با سلام به همگی
من 25 سالمه و تحصیلاتم فوق دیپلم و 5 ساله که شاغلم تو 22 سالگی به اصرار خونوادم با برادر جاری خواهرم که تحصیلاتش پنجم ابتدایی ازدواج کردم اون تنها زندگی میکرد چون با خونادش یعنی مادرش مشکل داشته از همون اول خیلی شوکه شدم خیلی با هم مشکل داشتیم خیلی عصبی بود همش ایراد گیری و مسخره کردن من و خونوادم در حالی که طبق نظر دیگرون من و خونوادم خیلی از اونا سرتر بودیم خانوادم هم پی به اخلاقهای بدش بردن ولی مامانم گفت عروسی کن بعد خواستی جدا شو نمیدونم دلیلش چی بود
من سر کار میرفتم و اون میگفت حق نداری حقوقت رو به خونوادت بدی یا جهاز بخری والا اجازه نمیدم سر کار بری کلا کارش داد و بیداد بود منم اصلا حوصلش و نداشتم خلاصه ازدواج کردیم مادرش آدم خیلی حسودیه حتی برای جهاز برون نیومد و خیلی اعصابمو خورد کرده و تو این سه سال فقط 2 بار خونم اومده ولی از حسودیش یه کلمه هم حرف نزد تا حالا هیچ کاری برام نکرده هیچی من جهاز خوبی آوردم و 3 تومن پول رهن خونرو دادم شوهرم هم یه ماشین داشت تو این سه سال فقط پول جمع کردیم و خونه و ماشین خریدیم خیلی خسیسه اصلا بلد نیست راحت زندگی کنه تا حالا فقط ساختم خیلی اخلاق بدی داره اصلا همدیگرو درک نمیکمیم خیلی عقده ایی همیشه تو خیابون از ماشین پیاده میشه و درگیر میشه خیلی خجالت میکشم بیسواد از طرز حرف زدنش تو جمع خجالت میکشم همش در حال ایراد گیری از پدر منه شوخیاش هم توهین داره همش بهم توهین میکنه کتک هم میزنه
مادرش هیچ وقت برای من و خونوادم ارزش نمیزاره چند وقت پیش پدرم حالش بد بود و بستری شد مادرش حتی از من هم حالشو نپرسید من خیلی ناراحت شدم و به شوهرم گفتم اونم از مادرش پرسیده بود و اون گفته بود ما با اونا فامیل نیستیم و من زنتو به عنوان عروس قبول ندارم خود شوهرم هم با مادرش موافق نیست و خودش میگه مادرش حسوده ولی نمیتونه ترکش کنه و اگه من نخوام خونشون برم پس شوهرم هم با خونواده من تلافی میکنه در صورتی که خونواده من خیلی بهش احترام میزارن در صورتی که شوهر من چند دفه شوهرم با اونا دعوا کرده ولی به خدا من حتی یکبار هم به مادرش بی احترامی نکردم ولی اون ..... شوهرم هم چندین بار بهم گفته بهتره توافقی از هم جدا شیم میگه به درد هم نمیخوریم و .... میگه بهتره تمام اموال و تقسیم کنیم و هر کی بره پی کارش میگه اگه بخایی مهریه ات رو بگیری بیچارت میکنم و طلاقت نمیدم و قسط بندی میکنم و میرم یه زن صیغه 99 ساله میگیرم در ضمن بهش مشکوکم ولی تمیتونم ثابت کنم وقتی خونه مجردی داشته یه چیزایی برام گفته که خیلی تاثیر بدی تو ذهنم داشته
حالا من چیکار کنم وقتی این همه از جدایی میگه احساس میکنم غرورم شکسته و باید یه اقدامی بکنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)