به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 40 12345678910112131 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 392
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 91 [ 15:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-20
    نوشته ها
    614
    امتیاز
    10,182
    سطح
    67
    Points: 10,182, Level: 67
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 268
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,396

    تشکرشده 2,459 در 516 پست

    Rep Power
    76
    Array

    " خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم"

    سلام
    می خواستم بدونم به عنوان یه زن شما زن ها کی می فهمید که واقعا شوهرتون عاشقتونه. مثلا کی و با چه حرکتی از طرف شوهرتون بیشترین کیف را کردین؟
    مثلا خانومی در این سایت نوشته بود که من وقتی همسرم شب قبل از فارغ شدنم از بارداری به گریه افتاد و گفت نمی تونم بدون تو باشم. بهترین روز عشقی ام بود.
    دونستن این بهترین خاطره عشقی به ما کمک می کنه تا بدونیم همسرمون که مثل بقیه ی آدم هاست چطوری خیلی شاد میشه؟
    مثلا برادرم وقتی خانومش را عقد کرده بود. یه بار وقتی خانواده ی خانومش می خواستن به مسافرت برن خانومش بهش زنگ زد و گفت اجازه میدین منم با خانواده به مسافرت برم؟
    برادرم میگه اون روز تو زندگی یکی از قشنگ ترین خاطراتم است.

    منم اگه خانومم از من اجازه بگیره خیلیحال می کنم و برام یه خاطره ی دائمی میشه.

    مثلا دونستن این خاطره به خانوما کمک می کنه تا بدونن شوهرشون از چی خوششون میاد.

    خب پس بهترین خاطره ی عشقتون را بنویسین.

  2. 97 کاربر از پست مفید tesoke تشکرکرده اند .

    asal2013 (چهارشنبه 15 مرداد 93), ava.f (یکشنبه 08 دی 92), mooori (سه شنبه 08 اسفند 91), sara503 (یکشنبه 30 شهریور 93), sareh88 (شنبه 22 آذر 93), tesoke (دوشنبه 02 بهمن 91), کلانتر جو (جمعه 27 بهمن 96), میشل (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 02:28]
    تاریخ عضویت
    1389-2-06
    نوشته ها
    513
    امتیاز
    5,622
    سطح
    48
    Points: 5,622, Level: 48
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,129

    تشکرشده 1,123 در 399 پست

    Rep Power
    66
    Array

    RE: قشنگ ترین خاطره عاشقانه من و همسرم


    مامانم میگفت هم اتاقی مریض ما خانمی بود که زایمان داشت
    میگفت خانمه رو برده بودن اتاق عمل و همسرش با 3-4 تا بچه قد و نیمقد اونجا منتظر بودن
    این زن و شوهر از یکی از روستاهای اطراف اومده بودن
    خودم هم خیلی تعجب کردم وقتی شنیدم
    شوهر این خانم همونجا تو اتاق لباسهای همسرشو بو میکرد،میبوسید، بغلشون میکرد و زار زار میگریست
    فکر نمیکردم مردی مخصوصا یه مرد روستایی بعد از چندین سال زندگی مشترک و چند بچه بازم اینچنین عاشقانه برای همسرش اظهار دلتنگی کنه،کاری که 90% آقایون در انجامش همیشه خانمشونو ناراضی میذارن و زحمت زیادی هم نداره چون خانمشون به یه ابراز زبانی قانع هست.

  4. 56 کاربر از پست مفید lvlahtab تشکرکرده اند .

    kamr (یکشنبه 19 آبان 92), lvlahtab (دوشنبه 02 بهمن 91), Mr.Anderson (پنجشنبه 29 اسفند 92), sara503 (یکشنبه 30 شهریور 93), کلانتر جو (جمعه 27 بهمن 96), کاغذ بی خط (پنجشنبه 05 دی 92), میشل (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 91 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1386-12-10
    نوشته ها
    1,675
    امتیاز
    16,606
    سطح
    82
    Points: 16,606, Level: 82
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 244
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,060

