به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 31
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-9-05
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    1,169
    سطح
    18
    Points: 1,169, Level: 18
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 68 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array

    امشب حالم خیلی خرابه خدایا کی تموم میشه...

    مشکلات زیادی از سر گذشت ولی تاوان زیادی دادم به قیمت از بین رفتن قداست تمام ارزشایی که دلم بهشون خوش بود.با تمام بدبختیای زندگی ساختم با نداری با بیکاری با افسردگیش با بی مهریش،یه روز اومد خونه گفت فقط یه لطف در حقم بکن بذار یه بار مثل آدم انتخاب کنم مطمئن باش خوب خوب میشم مردی که دلت خواسته من ساده بودم گفت بریم یه کشور اروپایی زندگی کنیم باهم بریم غیر قانونی،اما بی دردسر،قبول کردم چون منم زندگی اونجارو دوس داشتم اما بعد بهم ریخت گفت تنهاراهش زمینی و آبه.من گفتم جرات ندارم بیا خودت برو اما قبلش باید یه کارای بکنی که من مطمئن شم منو میخای،باید وکالت تام بهم بدی و یه مقدار پول برای گذران زندگی اینجا که مجبور نشم تو این سن و سال از پدرم پول تو جیبی بگیرم و یه اجازه از پدر مادرم قبل رفتنت،گفت مردونه قول میدم همشو انجام میدم برات بعد میرم،یکی دو ماه به همین منوال گذشت یه بار رفت و نافرجام با کلی ضرر بعد سه روز برگشت من خونه پدرم بودم گفتم تو که رفتی هیچ کدوم از قولاتو عملی نکردی دوستان حتی حاضر نشد منو تا خونه پدرم ببره منم مثل ابر بهار گریه میکردم که نرو نمیخام در کمال بیرحمی تمام محبتش و پاسخش شد یه خداحافظ و من بدون هیچ حمایتی یه آژانس گرفتم برگشتم خونه پدرم.بعد سه روز بدگشت گفتم دیگه برنمیگردم قول خیلی چیزا دادی و انجام ندادی،رفتی کلی ضرر دادی و حالا دست از پادرازتر برگشتی که چی،بازم یه قول الکیه دیگه من قول شرف میدم و تمام چیزای که خاستی انجام میدم ومال و اموال چیه اینا به اندازه تو برام مهم نیستن ولی بازم یه مشت دروغ تحویلم داد و یه چن وقت گذشت هنوز نرفته بود بازم پولشو بالا کشیده بودن مثل تمام کارایی که کرده بود منم عصبانی بودم گفتم تکلیف منو روشن کن تا کی توی این خونه بی روح بمونم،دوستان چند سال باهم زندگی کردیم شاید دو یا سه بار باهم بیرون رفتیم اون روز که برگشتم خونه پدرم جمعه بود اولش ازش خواستم باهم بریم بیرون گفت حوصله ندارم اما با دوستاش رفت بیرون منم حس کردم واقعا موندن اونجا دیگه ارزشی نداره یه مسج دادم که دارم میرم من دیگه کاری باهات ندارم تونستی درستش کنی فبها نتونستی بهتره جدا بشیم دیگه تلخی این زندگی داره از پا درم میاره فکر میکرد شوخی میکنم و مثل همیشه فقط تهدیده،برگشتم خونه پدرم 20 روز اونجا بودم هر بار مسج میداد چکار کنیم میخای جدا بشیم توافقی سر چی توافق بکنیم فک میکردم داره شوخی میکنه و درکمال نامردی بدون خداحافظی گذاشت رفت یعنی حتی قابلم ندونست بیاد دم درخونه پدرم فقط یه مسج داد دارم میرم فکر نمیکردم واقعا بره ولی رفت الان یکسال و سه ماه رفته وبلاتکلیفم تو این یکسال و سه ماه که رفته اتفاقات وحشتناکی افتاد دعواهای بی سر وته،جروبحثای مسخره و الان از این مرد جز خاطره تلخ چیزی برام نمونده وهربارتلفنی حرف میزنیم اخرش به تلخی تموم میشه امشب خیلی ناراحتم چون پری روز مادرش بعد6 ماه زنگ زد که قصد گلایه ندارم فقط میخوام حالتو بپرسم ولی من توپیدم بهش چون خسته ام چون دلمو شکستن چون یه بار نیومدبگه تقصیر پسرم بود حق دارین فقط شعار شعار حالا هم بعد اینهما وقت زنگ زده که چی من احوال پرسبدنشونو نمیخام...

