!!) تازه بعضی از مسائلی که شما اشاره کردید مثل مخالفت ایشان با کار کردن شما میتونه موضوعی با شاخ و برگ فراوان باشه که جای تامل داره و اگه شما توضیحات بیشتری بدید شاید ریشه یابی بهتری بشه . در اولویت های ازدواج چهره ی طرف مقابل و خانه هم میتونه مهم باشه .
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
در هر حال امیدوارم یک تصمیم عاقلانه و منطقی بگیرید و همیشه شاد و خوشبخت باشید .
تشکرشده 0 در 0 پست
بنام خدا
دختری هستم که حدود1 ساله با یه پسری صحبت میکنم مدت 6ماهه که هر دو متوجه شدیم اون سرطان داره . خونواده اونا یه خونواده چهار نفرست
پدر مادر خواهرش و خودش پدر و مادر اون بی نهایت به اون علاقه دارن و روش حساسیت دارن فقط اون و من از این ماجرا باخبریم خیلی باهاش صحبت کردم که به خونوادش بگه نزاره دیر بشه ولی فایده نداره اون میگه قبل از اینکه من بلایی سرم بیاد اونا میمیرن.
ظاهرا روز به روز داره بدتر میشه قصد معالجه هم نداره چون فقط برا یه آمپول 45 هزار تومن باید بده و خودش باوجود اینکه کار میکنه نمیرسه همه مخارج رو بده البته فقط یه سری قرص هست که مصرف میکنه ولی کافی نیست اون باید به طور جدی مداوا بشه شما میگین چیکار کنم نه میتونم بخونوادش بگم چون هم از رابطمون بی اطلاعن هم از عکس العملشون در مورد این ماجرا میترسم هم نمیشه دست رو دست گذاشت که
شماره ایم از دکترش ندارم که بگم اون خونوادشو مطلع کنه اگرم بخام ازش بگیرم میفهمه زیر سره منه اینم برام مهم نیست که بفمه نهایتش اینه رابطمون قطع میشه ولی جون یه انسان مهمتر از یه رابطس تو رو خدا شما بگین چیکار کنم بی صبرانه منتظره جوابتونم .
تشکرشده 0 در 0 پست
اگر واقعاً اميدي هست كه يقيناً شما وظيفه داريد در اون مسير تلاش كنيد و عكسالعمل اون بنده خدا هم مهم نيست ... ولي آيا واقعاً اميدي هست؟ ...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)