به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array

    خواهش می کنم سرزنشم نکنید

    با سلام و احترام
    اگه یادتون باشه قبلا گفتم که خواهرم که ازم کوچیکتره باردار شده و من ناراحت بودم.که چرا من زودتر باردار نشدم و با اینکه خودمون نمی خواستیم بچه دار شیم فعلا اما بازم نگران حرف مردم بودم.نمیدونم حسادت بود هر چی بود اینجا تایپیک زدم و با راهنمایی شما دوستان عزیز تقریبا برام حل شد. اما متاسفانه چند روز پیش خواهرم بچش سقط شد و برای این سقط درد زیادی کشید و من حال روحیم خرابه . درسته دوست داشتم چون بزرگترم زودتر بچه دار شم اما به این هم راضی نبودم که اینجوری شه.خیلی ناراحتم و دارم از اعماق جان می سوزم.همش خودم رو سرزنش می کنم که چرا اونجوری فکر می کردم. خواهرم از لحاظ روحی حالش خوب نیست و می بینمش حالم خراب میشه گریم میاد نمی تونم جلوخودمو بگیرم .روزی که بستریش کردن بدترین روز عمرم رود خیلی استرس و گریه . بیمارستان فقط کارم گریه بود.همه می کن چرا با خودت اینجوری می کنی کاریه کا شده غصه نخور .اما من نمی تونم.یاده دردی که تحمل کرده می افتم می خواد قلبم وایسته.
    درسته بهش حسادت کردم اما خدا میدونه چقدر بهم وابسته ایم و دوستش دارم خودشم می گه انقدر ناراحت نکن خودتو اما من میگم خدایا چرا اینجوری شد.

  2. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    خواهش می کنم کمک کنید من خیلی حالم بده

  3. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام مونا جان، حال بدت طبیعیه. این اتفاق برای خواهرت افتاده و باید هم حالت بد باشه. دشمنش که نیستی، خواهرشی. بگذار زمان بگذره.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  4. 3 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    *مونا* (یکشنبه 10 دی 96), Erica (یکشنبه 10 دی 96), میس بیوتی (یکشنبه 17 دی 96)

  5. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام مونا جان
    کسی سرزنشت نمیکنه
    دست شما نبوده که..خواست و مصلحت خدا بوده..
    همه چیز رو بهم ربط نده
    اتفاقا شما الان باید قوی باشی تا بتونی به خواهرت روحیه بدی نه اینکه بدتر با رفتارت بهش القا کنی که چه فاجعه ای رخ داده
    حسادت تو وجوده هر ادمی هست...باید بهش پر و بال ندی و نذاری رشد کنه
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  6. 5 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    *مونا* (یکشنبه 10 دی 96), Erica (یکشنبه 10 دی 96), sanjab (دوشنبه 11 دی 96), tavalode arezoo (یکشنبه 10 دی 96), میس بیوتی (یکشنبه 17 دی 96)

  7. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    سلام وقت بخیر
    خیلی ممنون میشل عزیز
    فقط خدا میدونه من چقدر دوسش دارم
    ممنون مریم عزیز
    نمیدونم این روزا همش می شینم فک می کنم شاید به خاطر گناهانم این موضوع پیش آمده مثلا می خوام کمی آرایش کنم بروقت بیرون رفتن نمی کنم این کارو و با خودم میگم یه موقع بلایی سرمون نیاد یا اینکه خواهرم داره استراحت می کنه با خودم میگم نکنه لوستر کنده شه از سقف بیوفته رو سرش.
    انقدر براش جوش زدم هر کس منو می بینه می فهمه حالم خوب نیست.
    شبی که خواستیم فرداش ببریمش بیمارستان مامانم بهش گفت دارو گیاهی بخور تا راحتر بیفته بچه اما نخورد و من هم چون نمیدونستم به مامانم گفتم شاید یه موقع براش بد باشه الان با خودم میگم نکنه بهتر بود با دارو گیاهی میوفتاد تا اینکه رفت بیمارستان و اذیت شد.

