موضوع: مشکلات من و نامزدم

سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه.
من و نامزدم مقداری مشکلات داریم که به مشورتون نیاز داریم. نامزدم هم این تاپیک رو میخونه و دنبال خواهد کرد. شاید در تاپیک پست هم بذارن.

من 28سال و ایشون 26سال دارن. بیشتر از یکساله که باهم هستیم.
اولین مشکلی که تا الان دو سه باره دردسر ساز شده درمورد کسانی هست که به اصطلاح قبلا خاطر خواهای ایشون بودن.

نامزدم از وقتی که با من هستن هیچ ارتباطی با افرادی که قبلا تو زندگیشون بودن نداشتن و من هم بهش اعتماد کامل دارم. از من هم خواستن که هرمساله ای که مربوط به گذشتس بهتره تموم بشه.
من هم دلیلی به این موضوع نمیبینم و میگم بهتره اینقدر پیچیدش نکنیم.

همین امروز یکی از اون پسرهای قبلی به نامزدم پیام میده، و نامزدم از من سوال کرد که چیکار کنم و آیا جوابش رو بدم یا نه.
منم گفتم خب جوابشو بده. که همین شد سوژه برای ایشون که تو چرا به من میگی جواب بدم در صورتی که تو مرحله ای که ما هستیم همچین چیزی درست نیست که با کسی که میدونی هنوزم بهت علاقه داره بخوای ارتباط داشته باشی و میگه یک جور خیانته ولی من قبول ندارم و فکر میکنم داره زیادی از کاه کوه میسازه‌.

یا چند ماه قبل یکی از همکلاسی های سابقش (پسر) از شهرش اومده بود به شهر ما و به نامزدم پیشنهاد داده بود که برن کافی شاپ صحبت کنن. نامزدم از من اجازه گرفت، و من گفتم مشکلی نداره برید. بعدش دعوا راه انداخت که من داشتم تو رو امتحان می کردم و چرا انقدر بی غیرتی.

نامزدم توی این مورد به من میگه خیلی بیخیالی.

ولی همه حرف من اینه که ما هر دو مون الان در شرایط خیلی سرنوشت سازی هستیم که هر ثانیه مون برای آینده مون مهمه. بهش میگم ول کن این مسائل حاشیه ای و بچه گانه رو و اجازه بده تمرکز مون روی آینده و ساختن زندگی مون باشه. الان خودش چند ماهه یه امتحان مهم داره اما هر بار تمرکزش سر مسائل مختلف بهم می خوره و ما یه دعوای مفصل داریم.

اینم اضافه کنم که ایشون میگه در کل مشکلی با روابط کاری و رسمی ندارن.
به شخصه دیگه انقدر در این مدت اخیر بحث و جدل سر موضوعات کوچک و کم اهمیت داشتیم اعصابم ضعیف شده و تحملم کم شده.

لطفا شما دوستان بین ما قضاوت و راهنمایی کنید.
سپاسگزارم

سلام خدمت شما و نامزدتون

نامزدی تمرینی برای ورود به زندگی مشترک هست... تمرینی برای یادگیری ، آمادگی ... قوی کردن روحیه مسئولیت پذیری و تعهد... شناخت
وقتی دو نفر وارد یک رابطه ی عاطفی میشن و قرار هست ازدواج کنن باید حریم مشخص و خطوط قرمزی داشته باشن و طبق اون عمل کنن.
ارتباط های گذشته و مسایل اون نباید به حریم شخصی شما نفوذ پیدا کنن یا دیدارهایی خارج از محیط کاری و تحصیلی . اینها همه مسموم هستن..

در کل من نمیخوام بگم خانم کار شما غلطه یا آقا کار شما..‌هر دوتون اشتباهاتی دارین و بنظر من باید همراه هم پیش یک مشاوره برین یا از امکانات تخصصی همین سایت بهره ببرین.‌ این مسئله به هر دوی شما به یک نسبت بر میگرده و نیاز هست بهش پرداخته بشه.

گرفتن مشاوره ی تخصصی بهتر هست.

نوشته اصلی توسط Babak98

سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه.
من و نامزدم مقداری مشکلات داریم که به مشورتون نیاز داریم. نامزدم هم این تاپیک رو میخونه و دنبال خواهد کرد. شاید در تاپیک پست هم بذارن.

من 28سال و ایشون 26سال دارن. بیشتر از یکساله که باهم هستیم.
اولین مشکلی که تا الان دو سه باره دردسر ساز شده درمورد کسانی هست که به اصطلاح قبلا خاطر خواهای ایشون بودن.

نامزدم از وقتی که با من هستن هیچ ارتباطی با افرادی که قبلا تو زندگیشون بودن نداشتن و من هم بهش اعتماد کامل دارم. از من هم خواستن که هرمساله ای که مربوط به گذشتس بهتره تموم بشه.
من هم دلیلی به این موضوع نمیبینم و میگم بهتره اینقدر پیچیدش نکنیم.

