موضوع: با "زن " تا کجا ؟؟؟؟؟!!! ( اهل قلم )

قسمت دوم

زن و فرهنگ سازی

همانطور که گفته شد ، زن پرورنده است ، و انسان سازی مهمترین نقش اوست چون تربیت فرزند کار زن است در مقام مادر .

همه می دانیم که اساسی ترین وظایف و مسئولیتها در جوامع به عهده مردان است و در ظاهر چنین به نظر می رسد که زنان توان انجام چنین اموراتی را ندارند ، و یا اینکه محروم داشته شده اند.

اما حقیقت چیز دیگری است ، حقیقت اینه که زنان" بنیان امورند" ، برای روشن تر شدن این مدعا به نقش زن در ابعاد همسری و مادری توجهی می کنیم :

زن در مقام همسر :



ناگفته پیداست وجود زن برای مرد منشاء آرامش است و تأمین عاطفه ، و این موضوع آن چنان اهمیت دارد که زنان ناسازگار مردان خود را ناکارآمد و افسرده یا عصبی می سازند، و برعکس زنان مثبت اغلب یک پای موفقیت مردانشان هستند ( تاریخ زندگی بسیاری از مردان موفق گواه این مدعاست) .

با این اوصاف:
هر چقدر زن در مظهر ربوبیتش فعلیت پیدا کند ، مرد را توانا تر و کارآمد تر ساخته و حتی منشاء شکوفایی و رشدش خواهد شد ، و مردی که صاحب چنین زنی است ، می تواند در انجام مسئولیتهایش موفق باشد ( اگر نارسائیهای شخصیتی ناشی از تربیت غلط نداشته باشد ) ودر آنچه او به عنوان وظایف اساسی که عنوان شد به انجام می رساند زن سهیم است و سهم بنیادی دارد .

زن در مقام مادر :



در این موقعیت زن نقش حساس تری را به عهده دارد ، و آن هم تربیت کس یا کسانی است که در سنین بزرگسالی یا به عنوان یک زن ایفای نقش می کند یا مرد ، که اگر خوب این رسالت را به انجام برساند حاصلش تحویل پسران و دخترانی سالم و رشد یافته است ، و این چرخه ادامه پیدا می کند .

اگر:
زنان جامعه نقش خود را در ابعادی که گفته شد به خوبی ایفا کنند ، قطعاً جامعه مملو می شود از افراد سالم و کارآمد و مؤثر و مفید و سعادتمند .
با اطمینان و اعتقاد راسخ مدعی هستم فرهنگ جوامع را زنان می سازند ، اگر زنان درست عمل کنند ، فرهنگی سازنده و غنی در جامعه حاکم خواهد شد و برعکس آن نیز صادق است ، چرا که .....

****

قسمت سوم

[align=justify]

بااطمینان و اعتقاد راسخ مدعی هستم فرهنگ جوامع را زنان می سازند ، اگر زنان درست عمل کنند ،

فرهنگی سازنده و غنی در جامعه حاکم خواهد شد و برعکس آن نیز صادق است ، چرا که تربیت در دست

زنان است ، همانطور که گفتیم مردان را نیز زنان پرورش می دهند ، مردان امروز در آغوش زنی که مادر

می نامندش مرد شده اند ، و مردان فردا نیز به همینگونه و تربیت دختران که خود روزی جایگاه مادر را می

یابند ، امری حساس تر است و این نیز به عهده زنان است .

از طرفی زنان در مقایسه با مردان داری ویژگیهایی هستند که تأثیر گذاری آنها را بیشتر می کند ، از جمله

این ویژگیها ، ریز بینی ، جزئی نگری ، عاطفه سرشار ، روح حساس ، و دلسوزی زیاد و..... می باشد که

همه اینها لازمه نقش مهمی است که به عهده دارد .

میل زنان به تعامل و برقراری ارتباطات گسترده بخصوص از میان همجنسان نیز ، و همچنین نسبت به

آقایان میل زیاد زنان به سخن گفتن از درد دل گرفته تا بحث و اظهار نظر و ...از ابزارهایی است که انتقال

فرهنگ می کند .

