به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 تیر 96 [ 00:25]
    تاریخ عضویت
    1395-4-28
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    909
    سطح
    16
    Points: 909, Level: 16
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 29 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    فوری... تو موقعیتی که آماده نیستم خواستگار خوب برام پیدا شده. راهنماییم کنید

    سلام دوستان .
    اگه تاپیک های قبلیمو خونده باشید میدونید که الآن وضع زندگیم خیلی آشفتس.
    در همین حین خواستگاری رو بهم معرفی کردن که معیارهای خوبی داره و یجورایی شبیه چیزیه که میخوام. هنوز جلسه ی خواستگاری برگزار نشده اما از آشنایی مختصری که داریم(همسایه هستن) یک مقدار میشناسمشون.
    از طرفی مامانم میگه الان وقت ازدواجت نیست و هنوز چند سال وقت داری و خدا ذخیره زیاد داره و .... چون برادرت سی سالشه وومجرده تو باید کمکم کنی اول اونو زن بدیم. برادرمم همکاری نمیکنه در این مورد.
    حالا سوالم اینه آیا بخاطر اون خواستگار چند ماه پیش که خیلی دوسش داشتم و نشد باید نذارم این خواستگار بیاد؟
    با بخاطر مامانم که میگه اول داداشت؟
    یا بخاطر خودم که خیلی دلم میخواد ازدواج کنم(که چند تا مقاله خوندم اینم اشتباهه) بازم صبر کنم و ایشونو رد کنم؟
    یجورایی خانوادم دلشون میخواد من فعلا ازدواج نکنم.
    من دو ماه دیگه 25 سالم میشه.
    از نظر سنی حس میکنم سنم مناسبه.
    اما از نظر ذهنی خیلی خیلی خیلی آشفتم.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 شهریور 96 [ 18:03]
    تاریخ عضویت
    1395-5-10
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,056
    سطح
    17
    Points: 1,056, Level: 17
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 23 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    ازدواج شما هیچ ربطی به ازدواج داداشتون نداره سنتون هم مناسب ازدواجه به نظر من این خاستگارتون رو رد نکنین

  3. 4 کاربر از پست مفید tanha_va_Ghamgin تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (یکشنبه 02 آبان 95), Eram (سه شنبه 13 مهر 95), mahasty (چهارشنبه 14 مهر 95), شیدا. (سه شنبه 13 مهر 95)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 اردیبهشت 96 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    2,234
    سطح
    28
    Points: 2,234, Level: 28
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    78

    تشکرشده 156 در 94 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام
    عجب مادری داری نمونست که به فکر پسرش هست ولی شما !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    خانمی یکی دوسال دیگر هیچ کس سراغ دختر خانم 27 و28 ساله نمی اید با این وضع مملکت ما این دوره زمونه که خانمها تو خیابون شوهر ادم را میدزدند
    مادرت چه تضمینی میدهد که شما بعدا این چنین خاستگاری دوباره داری
    دوم اقا پسرش اگر زن نگیرد مرد هست میتواند روی پای خودش بایستد حتی اگر 40و 50سال هم داشته باشد باز زن گرفتنش اسان تراز شوهر کردن شماست ولی یک خانم همیشه می باید یک تکیه گاهی داشته باشد حتی اگر استقلال مالی داشته باشد
    جهت ارامشش امنیتش و................
    شما زیادی در مسئله قبل احساساتی شدی به قول قدیمیها دختر پل هست مردم رهگذر و همیشه از اب نمیتونی گل بگیری
    زندگی قابل تکرار نیست قدرررر لحظه ها رابدون و ازشون بهتریییین استفاده را کن

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مرداد 96 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1394-12-02
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    4,191
    سطح
    41
    Points: 4,191, Level: 41
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    414