  2. کاربر روبرو از پست مفید ruth تشکرکرده است .

    sia518 (چهارشنبه 10 آذر 95)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    70
    Array
    سلام. بد بودن حالتون کاملا طبیعی هست ...
    .
    ی مدت باید با این روحیه دست و پنجه نرم کنی ... هر درمانی مشکلات و سختی های خودش رو داره.
    .
    این پسره برات شوهر نمیشه .. ولش کن بزار بره هرجا که دلش خواست. این رفتن نیست فرار از مشکلاته ...

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-9-05
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    1,169
    سطح
    18
    Points: 1,169, Level: 18
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 68 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من که نمیخام باهاش زندگی کنم ولی از طرف دیگه خیلی دلم میخاد اونجایی که اون رفته منم برم وفقط اگه اون بتونه اقامت بگیره من میتونم برم.بهش گفتم کاراتو درس کن منم بتونم بیام اونجا واونجا بی هیچ دردسری از هم جدا بشیم.قول داده حداقل این کارو برام بکنه.من اینجا با یه خونواده سنتی زندگی میکنم که دشواری های خاص خودشو داره،دلم میخاد تنها زندگی کنم.حداقل برای به مدت کوتاه هم شده یه تجربه از تنها بودن رو بفهمم.من امسال رشته ای که دوس داشتم ارشدشویکی از بهترین دانشگاههای تهران قبول شدم و واقعا علاقمند بودن ولی خونواده م چون فکر میکنن با شرایط من وباتوجه به اینکه رشته ام آینده شغلی نداره نذاشتن برم به همین راحتی!!!من نمیتونم اینجوری زندگی کنم دلم میخاد تنها باشم و تنها روزنه امیدم این آقابه اصطلاح شوهره.

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    70
    Array
    خب اشتباهه عزیزم ...
    همین طرز فکر شما اساسا ایراد داره ...
    فک نکن اون رفته اونور الان همه چی روبراهه... الان اون یک معتاد تو کشور غریبه، مطمئنن آسیب های شدیدتری به نسبت ایران خواهد خورد.
    به نظرم تو با اون تو بهشت هم باشی بازم برات جهنمه.
    .
    میخایی تنها زندگی کنی اشکال نداره. ولی با یک دید واقع گرایانه به مسئله نگاه کن و عمل کن. فک نکن همه آویزونت شدن نمیذارن تو پیشرفت کنی.
    .
    همین نوشتن هاش شما و کلمات و عبارتهایی به کار میبرین نشون میده چقدر ذهنتون آشفته هست. اجازه بدین ی چند وقت بگذره اوضاع آروم شه بعد راجع به زندگیتون تصمیم بگیرین. معمولا گذشت زمان تو اینجور واقع معجزه میکنه. ولی متاسفانه خیلی از ماها دوس داریم اولین فرصت ممکن مشکلمون حل شه یا به خواستمون برسیم.

  6. کاربر روبرو از پست مفید saeeded تشکرکرده است .