همچنین تبلیغ یکی دیگر از ابزار انتقال و گسترش فرهنگ است و زنان چه بخواهند و چه نخواهند در هر

زمینه ای مبلغان مؤثری هستند

زنان با نقش عملی در عرصه های مختلف اجتماعی ( اشتغال در امور مختلف) هم اثرگذارند .

با این اوصاف وقتی هم مربی هستند (مربی دختران و پسرانی که مردان و زنان آتی جامعه خواهند بود )

واز این جهت رکن رکین خانواده ، و خانواده نیز هسته اولیه تشکیل اجتماع است ، و هم حضور مستقیم و

مؤثر می توانند در اجتماع داشته باشند .از طرفی با با تربیت کردن ، ایجاد عادات و رفتار و رسوم را به

عهده دارند ، و از طرفدیگر ارتباطات قوی داشته و ابزار انتقال فرهنگ در دست آنان است ،با این اوصاف ،

چه کسی می تواند منکر فرهنگ ساز بودن زنان باشد ؟ ،

یعنی باید گفت حتی آنجا که به ظاهر زنان در خانه هستند و مردان فعالان جامعه از جمله در عرصه علم و

فرهنگ ، بنده با قاطعیت می گویم که زنان بنیان فعالیت مردان و حتی نقش آفرینی مردان در عرصه

فرهنگ را به عهده دارند ، ( اگر چه این نقش بر اغلب پوشیده باشد چون به ظاهر نامحسوس است ).

نگاهی به تاریخ معاصر و سیر تحولات آن.....[/align]

قسمت چهارم

نگاهی به تاریخ معاصر و سیر تحولات آن ، بخصوص تحولات اروپا در پی رنسانس و انقلاب صنعتی و شکل گیری استعمار نوین ، و جایگاه و نقشی که زن پیدا کرد ، می تواند نشان دهد که زن تا چه اندازه در جامعه و تغییر فرهنگ آن مؤثر شناخته شده .

به طور کلی در این رابطه اگر بخواهم عرضی داشته باشم باید بگویم که با انقلاب صنعتی و رقابتهای شدید بین ، کمپانی ، تراست و کارخانه های اروپایی ، که سرعت زیادی هم گرفته بود و مهار شدنی نبود و عقب ماندن از این سرعت برای هر کمپانی ، کارخانه و شرکتی ، برابر بود با شکست در مقابل رقبا ، زمینه ی خلق ابزارهای تبلیغاتی کالاهای تولیدی را برای جلب توجه مشتریان فراهم ساخت ، و رفته رفته به خلق ابزارها تبلیغی تصویری رسید که از آن جمله سینما و.... تلویزیون بود.
نیاز اروپائیان به مواد اولیه ی بیشتر برای کارخانجات از طرفی و بازار فروش گسترده تر برای کالاهایشان از طرف دیگر ،باعث شکل گیری استعمار نوین ، یعنی راهی شدن آنان به سوی کشورهای دیگر و خارج از اروپا، ابتدا به شکل قهریه و رفته رفته با سیاستهای مسالمتی و به بهانه ی ایجاد تحول و پیشرفت و عمران و آبادانی ، برای دستیابی به مواد اولیه و ذخائر طبیعی آنان ، و خریدار و مصرف کننده ساختن آن کشورها برای کالاهای تولیدیشان .
برای اینکه بتوانند توجه مردم را به سوی کالاهای تولیدی خود کشانده و مصرف کننده آن نمایند ، گسترش تبلیغات و جذابیت آن را در پیش گرفتند .
اینجا بود که جذابیتهاو نقش زن را نشانه رفتند تا بصورتی وسیع از آن بهره بجویند برای تحقق اهداف اقتصادی خود در سراسر جهان ، و در هر جایی که تبلیغ کالایی مطرح بود شکل یک یا چند زن هم در کنار کالا یا در حال استفاده از آن طراحی می شد ..... تا رسید به تهیه فیلمهای ابتدا به وضوح تبلیغاتی ( با ایفای نقش زنان بخصوص با بدن نمائی آنان ) و سپس فیلمهای داستانی و سینمائی و.... که بطور غیر محسوس جنبه تبلیغاتی پیدا کرد . و زنان نقشهای عمده و حساس را در آن ایفا می کردند .

