به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 اسفند 89 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1389-12-05
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    1,574
    سطح
    22
    Points: 1,574, Level: 22
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    نامزدم با من بهم زده و گفته .......

    سلام.من با نامزدم و خانواده اش مشکل دارم کمکم کنید لطفاٌ

    مادر بزرگ نامزدم همسایه ما بود ما از بچگی با هم بازی می کردیم و 17 سالگی باهاش دوست شدم والان بیش از یک ساله که نامزدیم و قرار بود یک ساله دیگه عروسی کنیم
    مادر این آقا و خودش در خارج زندگی می کنند و مادرش 2 تا ازدواج نا موفق داشته و از ترس بی شوهری داره میمیره
    مادر بزرگش بی شوهر شده یک زنه 80 ساله ی سگ جون!!!! یک افریته ی مارمولک دلم از دستش خونه!!! از من سر حال تر و جوون تر -از این هاش ناراحت نیستم ان شا الله 100 ساله بشه اما دلش پاک بشه بعداٌ
    نامزدم3 شخصیت داره یک شخصیت خوب و مهربون یک شخصیت بچه و لوس که باعثش خانواده اش هستن و یک شخصیت عصبانی و خودخواه
    نمی دونم از کجا بگم ... سالی یک ماه پیشم هست و برای همین نمی تونم بگم 100% چه رفتاری در آینده با من خواهد داشت اما چیزی که فهمیدم اینه که مادر بزرگ بی انصافش و مادر دیونش بهش خط می دن که با من چیکار کنه و چیکار نکنه-خودش یکبار سوتی داد که مادربزرگم گفته که زن مثل سایست هرچقدر بری دنبالش بیشتر ازت دور میشه یا گربه رو دمه حجله بکش و... می خوام بگم زنیکه تو که ادعات می شه شوهرت می مرد برات و کف پا و کف کفشت و ماچ می کرد تو ازش دور شدی؟ آیا بجه هات همه طلاق گرفته نیستن؟ خیلی سلیته و بد ذات- همه عروسای فامیل و میگه بد هستن و فامیل و پسرای خودشون ماه پاک هرکی تو این خانواده می یاد با کون افتاده تو عسل اما دخترا گدا و بد و زن ها کلاٌ ید ذات هستن و ...مرد پرسته
    من خیلی خوبی کردم به مادر بزرگ پیشش میرم کمکش می کنم اما اون اذیتم میکنه با زخم زبوناش مثلاٌ زمانی که ایران بود نامزدم, من بابام اینارو می پیچوندم که با این باشم و پیشش شبا می موندم با بدبختی! هم من می خواستم پیشش باشم هم خودش هم مادربزرگش می گفت بمون کجا می ری و نمی ذاشت برم
    بعد حالا می گه من تعجب می کنم که خانواده ات بی فکرن و چه طور اجازه می دن تو بمونی شب پیشه بچه ی من
    واقعاٌ نمی دونم چی بگم! گفتم خودتون می گفتین بمون منم با بدبختی می پیچوندم می موندم میگه من بگم تو بگی مامان بابات چی؟ من که برام مهم نیست پسرم عشق و حالش و می کنه اگه پس فردا با هم ازدواج نکنین ککه هیچکی نمی جنبه!
    چند روز پیش مادربزرگش من و برد مهمونی گفت اون دختررو می بینی؟ نامزده تو گفته بود اونو می خواسته بعد مادربزرگ در جوابش گفته نه اون شوهر داره. منم خوب واقعاٌ عاشق نامزدم هستم حالا که چی اینو گفت به من؟ من داغون شدم بعد فهمیدم که دختره 2.5 پیش شوهر کرده من و نامزدم 4 سال با هم دوست بودیم یعنی زمانی گفته اینو می خواد که من باهاش دوست بودم
    منم دلم شکست یاد یک موضوع دیگه هم از قبل افتاده بودم که ساله اولی که با هم دوست شده بودیم به موبایلش دختری بهش زنگ میزد که دوست دختر قبلیش بود منم چون دوسش داشتم هیچی نمی گفتم
    دیگه یک دفعه جوش آوردم به نامزدم اس ام اس دادم که خیلی نامردی همه چی امشب معلوم شد بای واسه همیشه
    بعد شبش زنگ زده به مادریزرگ که جریان چیه؟ نامردم به خودم یک زنگ یا یک اس ام اس نزد- تا هرچی میشه فوری واسه مامان و مادر بزرگش تعریف می کنه
    بعد مامنش بهش بر خورده که نه اینا که می گم حقیقت نداره یک همچین پسری تربیت نکرده و من بد و مریضم
    واقعاٌ نمی دونم چی بگم... و چیکار کنم
    من قد بلند هیکل خوب اخلاق خوب قلب مهربون صورت قشنگی دارم (حالا یکی خوشش میاد یکی بدش میاد) اما متاسفانه خانواده ای که به من احترام بذاره و برام ارزش قائل باشه و پشتم باشه ندارم-
    خانواده ام میگه درس بسته تا فوق دیپلم برو شوهر کن- وضع مالی خانواده ام بد نیست مشکل من مادری هست که در واقع زن بابا اسمش و بگذارم بهتر است- اصلاٌ به من اهمیت نمی دن و فقط به خواهر کوچیکم می رسن که معلم خصوصی و ودرسه غیر انتفاعی و لباس های مارک دار گرون و... یک ذره یک اپسیلون به من اهمیت نمی دن
    برای همین اگر به من احترام نمی ذارن خانواده نامزدم همش سره کار پدر و مادرم هست و چون چاره ای ندارم همه دردارو به جون می خرم...
    حالا نامزدم با من بهم زده و گفته تو مریضی و بچه ای حرفایی که مادربزرگ می زنه-
    صبح پاشدم خونه مادر بزرگ دیدم داره با نامزدم یواشکی تلفنی حرف می زنه می گه اومده پیشم گفت تو باهاش بهم زدی منم گفتم تا تو باشی از این کارا نکنی
    حالا من واقعاٌ اگر بخوام برم یک کشور غریب با این خانواده با کسی که تک پسره و من و مادرش و مادر بزرگش فقط هستیم واقعاٌ آیا زنده می مونم؟ با اینا چیکار کنم؟
    نامزدم می دونم دوسم داره اما اگه دوسم داره حالا منهای این موضوع ها که واسه قبل هست چرا فحشم میده چرا هرچی میشه به مامانش اینا میگه
    حالا باهام بهم زده به نظر شما بر می گرده؟ می تونه تنهام بذاره واقعاٌ؟