همین امروز یکی از اون پسرهای قبلی به نامزدم پیام میده، و نامزدم از من سوال کرد که چیکار کنم و آیا جوابش رو بدم یا نه.
منم گفتم خب جوابشو بده. که همین شد سوژه برای ایشون که تو چرا به من میگی جواب بدم در صورتی که تو مرحله ای که ما هستیم همچین چیزی درست نیست که با کسی که میدونی هنوزم بهت علاقه داره بخوای ارتباط داشته باشی و میگه یک جور خیانته ولی من قبول ندارم و فکر میکنم داره زیادی از کاه کوه میسازه‌.

یا چند ماه قبل یکی از همکلاسی های سابقش (پسر) از شهرش اومده بود به شهر ما و به نامزدم پیشنهاد داده بود که برن کافی شاپ صحبت کنن. نامزدم از من اجازه گرفت، و من گفتم مشکلی نداره برید. بعدش دعوا راه انداخت که من داشتم تو رو امتحان می کردم و چرا انقدر بی غیرتی.

نامزدم توی این مورد به من میگه خیلی بیخیالی.

ولی همه حرف من اینه که ما هر دو مون الان در شرایط خیلی سرنوشت سازی هستیم که هر ثانیه مون برای آینده مون مهمه. بهش میگم ول کن این مسائل حاشیه ای و بچه گانه رو و اجازه بده تمرکز مون روی آینده و ساختن زندگی مون باشه. الان خودش چند ماهه یه امتحان مهم داره اما هر بار تمرکزش سر مسائل مختلف بهم می خوره و ما یه دعوای مفصل داریم.

اینم اضافه کنم که ایشون میگه در کل مشکلی با روابط کاری و رسمی ندارن.
به شخصه دیگه انقدر در این مدت اخیر بحث و جدل سر موضوعات کوچک و کم اهمیت داشتیم اعصابم ضعیف شده و تحملم کم شده.

لطفا شما دوستان بین ما قضاوت و راهنمایی کنید.
سپاسگزارم

واقعا جالبه یکی میگه نامزدم با فردی که قبلا دوسش داشته پیام ردوبدل کرده وخیانته بایدبه من حتما میگفت یا اگه نمیگفت جوابی ام نمیداد خطشو کنار میزاشت
یکی ام مثل شما انقدر ریلکس که حتی ازخودت نمیپرسی دلیل پیام دادن اون ادم چیه؟نامزدمو دوس داره ؟پس چرا باید مشکلی نباشه رابطشون؟همین پیام هامیتونه رابطه ای رو از هم بپاشه چون فرض به اینه که اونها کاملا فراموش شدن و تنهل فرد زندگی ایشون شمایید دیگه مگه نامزدی این نیست؟
میشه یکم درمورد عقایدتون بفرمایید..اگر عقیدتون اینه که این چند خط میگه فردی که مناسب تره باهم هماهنگ ترید لنتخاب کنید وراهتون روازاین خانم جدا کنید ولی تظاهر نکنید حالا که فهمیدید مرد کمی غیرتی تر دوست دارن شمام اینطورهستید ..لطفا دوراین دروغ بزرگو خط بکشید
درضمن بیرون رفتن دونفره با همکلاسی ام خوب نیست اصلا اون اقا میدونه این خانم نامزد داره ؟
اگه تمایلی به ارتباط داره نباید خانوادگی باشه یعنی شمام حضور داشته باسید؟
اینکه میگن مشکلی با روابط رسمی ندارن درست
ولی اصلا رابطه رسمی با رابطه با معشوق قبلی یا دوست اجتماعی رسمی نیست درست نمیگم؟
شایدایشون فهمیده که به دردهم نمیخورید بخاطرهمین تفاوت هایی که تنش ساز میشه یا فکرمیکنه دوستش ندارید و اهمیتی براتون نداره به همین خاطرم دعوا بینتون زیاد شده
خودتونم که فرمودید سرهمین مسایل..
گفتید ایشون جواب اون اقارو بدن ؟چه جوابی؟بگن نامزد دارن ؟چه جوابی منظورتونه
همکلاسیش فقط این یک نفررو دعوت کنه شما هم بگید اوکی ؟برو؟اون اقا میدونه این خانم نامزد داره ؟شاید نمیدونه و حتی خودش بهش پیشنهاد ازدواج بده
نامزدتونم فردی نیست که بی اندازه مشکل داشته باشه با روابط درست گفته با روابط رسمی مشکلی نداره ..حتی با همکلاسی اقا ارتباط داره
حرفعای شما جالبه ..راستش انکار نامزدی درکار نیست و دوست هستید وایشونم نمیخواید محدود کنید ..من اولین باره که میبینم !!!
اکثرا بهتوت نمیگن چه آدم خوشبینی هستید ؟