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 01:14]
    تاریخ عضویت
    1394-9-11
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    3,516
    سطح
    37
    Points: 3,516, Level: 37
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    8

    تشکرشده 111 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مونا جان شما منفی بافی شدید دارید و مساله دیگه اینه الکی خودتون تو هر مساله ای مقصر می دونید و مسایل بی ربط بهم ربط میدین یا بزرگ نمایی می کنید.
    برای درمان این مشکلتتون مطالعه کنید یا برید مشاوره عزیز جان

  9. 3 کاربر از پست مفید mahtaban تشکرکرده اند .

    *مونا* (دوشنبه 11 دی 96), sanjab (دوشنبه 11 دی 96), جوادیان (یکشنبه 10 دی 96)

  10. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    سلام وقت بخیر
    ممنون مهتابان عزیز شاید حرفتون درست باشه.اما من طوری هستم که وقتی مشکلی پیش میاد همش فکر می کنم شاید دلی شکستم شاید گناهی کردم همش در گذشته دنبال گناهان خودم می گردم
    فقط خدا میدونه اینروزا من چه حالی دارم.
    روزی که خواهرم بچش سقط شد قبلش من زنگ زده بودم بهش و در مورد موضوعی داشتیم از کسی غیبت می کردیم و حسی داشتم که ادامه ندم یه وقت عصبی نشه براش بده اما ادامه دادم و فک نمی کردم اینجوری شه بعد از یه ساعت حالش بد شد و اون اتفاق افتاد.همش فکر می کردم که حرفای من دلیل این حالشه و عصبیش کردم اما ازش پرسیدم و گفت نه دلیلش این نیست .
    اما دلم یجوریه همش فکرای اینجوری می کنم

  11. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط *مونا* نمایش پست ها
    سلام وقت بخیر
    ممنون مهتابان عزیز شاید حرفتون درست باشه.اما من طوری هستم که وقتی مشکلی پیش میاد همش فکر می کنم شاید دلی شکستم شاید گناهی کردم همش در گذشته دنبال گناهان خودم می گردم
    فقط خدا میدونه اینروزا من چه حالی دارم.
    روزی که خواهرم بچش سقط شد قبلش من زنگ زده بودم بهش و در مورد موضوعی داشتیم از کسی غیبت می کردیم و حسی داشتم که ادامه ندم یه وقت عصبی نشه براش بده اما ادامه دادم و فک نمی کردم اینجوری شه بعد از یه ساعت حالش بد شد و اون اتفاق افتاد.همش فکر می کردم که حرفای من دلیل این حالشه و عصبیش کردم اما ازش پرسیدم و گفت نه دلیلش این نیست .
    اما دلم یجوریه همش فکرای اینجوری می کنم
    مونا عزیز

    به نظر من شما وسواس فکری شدیدی دارید بهتر است

    1- از تکنیکهای توقف فکر که در این تالار و در اینترنت مقالات مربوط به اون زیاد هست استفاده کنید

    2- حتما یک مشغولیت مثبت مثل خیاطی - بافتنی- ورزش - درس- داستان خوندن- کار و ...... برای خودتونید حتما حتما ... حتما ایجاد کنید.

    3- حتما از یک روانپزشک و یا روانشناس خانم باتجربه کمک بگیرید شاید به استفاده از دارو برای یک بازه زمانی نیاز داشته باشید.

    اینقدر به این افکار منفیتون شاخ و برگ ندید و دنبال مقصر دونستن خودتون یا دیگران نباشید.

    اگر جلوی پیشرفت این بیماری را نگیرید و خودتون را کنترل نکنید متاسفانه آینده بدی پیش روتون خواهد بود لطفا سریعتر یک ایست بزرگ به این افکار بدید و در مورد نکاتی که گفتم تحقیق و مطالعه کنید.

    مواظب خودتون باشید.

  12. 3 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    *مونا* (دوشنبه 11 دی 96), Erica (دوشنبه 11 دی 96), میس بیوتی (یکشنبه 17 دی 96)

  13. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آبان 01 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1394-3-19
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    10,609
    سطح
    68
    Points: 10,609, Level: 68
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 241
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    241

    تشکرشده 267 در 138 پست

    Rep Power
    55
    Array
    ممنون سنجاب گرامی بابت پاسخگوییتون

    خودمم خسته شدم از این حالم ولی می ترسم در عقایدم کوتاهی کرده باشم.البته طوریم که اگه یک منبع دینی بهم بگه خیالم راحت میشه


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.