    تشکرشده 240 در 117 پست

    Rep Power
    40
    Array
    من واقعا نمیدونم به این مادر محترم چی باید بگیم!!! یعنی شمایی که الان داری 25 ساله میشی و زمان مناسب ازدواجتونه و مورد مناسب هم اومده باید بخاطر ازدواج برادرتون این خواستگار رو رد کنین؟اخه پسر دوستی هم اندازه ای داره والا! به نظر من والدین شما صلاحیت نظر دهی برای ازدواج شما رو ندارن و باید خودت شدیدا به فکر خودت باشی، خودت بررسی کن ببین این فرد معیارهای مورد نظرت رو داره؟دوستت داره؟دوستش داری؟مسئولیت پذیره؟به بلوغ فکری و اقتصادی و عاطفی رسیده؟تحصیلات و شغل و ظاهرشو دوست داری؟اگر همه چیز از نظر خودت خوب بود میتونی اینجام ویژگی های این اقا رو بگی تا همه ی مام از دید خودمون یه براندازی بکنیمشون و نظرمونو بهت بدیم و در نهایت تصمیم اخر رو خودت بگیری، شما داری کیس های خوب ازدواج رو یکی یکی رد میکنی به دلایل بیخود خانوادتون! شما عزیزم وظیفه ای نداری که برادرتو زن بدی، این وظیفه ی مادرته و خودش باید انجامش بده،شما برادرتو نزاییدی که! مهم ترین کار شما الان اینه که به فکر خود خود خودت باشی، یعنی فقط به بهتر کردن وضعیت زندگی خودت زوم کن نه هیچ کس دیگه، سن حساسی داری و از طرفی خانواده ی خوبی هم نداری متاسفانه و این نشون میده که خودت باید به فکر باشی تا مورد مناسبی برای ازدواج گیر بیاری و کلا با اقتدار و قاطعیت بگی میخوام دیگه با این شخص ازدواج کنم! لطفا کمی قاطعیت داشته باش و نزار زندگیت خراب تر از این بشه.

  6. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    ممکنه مادرتون به خاطر جو بد خونه و رابطه بدش با پدرتون
    دور بودن برادرتون از خونه

    نمی خواد شما ازش دور بشین و در مورد ازدواجتون مقاومت و مخالفت می کنه.
    سعی کنید با حرفهایی مثل منم دوست ندارم دور بشم از شما، هر جا برم زود زود باید بیام بهتون سربزنم و ... کمی بهشون آرامش بدین.

    چون اگه مخالف باشن، حتی خواستگار بیاد هم می تونن با مخالفت خودشون باعث نتیجه منفی بشن.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  7. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    alireza198 (چهارشنبه 14 مهر 95), nardil (سه شنبه 13 مهر 95), tanha_va_Ghamgin (سه شنبه 13 مهر 95), بانوی آفتاب (پنجشنبه 15 مهر 95), صبا_2009 (سه شنبه 13 مهر 95)

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    قطعا بآید به خاستگارتون فکر کنید و اگه مناسب بود جواب مثبت بدید
    امروز شرایط ازدواج به اندازه ای وخیم هست کخ از دست دادن این موقعیت میتونه مساوی باشه با یک عمر مجردی شما.

    یعنی چی که خدا ذخیره زیاد داره! خدا عقل داده تا ازش استفاده کنید خانم.
    مادرتون ناخواسته داره شما رو میفرسته ته چاه. مقوله ازدواج شما هیچ ارتباطی به برادرتون نداره . شاید ایشون تا 10 سال دیگه هم ازدواج نخواد بکنه. از کجا معلوم ده سال دیگه خواستگار مناسب برای شما پیدابشه

  9. کاربر روبرو از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده است .

    nardil (چهارشنبه 14 مهر 95)

  10. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    با سلام
    مادر شما توی موارد متعدد نشون دادن که توی تصمیم گیری هاتون نباید اصلا به ایشون و افکارشون توجه داشته باشید لطفا با احترام نظرات ایشون رو رد کنید
    چون قطعا بعد از رفتن این خواستگار هم این دفعه اگر دوست شما ازدواج کنه مادر شما شروع به سرزنش شما می کنه که نگاه کن اون عرضه داشته و تو نداشتی