  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 اسفند 89 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1389-12-05
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    1,574
    سطح
    22
    Points: 1,574, Level: 22
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: نیاز فوری به کمک


    من کسی هستم که تشنه محبت از شوهرم هستم و شوهرم بی نهایت بد اخلاق و خسیس و فقط به خودش و کارش اهمیت می ده
    از خانواده اش هم اصلاٌ راضی نیستم
    از زمانی که فارغ التحصیل شدم مثل یک مرد کار کردم و دلم می خواست منم مثل زنای دیگه باشم کار کنم اما نه با این فشاری که روم هست و بخوام که خودمو نجات بدم


  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 91 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    4,847
    سطح
    44
    Points: 4,847, Level: 44
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,967

    تشکرشده 1,971 در 570 پست

    Rep Power
    80
    Array

    RE: نامزدم با من بهم زده و گفته .......

    سلام luba
    به تالار همدردی خوش آمدی


    عزیزم !
    دختر جوانی به سن و سال تو چرا باید انقدر نگران باشه؟

    اول بذار یه گلگی کوجولو ازت بکنم! دختر خوب تو نباید در مورد دیگران حتی کسانی که اذیتت میکنند تا این حد بد صحبت کنی و با الفاظ نادرست ازشون اسم ببری

    اینو به خاطر خود خودت میگم گلم اگه تو با کسی که بهت بدی کنه با خوبی رفتار کنی و جواب بدیهاشو به نیکی بدی ، ارزش خودت میره بالا و شخصیت خودت در نظر دیگران بزرگ میشه.