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط Ye_Doost

سلام

نامزدتون کاملا حق دارند. ظاهرا برای شما این مسائل مهم نیستند. یا احساسات و عواطف عمیقی نسبت به ایشون ندارید (فرض) یا این مسائل رو بد نمی دونید و مسلما تبعات اخلاقی و تاثیراتش روی زندگی مشترک و اعتماد به همسر در آینده که همه چیز دیگه رنگ عشق نداره رو متوجه نیستید، یا متوجه نیستید که وقتی مردی به روابط همسرش اهمیت نده (هرچقدر هم اعتماد داشته باشه) خودبخود این سوال برای خانم پیش میاد نکنه همانطور که منو نزد دیگران می فرسته و براش مهم نیست، خودش با خانم های دیگه ای که قبلا می شناخته هم همین تعاملات رو داره، یا اصلا چطور میتونه به شما اتکا کنه؟ و خیلی نکات دیگه که عمومی نمیشه گفت.

برای این موضوع خاص وقتی دو نفر با هم قرار ازدواج گذاشته اند باید همه روابط عاطفی قبلی رو بطور کامل قطع کنند. اگر با افراد معینی از این قبیل افراد (مثلا عشاق یا خواهان های قبلی آقا/خانم) به هنوز ارتباط دارند، باید تاحد امکان این ارتباط ها رو قطع کنند (خانواده و اعتماد بین زن و شوهر بر هر چیز دیگری اولویت داره). اگر به دلایلی اصلا امکان قطع کردن روابط نیست با دقت و روشنی (برای همسر آقا/خانم) در حد همان دلایل کاری و نظایر آن محدود کنند. بطوریکه هیچ دلیل یا خلائئ که درآینده سوء ظن ایجاد کنه یا در اختلافات احتمالی آینده بهانه برای متهم شدن استفاده بشه، از ابتدا بوجود نیاد.

شما حتما با هم صحبت کنید ببینید ازنظر اعتقادات، اخلاق، تفکر، فرهنگ ها چقدر متناسب هم بوده و اشتراک نظر و یا تفاهم دارید. این کار رو به کمک بزرگترها و یا مشاور انجام بدید.

موفق باشید

سلام روزتون بخیر و ممنون از پاسختون
کاملا باهاتون موافقم و واقعا خوشحالم که تصمیم گرفتم از راهنمایی های این سایت استفاده کنم و بفهمم افراد هم عقیده با من کم نیستند،چون کم کم داشت باورم میشد که اشتباه از فکر و باور من هست و باید با خودم این قضیرو حل کنم!راستش من به دنبال اظهار پشیمونی بعد یک اشتباه نیستم و ترجیح میدم باور ادم ها منطقی اصلاح بشه تا دوباره همون مساله پیش نیاد.و جالبه تازه دارم متوجه میشم که حل نکردن یه موضوع چقدر میتونه بعدا مشکل ساز بشه.درسته ایشون فکر میکنند این مسایل حاشیست و مسایل دیگه مثل پول،موفقیت ، شغل و رسیدن به اهداف اینچنینی اصل زندگیه،درسته من اهمیت این مسایلو کمرنگ نمیکنم اما به نطر من تا زمانیکه اصل و پایه ی زندگی ثبات و ارامش نداشته باشه رسیدن به این اهداف هم ذچار مخاطره میشه چه بسا مانعش هم بشه پس نه تنها اینها مسایل حاشیه ای نیستن حتی میشه گفت مهم اند.
درمورد علاقش به خودم هم بگم که بارها تو مسایل دیگه ثابت کرده که من نفر اول زندگیشم و واقعا منو دوس داره اما هربار که این مساله به نوع های مختلف پیش میاد (چه از طرف من چه از طرف خودش)،همه چیز تو ذهنم زیر سوال میره که من چه نقشی تو زندگیش دارم؟! و چون اینها هربار حل نشدن بعضی مواقع باعث میشه دیگه نتونم سکوت کنم و واکنش تند نشون بدم.
حالا موندم اصلا این قضیه قابل حل هست یا برمیگرده به اختلاف عقیده و تفاوت ها و ممکنه حل شدنی نباشه ؟!

​

نوشته اصلی توسط Babak98

.

همین امروز یکی از اون پسرهای قبلی به نامزدم پیام میده، و نامزدم از من سوال کرد که چیکار کنم و آیا جوابش رو بدم یا نه.
منم گفتم خب جوابشو بده.
رم

نوشته اصلی توسط Asal98

اوایل رابطمون ایشون هنوز با موردای قبلی در ارتباط بودن که من واقعا اذیت شدم و حتی یکبار هم همین مورد مشابه من برای ایشون پیش اومد که یکی از دوستان قدیمی از شهرشون اومدن اینجا و خواستن ببیننشون.

اگر برداشتم درست باشه هر دوی شما عزیزان قبل از هر عملی نیاز دارین بصورت حضوری پیش مشاوره برین. اما جای تقدیر و تشکر داره که هر دو مصمم هستین و میخواین مسایل رو حل کنین و این روحیه و تلاش بسیار ارزشمنده