رواج برهنگی زنان برای تقویت نقش ابزاری آنان جهت تأمین منافع اقتصادی در پیش گرفته شد و.......... .

و امروزه نیز زن و جاذبه هایش به عنوان ابزاری قوی در راستای تأمین اهداف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مورد بهره کشی است ، اگر چه به شکلی که این بهره کشی پیدا نباشد ، حتی راه انداختن نهضت های طرفداری از حقوق زنان و.... نیز طراحی خود کسانی است که از زن استفاده ابزاری می کنند ، تا سوپاپ اطمینانی باشد برای فروکش ساختن موج بیداری و حرکت اصلاحی احتمالی صحیح ، از سوی آنان .

تجارت سکس با رواج فیلمهای پورن و انقلاب جنسی: ، با محوریت زن و حتی وارونه ساختن نقش اصلی وی ( که اغلب در آن زن به جای این که مطلوب باشد ، طالب است ) و متزلزل ساختن بنیاد خانواده که زن نقش اصلی را در آن ایفا می کند تا بهتر بتوانند با کاستن پای بندیهای زنان نسبت به خانواده از آنان بهره کشی نمایند و نهایتا انقلاب جنسی با محوریت هنر پیشه هایی چون مرلین مانرو ........ همه و همه حکایتهایی واقعی است که گر چه تلخ ،است، اما از آن این حقیقت را درک می کنیم ، که همه ی اینها نشان دهنده نقش مهم زنان در تأثیر گذاری و فرهنگ سازی است .

در یک کلام ، هر جامعه ای در هر جهتی بخواهد اصلاحاتی صورت دهد ، و آداب و فرهنگ و مناسباتی را ایجاد یا حذف کند ، فقط کافیست محور این کار را زنان قرار دهد . و از همین جا اهمیت تربیت دختران برای جوامعی که در پی رشد وتعالی هستند ناگفته پیداست .


بر آنم تا در یک موقعیت مقتضی و مناسب ، با در نظر گرفتن اهدافی که برای یک جامعه پویا متصورم به موضوع تربیت دختران نیز بپردازم ( در آن مبحث به چگونگی رسیدن به این اهداف در تربیت دختران پرداخته خواهد شد) .


امیدوارم تونسته باشم در این مختصر نقش و اهمیت جایگاه زنان را روشن ساخته باشم .

این سخن در این راستا را مناسب دیدم لذا با ذکر منبع تقدیم شما :


زن آیينه تمام نماي شخصيت انسان است . او مظهر پرورش است و صفت الهي پروردن را از جانب خداي خويش به وديعه دارد. اين وجود سراسر نياز خود نيازمندان را غنا مي بخشد و آنان را به كمال معنوي سوق مي دهد تا با احاطه بر كليات هستي و شناخت برهاني به مبدأ و غايت وجود دست يابند. آنان را به جايگاهي مي رساند كه جز قداست و پاكي چيزي نيست، براستي اين وجود لطيف، با همه ظرايف روحي كه ديگران «ضعيف» مي خوانندش، چگونه مي تواند جلوه و جمالي از حق و عامل تجلي صفات الهي در دیگران باشد؟ رمز آن قدرت عظيم كه در اين وجود نهفته در چيست؟ انديشه هاي والا و نگرش عميق و دقيق راز اين حكمت را در قدرت پرورش و تعليم مي دانند كه از دامن زن و بلكه از بطن او آغاز مي شود.
در مكتب قرآن ، تزكيه شرط اول انسانيت است، سپس افشاندن بذر آموزش. در مقام تعيين اين دو عامل ارزشمند، قرآن ابتدا تربيت را توصيه مي کند تا تزكيه بر آن مقدور شود. تربيت نفس كه بايد از خاستگاه خود ايجاد و جايگاه تولد مهياي پاكي و عفاف شود رسالتش به عهده اولين مربي حيات - يعني زن - است.
زن پايه گذار وجود و حيات آدمي است؛ در پي ريزي اساس و ساختار شخصيت انسان، زن معماري نقش آفرين و هنرمندي چيره دست است. او با رفتار خود آينده طفل را رقم مي زند و اين گونه است كه به معراج رفتن مرد از دامن زن ميسر مي شود. اديان و حكما و دانشمندان در اين امر اتفاق نظر دارند كه بشر در سايه تربيت صحيح به سعادت می رسد و يا در مسير طوفانهاي ضلالت و گمراهي در چنگال شقاوت گرفتار مي آيد؛ و نيز همگی بر این باورند كه آن بخش از تعليم و تربيت كه به دوران كودكي و طفوليت فرد مربوط مي شود اهميت بيشتري دارد ، به گونه اي كه دوران كودكي را «پدر حيات آدمي» دانسته اند.