    تو سن زیادی نداری پس انقدر نگران اینکه کی ازدواج میکنی و نامزدت برمیگرده یا نه، نباش.

    عزیز دلم اگه مادر بزرگ یا مادر نامزدت زیاد تحویلت نمی گیرن یا ازت خوششون نمیاد، چه بهتر که حالا و قبل از عروسی اینو ابراز میکنند تا تو بیشتر ضربه نخوری و از این بابت باید خدا رو شکر کنی که حالا بهت میگن.
    فکر کن اگه عروسی می کردید و بعد اینطوری باهات رفتار میکردند چی میشد ؟

    اینم بگم که اشتباه بزرگی کردی که شبا میرفتی خونه شون و پیشش خوابیدی !

    نگفتی عقد کردید یا نه ؟

    رابطه جنسی هم داشتید یا نه ؟

  4. 5 کاربر از پست مفید فرانک1389 تشکرکرده اند .

    فرانک1389 (یکشنبه 08 اسفند 89)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 اسفند 89 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1389-12-05
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    1,574
    سطح
    22
    Points: 1,574, Level: 22
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: نامزدم با من بهم زده و گفته .......

    نه -فقط نامزد ولی کار از کار گذشته دیگه...
    خوب بعد یک سال اومده بود می خواستم از هر ثانیه اش استفاده کنم...

    من واقعاٌ جز اون نمی تونم با کس دیگه ای یاشم یعنی واقعاٌ نمی تونم...

    مادرش و مادر بزرگش از رو می گن دوست داریم ولی واقعاٌ نمی دونم دارن؟ ندارن؟ یک کارایی می کنن که من بدم اومده ازشون شدید

    اینم بگم من خیلی محبت کردم اما پرو شدن فکر می کنن وظیفه هست و منتم می زارم و می گن حولم برای پسرشون...

    واقعاٌ نمیدونم چه رفتاری باید داشته باشم...

    اگر مادر و پدرم منو ذره ای حمایت می کردن من ازدواج نمی کردم...



  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آبان 90 [ 15:01]
    تاریخ عضویت
    1389-10-09
    نوشته ها
    114
    امتیاز
    1,795
    سطح
    24
    Points: 1,795, Level: 24
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    242

    تشکرشده 235 در 97 پست

    Rep Power
    25
    Array

    RE: نامزدم با من بهم زده و گفته .......

    سلام.
    خانوم luba من بر خلاف خیلی از دوستان می خوام صریح نظرمو بگم.
    داستان خودتون رو که تعریف کردین ، یاد یکی از دوستان خودم و همسرش افتادم که 2 ، 3 سالی میشه ازدواج کردن.
    من قبل از ازدواج هم دوستم رو می شناختم و می دونستم که شخصیتی لوس و مامانی داره. این مدل پسر ها تا لحظه مرگ مادرشون باید تر و خشکشون کنه. وقتی می خواست با خانومش ازدواج کنه ، با توجه به شخصیت مغرور رفیقم می دونستم که شدیدا به مشکل بر می خورن ، اما من کاره ای نبودم که بخوام حرفی بزنم. به هر حال پیش بینی هام درست در اومد و دقیقا این چیزی که شما تعریف کردین ،حتی شک کردم که شما خانوم دوستم باشین.
    قبول دارین که مادر نامزدتون ، با تمام بد اخلاقی هاش شاید بعضی از جمله هاش ( با اینکه گفتنش و اصلا شکل گفتنش صحیح نبود) حقیقت داشتن؟ مثلا اینکه گفته :
    من بگم تو بگی مامان بابات چی؟ من که برام مهم نیست پسرم عشق و حالش و می کنه اگه پس فردا با هم ازدواج نکنین ککه هیچکی نمی جنبه!
    شما 1% هم احتمال نمی دادین که بعدا" به هم نرسین؟ به هر حال قطعی نشده بود ازدواجتون..
    من خودم پسر هستم ، یک چیزی رو در مورد هم جنس خودم میگم ، نه که همه اینطور باشن( من مجردم و از خدا می خوام اگه همچین آدمی باشم هیچوقت متاهل نشم) : اینکه وقتی دختری قبل از رسمی شدن باهاشون ارتباط جنسی داشته باشه ، ارزش و جذابیت دختر از درجه 100 ، میاد زیر 10! خیلی از خانوما هم ممکنه بگن نه اینطور نیست و نامزد من با بقیه مرد ها فرق داره ، اما حتی خودش هم اینطور نباشه ، دوستان صمیمی به شدت میرن رو مغز رفیقشون که دختری که قبل از ازدواج با تو راحت باشه ، با خیلی های دیگه هم هست ( جسارت به شما نشه).
    البته کاملا مشخصه که شما از روی مهربانی و پاکدلی ، پیش بینی اتفاقات بد قضیه رو نکردین و این جمله که: نیکی چو از حد بگذرد ، نادان گمان بد برد در مورد این اتفاق شما صدق میکنه.

