چرا میخواید خانومتونو تحت فشار بذارید؟؟؟
چرا حتی میخواید میزان حرف زدنشو تو جمع خانوادگیتون کنترل کنید؟؟
خب معلومه یه عروسه تازه وارد قطعا طول میکشه تا کامل بتونه افراد خونواده شوهرو بشناسه و راه تعامل رو باهاشون پیدا کنه و همه ی عروس ها هم کمی در ارتباط با جاری کمی دست و دلشون میلرزه
برام جالبه که میگید من زن داداشمو میشناسم میدونم مشکلی نداره یعنی شما نمیدونید خیلی وقتها دو تا زن ممکنه تک تک بهترین باشن اما وقتی جاری خواهر شوهر عروس مادرشوهر میشن ممکنه همون ادم بی نظیر قبلی نباشن ه شخصه به چشم خودم دیدم
ممکنه جاری خانومتون یه کارایی کرده باشه که برای خانومتون خوشایند نیومده باشه یا نه شاید خانومتون هنوز خیلی باهاش راحت نشده و میخواد ارومتر پیش بره که مشکلی پیش نیاد چرا شما باید اینقدر ایشونو مواخذه بکنید سر اینکه کم حرف میزنه که ایشون حس کنه شما الویتتون خونوادتونه نه همسرتون!!!!!!!!
بذارید راحت باشه و بهش زمان بدین شمابه زور نمیتونید دو تا ادمو با هم دوست جونی بکنید اجازه بدین اگر واقعا زن برادرتون خانوم خوبی باشه تو دل خانومتون جای خودشو باز میکنه
خانومتونو تحت فشار و بازخواست و چرا چرا نذارید تحت هر شرایطی پشت خانومتون باشیدو نذارید احساس خلا بکنه نذارید احساس کنه که شما دیگرانو به ایشون ترجیح میدین و در مواقع لزوم پشت اونا هستید نه همسرتون که اگه زنی شاخک هاش حساس بشه دیگه تمومه کارتون این هشدارو جدی بگیرید
حالا چه لزومی هست ایشون خیلی با جاریشون صمیمی بشن همینکه رفتار محترمانه و مودبانه و دور از تنش باهم داشته باشن برا شروع خوبه حتی برا همیشه هم خوبه چرا اصرار به تغییر دارید
بعدشم این یه واقعیته که عروس هرگز نمیتونه تو خونواده ی شوهر خیلی مثل خونواده ی خودش صمیمی بشه همونطورم داماد تو خونواده ی زنش نمیتونه همونقدر صمیمی بشه که تو
خونواده ی خودش هست به نظرم یه رابطه محترمانه و اروم و به دور از تنش و حفظش یه موفقیته بزرگه
اینقدر به عروس خانوم گلتون گیر ندین و زندگیه قشنگتونو بخاطر این چیزها خراب نکنید
راستی تو زندگی سعی کنید نه خودتون خیلی چرتکه بندازید و نه همسرتون حتی اگه ایشون جور دیگه ای فکر میکنه بهشون یاد بدین
عشق و دوست داشتن واقعی اگر بین زنو شوهر باشه دیگه ترازو میزان و نسبت بی معنیه
یادمه اوایل زندگیمون همسر منم خیلی زود همه چی بهش برمیخورد و تا چیزی میشد میرفت تو لاک خودش
من هرگز نگفتم چرا من همیشه باید برم جلو چرا من باید همیشه کوتاه بیام اوایل همیشه من پیشقدم میشدمو بهش میگفتم دلم نمیخواد عادت به قهرکردن بکنیم دلم نمیخواد یاد بگیریم که
بتونیم چند روز باهم حرف نزنیم واسه همین من پیشقدم میشم که قهرمون طول نکشه الان همسر منم یاد گرفته و تا من ذره ای ناراحت بشم و نیم ساعت باهاش حرف نزنم زندگیش مختل
میشه و تا اشتی نکنیم نمیره سر کارش و تو این پنج سال زندگیه مشترکمون تا بحال نشده حتی ده ساعت باهم قهر بمونیم حتی یکبار نشده
شاید اگر اول زندگیمونم منم میگفتم چرا من همیشه پیشقدم بشم چرا من همش...... منم دفعه ی بعد نمیرم این حالت الان خیلی تشدید شده بود اما با رفتار درست میشه خیلی چیزهارو به طرف مقابلمون یاد بدیم باید یاد بگیریم اگر کسی پیشقدم میشه یعنی طرف مقابلش و رابطه اش از غرورش براش اهمیتش بیشتره و اگر تونستید اینو بهشون تفهیم بکنید ایشونم کم کم یاد میگیرن
فقط وقتی پیشقدم میشید دنبال مقصر نگردید و تقصیرهارم الکی به گردن نگیرید فقط بخواید که موضوع تموم بشه و به اندازه ی سهم خودتون از به وجود اومدن مشکل سعی کنید اظهار پشیمانی بکنیدو دلجویی بکنید نه بیشتر نه کمتر
اگر دیدین ایشون هنوز اروم نشده بهشون بگید بعدا راجع به این موضوع تو شرایط بهتری حرف میزنیم حالا فعلا فقط برام بخند باور کنید همین یک جمله نود درصد مشکلات مارو به راحتی اب خوردن حل میکنه
خیلی وقتها وقتی همو نگاه میکنیم هردو همزمان بهم لبخند میزنیمو همه چی تموم میشه اینقدر همه چیزو سخت نکنید زندگی رو راحت بگیرید تا راحت پیش بره
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)