سلام
حدود یه ماهه با پسری آشنا شدم که راهمون از هم دوره .
تو این یه ماه چیز بدی ازش ندیدم و از نزدیک هم همو دیدیم و پسندیدیم.
قرار گذاشتیم رابطمون جدی باشه و متعهدانه که آخرش به یه جایی ختم بشه ولی خونواده ها در جریان نیستن به غیر از مامان خودم.
اما مشکل ایشون اینه که میگه تو وقتی به من تعهد دادی دیگه وضعیتت فرق میکنه و حق نداری هر جا که میخوای با دوستات بری و هر کاری انجام بدی و باید با من در میون بذاری.
منم این شرایطو پذیرفتم اما دو طرفه .
موضوعی که الان پیش اومده اینه که هر دومون تو یه سایت اینترنتی عضو بودیم و من یه بار وارد این سایت شدم بعد از مدتی اما فقط به قصد اینکه چک کنم ببینم تو صفحه اون چیه همون موقع ایشونم میاد اما با چراغ خاموش و میبینه من مدتی تو سایت هستم .
بهم اس ام اس میده میگه چی کار میکنی ؟ چطوری ؟
ضمنا اضافه کنم من تو محیط کار بودم .
منم گفتم : دارم تو اینترنت سرچ میکنم .
گفت : واسه چه کاری ؟
گفتم واسه کارم. بعد ازش پرسیدم تو مگه تو اون سایت هستی ؟
که به من زنگ زد و گفت دیگه بهت هیچ اعتمادی ندارم تو از اعتمادم سو استفاده کردی تمومش کنیم.
منم پسوردم دادم که وارد صفحه من بشه . اون وارد شد و دید کلی ادلیسته پسر دارم همشهری خودم و چند نفر هم از شانس من چون چراغم روشن بود همون موقع پیام دادن. و اوضاع بدتر شد.
گفت حرفتو باور نمیکنم من همه چیزمو به خاطرت بستم اما شک ندارم که تو با دیگران هم در ارتباطی.
کلی باهاش حرف زدم که راجع به من اشتباه میکنی . گفت خودت یه پیشنهاد بده که دوباره اعتماد کنم گفتم با مامانم صحبت کن گفت نه تو این شرایط درست نیست طرف حسابم تویی.
گفتم من حرفاموزدم چیزی به ذهنم نمیرسه واقعا جز اینکه باورم کنی.
گفت من نمیگم تو 100% دروغ میگی ولی دوباره اعتماد کردن سخته و نمیتونم. بذار فکر کنم راجع بهش
منم قبول کردم.
میدونم که اشتباه از من بوده و میدونستم که پسر حساسیه اما اشتباه کردم.
الان نمیدونم واقعا راهی وجود داره که بتونه دوباره اعتماد کنه بهش بگم؟
خدا خیرت بده حتی بنظرم یکنفرم بتوانیم از این مسیر غلط و اشتباه برگردانیم خودش خیلیه 
والا این از اون موقعیت هایی که من یکی هنگ کردم
علاقه مندی ها (Bookmarks)