به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 09 شهریور 97 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1394-11-16
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    3,410
    سطح
    36
    Points: 3,410, Level: 36
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    150

    تشکرشده 47 در 27 پست

    Rep Power
    21
    Array

    Icon2008 درخواست طلاق دادم ولی مادر شوهرم پیش همه دروغ میگه وآبرومو پیش همه میبره چکار کنم؟

    سلام دوستان عزیز و گرامی انشاالله همگی حالتون خوب خوب باشه و همگی آزاد از دنیا,
    دوستان الان ا ساله که شوهرم رفته و منم خونه بابامم,قبلا تاپیکهایی زدم که اگر در جریان نیستین به اون تاپیکها مراجعه کنید,
    ۵ماهه شوهرم ترکم کرده کمکم کنید زندگیم داره از هم میپاشه

    من الان درخواست طلاق دادم,
    اما مشکل من اینه که مادر شوهرم پیش همه دوستان و آشناها و همسایه هامون و فامیلام اینقد دروغ گفته و بدبختی اینه که همه این افراد میان و بهم میگن که مادر شوهرت چی میگه راجبت
    مثلا یکیشون گفت مادر شوهرم گفته من خیلی دختر خوب و با خداهستم وهمیشه خوابمو میبینه,و همش برام دعا میکنه,اما بعدش میگه من زبون داشتم و به همه اعضا خانوادشون بیحرمتی کردم,و شوهرم منو دیگه دوست نداره و نمیخواد منو,
    دوستان به خدا خسته شدم از بس همه هی بدیمو میگن پ یه جور دیگه نگام میکنن,به خدا من بیحرمتی به خانواده شوهرم نکردم, به خدا شوهرم به همه اعضای خانواده من بیحرمتی کرده و همه پلای پشت سرشو خراب کرده,
    دوستان بگید چکار کنم با این رفتارا؟ خیلی بهم ریخته هستم,
    حالا که دیگه من درخواست طلاق دادم و اونا باید خوشحال باشن پس چرا میان پیش فامیلام و … میگن من دختر خوبی هستم و برای خوشبختیم دعا میکنن,چرا؟؟؟؟

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array
    سلام خانم
    توكلت به خدا باشه تو اين طور زندگي ها و تو اين شرايط اينطور حرفو حديث هايي زياده.
    شما كه شوهر خوبي نداشتي و هيچ جوره پشتيبانت نبود و اذيتت كرد اونم از خانوادش
    خدا خودش همه چي رو ميبينه بسپرش به اون
    اصلا به اين حرفها اهميت نده
    كار و زندگي خودت رو بكن و سعي كن سر خودت رو گرم كني مطمئن باش نه اون واست شوهر مي شد نه اون خانواده هم سعي در آرام كردن زندگي پسرشون داشتن
    مردمم دنبال حرفن هركسي از اين به بعد اومد پيشت حرف زد بگو خدا داور بين من و اون خانواده س . اصلا دوست ندارم راجبشون حرفي بشنوم حتي اگه بهت بگن تو بهترين بودي يابدترين عروس همه اين حرف و حديثها يه دمته بعدش مردم فراموششون ميشه
    عزيز دل خودتو برااين چيزااذيت نكن

  3. کاربر روبرو از پست مفید paria_22 تشکرکرده است .

    یاصاحب زمان ادرکنی (چهارشنبه 26 آبان 95)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 95 [ 11:37]
    تاریخ عضویت
    1395-7-28
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    206
    سطح
    4
    Points: 206, Level: 4
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.از اينكه مادر شوهرت پشت سرت حرف بزنه يا اطرافيان بيان پيشت حرفهاي اونارو منتقل كنند تعجب نميكنم. ولي از اين تعجب ميكنم كه چرا شما بايد اينقدر به حرفها اهميت بدي و خودت رو اذيت كني.من دركت ميكنم كه شرايط خوبي نداري و اميدوارم هيچكس در موقعيتي مثل شما قرار نگيره ولي اينو ميدونم خدا بندشو توي بدترين شرايطم تنها نميذاره.ارتباطتو با خدا بهتر كن تا آرامش ازش بگيري .اينو بدون تو اگر بي عيب و نقص ترين آدم هم بودي مادر شوهر يا حتي خانواده ي شوهرت كاري براي بهتر شدن زندگيت نميكردند.از خدا برات بهترينها رو آرزو ميكنم

  5. کاربر روبرو از پست مفید بوي ياس تشکرکرده است .