  7. 2 کاربر از پست مفید montana تشکرکرده اند .

    montana (شنبه 07 اسفند 89)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 اسفند 89 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1389-12-05
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    1,574
    سطح
    22
    Points: 1,574, Level: 22
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: نامزدم با من بهم زده و گفته .......

    من احساس بازندگی می کنم...

    الان فکر می کنم خوب آره اینجام وضعم با ابنا ابن هست اگه برم کشور غریب بدون هیچ کسی نمیدونم چی میشه...

    خیلی باهاش حرف زدم گفتم من و تو اگه هم دیگرم بکشیم باز هم دیگرو می بخشیم اما یک همچین احساسی مادر و خانواده ات به من ندارن... گفتم بیا فحش دادن به منو ترک کن فحش نده- نشد...
    گفتم داد نزن... درست نشد... خود خواه و لوس و... دوسش دارم کی خوام باهاش باشم اما درست می شه؟ نمی شه؟ خودش بعضی وقتا گریه می کنه می گه دسته خودم نیست منو ببخش من عاشقتم بعد دوباره دیونه می شه...

    (منم چون واقعاٌ عاشقشم خیلی روش حساسم و غیرت دارم... شاید تقصیر منم هست..)

    خانواده اش حسودن... حتی بغلم می کنه یا تو فیلم نامزدیم مامانش انقدر لباشو گاز می گیره که همه می گن معلوم که ناراحت هست...

    ولی از طرفی می گه دوست دارم دختر منی...

    واقعاٌ نمی دونم...

    من از ته قلبم عاشقشم و تا حالا با کسی جز این رابطه نداشتم و نخواهم داشت

    می خوام بخندم به احساسم اما مثل اعتیاده داره دیونم می کنه

    دوسم دارن؟ ندارن؟ بر می گرده نامزدم؟ برگرده آیندم چی می شه؟ چه جوری بفهمم؟

    چه طوری واقعیت و ببینم؟... خیلی ضعیفم در برابرش... خیلی به خودش و خانواده اش بها دادم و اجازه ی همه کار و همه چیز دادم به همشون فکر کردم سکوت = احترام...

    واقعاٌ گیج ام -می ترسم- هیچ کی پشتم نیست

    همه دوستام دارن لیسانس می گیرن من بعد 4 سال دارم فوق دیپلم می گیرم...

    پشیمونم...

    هدفم ازدواج بود و رفتن اما حالا وقتم و هدف و روحیه ام و همه چیمو از دست دادم

  9. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 91 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    4,847
    سطح
    44
    Points: 4,847, Level: 44
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,967

    تشکرشده 1,971 در 570 پست

    Rep Power
    80
    Array

    RE: نامزدم با من بهم زده و گفته .......

    نقل قول نوشته اصلی توسط luba
    نه -فقط نامزد ولی کار از کار گذشته دیگه...
    خوب بعد یک سال اومده بود می خواستم از هر ثانیه اش استفاده کنم...