سخن گفتن از مسئوليت‌هاي خطير زن در امر انسان سازي و سازندگي يا تخريب جامعه و بلكه دنيا، مطلبي ساده نيست. ادراكي ژرف و انديشه هاي توانا و بصيرت همه جانبه، قدرت دريافت و تحليل آن را دارد تا آن مقاصد الهي و اهداف متعالي تحقق يابد.
.. و تو اي زن با همه اوصاف كريمانه و نفوذ ماهرانه خود و توانمندي عادلانه كه در استعدادهاي بالقوه خويش داري، چگونه آن را تجلي مي بخشي؟
آيا در انتظاري كه به‌دور از تلاش و پويش، به طور معجزه آسا، فطرت پاكت در دامن عفيفت ظهور يابد يا آنكه به‌دنبال كسب بينش و معرفت الهي هستي؟
آيا مي داني كه هنر مديريت و تدبير صحيح در گردش فضاي معنوي خانواده به دست توست؟ تو هستي كه نقش پايداري و بقاي خانه و خانواده را رقم زده و به دنبال آن محيط دنيا را از آلودگي‌ها و خبث و تشبثات شيطاني پاك و مي‌کنی . به خود آیيم و حيات انسان‌ها را مظهر تجلي نعم الهي و عفت و پاكدامني، ايثار و فداكاري ، عطوفت، مهرورزي، و خلوص و شهامت و شجاعت گردانيم، تا به‌اين وسيله افتخار تربيت بزرگ مردان و بزرگ زنان تاريخ را داشته باشيم.

تبيان مازندران - نقش زن در تعليم و تربيت خانواده

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

و امروزه نیز زن و جاذبه هایش به عنوان ابزاری قوی در راستای تأمین اهداف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مورد بهره کشی است ، اگر چه به شکلی که این بهره کشی پیدا نباشد ، حتی راه انداختن نهضت های طرفداری از حقوق زنان و.... نیز طراحی خود کسانی است که از زن استفاده ابزاری می کنند ، تا سوپاپ اطمینانی باشد برای فروکش ساختن موج بیداری و حرکت اصلاحی احتمالی صحیح ، از سوی آنان .

تجارت سکس با رواج فیلمهای پرونو ، با محوریت زن و حتی وارونه ساختن نقش اصلی وی ( که اغلب در آن زن به جای این که مطلوب باشد ، طالب است ) و متزلزل ساختن بنیاد خانواده که زن نقش اصلی را در آن ایفا می کند تا بهتر بتوانند با کاستن پای بندیهای زنان نسبت به خانواده از آنان بهره کشی نمایند و........ همه و همه حکایتهایی واقعی است که گر چه تلخ ،است، اما از آن این حقیقت را درک می کنیم ، که همه ی اینها نشان دهنده نقش مهم زنان در تأثیر گذاری و فرهنگ سازی است .

در یک کلام ، هر جامعه ای در هر جهتی بخواهد اصلاحاتی صورت دهد ، و آداب و فرهنگ و مناسباتی را ایجاد یا حذف کند ، فقط کافیست محور این کار را زنان قرار دهد . و از همین جا اهمیت تربیت دختران برای جوامعی که در پی رشد وتعالی هستند ناگفته پیداست .