    یاصاحب زمان ادرکنی (چهارشنبه 26 آبان 95)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 اردیبهشت 96 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    2,234
    سطح
    28
    Points: 2,234, Level: 28
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    78

    تشکرشده 156 در 94 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام شما راهت را انتخاب کردی پس به این باور رسیدی که طلاق بهترین انتخابت هست نگران حرف حدیثها نباش خودت را دوست داشته باش موفق می شوی از امروز فقط به چیزهای مثبت فکر کن تصور کن که بهترین زندگی را در اینده نزدیک داری و مطمعن باش لایق بهترینهایی
    شاد باشین

  7. کاربر روبرو از پست مفید اسما@ تشکرکرده است .

    یاصاحب زمان ادرکنی (پنجشنبه 27 آبان 95)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 09 شهریور 97 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1394-11-16
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    3,410
    سطح
    36
    Points: 3,410, Level: 36
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    150

    تشکرشده 47 در 27 پست

    Rep Power
    21
    Array
    سلام دوستان عزیز,خیلی خسته و درمونده هستم همش دارم بغضمو میخورم ,بابام همش میگه فلانی و بهمانی سر زندگیشونن دختر من …!
    بابا چرا آخه کسی منو درک نمیکنه ؟من که دوست ندارم زندگیم از هم بپاشه!
    آه ه ه ه ه ه ه
    خسته شدم دلم میخواد زودتر همه چی تموم بشه,کاش یکی بود بهم میگفت این داستان منوا کی تموم میشد و کلاغ قصه هم به خونش میرسید,
    دوستان بهشتی برام خیلی دعا کنید کم کم دارم به تاریخ دادگاه طلاقم نزدیک میشمو بیشتر حس خفگی پیدا میکنم,اصلا نمیدونم چی قراره بشه,نمیدونم شوهرم …
    وقتی اسم شوهر میاد یه حس غریبی پیدا میکنم,نه اینکه عقده شوهر داشته باشم,نه,بعضی وقتا دلم براش تنگ میشه بعضی وقتا ازش متنفر میشم,بیشتر اوقات از خانواده شوهرم از کسایی که باعث و بانی این اتفاقات در زندگیم شد رو میخپام نفرین کنم اما نمیتونم نمیدونم چرا,با خودم میگم
    ای دل جهان اگر به کام تو شد شد ,نشد نشد
    دنیا اگر غلام تو شد شد ,نشد نشد
    چون کار روزگار که به تقدیر و یا به قضاست
    تقدیر بر مرام تو شد شد ,نشد نشد
    یا الله یا رحمن یا رحیم, یا مقلب القلوب, ثبت قلبی علی دینک
    یا الله یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی ولا تهلکنی

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-9-05
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    1,169
    سطح
    18
    Points: 1,169, Level: 18
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 68 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم سلام.
    منم وضعیتم مثل شما بود ماههای اول که برگشته بودم خونه پدرم صبح تا شب فقط کنایه وطعنه میشنیدم .صبح باصدای پدرم و مادرم که تو آشپزخونه داشتن منو محکوم میکردن از خاب بیدار میشدم گاها سه روز پشت سر هم دست و صورتمو نمیشستم پشت در اتاقم می ایستادم و به حرفاشون گوش میدادم و اشک میریختم.دوران خیلی خیلی سختی بود!از یه خونواده پر جمعیت اومده بودم برادر خاهر هر کدوم یه حکم میدادن ولی امروز بعد از یکسال واندی دورو برم خالی شده.فراموش شدم.اگر یکم صبر داشته باشی شرایط نرمال میشه.میدونم رنج زیادی خواهی کشید و مثل یه داغ رو دلت میمونه.ولی کاری نمیشه کرد جز صبر.عزیزم من الان یکی از کابوسام اینه که یکی تو خواب که فقط صداشو میشنوم فحشم میده ،یا تو خواب پشت یه دربسته وایسادم و صدای نجواهای دیگران بدون قیافه رو میشنوم که دارن منو سرزنش میکنن.منظورم اینکه باید صبور باشی و بگذاری زمان زخماتو التیام بده.همین جاهاست که بزرگ میشیم به قول نیچه رنجی که آدمو ازپادرنیاره بزرگش میکنه.سعی کن با دردات بزرگ بشی.
    ویرایش توسط ruth : پنجشنبه 11 آذر 95 در ساعت 00:22