    خیلی اشتباه کردی، خیلی
    دختر خوب مگه نمیدونی تا وقتی با پسری عقد رسمی نکردی، نامحرم هستید و اون پسر فرقی با کل مردها و پسرهای دیگه نداره ؟؟
    حالا 10 سال هم اگه دوست بوده باشید یا همسایه یا حتی شیرین خورده هم باشید اما عقد نکرده باشید،فرقی نمیکنه و اشتباه 100 درصده که رابطه برقرار کنی.
    حتی در صورت عقد رسمی هم توصیه میشه تا وقتی عروسی نکردید و زیر یه سقف نرفتید محض احتیاط و به خاطر حفظ عفت به خاطر اینکه ممکنه قسمت نشه نباید رابطه جنسی برقرار کنید وگرنه از لحاظ شرعی در صورت عقد هیچ مانعی نداره.
    آخه عزیز من این که شما میگید " از هر ثانیه اش میخواستم استفاده کنم" استفاده نیست بلکه دقیقا سوء استفاده ست چون اون آقا پسر که شوهرت نبوده استفاده کنی!


    واقعاٌ نمیدونم چه رفتاری باید داشته باشم...

    باید اونی باشی که هستی

    اگر مادر و پدرم منو ذره ای حمایت می کردن من ازدواج نمی کردم...

    این چه حرفیه دختر ؟
    هرچیزی جای خودشو داره، یعنی دختر و پسری که پدر و مادرشون همه جوره حامیشون هستند نیازی به ازدواج و تشکیل خانواده ندارن ؟؟
    ازدواج فقط مال کسانیه که حامی ندارن ؟
    نه عزیز من این درست نیست! تو میخوای با این کار از چاله در بیای بیوفتی تو چاه !
    تو همین تالار هستند اعضایی که کسی حتی عزیزترین کسانشون نه تنها حامیشون نبودند بلکه مانع پیشرفت و سعادتشون هم بودند اما خودشون به تنهایی و با سختی و توکل به خدا با مشکلات مبارزه کردند و موفق شدند و الگوش خیلیهای دیگه .

    هستند کسانی که با وجود اینکه تو جامعه و فرهنگ دیگری زندگی میکنند که همه جور امکاناتی برای سوء استفاده دارند اما به خاطر ترس از خدا و باور و اعتقاد خودشون پاک موندن حتی با این تصور که ممکنه تا آخر عمر بی همسر بمونن...





  10. 3 کاربر از پست مفید فرانک1389 تشکرکرده اند .

    فرانک1389 (یکشنبه 08 اسفند 89)

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آذر 91 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1389-8-28
    نوشته ها
    725
    امتیاز
    3,175
    سطح
    34
    Points: 3,175, Level: 34
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,056

    تشکرشده 2,054 در 617 پست

    Rep Power
    86
    Array

    RE: نامزدم با من بهم زده و گفته .......

    سلام خوش اومدی به جمع دوستان همدردی.

    بیشتر ما که اینجا هستیم، مثل شما وقتی دنبال یه راه حل برای مشکلمون می گشتیم با اینجا آشنا شدیم. همه مون مشکل داشتیم و داریم. زندگی بدون مشکل نمی شه. مهم اینه که یاد بگیری تو زندگی چطوری مشکلاتت را حل کنی.

    به نظرم اول سعی کن یه کم آروم باشی.

    از صبح اینقد توی همه ی تاپیکها پست گذاشتی و نوشتی که معلوم بود خیلی عصبانی و خسته هستی.

    پس 1- آروم باش.

    2- آروم آروم مسایلت را مطرح کن و سعی کن با کمک دوستان حلش کنی.

    الان دیگه به قول خودت کار از کار گذشته. یعنی بخاطر اون مساله، بهتره که این مشکل را حل کنی و با نامزدت ازدواج کنی و سعی کنی زندگیت را درست کنی. مطمئن باش که میشه. شما جوونید و پر از انرژی و انگیزه. پس می تونی.

    البته نه این که بخاطر اون مساله، خودت را مجبور کنی. نه. ولی بهتره که سعی خودت را بکنی.