نوشته اصلی توسط غریب آشنا

همیشه افراط كاری ها با خود تفریط ها را به همراه دارند.
اگر روزی مردان با سلطه و زورد حق آزادی را از زن می گرفتند و چندین زن را استثمارگونه و جهت بهره كشی و لذت جویی در مالكیت خود قرار می دادند و در این مسیر از قدرت خود بهره می گرفتند . اكنون استثماری جدید به خدمت چنین آقایونی آمده است. امروز آقایون به چند زن و در چارچوب خانواده بسنده نمی كنند. امروز آقایون با جنبش نرم افزاری فیمنیست با صحبت های قشنگی كه مثالش را در همین مقاله می بینیم حتی از خود خانمها و حتی از روشنفكرانشان بهره می گیرند كه آنها را در خدمت اقتصاد و سیاست و لذت مردان قرار دهند.

تبلیغات با چهره های بزك شده خانمها تا بنگاههای اقتصادی رشد كنند.
ترویج مدهای هر روز تا جیبشان پرتر شود.
بازار كار ارزان از زنانی كه برای نشان دادن قدرت خود ،‌زیر دستمزد خود را می گیرند و امید این دارند كه بتوانند وضعیت را تغییر دهند.
حمایت از رنگ و رو دار شدن خانم ها ،‌دستكاری شدن آنها به نحوی كه حرمسراهای آنها اجتماعی شود. تا هر مردی هر لحظه دستش را دراز كند و به سادگی به چهره معصومانه دختری چنگ زند.
تعریف و تمجید از زیبایی ، آزادی زنان،‌ پیشنهاد كار و نزدیك نشانیدن آنها،‌ ترویج عمومی كردن زیبایی های آنها به نیت بهره برداری بیشتر ،‌همه و همه شعارهای مردهوشمند شده اما مستبد و خودخواه امروز است. و این حرف گزافی نیست كه :" سردمداران فیمنیست و آزادی زنان به شكل امروزی ، زنان رنج كشیده و مظلوم دیروزین نیستند ،‌بلكه مردان مستبد و لذت طلب امروزی هستند. "

اگر واقعا خودخواهانه رفتار نمی كنند ،‌چرا شرایط كار ،‌شرایط تحصیل،‌شرایط زندگی ، حقوق اجتماعی به زنان نمی دهند بدون اینكه بخواهند او را به طرقی عریان كنند و در معرض دید هوسبازانه مردان قرار دهند. چرا به او لطف نمی كنند بدون اینكه در تبلیغات فیلمها و كالاهای خود او را مانكن كنند.
و هزار اگر و امای دیگر....
گویا صحنه های نمایشی وحشیانه آدمهای نخستین به شكل زیركانه ای امروز تكرار می گردد. وقتی برده ای را در فقسی بزرگ قرار می دادند و چند نفر از اشراف اطراف او قرار می گرفتند و هر كدام خوراكی و اشربه ای در دست او را صدا می زدند. برده ای كه روزها گرسنگی را تحمل كرده بود به امید واهی به سوی هر كدام به امید تغدیه می رفت و ناگهان شلاقی تن نحیف او را می نواخت و وجودش را خراش می داد در حالیكه جراحت قلبش عمیق تر و سوزشش بیشتر بود. و ناگهان لبخند اشرافی دیگر با غذایی مطبوع می دید،‌باز از كورسو امید خود كمك می گرفت و به سوی او می رفت اما ضربه دیگر فجیعتر و سهمگین تر می نمود.
وای خدای من كه بعضی وقتها انسان چقدر پست می شود.
و اما امروز خواهران و دختران و مادران زخم خورده دیروز ما ، كسانی كه حداقل حقوق انسانی او را به عناوین مختلف از او گرفته بودند. به تصور آغوش قدردان ،‌به امید قانونی عادلانه و به نیت آزادی توام با احترامی اجازه یافته است كه پایش را بیرون بگذارد.
اما مردان قدرتمند هنوز هم صاحبان زر و زور و تزویر هستند.
اگر زن تحصیل می كند باید لطافت زنانه اش را به رایگان در محیط تحصیلی ببخشد.
اگر كار می كند باید دستمزد اندكی بگیرد یا با عشوه های دلنشینش مردان لذت طلبی كه عنوان كارفرما دارد را سیراب كند.
اگر در جامعه هست باید وسیله ای برای پر كردن جیب كسانی باشد كه از احساس ظریف زنان در جهت رشد منافع خود استفاده می كنند.
و در نهایت قلم بدستان و زیبا نویس آقا باید فلسفه آزادی او را با توضیحات در مورد ظاهر او معنی بخشند. به او بگویند حقت را بگیر. تو با مرد فرقی نداری!!!! هر طور خاصی لباس بپوش!!! اتفاقا لباس تنگ نشانه بلوغ و شخصیت توست. لباسهای بدن نما نشان می دهد كه تو زن سنتی و خانه نشینی نیستی!!! اگر تو بتوانی تا نیمه شب در كنار ما و مفرح ما باشی پس معلوم است كه به عنوان یك زن و انسان آزادی داری!!!!