    تشکرشده 3,145 در 958 پست

    Rep Power
    186
    Array

    RE: قشنگ ترین خاطره عاشقانه من و همسرم

    همسرم خاطره خوب برام زیاد ساخته.. اونقدر که نمیتونم در موردش صحبت کنم، یک نمونه کوچیکش اینه که هر روز صبح طوری از خواب بیدار میشه و کاراشو می کنه که نکنه منو از خواب بیدار کنه. بهش گفتم دوست دارم صبح ها ببینمت برای همین آروم منو می بوسه و خداحافظی می کنه..
    اگه یه شب دیر بیاد حتما یه شاخه گل برام میخره که دیر اومدنش رو جبران کنه..
    حتی اگه از خستگی نتونه چشماشو باز کنه، منتظر میمونه تا من خوابم ببره..
    هر از چند گاهی برام نامه مینویسه و غافلگیرم می کنه..
    تمام چیزهایی که متعلق به خاطراتمون هست رو نگه می داره، مثل یه بلیط سینما یا تئاتر و روش تاریخ می زنه..

    بزرگترین خاطره ای که توی ذهنم ساخته، سالگرد ازدواجمون بود، که وقتی شب برگشتیم خونه، دیدم کل خونه رو پر از گل کرده، از جلوی در گلها رو چیده بود تا توی سالن و اتاقها... هیچ وقت اون روز رو فراموش نمیکنم..

    خدا رو به خاطر وجودش شکر می کنم وامیدوارم لیاقت این عشق رو همیشه داشته باشم..


  6. 66 کاربر از پست مفید shad تشکرکرده اند .

    kamr (یکشنبه 19 آبان 92), karaj.designer (سه شنبه 15 بهمن 92), sezavar (چهارشنبه 16 مهر 93), shad (دوشنبه 02 بهمن 91), کلانتر جو (جمعه 27 بهمن 96), کاغذ بی خط (پنجشنبه 05 دی 92), میشل (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    RE: قشنگ ترین خاطره عاشقانه من و همسرم

    سلام همسر من خیلی سخت احساساتش و ابراز می کنه به همین خاطر کوچکترین چیزی که همسرم فقط بهش اشاره بکنه هم برای من لذت بخشه. وقتی من و برای زایمان به بیمارستان بردن نگرانی از سر و صورت همسرم می بارید وقتی و من و از اتاق بیرون اوردن در حالی که کوچولومونم پیشم خوابیده بود فقط بهم گفت درد و تو کشیدی اما تمام لحظات تو درد شریکت بودم. انگار این حرفش روحم و تازه کرد. پسرمون و خیلی دوست داره و گاهی به من می گه خیلی دوستت دارم چون تو حسین و برای من اوردی. خدا رو خیلی شکر می کنم که این همسر و به من داد با همه کم کاستیهاش .
    دریا باش که اگر کسی سنگ به سویت پرتاب کرد سنگ غرق شود نه آنکه تو متلاطم شوی
    [size=medium][size=small]اگر قلوه سنگ های ته جوی نبود ، ترنّم زیبای آب را چگونه می شنیدیم و اگر سختیها ی زندگی نبود ، چگونه خوبیهای آنرا حس می کردیم [/size][/size]

  8. 54 کاربر از پست مفید sisili تشکرکرده اند .

    Mr.Anderson (پنجشنبه 29 اسفند 92), sezavar (چهارشنبه 16 مهر 93), sisili (دوشنبه 02 بهمن 91), میشل (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array

    RE: قشنگ ترین خاطره عاشقانه من و همسرم

    همسر من الان که فوق العاده ست! اما توی اون بحران و دوره ای که زندگی مون نه خیلی خوب بود و نه خیلی بد، و من خیلی سخت می تونستم سیگنالهای عشق رو از وجودش دریافت کنم، البته خوب یه کم مشکل از منم بود، بگذریم... یه روز که مریض بودم و حالم بد بود، در صورتی که روی دستش دراز کشیده بودم و داشت باهام حرف میزد، یه لحظه چشمام رو هم رفت و نتونستم جوابش رو بدم، همون لحظه با یه حالت خیلی مضطرب گونه و پریشونی تند تند تکونم می داد، وقتی یه لحظه ی کوچیک چشمامو باز کردم، حلقه ی اشک و نگرانی رو توی چشماش دیدم، و قشنگی عشق رو توی چشماش درک کردم، اون لحظه بهم گفت: وقتی یه لحظه جوابمو ندادی داشتم دیوونه می شدم، دیگه هیچ وقت این کار رو نکن!
    باور می کنید درسته که الان زندگیم خدا رو شکر خیلی خوبه! اما هیچ وقت نوع نگاه عاشقانه ی اون روزش رو از یاد نمی برم!
    خدایا! دوستت دارم و خدایا! کمکمون کن که چشمهای من و همسرم تنها برای همدیگر باشد!