    جوادیان (سه شنبه 09 آذر 95)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-9-05
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    1,169
    سطح
    18
    Points: 1,169, Level: 18
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 68 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب الان باید چکار کنم؟دوستان کمکم کنیدمن واقعا این روزا اینقدر حالم بده حس میکنم تو دلم هزار نفر باهم دعواشونه سر زندگی من یکی میگه صبر کن یکی میگه علافی،بیشتر روزام تو سکوت میگذره ولی اخر روز حس میکنم قد صدنفر حرف زدم من سردرگمم من حمایت مالی از طرف خونواده ندارم این چند مدت این آقا برام پول ریخته به حساب،من اینجا از اون فرصت طلایی که میتونستم باهاش احساس خوشبختی بکنمو از دس دادم نذاشتن دانشگاه برم یه شهر دیگه یکم تنهایی رو تجربه کنم و خودمو دوباره پیدا کنم.

  8. کاربر روبرو از پست مفید ruth تشکرکرده است .

    tavalode arezoo (سه شنبه 09 آذر 95)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-9-05
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    1,169
    سطح
    18
    Points: 1,169, Level: 18
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 68 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یکسال زمان کمی نیست من از لحاظ عاطفی واحساسی واقعا هیج درگیری ندارم باور کنید قیافه شم یادم رفته برامم مهم نیست فقط نگران خودمم،نگران اینکه طلاق بگیرم وضعیتم بدتر بشه

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-9-05
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    1,169
    سطح
    18
    Points: 1,169, Level: 18
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 68 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فک کنم هیچکس دلش نمیخاد بهم کمکی بکنه

  11. #8
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    مطمئنید سر قولش می مونه؟
    اگر به قولش عمل نکرد چی؟ دفعه قبل که خیلی ساده شما را بی خبر گذاشت و رفت. فکر می کنی این بار "اگه" شرایطش درست بشه، به قولش عمل کنه؟
    نمی خوام بدبین بشی یا بترسی ... ولی اگه این مدت به کسی علاقمند شد چی؟ اگه رابطه ای را برای گرفتن اقامت یا تامین مخارجش شروع کرد چی؟
    قبلا که بهت دروغ گفته ( اعتیادش)، بدقولی کرده ( بی خبر شما را گذاشت و رفت) ... می تونی باز روی حرفش حساب کنی؟
    چقد می شناسیش؟ چقد برات قابل اعتماده؟