    به نظر من حتما ایشون رو بررسی کنید بدون توجه به نظرات اطرافیانتون که ظاهرا قصد دارن شما رو به صورت مجرد تا همیشه نزد خودشون نگه دارن
    در مورد انتخاب و عدم انتخاب ایشون هم تحت نظر مشاور پیش برید حرفهای اطرافیان رو بشنوید در حدی که بهشون احترام بگذارید ولی زیاد جدی روش فکر نکنید متاسفانه اطرافیان شما مشاورین خوبی برای شما نیستن

    خیلی مستقل بررسی و انتخاب کنید (و البته تحت نظر مشاور)
    ازدواج برادر شما هم که کلا یه بهانه کودکانه هست اصلا چه ربطی دارن این دو تا موضوع

    یه جوری با ملاطفت با مارتون راه بیاین که به قول کاربر شیدا جو جلسه خواستگاری رو به نحوی منفی نکنن

    موفق باشی
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  11. 2 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    nardil (چهارشنبه 14 مهر 95), شیدا. (چهارشنبه 14 مهر 95)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 تیر 96 [ 00:25]
    تاریخ عضویت
    1395-4-28
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    909
    سطح
    16
    Points: 909, Level: 16
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 29 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از همه ی نظراتتون دوستان. آخه مساله ی دیگری هم که وجود داره اینه که بخاطر فشارهای اجتماعی و فرار از تنهایی و فشارهای مادرمم هم خودم یجورایی فراری شدم از خونه. یعنی دلم میخواد زود ازدواج کنم. تو نا خودآگاهم میگم مهم نیست دیگه حتما خوبه منم ازدواج میکنم میرم. خودمم میدونم یجور فراره. و غلطه. ولی بازم دلم میخواد. شاید چون هی ازش منع میشم بیشتر دلم میخواد. خودمم نمیدونم.
    دلم میخواد عاقلانه و با درایت تصمیم بگیرم. مثل تمام دخترای عادی.
    یجورایی حس میکنم افسرده و مهر طلب و کمال گرا و ... تمام صفت های منفی رو با هم دارم. در صورتی که قبلا اینجور نبودم. شاید چند ماهه این مدلی شدم. مخصوصا از وقتی مادرم خواستگار قبلیمو نذاشت بش برسم و هنوزم فکر میکنم مورد خوبی بود.

    به خودمم اعتماد ندارم برای تصمیم گیری ولی از اون ور قضیه میدونم اگه رها کنم و بذارم به عهده ی خانوادم ممکنه به قول دوستان تا ده سال دیگه هم براشون مهم نباشه.
    خیلی گیجم...

  13. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مهر 01 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    8,211
    سطح
    61
    Points: 8,211, Level: 61
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 239
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 416 در 195 پست

    Rep Power
    50
    Array
    راستش رفتارهای مادر شما شبیه به مادرشوهر من هست. مادرشوهر من یه بار جلو من به شوهرم شکایت کرد که کاش نذاشته بودم زن بگیری و میموندی پیشم کارام رو برام انجام میدادی!!! این رو به شوهر من میگفت ولی به برادرش چیزی نمیگفت چون اون چه باشه و چه نباشه اهل کمک کردن نیست ولی شوهر من همیشه هم در زمان مجردی و هم متاهلی هوای مادرش رو داره... برای همین مادرش فقط از اون توقع داره...
    من تاپیک های دیگه شما رو هم دنبال کردم. اکیدا توصیه میکنم که در حال حاضر از ازدواج به عنوان یه راه برای فرار کردن استفاده نکنید. شما اول باید یه شخصیت مستقل از نظر خانواده پیدا کنید و بعد یه نفر جدید رو وارد خانواده کنید... با شناختی که من از شخصیت مادرتون دارم مطمینم که اگه ازدواج کنید شدیدتر به رفتارهای شما حساس میشن. مادر همسر من با دامادها و عروس هاش خیلی خیلی رابطه بدی داره متاسفانه... دایم در فکر و بحث با بچه هاشه سر این که فرزنداش دارن به همسراشون میرسن نه به اون!!! منظور من این نیست که هیجوقت ازدواج نکنید... اینه که اول از نظر فکری مستقل بشید و بعد به ازدواج فکر کنید.

