به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 دی 96 [ 18:05]
    تاریخ عضویت
    1395-3-27
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    1,905
    سطح
    26
    Points: 1,905, Level: 26
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    45

    تشکرشده 64 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 در آستانه طلاق به خاطر اصرار هر کدام از ما بر خواسته هایمان ( مشاوره ی اورژانسی )

    قبل از هر چيزي سلام دارم خدمت همه ي اعضا و گردانندگان اين سايت خوب...
    مختصري از مشکلم رو ميگم به اميد مشاوره ي دوستان عزيز ...
    بنده 28 سال سن دارم و خانومم 23 سال دارن..ما ترم هاي اول تو دانشگاه با هم آشنا شديم و 4 سال به هم در ارتباط بوديم..البته يک ارتباط سالم و درست..بعد از اتمام درسم تصميم گرفتم برم خواستگاريه ايشان...ولي از اونجايي که سال ها از عمرمون تو دانشگاه و سربازي هدر ميره و هيچ گونه کار و شغل مناسبي هم برامون متصور نيست شرايط ماليه خودم رو خدمت خانومم شرح دادم..البته تو اين چند سال که توي دانشگاه بودم نصف و نيمه روي يه مغازه ي کوچيک کاسبي کردم و اموراتمو گذراندم..ايشون با تمام شرايط من موافقت نمودن و به خاطر علاقه ي زيادي که بهم ديگه داشتيم بهم قول داد که هرگز اينقدر بهم سخت نگيره که براي مراسم و مقدمات عروسي زير فشار برم..و تو اون چند سالي هم که تو دانشگاه با هم در ارتباط بوديم تمام خلق و خوي و انتظارات من رو از زندگي ميدونست ...مثلا من روي مساله ي حجاب خيلي تاکيد دارم و بسيار غيرتي هستم و اصلا نميتونم تحمل کنم که خانومم با نامحرم هاي فاميل دست بده يا جلوي اونا حجاب مناسب نداشته باشه ..و همچنين من زياد اعتقادي به رفت و آمد هاي بي مورد فاميلي که جزوه اقوام درجه دو هستن ندارم...
    خانومم تقريبا همه ي اين موارد اخلاقي من رو ميدونست و قبول کردن که شريک زندگي من باشه..
    حالا حدوده 8 ماه از عقدمون ميگذره و يه عالمه مشکل بابت اين اخلاقيات من به وجود اومده..کلا دو ماه از عقدمون نگذشته بود که دعواها شروع شد ..
    دعوا سر مسايلي که خانومم ميگه تو خيلي منو محدود ميکني و خيلي غيرتي هستي ...من نميتونم اونجوري که تو ميخواي حجاب داشته باشم..يا اصلا نميتونم تو مراسم عروسي فاميلي و اينا روسري حتي سرم کنم..و همچنين من با همه ي اقوام و فاميلم بدون حد و حدودي رفت و آمد خواهم داشت و تو هم بايد تن به اين رفت و آمد بدي..
    جدايي از اخلاقيات که به شدت به مشکل برخورديم از لحاظ مادي هم داره بهم فشار مياره..من نميگم که توانايي خرج يه زندگي مشترک رو ندارم..الحمد لله که خداوند رزق و روزيمو و کم و بيش داده و ميده..ولي بهم گير دادن که بايد مراسم عروسي بگيري و تالار و تجهيزات و اينا تهیه ..واقعا در توانم نيست ..اگه همچين کاري بکنم بايد تا سال ها جون بکنم تا بدهي اين کارو بدم...
    من يه خونه ي کوچکي دارم اگرچه در حومه ي مرکزه...و يه مغازه زيرش که اموراتمو ميگذرونم ...من با يه ديد ساده به زندگي مشترک و ازدواج فکر کردم ..چون خودم به اينا قانع بودم خيال مي کردم اونم قانعه و زندگي با من براش ارجحيت داره..