  10. 55 کاربر از پست مفید del تشکرکرده اند .

    del (دوشنبه 02 بهمن 91), Mr.Anderson (پنجشنبه 29 اسفند 92), sezavar (چهارشنبه 16 مهر 93), میشل (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1388-11-09
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    3,644
    سطح
    37
    Points: 3,644, Level: 37
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    472

    تشکرشده 490 در 114 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: قشنگ ترین خاطره عاشقانه من و همسرم

    وقتی فکر میکنم میبینم ابراز احساسات مردونه هم در نوع خودش با مزه ست . ماههای اول بارداریم استراحت مطلق بودم وهر وقت مشکلی واسم پیش می اومد همسرم خیلی به هم میریخت و سردر گم و کلافه میشد اون که در طول عمرش یه لیوان رو از روی زمین جابجا نمیکرد ظرف میشست غذا میپخت حتی دستشویی و توالت هم میشست .من هم بعضی وقتا سوء استفاده میکردمو واسش ناز میکردم. اون لحظه ها خیلی واسم شیرینه. البته لحظه های خوب زیاده ولی این یکی واسم بیاد موندنی تر بود

  12. 42 کاربر از پست مفید saint mary تشکرکرده اند .

    Mr.Anderson (جمعه 01 فروردین 93), saint mary (دوشنبه 02 بهمن 91), میشل (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 18 فروردین 91 [ 23:38]
    تاریخ عضویت
    1388-9-18
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    2,700
    سطح
    31
    Points: 2,700, Level: 31
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 73 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قشنگ ترین خاطره عشقم

    سلام دوستان ،آقا !!! فکر ما مجرد ها رو هم بکنید ،دلمون رفت

    گذشته از شوخی ، از خدا میخوام که زندگیتون سرشار از این لحظات قشنگ باشه
    با این که من در عرض چند ماه ،فقط چند باری شاهد این لحظات بودم هیچ وقت این خاطرات از ذهنم پاک نشدن
    البته نه اینجا که بارها و بارها با دیدن و شنیدن خیلی چیزا خاطراتم زنده میشن
    با خوندن این تاپیک خاطره یک روز بیش از همه خاطراتم برام پر رنگ شد.نمیدونم چرا،ولی تصمیم گرفتم براتون بگم:

    یه روز به پیشنهاد دکترم آزمایش چکاپی دادم،وقتی که برای برای گرفتن جواب رفتم بعد از 1 ساعت معطلی می دیدم که پرسنل اونجا درگوشی صحبت میکنند و به من نگاه میکنند،در آخر گفتن که جواب آزمایش شما دست دکتر آزمایشگاهه و میخواد باهات صحبت کنه،منم از همه جا بیخبر رفتم پیشش ،کلی سوال که متوجه میشدم مربوط به بیماریهای مغزی بود ازم پرسید و منم داشتم سکته میکردم که چرا این سوالا رو میپرسه!!!

    بهم گفت تماس بگیر بیان دنبالت و همین امروز برو پیش دکترت
    خلاصه دو تا از پرستارها منو همراهی کردند ،غم از چشاشون می بارید و با تاسف بهم نگاه میکردن.هرچی میپرسیدم چی شده میگفتند هیچی ....
    خلاصه گفتن باید سی تی اسکن و... بدم.به نامزدم گفتم که همه چیز مشکوک بوده و سعی کردم که بی تفاوت بگم ،میخواستم ببینم چقدر منو دوست داره! دیدم که با قاطعیت گفت که تا همیشه پیشت هستم نگران نباش. پرسیدم حتی اگر مشکلم جدی باشه ،گفت آره مطمئن باش... با هم دیگه حلش میکنیم
    چه لحظه ای بود.....هر چی نگرانی داشتم از بین رفت،فقط دوست داشتم کنارش باشم، یه احساس امنیت خاص ...فارغ از نتیجه آزمایش.

    جالب اینجا بود که در آخر متوجه شدن به لطف خدا هیچ مشکلی ندارم و آزمایشگاه اشتباه کرده بود
    بعد از این ماجرا و چند مورد دیگه بهش تکیه کردم و ادامه دادم ولی..