    از تاپیکایی که زدین مشخصه ادم بی تفاوت نسبت به خانوادتون نیستین.. ولی شما باید اول بپذیرین که خانوادتون مشکل دارن و شما نمیتونید تغییرشون بدین... بعد سعی کنید یه راه پیدا کنید که مستقل بشید... نه با ازدواج!!! مثلا با شاغل شدن و گذروندن وقت زیادی خارج از خونه... جدا شدن تفریحات...حتی شده برین یه شهر دیگه ادامه تحصیل بدین یا کار پیدا کنید.. شما باید از این جو خونه دور بشید... اونا باید به این نتیجه برسن که شما چه ازدواج کنید چه نکنید اول زندگی خودتون در اولویته! بعد که به این مرحله رسیدین بگردین دنبال راهکارهای مناسب برای اینکه در زمینه ازدواجتون مشکلی ایجاد نکنن....
    من به عنوان کسی که طرف مقابلش وضعیتی مثل شما داشته توصیه میکنم یه نفر دیگه رو ابزار فرار کردن از شرایطی که اون هیچ نقشی توش نداره نکنید. جاری من نتونست این خانواده و پسری که با این مادر تربیت شده رو تحمل کنه و طلاق گرفت. بهتون تضمین میدم اگه با ازدواجتون به زور هم موافقت بشه... بعد از ازدواج دخالت هاشون و بداخلاقی هاشون چندین برابر خواهد شد... درسته که خواستگار کم هست ولی ادم کلا ازدواج نکنه بهتره تا اینکه یه طناب دور گردنش بیفته که از هر طرف یکی اون رو میکشه!!
    من چندین بار از همسرم گله کردم که تو که میدونستی خانوادت اینجورین چرا اومدی سراغ من!! :( شما باید خیلی ویٰژگی های مثبت در خودتون ایجاد کنید که همسر آیندتون به خاطر اونا این بخش مشکل دار زندگیتون رو نادیده بگیره...

  14. کاربر روبرو از پست مفید بهاره جون تشکرکرده است .

    nardil (چهارشنبه 14 مهر 95)

  15. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    بهاره جان

    راه حلی که شما گفتید بیشتر مناسب مردهاست، نه زنها.

    البته تا حدی مستقل تر شدن براشون لازمه. اما این که از خانواده جدا بشه و حتی شهر دیگه ای بره، کار و باری راه بندازه و حسابی برای خودش مردی بشه (!) ... ازدواجش خیلی سخت تر می شه.
    در ضمن ایشون به گفته ی خودشون هم از نظر روحی روانی در شرایطی هستند که دوست دارند زودتر ازدواج کنند. نیاز عاطفی و احساسی و ... دارند.
    تحمل فشار جو خانواده شون و نداشتن منبع شارژ عاطفی و فشار برای کار و مهاجرت و ... براش زیاده.

    بهتره در حد متعادلی خانواده و خودش را آماده کنه و ازدواج کنه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 09 آبان 93, 00:59
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 28 مهر 93, 12:59
  3. تو گوشی خواستگارم پیامهای ناجور دیدم
    توسط یزدانی در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 44
    آخرين نوشته: چهارشنبه 25 تیر 93, 01:11
  4. چرا مردها تو پیشنهاد دادن اینقدر دچار مشکل هستند؟
    توسط simai در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آذر 92, 14:54
  5. تو همه عمرم یه مرد بهم پیشنهاد نداده چه برسه به خواستگاری
    توسط artin66 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 خرداد 92, 20:17

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.