سلام دوستان من 1 ساله ازدواج كردم 2 سال عقد كرده بودم 5سال قبل ازدواج تو دانشگاه اشنا شديم و از 2 شهر مختلف بوديم بعد ازدواج من تو شهر همسرم زندگي مي كردم وتنها بودم شرايط كاري همسرم طوري بود كه 16 ساعته سر كار بود حتا شبها هم تنها مي خوابيدم و بقيه ساعت روزشو با برادرش و دوستاش مي گزروند به برادرش خيلي وابسته بود بدون اجازه اون ابم نمي خورد و اصلا در قبال من احساس مسئولييت نمي كرد وقتي هم اعتراض ميكردم دادو بيداد راه مي انداخت و چند بارم كار به كتك كاري رسيد وقتي عصبي ميشد اصلا نمي شد كنترولش كرد.اين اواخرم فهميدم تفنني ترياك مصرف مي كنه.رابطمون بدتر شد منم تو دعوا تهديد مي كردم به طلاق و جدايي و وسايلمو جمع مي كردم كه برم ولي همسرم مانعم مي شد خيلي اينكارو تكرار مي كردم.تا اينكه ارديبهشت دعوامون شد و من 40 روز منزل پدرم موندم تا امد دنبالم و قول داد عوض بشه ولي 1 هفته بيشتر طاقت نياورد و من بر گشتم منزل پدرم و داد خواست طلاق توافقي دادم ولي پشيمون شدم بهش گفتم ولي اون گفت ديگه نه گفت اينقدر گفتي طلاق كه برام دروني شده منم تصميم گرفتم مهرييمو بگيرم ولي فلا هيچ اقدامي نكردم گذاشتم يكم هردمون فكر كنيم اخه خيلي زود اقدام به طلاق كردم.الان 2 ماه و هيچ خبري ازش نيست ميترسم ديگه نياد و اگرم بيياد صلاحه باش زندگي كنم با اين اخلاقاش.دارم ديوانه مي شم دلم نميخواد طلاق بگيرم زندگيمو دوست دارم ولي از اينده و ادامه زندگي با همسرمم مي ترسم.كمكم كنيد
علاقه مندی ها (Bookmarks)