    اولین کارت این بود که باید آروم باشی و به خودت مسلط بشی.
    قدم دوم هم اینه که اگه ایشون هنوز ایران هستند ارتباط جنسی را قطع کنی.

    ادامه بدیم؟

    گذشته ها را ول کن.

    دلیلت برای ازدواج اشتباه بوده که برای رفتن از ایران ازدواج کردی یا اینکه نباید تن به رابطه جنسی می دادی و ... اینها را همه بذار کنار. فکر کردن به گذشته کاری برات نمی کنه، مگر اینکه ازش درس بگیری. سعی کن دیگه از این به بعد جلوی اشتباهاتت را بگیری و آینده ات را بسازی.

  12. 4 کاربر از پست مفید بهشت تشکرکرده اند .

    بهشت (یکشنبه 08 اسفند 89)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 اسفند 89 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1389-12-05
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    1,574
    سطح
    22
    Points: 1,574, Level: 22
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: نامزدم با من بهم زده و گفته .......

    بهشت جان...

    مرسی از جوابت و جواب بقیه ی دوستان...

    (من بلد نیستم کامل با این سایت کار کنم و بلد نبودم تاپیک درست کنم و نمی دونستم که رو تاپیک بقیه نباید چیزی بنویسم و از بقیه معذرت می خوام... چشم آروم می شم)

    یک سوال دارم - با توجه به دعوای الان من و نامزدم و قهر کردن اون و بهم زدنش - برای نگه داشتن رابطه و برگشت اون چیکار کنم؟

    3روز پیش زنگ زدم و معذرت خواهی کردم اما از بعدش دیگه جواب نداد

    اون کاراشو می کنه من باید معذرت خواهی کنم... بعد اون با من قهر کنه!!!! اینا تحملش سخته

    حالا صبر کنم تا زنگ بزنه؟ زنگ می زنه؟ خیلی لوسش کردم و پر توقع شده...

    هیچکی نبود و نیست که بگه لوبا فلان کارت بده نکن ... ماشا الله مامان من اصلاٌ هیچی به من یاد نداده اصلاٌ طرز رفتار با مادر شوهر و مادر بزرگش و حتی خودشو بلد نیستم... هی می گن با سیاست باش... اصلاٌ نمی فهمهم سیاست یعنی چی؟ یعنی چه رفتاری باید داشته باشم...

    کمکم کنید چه رفتاری باید داشته باشم... من فقط صبوری بلدم و سکوت اما شاید اشتباه گاهی...

  14. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آذر 91 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1389-8-28
    نوشته ها
    725
    امتیاز
    3,175
    سطح
    34
    Points: 3,175, Level: 34
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,056

    تشکرشده 2,054 در 617 پست

    Rep Power
    86
    Array

    RE: نامزدم با من بهم زده و گفته .......


    شما خودت سنت خیلی کمه و برای همین هم زیاد احساساتی و هیجانی تصمیم می گیری. سعی کن دیگه به قول دیگران سیاست داشته باشی. فکر کن. با درایت و صبر و فکر کار کن، نه با احساسات.

    این آقا همسر شماست و ارتباط با همسر با دوست پسر فرق داره. قراره یک عمر با این آقا زندگی کنی.

    در مورد تماس هم با توجه به این که شما عذرخواهی کردی و آخرین تماس از شما بوده، فعلا هیچ تماسی نگیر.

    اینجا بیشتر از خودت و رابطه تون بنویس تا دوستان کمکت کنند.
    خونه ی مادربزرگ ایشون هم دیگه نرو. اصلا. هر وقت رسما دعوتت کرد به عنوان مهمون یکی دوساعت برو و برگرد.
    اگر دعوت نکردند، با فاصله ی طولانی ( مثلا دو سه هفته یکبار ) عصر برو منزلشون و یکساعت احوالپرسی کن و زود برگرد.

    نامزد شما چند سالشه؟ تحصیلات و کارش چیه؟
    قرارتون برای عروسی و شروع زندگی کی هست؟ برای عقد چی؟


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:11 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.