    الان شاید بتونی بری از طریق دادگاه حق و حقوقت را بگیری.
    تا حالا مشاوره حقوقی گرفتی؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-9-05
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    1,169
    سطح
    18
    Points: 1,169, Level: 18
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 68 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیداجان خیلی دوس داشتم بیای ویه سربه تاپیکم بزنی چون حس میکنم همه جوانبو می سنجی البته همه دوستانی که برای تاپیکم نظر دادن قطعا نظرات مثبتی گذاشتن و از همه ممنونم. شیدا جان تمام این سوالاتو روزی چند مرتبه از خودم می پرسم،اوایل که رفت حس کردم باکسی در ارتباطه تلگرامشو هک کردم و حدسم درست بود همون خانوم مطلقه ای که از فامیلای مادرشون بود و قبلا باهم رابطه صمیمی داشتن،بازم باهم در ارتباط بودن،دفعه قبلش به همون خانم گفتم که من از همه چی خبردارم و اگر مستقیم نیومدم پیش پدرومادرت فقط بخاطر دخترته که مطمئنم بیشترین ضربه رو میبینه.خیلی تمنا خیلی عذر خواهی کرد که انسانم جایزالخطام گذشت تا هک تلگرامش اما دیدم که خیلی وقیحانه مسجا وعکسایی بینشون ردو بدل شده بود که من بعنوان زنش همچین رابطه ای نداشتم وقتی به هر دوتاشون گفتم هرکدوم از ترس آبروی خودش چیزایی رو فاش میکرد که داشتم از حیرت میمردم که خدایا این همه صداقتی که من تو زندگی مشترکم داشتم این جوابش بود؟!تصمیم به طلاق گرفتم شیدا خانم از یه مشاور حقوقی هم پرسیدم همون موقع،گفتن زمان میبره گرفتن مهریه ات .ولی از اونجایی که کشوری که همسرت رفته برای مسائل حقوقی طبق قانون کشوری که ازش اومده برخورد میکنه بالاخر ه مهریه ات داده میشه،اما درمورد طلاق،طلاق گرفتن من که راحته اگر من تاحالا جدا نشدم به خواست خودم بوده نه بخاطر پروسه طاقت فرسای طلاق.شیداخانم اینجایی که من زندگی میکنم جایی کوچیکیه و نسبت به زنای مطلقه همیشه یه دید منفی هست.همون آقایی که من ازشون مشاوره گرفتم قریب به چند ماه با مزاحمتهای مکرر شده بودن یه مشکل مضاعف بر اوضاع نابسامان زندگی خودم،هزار بار مرور میکردم که چه حرکتی کردم که این آقا اینجور وسوسه شدن ولی من واقعادر شرایطی نبودم که حرکاتم یاحرفام باعث جذب کسی بشه و فقط دلیلشو همین شرایطم میدونم اینجا تا میبینن یکی مطلقه ست میگن کمبود محبت و محرومیت جنسی و ...داره.من نمیخام با یه چوب همه رو بزنم ولی خوب فضای حاکم همینه تمام خساراتای یه ازدواج ناموفق رو زن به تنهایی باید پرداخت بکنه.من هیچ چیزی رو از همسرم بعید نمیدونم چون کلا به دروغگویی عادت داشت من واقعا نمیدونم این مدت چکارای دیگه ای که نکرده،مهریه ام زیاد نیست ولی بالاخره یه جور خسارت برای خونواده ش محسوب میشه و از اونجایی که یه خونواده سنتی هستن و هیچ حقی برای زن قائل نمیشن و دادن مهریه رو یه جور شکست میدونن برای خودشون و چون همسرم رو مادرش خیلی حساسه و اصلا دلش نمیخاد کوچکترین رنجی از طرف خودش وزندگیش بهش برسه باخودم میگم شاید داره اینجوری وانمودمیکنه وعده وعید میده که من فعلا اقدامی برای طلاق ومهر نکنم تا بتونه کاراشو درس بکنه و اموالشو انتقال بده وبعدش دیگه دست به من به جایی نرسه.البته اینم بگم من مهریه برام مهم نیست چون ضررای بزرگتری کردم روح و روانم کاملا بهم ریخت من یه دختر ساده پراز صداقت بودم که با چنان صمیمیتی قدم به زندگی اون مرد گذاشتم ولی الان به تمام روابط و احساساتی که دیگران نسبت به زندگی مشترک وهمسرشون دارن مشکوکم فکر میکنم همشون مثل مال همسر من جعلیه.

  13. 2 کاربر از پست مفید ruth تشکرکرده اند .

    sia518 (چهارشنبه 10 آذر 95), tavalode arezoo (چهارشنبه 10 آذر 95)

  14. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 16:46]
    تاریخ عضویت
    1395-9-10
    نوشته ها
    185
    امتیاز
    5,275
    سطح
    46
    Points: 5,275, Level: 46
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    361

    تشکرشده 311 در 123 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام.واقعا شرمنده ام كه اين حرف رو ميزنم اما به نظر من همين جا به صورت توافقي و بدون دريافت مهريه خودت رو خلاص كن.... مورد ي مشابه شما سراغ دارم كه طرف تو ايران بوده وبه صورت وكالتي كه به وكيل داده بوده از همسرش به صورت توافقي جدا شد..... با همين طرفند از پرداخت مهريه سنگين شونه خالي كرده و بعد از اينكه خانمش عدش تموم شده برگشته و با نيش خند....مطمن باش اون آقا الان زندگي جديد شروع كرده و دست شما هم به جايي بند نيست....فقط زندگيتون رو نجات بديد و به هيچ چيزي فكر نكنيد....


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.