سلام
به راهنماییتون نیازمندم...توروخدازودتر...می ترسم...من 8 ماه عقد کردم حالام دارم جدا می شم...اما می ترسم یه سری مسائل رو بشه...از قانون و حبس می ترسم...از شوهرم می ترسم...من به علت جنون دارم جدا می شم...دارم پرونده هاشو در می یارم...خودم می گم جنون هنوز اثبات نشده..من شاهدی نداشتم تو خونم بابت رفتاراش...حالا پناه آوردم به خانوادم...دارن کمکم می کنند...اما می ترسم...از موضوعاتی که گفتم ...از اینکه می خواد اثبات بشه از اینکه دیگه عصبانیش کردم...دلمم می سوزه ...بهم بگید چی کار کنم...باید برم یا بمونم...باید سکوت می کردم؟؟؟نباید لو می دادم؟؟؟؟همسرم خودزنی میکنه آخرین بار دستو پاهامو بست با سیم تو دهنم دستمال گذاشت داشت خودشو دار می زد که فرار کردم اومد دنبالم تو پارکینگ گرفتم و .........من هر وقت خواستم برم اون یه بلایی به سر خودش آورده و با ترس نگهم داشته....بعد گریه می کنه التماس می کنه که دیگه اذیتش نکنم...می گه دوستم داره...من موندم...دلم واسه اشکاش می سوزه...یعنی مریضه؟؟؟به همه میگه من دچار توهم هستم من دارم دروغ می گم اما اگه حوصلتون باشه همه زندگیمو می گم ...یعنی من دیوانه شدم؟؟؟؟اما من شاهد دارم ...عمل جراحی...پلیس...جای تیغ جراحی...دارم دییوونه می شم به دادم برسید
علاقه مندی ها (Bookmarks)