    حالا چند ماهه در خواست طلاق توافقي داديم و کار ها طول کشيده تا به امروز رسيده..شنبه قراره بريم محضر و صيغه ي طلاق جاري بشه و همه چيز تموم شه..
    من نميگم کاملا حق به جانبم ..من گاهي زود عصباني ميشم ..گاهي زيادي زود از کوره در ميرم ..اگرچه چند ماهي هست رو اخلاقم کار کردم و خيلي بهبود بخشيدم خودمو..
    سوال من خدمت شما دوستان اينه که من واقعا دارم اشتباه زندگي ميکنم ؟ واقعا نبايد روي حجاب و پوشش خانومم حساسيت نشون بدم ؟ واقعا بايد از صبح تا غروب کار کنم ولي حق ندارم شبش تو خونه ي خودم آرامش داشته و باشم و استراحت کنم و همه ش تو رفت و آمد فاميلي بگذرونم ؟
    واقعا همه ي دخترا اينجوري از مرد زندگيشون توقع دارن ؟ آيا من بايد مراسم و مقدمات عروسي اي رو بگيرم که در توانم نيست فقط به خاطر خوشحال کردن همسرم و همسرم نبايد ماه عسل رو بر مراسم ترجيح بده ؟
    نميدونم واقعا نميدونم چي درسته چي غلطه ...بين هزاران سوال موندم...از يه طرف علاقه و عشق چند ساله تو دلمه ...ميدونم اگه شنبه طلاقش بدم زندگيم هم جهنم ميشه ..اگه با شرايطش هم کنار بيام بازم ممکنه جهنم بشه زندگيم...بين بد و بدتر گير کردم ..بين چاله و چاه..ولي نميدونم کدوه بده کدوم بدتر..کدوم چاله س کدوم چاه..
    خانومم به هيچ دليلي قانع نميشه که شرايط مالي و اخلاقي و حساسيت هاي منو درک کنه و استدلالش اينه که من يک عمر با اين نحوه که حالا هستم زندگي کردم و نميتونم به خاطر تو تغييرش بدم ..
    خدايي نکرده نميگمم خانومم بد حجبابه ..ولي من يه حجاب در حد يک زن مسلمان و مومن ميخوام ...نميگم نبايد يک تار موش بيرون باشه ولي عرف جامعه ي سالم و متدين رو به جا بياره...
    گاهي هم که زيادي گير ميدادم بهش.. استدلال مي کرد که تو هم نبايد فلان لباس بپوشي چون رنگش تيره ست يا من دوس ندارم...
    يه جهنم روحي واقعي برام درست شده...هم براي اون هم براي من... واقعا من بايد چيکار کنم ؟ واقعا من دارم اشتباه زندگي ميکنم ؟ من فقط تا شنبه وقت دارم ..لطفا کمکم کنيد که انتخاب و تصميم درست رو بگيرم ..ممنون از همه ي اونايي که وقت گذاشتن و مشکلم رو خوندن و بهم کمک ميکنن تا انتخابي صحيح داشته باشم
    البته این نکته رو هم اضافه کنم که خانومم خیلی روی جزییات حساسه و زود واکنش نشون میده..مثلا اگه یه کم سرم در گیر کارهایی باشه که واقعا لازمه و یه چند روزی نتونم اون جوری که باید و شاید بهش توجه کنم فورا اعتراضش بلند میشه که طلاق بگیریم بهتره ...با کوچیک ترین سهل انگاری و کوتاهی از طرف من لفظ طلاق رو به کار می بره..خیلی بد بین شده..تو این چند ماه که کارمون دادگاه بوده بارها به تنهایی یا با خانواده رفتم خونه شون که همه چیزو درست کنم ولی همه ش به یه روز طول نمیکشه و باز ازم طلاق میخوان...در ضمن از روز اول هم درخواست طلاق به خواسته ی ایشون انجام شده و من هرگز راضی نبودم به این کار....
    ممنون از همه تون