و از طرفی مردانی كه داعیه حمایت از خانمها را دارند و بدون اینكه قوانین حقوقی، شكلهای اجتماعی نهادها و مسائل تربیتی خانواده ها را تغییر دهند. باز با تمركز بر جسم خانمها ، آنها را توبیخ می كنندو به آنها تذكر می دهند و گاهی با او به شكلی برخورد می كنند كه بهانه ای فراهم می كنند برای كسانی كه از آن طرف داعیه حمایت برگیرند.

وای كه چه فریبنده !!!!
وای كه چه بیشرمانه....
وای كه چه بیشرمانه هست این پارادكس استثمار زنان و دختران و خواهران و همسران ما

آری این زن هرزه نیست. اما با این مارك و با این عنوان نمی توانیم از او انتظار هرزگی داشته باشیم. نمی توانیم بگوئیم تو دختر نجیبی هستی، پاكدامن هستی. و حالا بیا خود را به من و سایر مردان جامعه عرضه كن. چون ما منظورمان از آزادی و حرمت برای تو همین بهره گیری از ظاهر توست. و نمی خواهیم خود را متعهد زنی مثل تو بكنیم.
ما مردان بهانه های گریز از مسئولیت داریم. خانه و پول و ... نداریم... نمی توانیم ازدواج كنیم....
اما شما زنان آزاد و روشنفكر اطراف ما بمانید و ما قول ازدواج می دهیم با شما معاشقه می كنیم و حتی درخواست سكس می كنیم و دوست نداریم شما سنتی باشید و در خانه بنشینید. لطفا بیایید بیرون و با قیمت ارزان در كارگاها و سازمان و شركت ما كار كنید و با عشوه و زیبایی ظاهری كار و پول خود را بیمه كنید و زندگی ما را تنوع بخشید. ما قدرت ازدواج نداریم. ....
آری مواظب باشیم به خدا این زنان هرزه نیستند. نه به چوب قلدری و تربیت آنانرا برانیم و نه با فریب محبت و توجیه آنها را به آغوش مردان هوسباز بیندازیم.
اعتدال همه آن چیزی هست كه جایش خالی هست.....
وای جواد عزیزم چقدر تنهام....
چقدر جایت خالی هست. كه بگویی اعتدال یعنی چی. حرمت یعنی چه

جواد عزیزم میدونی خیلی دلم برای شهد افكارت و خنكای صحبتهایت و خلوص افكارت تنگ شده.
آخه جواد عزیزم كجایی؟ میدونی جقدر دلم برات تنگه شده!!!؟

غریب آشنای گرامی

من باز هم معتقدم زنان خود نقش مهمترین در این ظلم دارند عمدتاً با غفلتشان و بعضاً هم با خطاهای تعمدی

چقدر این روزها بازخوانی نقش و جایگاه زنان در نظام خلقت مورد نیاز است آن هم برای خود زنان تا ملعبه ابلیس و ایادی انسی او قرار نگیرند و آسیبهای جسمی و روحی و شخصیتی نصیب خود نکنند