سلام به هم دوستان چه دختر چه پسر
من پسری هستم 28 ساله در خانواده مذهبی بزرگ شدم دوستی پسر و دختر از نظر من یه گناه حساب میشه از کودکی اینجوری بزرگ شدم اصلا به دخترا نگاه نمی کنم اگر هم نگاه کنم سریع از اون محل دور میشم .
در کل پسری هستم خوشحال ، مثبت، خوش رفتار، با ادب هر کسی که با من صحبت کنه متوجه میشه پسر خیلی خوبی هستم اصلا اهل دو دوزه بازی نیستم هر دختری که منو میبینه با چشماش می خاد بخوره شاید بگید چقدر آدم از خود راضی هستم ولی واقعا حقیقت داره این کل شخصیت من بود
حدود سه یا چهار ماه پیش یه دختر اومد در مغازم توی نگاه اول یه حسی به من گفت که این همون دختری است که من می خام که بعد به روز با مادرش اومد دادشم با مادرش صحبت کرد که قرار خواستگاری را بذارن اما یک روز قبل از خواستگاری گفتن دخترمان می خاد تحصیل علم کنه که برای من مانعی نداشت ولی باز هم نشد و من دو سه روز حالم گرفته بود این قضیه مال 5 ماه پیش بود.
داستان از این قرار است هفته پیش یه دختر اومد در مغازه در لپتاپ و تبلت وسیستم سئوالاتی داست که بهشون پاسخ دادم بعد کارت مغازم را گرفت خب منم فکر خواصی نداشتم فکر کردم مثل تمام مشتری ها سئوالات کاری دارد
که بعد از 30 دقیقه یه اس اومد که سلام با من دوست میشی خب منم تمام انسان های دیگه نیاز به محبت دارم و در پاسخ گفته بله در کل من با اون دختر حدود 2 هفته دوست بودیم که ناگهان قهر کرد
خیلی خیلی حالم گرفته شد 2 روز اول حالم زیاد خوب نبود روز سوم ناگهان خیلی احساس پوچی
کردم نیاز به محبت کردن به جنس مخالف را دارم حالا من که اصلا به دخترها نگاه نمی کردم همیشه 10 یا 15 کارت مغازه توی جیبم هست که هر دختری را ببینم می خواهم بدم تا با من دوست بشه
از یک طرف نمی خام و اطرف دیگه دوست دارم به کسی محبت کنم
حالا بگید من چی کار کنم نه می خام با کسی دوست بشم چون گناه است از نظر من از یک طرف دیگه دوست دارم به کسی محبت کنم
از نظر مالی خونه دارم ماشین دارم ولی اصلا آمادگی ازدواج ندارم از طرف دیگه اون دختری که 5 ماه پیش دیدم هنوز دوست دارم و اصلا دخترای دیگه به چشمم نمی یاد دارم دیونه میشم لطفا کمکم کنید راستی شغلم فروشگاه کامپیوتر دارم
علاقه مندی ها (Bookmarks)