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 96 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1394-12-24
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,794
    سطح
    32
    Points: 2,794, Level: 32
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 180 در 88 پست

    Rep Power
    31
    Array
    با سلام،ببینید نمیشه گفت شما حساسیت بی جا دارید و نمیشه هم گفت خانمتون باید با حساسیت شما کنار بیاد.شما وخانمتون متاسفانه توی این زمینه ها فاصله زیادی دارید.شما سبک زندگی که میپسندید با سبک زندگی مورد علاقه خانمتون فرق میکنه و الزاما معنی نمیده که راه و روش یکی از شما دو نفر غلطه،فقط متفاوته.من خودم هم از خانواده ای هستم که شیوه زندگیمون به شیوه زندگی خانمتون خیلی نزدیکتر بوده ولی با خانواده ای که معتقد هستند وصلت کردم.من و شوهرم سر این دست مسائل مشکل نداریم چون اولا شوهر من روش زندگی که خودش میپسنده و معیارهاش با خانواده اش خیلی متفاوته و به خانواده من نزدیکتره و دوما چون من هم خودم در جمع های فامیلی خانواده شوهرم رعایت میکنم و حجاب دارم و دست نمیدم و ... .حالا شما معیارهایی دارید باید ببینید اهمیت این معیارها براتون تا کجاست؟خانم شما حق دارند که بخوان پوشش و روش زندگی خودشون را داشته باشند و شما هم حق دارید با کسی زندگی کنید که خط قرمزهای شما براش مهم باشه و حساسیت های شما را درک کنه.اینکه چرا خانمتون با اینکه آگاه بودن از این مسائل همان اول رد نکردند شما را احتمالا برمیگرده به حس و حال دانشجویی و عشق و احساسات آن موقع،شاید واقعا فکر می کردند قادرند با این مسائل کنار بیان و نمی دونستند که نمیشه بدون اعتقاد قلبی به کاری آن را انجام داد و احساس اجبار نداشت.در مورد مسائل مالی هم متاسفانه باید بگم این "عروسی" برای خیلی از دخترها مسئله بزرگی هست.متاسفانه دخترها اکثرا تا وارد زندگی نشوند و فشارهای مالی و استرس های مختلف را تجربه نکنند تفکر منطقی آقایان را در مورد عروسی درک نمی کنند.بعلاوه عروسی برای دختر موضوع ترسناکی هم هست.تا دیروز یک دختر مجرد بود و در خانه پدری بدون مسئولیت زندگی میکرد و از فردا ناگهانی تبدیل به زن یک نفر دیگر میشود و راه برگشت هم که طلاق باشه پروسه وحشتناکی هست و عواقب زیادی در جامعه ما برای خانم دارد.این بریز و بپاش عروسی تا حدی هم باعث می شود که این فشار و استرس که کاملا طبیعی هست به خاطر ذوق مراسم کنار برود.یک بخش عظیمی از تاکید دخترها روی لباس فلان مدل و اینکه خودشان را غرق در جزئیات مراسم می کنند به خاطر استرس بعد از مراسم و تغییر بزرگی هست که توی زندگیشون ایجاد میشه.شما هم باید به خودتون نگاه کنید،همسر شما اینی هستند که الآن میبینید.اگر نمی تونید ایشون را همینی که هست بپذیرید زندگی موفقی نخواهید داشت.اینکه تاکید زیادی بر هم کفو بودن دو طرف می شود دقیقا به همین دلیل هست.انتخاب هر دوی شما(ایشون هم شما را انتخاب کردند بالاخره) در سن کمی بوده و در دورانی که احساسات غالبه.خصوصا خانم شما که هنوز هم سنشون خیلی کم هست.خود من 22 سالگی ازدواج کردم ولی اکثر دخترها واقعا تا 24-25 سالگی اصلا آمادگی ازدواج را ندارند و خیلی رویایی فکر می کنند.

  3. کاربر روبرو از پست مفید kaspian تشکرکرده است .

    fahimeh.a (یکشنبه 30 خرداد 95)

  4. #3
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,066
    سطح
    100
    Points: 287,066, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,577

    تشکرشده 37,079 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    همیشه تاکید ما این بوده است که این ارتباطهای دختر و پسر قبل از ازدواج خیلی به شناخت نمی انجامد و بیشتر به وابستگی احساسی دختر و پسر می انجامد. می بینید که 4 سال ارتباط نتوانسته آشنایی شما را در حد بدیهیات برآورده سازد.

    من کاری به این سبک که اشتباه بوده است و گذشته است ندارم. و روی اکنون تمرکز می کنم.

    اگر 4 سال زمان کافی برای شناخت ایشون و وصل کافی نبوده است. به مراتب این 8 ماه هم برای شناخت جهت فصل کافی نیست.

    شما در انتخاب اشتباه کردید، اما بدتر این است که در جدا شدن هم اشتباه کنید.

    شما دو نفر طبق آنچه شما گفتید دارای نقاط قوت و ضعف هستید. و حل این نقاط ضعف به کمک نقاط قوت شما امکان پذیر هست.
    برای تغییر هم انرژی و هزینه و وقت نیاز هست.