    حالا دیگه این دل من هرچی تکیه گاهه شک کرده و ...
    آخ... ببخشید بقیه ماجرا مربوط به این تاپیک و حال و هوای قشنگش نیست

    خدایا شکرت به خاطر هرآنچه که دادی و ندادی و یا به مصلحت خودت گرفتی

  14. 36 کاربر از پست مفید آسمان ابری تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (سه شنبه 30 مهر 92), shapoor (چهارشنبه 02 مرداد 92), آسمان ابری (دوشنبه 02 بهمن 91)

  15. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 91 [ 15:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-20
    نوشته ها
    614
    امتیاز
    10,182
    سطح
    67
    Points: 10,182, Level: 67
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 268
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,396

    تشکرشده 2,459 در 516 پست

    Rep Power
    76
    Array

    RE: قشنگ ترین خاطره عاشقانه من و همسرم

    بابا مدیر این سایت کجاست؟
    به من به خاطر راه انداختن همچین تاپیک باحال و پرطرفداری باید امتیاز ویژه بدین.
    دمت گرم tesoke با این تاپیک باحالت

  16. 52 کاربر از پست مفید tesoke تشکرکرده اند .

    asal2013 (چهارشنبه 15 مرداد 93), Mr.Anderson (جمعه 01 فروردین 93), shapoor (چهارشنبه 02 مرداد 92), tesoke (دوشنبه 02 بهمن 91), میشل (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 اردیبهشت 90 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1389-2-29
    نوشته ها
    83
    امتیاز
    2,929
    سطح
    33
    Points: 2,929, Level: 33
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    240

    تشکرشده 247 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: قشنگ ترین خاطره عاشقانه من و همسرم

    خیلی به مخیله ام فشار آوردم.مخیله درد گرفتم.اما بلاخره نتیجه داد.
    به این نتیجه رسیدم که چقدر ما انسانها فراموشکاریم.این خوبه که گذر زمان باعث فراموش شدن یه سری ناراحتی ها و دردها و تلخی ها میشه.اما چه خوبه که بدیها و کدورتها رنگ خوبی ها رو کمرنگ نکنه...
    ......................................
    شبی که قرار بود بعد از زایمانم توی بیمارستان بخوابم خیلی احتیاج داشتم که شوهرم کنارم باشه حتی ترجیح میدادم او باشه تا مادرم اما بیمارستان اجازه نداد.شوهرم رفت خونه.فردای اون شب وقتی اومد دیدنم اول اومد پیش من و دستام رو گرفت اشک تو چشماش جمع شده بود.شب گذشتش اولین شبی بود که شوهرم تنها توی خونه مونده بود.بهم گفت اصلا نتونستم تا صبح چشم روی هم بذارم.خونه بدون تو نمیشه.همش فکرم پیش تو بود.
    بعدا وقتی فیلمی که پرستار از اتاق عمل گرفته بود و دیدم وقتی که شوهرم وارد شد و البته بی توجه به دوربین بود اول پرسید حال مادر بچه چطوره...
    اولین صبحی که خونه بودم یه صبحونه مفصل با وجود حضور مادرم برام تهیه کرد و تا مدتها غذاهایی رو که دکتر گفته بود خوبه برام آماده میکرد.
    ماه اول بعد از زایمانم با وجود همه سختی هایی که برام داشت حضور و رفتار شوهرم به من انرژی مضاعف میداد.
    .................
    خب این خاطرات رو که الان یادم میاد برام خیلی ارزشمنده.

  18. 46 کاربر از پست مفید m.m.a تشکرکرده اند .

    karaj.designer (سه شنبه 15 بهمن 92), m.m.a (دوشنبه 02 بهمن 91), Mr.Anderson (جمعه 01 فروردین 93), میشل (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92)

  19. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 91 [ 15:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-20
    نوشته ها
    614
    امتیاز
    10,182
    سطح
    67
    Points: 10,182, Level: 67
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 268
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,396

    تشکرشده 2,459 در 516 پست

    Rep Power
    76
    Array

    RE: قشنگ ترین خاطره عاشقانه من و همسرم

    جالبه چرا همه ی خاطرات خوب شما خانومها در حین بارداری است. البته حق دارین بعد از کلی رنج و سختی یه برخورد خوب از همسر بهترین پاداشه.

  20. 21 کاربر از پست مفید tesoke تشکرکرده اند .

    sareh88 (شنبه 22 آذر 93), tesoke (دوشنبه 02 بهمن 91)


 
صفحه 1 از 40 12345678910112131 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.