  10. 3 کاربر از پست مفید ruth تشکرکرده اند .

    Shadi2 (پنجشنبه 11 آذر 95), یاصاحب زمان ادرکنی (جمعه 12 آذر 95), شیدا. (پنجشنبه 11 آذر 95)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 خرداد 96 [ 00:08]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    6,293
    سطح
    51
    Points: 6,293, Level: 51
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    312

    تشکرشده 273 در 107 پست

    Rep Power
    38
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط یاصاحب زمان ادرکنی نمایش پست ها
    سلام دوستان عزیز,خیلی خسته و درمونده هستم همش دارم بغضمو میخورم ,بابام همش میگه فلانی و بهمانی سر زندگیشونن دختر من …!
    بابا چرا آخه کسی منو درک نمیکنه ؟من که دوست ندارم زندگیم از هم بپاشه!
    آه ه ه ه ه ه ه
    خسته شدم دلم میخواد زودتر همه چی تموم بشه,کاش یکی بود بهم میگفت این داستان منوا کی تموم میشد و کلاغ قصه هم به خونش میرسید,
    دوستان بهشتی برام خیلی دعا کنید کم کم دارم به تاریخ دادگاه طلاقم نزدیک میشمو بیشتر حس خفگی پیدا میکنم,اصلا نمیدونم چی قراره بشه,نمیدونم شوهرم …
    وقتی اسم شوهر میاد یه حس غریبی پیدا میکنم,نه اینکه عقده شوهر داشته باشم,نه,بعضی وقتا دلم براش تنگ میشه بعضی وقتا ازش متنفر میشم,بیشتر اوقات از خانواده شوهرم از کسایی که باعث و بانی این اتفاقات در زندگیم شد رو میخپام نفرین کنم اما نمیتونم نمیدونم چرا,با خودم میگم
    ای دل جهان اگر به کام تو شد شد ,نشد نشد
    دنیا اگر غلام تو شد شد ,نشد نشد
    چون کار روزگار که به تقدیر و یا به قضاست
    تقدیر بر مرام تو شد شد ,نشد نشد
    یا الله یا رحمن یا رحیم, یا مقلب القلوب, ثبت قلبی علی دینک
    یا الله یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی ولا تهلکنی

    دوست عزیز
    مشخصه که روزهای سختی میگذرونی
    کاش کاری از دستم برمیومد و میتونستم کمکی بهت بکنم
    فقط برات دعا میکنم و از صمیم قلب از خدا میخوام به آرامش برسی و زندگی بسیار بهتر از قبل نصیبت بشه

  12. کاربر روبرو از پست مفید Shadi2 تشکرکرده است .

    یاصاحب زمان ادرکنی (جمعه 12 آذر 95)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 بهمن 93, 00:46
  2. از روی عصبانیت گفتم پدرم 10 پیش با خانمی ارتباط داشته. من دروغ گفتم و مادرم و برادرم باور کردند ، چه باید بکنم ؟
    توسط sainaz860 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: سه شنبه 26 فروردین 93, 01:48
  3. از نظر شما هم به صلاح بچه هست که پیش پدرش باشه؟
    توسط تامارا در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 مهر 92, 15:57
  4. همسرم به دختری پیشنهاد اسکان موقت در خانه ما داده است.
    توسط deljoo_deltang در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: شنبه 22 مهر 91, 16:14
  5. رفتارها و پیامد های بعد شکست عاطفی
    توسط ali__3 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: جمعه 07 مهر 91, 23:28

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.