    شما انعطاف ناپذیر، عصبانی، تحریک پذیر هستید. همسرتان هم کم صبر، احساسی و شکننده هست.

    نیاز به درک متقابل دارید.
    این درک به معنی این نیست که همه چیز خانمتون را قبول کنید و به اختیار خودش بگذارید و تسلیمش شوید.
    همین طور قرار نیست که شما بگویی اخلاق من اینه، همسرم باید در اختیار من و تسلیم محض من شود.
    زندگی زناشویی نیاز به طراحی دقیق ، علمی و اجرا با مهارتهای لازم دارد.
    هر مشکلی باید برایش طرحی متناسب تهیه کرد.

    قرار نیست وقتی که از هم رنجیدیم، بعد احساس ناراحتی و نا امیدی کرده و برای فرار از مشکلات به دادگاه رو بیاوریم.
    همچنین قرار بر این نیست که وقتی تضاد و تفاوتی در سلیقه و دیدگاه زوجین پیش آمد، هر کدام بر خواست خود پافشاری کنند و با بحث وجدل و درگیری و قهر و ... روند حل مشکلات را مسدود سازند.

    به هر حال به نظرم اگر جلسات متوالی و منظم و حضوری مشاوره خانواده نرفته اید. و برای حل مسائل زندگیتون به شکل علمی و تخصصی اقدام دقیق و همه جانبه نکرده اید، حتما این درخواست طلاق اشتباه و با عجله هست و کمک به شما دو نفر نمی کند.

    من نمی گویم که باید طلاق بگیرید یا طلاق نگیرید.
    من می گویم که باید درست و از راهش وارد شوید و بررسی و عملکرد شما بر اساس اندیشه ، مشورت و منطق باشد نه احساس.

    بر اساس موارد بالا، زمان طلاق را حداقل برای 6 ماه به عقب بیندازید.
    در این مدت قرار بر این بگذارید که هر دو شما در برآورده کردن نظرات دیگری زیر نظر مشاور اقدام کنید.
    از روشهای انعطاف پذیر تری برای حل مشکلات استفاده کنید.
    نه حرف شما، نه حرف همسرتون، بلکه روشهای میانه که خواستهای هر دو شما به شکلی در آن حل شود. این شکل باید طبق نظر مشاور و نه خواست شخصی هر یک از شما انجام شود.
    طی این مدت 6 ماه ، هر دو شما در کسب آگاهی در زمینه زندگی زناشویی اقدام کنید و همچنین به تمرین و عمل مهارتها اهتمام ورزید.

    لینکهایی مرتبط به این موضوع که برای کسب آگاهی و انجام تکلیف و عمل می تواند مفید واقع شود:
    http://www.hamdardi.net/thread-1416.html
    http://www.hamdardi.net/thread-39707.html
    http://www.hamdardi.net/thread-136.html
    http://www.hamdardi.net/thread-3525.html
    http://www.hamdardi.net/thread-1262.html
    http://www.hamdardi.net/thread-12372.html
    http://www.hamdardi.net/thread-2407.html
    http://www.hamdardi.net/thread-9047.html
    http://www.hamdardi.net/thread-9046.html
    چنین شوهرانی عشق را در زندگی می کشند؟!_

    21راه فروپاشی روابط همسران‏

    چرا عشق ما روز به روز كم رنگتر مي‌شويم




    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  5. 3 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    kaspian (پنجشنبه 27 خرداد 95), بالهای صداقت (سه شنبه 30 خرداد 96), عشق آفرین (سه شنبه 13 تیر 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چه کسی را استاد مشاورم انتخاب کنم
    توسط masom در انجمن ارتباط مراجعان - مشاوران
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 12 تیر 92, 22:00
  2. استرسی بودن همسر
    توسط iren در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 08 بهمن 91, 02:28
  3. با خوندن تاپیک های خیانت استرسی میشم
    توسط دوباره میسازمت در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 28 دی 91, 22:12
  4. تو رستم دستانی از زال چه می ترسی
    توسط ani در انجمن موسیقی و آرامش، دانلود موسیقی و...
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 14 خرداد 90, 12:17
  5. روان شناسی در ایران باستان
    توسط Niloo55 در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 خرداد 89, 23:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.