سلام
من تو این تاپیک مشکلم با نامزدم رو شرح دادم.
ما بعد یک سال و سه ماه که 6 ماهش نامزدی و محرمیت بود جدا شدیم.
در حالی جدا شدیم که من فک میکنم ما میتونستیم با هم خوشبخت بشیم اگه یکم گذشت داشتیم و قصد تغییر هم رو نداشتیم.
بی نهایت دوسش داشتم و هنوز هم با اینکه تموم شده اون علاقه هست هرچند کم.
از دستش عصبانی یا ناراحت نیستم خیلی.چون معتقد بود ما به هم نمیخوریم از نظر شخصیتی و به خاطر یه سری از کارای من دلسرد شده بود.
یکم از دست خودم ناراحتم که اون اشتباهات رو مرتکب شدم.
ولی از طرف دیگه هم راستش من خیلی خودم رو دوس دارم و تعریف از خودم نمیکنم چون شماها منو نمیشناسید که مهم باشه ولی به نظرم آدم خیلی خوبی هستم و این رو اطرافیانمم میگن.
بی تجربه بودم و یه کارایی کردم و البته به این فکر میکنم من با معیارهای نامزدم آدم مناسبی نبودم وگرنه خودش و خانوادش حتی بعد جدایی چندین بار گفتن تو خیلی پسر خوبی هستی و خانواده خوبی داری.
همه اینا رو گفتم که ازتون راهنمایی بگیرم چطور این دوران فوق العاده رو فراموش کنم؟
ینی این مدت جز یک ماه آخر ما به شدت خوش گذروندیم و با هم عالی بودیم.
تقریبا هرروز بیرون بودیم و از نظر جنسی خیلی خیلی خاطرات خوبی داریم که همش تو ذهنم رژه میره.
چطوری فراموشش کنم و از این مرحله بگذرم؟
اینم بگم وقت گرفتم هفته دیگه برای مشاوره ولی میخوام تا اون موقع رو بدونم.
همه عکسامون رو و چیزهای مرتبط رو حذف کردم.
با خودمم فک میکنم که با اینکه با ایشون خوشبخت میشدم ولی احتمالا کسی رو پیدا میکنم که حتی بیشتر از ایشون باهاش خوشبخت بشم و خیلی از خوبی هام براش ارزش باشه نه مثل ایشون که بعضی ویژگی های خوبم رو میگفت دوس نداره چون زیادی آدم مثبتی ام.
ممنون
علاقه مندی ها (Bookmarks)